چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۷ - ۰۷:۱۶
۰ نفر

انتخابات آینده اسرائیل به هر نتیجه‌ای که منتهی شود، به هر حال یک حکومت ائتلاف ملی بر سر کار خواهد آمد.

علت این موضوع، یک مسئله ژئوپلیتیک نیست؛ بلکه یک علت ساده و کاملا سیاسی در پشت این موضوع قرار دارد. درصورت پیروزی لیونی، وی نمی‌تواند به تنهایی و یا حتی با کمک چپی‌ها و میانه‌روها یک دولت ائتلافی تشکیل دهد و مجبور است با حزب لیکود و حزب کار همکاری کند و اگر نتانیاهو در این انتخابات پیروز شود تلاش نخواهد کرد یک حکومت راست تندرو ایجاد کند.

او تلاش خواهد کرد با کادیما و حزب کار هم ‌صدا شده و آنها را نیز به طرف خود جذب کند. البته اگر معجزه‌ای رخ دهد و ایهود باراک در این انتخابات پیروز شود مطمئنا با پیروزی ضعیفی که به دست خواهد آورد نمی‌تواند بدون کمک لیونی و نتانیاهو و احزاب این دو، دولت ائتلافی تشکیل دهد.نتیجه این معادله کاملا واضح است. در دولت آینده اسرائیل خبری از مذاکرات صلح با فلسطینی‌ها نیست؛ زیرا صلح اسرائیل و فلسطینی‌ها مستلزم تقسیم قدس است و دولت‌های آینده به هیچ وجه به این کار رضایت نخواهند داد. همچنین رسیدن به صلح،  مستلزم این است که آوارگان فلسطینی به سرزمین‌های اشغالی بازگردند.

دولت آینده به هیچ وجه حاضر به بازگشت فلسطینی‌ها نخواهد شد، حتی اگر فلسطینی‌ها به فرشته تبدیل شوند، دولت آینده به هیچ وجه با فلسطینی‌ها معاهده صلح نمی‌بندد.شاید حکومت آینده بخواهد مقدمات تاسیس دو کشور را تهیه کند، ولی این امر تحقق نخواهد پذیرفت و دولت آینده به‌صلح با فلسطین تن نخواهد داد. در دوره‌های انتخاباتی سابق همواره وعده‌های توخالی صلح و سازش باعث شد که نتایج انتخابات به بیراهه کشیده شود. همه ما ایهود اولمرت را می‌شناختیم و همه ما می‌دانستیم که وی متهم به پرونده‌های فساد متعدد است، ولی با این حال وی مورد بازجویی قرار نگرفت.

همه می‌دانستند که اولمرت تجربه سیاسی و مدیریتی کافی ندارد و با این وجود هیچ‌کس دمی از این موضوع نزد. همه می‌دانستند که وی در مواضعش جدی نیست و همانند آفتاب‌پرست در هر مکانی به یک رنگی در می‌آید. با این حال هیچ‌کس از اهمیت داشتن مواضع ثابت و استمرار و ثابت قدمی در سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها صحبت نکرد.به‌نظر می‌رسد که نخبگان سیاسی اسرائیلی همانطور برای اولمرت تبلیغ می‌کردند که بانکداران وال استریت برای کالاهای توخالی خود بازاریابی می‌کردند. نخبگان سیاسی اسرائیل همان بلایی را  سر  ما  آوردند که سرمایه‌داران و بانکداران وال استریت با سیستم‌های مالی بین‌المللی.

تزیپی لیونی مسلما ایهود اولمرت نیست، زیرا لیونی فاسد نبوده و همانند اولمرت در مواضع و برنامه‌هایش غیرجدی نیست، بلکه لیونی دوراندیشی خوبی هم دارد ولی مشکل اینجاست که سیستمی که برای وی تبلیغ می‌کند همان سیستمی است که روزی اولمرت را به ما فروخت. شعارهای تبلیغاتی آن نیز همان شعارهای سابق است که؛ «به هر کسی به جز شارون رای می‌دهیم» و یا «به خاطر صلح هم که شده به هر کسی رای می‌دهیم مگر به شارون». نباید بیش از حد سؤال کرد و نباید مسائل را پیچیده کرد.

از دیدگاه این نخبگان فاسد، مذاکرات صلح حتی اگر مذاکرات وهمی و خیالی باشد، از دمکراسی حقیقی و انتخاب فرد اصلح مهم‌تر است.لیونی می‌داند که شعار «هرکسی به جز شارون»، نتوانست حتی یک شهرک‌نشین را از خانه‌اش دور سازد، ولی در مقابل اسرائیل را فساد فراگرفت و به عبارتی دیگر شعارهای صلح و سازش باعث شد که اسرائیل غرق در فساد و خواری شود.خلاصه اینکه دولت آینده که در ماه فوریه 2009 یا بعد از آن تشکیل خواهد شد، حکومتی خواهد بود که بهتر از هر حکومت سابقی است و به‌دنبال شعار توخالی صلح با فلسطینی‌ها نیز نخواهد رفت. ممکن است این دولت به موفقیت‌هایی در مذاکره با سوریه برسد؛ ولی اگر لیونی بر این باور است که شایسته چنین منصبی است باید این امر را اثبات کند.

هاآرتص- 2 نوامبر 2008

کد خبر 67546

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار غرب آسیا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز