به گزارش همشهریآنلاین، حداقل تا یک دهه قبل تعداد زیادی از این رشتهها به فراموشی سپرده شده یا بسیار کمرنگ شده بود و تعداد انگشتشماری به این هنرها مشغول بودند، اما امروز با خشکسالیهای پیدرپی و کاهش محصولات کشاورزی، این هنرهای صنایع دستی که اغلب آنها در زندگی روزمره کاربردی هستند، رونق گرفتهاند. با وجود این، زنان و دختران روستایی برای رونق اینها مشکلات زیادی تحمل کرده و میکنند. خیلی وقتها به مرحله ناامیدی هم رسیدهاند، اما از تلاش خود دست برنداشتهاند، چرا که تورم روی شغل آنها نیز تأثیر زیادی داشته است. البته این بهجز مشکل بیمه نبودن است که جز تعداد اندکی، بقیه هنرمندان از آن رنج میبرند.
سفال 7 هزار ساله شکسته به دست مشتری میرسد!
یکی از این هنرمندان تلاشگر روستایی، زینت منفرد است که در روستای کلپورگان سیروان استان سیستان و بلوچستان به کار سفال مشغول است؛ روستای کلپورگان روستایی که بواسطه تلاشهای همین هنرمندان، ثبت جهانی هم شده است.
وی که 39 ساله است و از 13 سالگی کار سفال را از مادر و مادربزرگ خود فرا گرفته، با 6 فرزند و همسر بیمار، سرپرست خانوار است، کارگاه سفالگری خود را از سال 96 راه انداخته و امروز از طریق آن روزگار خود و خانواده را میگذراند.
به گفته منفرد، سفالگری نسل به نسل به زنان و دختران این روستا رسیده است، چون این هنر در این روستا 7 هزار سال قدمت دارد.
وی درباره مشکلات این حرفه میگوید: جدای از اینکه ممکن است سفال هنگام پخت، شکسته یا کج شود، یکی از مهمترین مشکلات ما این است که وقتی سفال را برای مشتریان به شهرهای مختلف کشور میفرستیم تعدادی از آنها در مسیر و هنگام جابهجایی، شکسته یا ترک میخورند و برخی از مشتریان هم فکر میکنند ما سفالهای سالم برایشان نفرستادهایم؛ حتی بهخاطر این اتفاقات یکی از مشتریان میخواست از من شکایت کند چون فکر میکرد عمدی است. به همین دلیل بسیاری از اوقات خیلی ضرر میکنیم.
منفرد میافزاید: اینجا قبلاً اداره پست داشتیم، اما دیگر جمع شده است و برای پست کردن باید سفالها را با اتوبوس به شهر سراوان ببریم.
وی میگوید: پارچ و لیوان، قندان، گلابپاش، گلدان، کاسه و... از جمله ظروف سفالی هستند که تولید میکنیم، اما پارچ و لیوانهای رنگی بیشترین استقبال را در میان مشتریان دارد.
این بانوی هنرمند روستایی با اشاره به سختی پرداخت حق بیمه، میافزاید: از طریق میراث فرهنگی بیمه شدهایم، اما بخشی از آن را خودمان پرداخت میکنیم. سهم هر کدام از ما برای 3 ماه حدود 900 هزار تومان است که پرداخت آن برای ما زیاد و سخت است.
وی میگوید: قبلاً مواد اولیه را میراث فرهنگی به ما میداد و کمک میکرد، اما الان چون نمیتوانند به دلیل نداشتن بودجه به ما کمک زیادی کنند، خودم خاک را از معدنی که 2 کیلومتر از ما فاصله دارد تهیه میکنم اما بسیاری در تهیه مواد اولیه مشکل دارند.
زنی که حوله خراشاد را به بازارهای بینالمللی فرستاد
فاطمه ذاکریان از هنرمندانی است که سالها است به کار پارچهبافی مشغول است و مدیرعاملی شرکت تعاونی روستایی خراشاد بیرجند استان خراسان جنوبی را نیز بر عهده دارد، وی دراین باره به «ایران» میگوید: از سال 83 فعالیت در این شرکت را آغاز کردم. فعالیت شاخص ما، پارچهبافی سنتی و آموزش آن است که در زبان محلی به آن توبافی (حولهبافی) میگویند.
وی میافزاید: تمامی زنان و دختران این روستا پارچهبافی سنتی را از مادران خود آموخته بودند، اما تعداد انگشتشمار در این زمینه کار میکردند چون فکر میکردند این هنر قدیمی شده تا جایی که مادران نمیگذاشتند دخترانشان جز مصارف خانگی، در این زمینه کار کنند.
ذاکریان ادامه میدهد: از آنجا که به خاطر خشکسالیها تولید محصولات کشاورزی کمرنگ شده بود باید محصول دیگری را جایگزین میکردیم. وقتی پیشنهاد دادم این هنر را زنده کنیم همه به تمسخر گرفتند چون فکر میکردند انجام آن دیگر در شأن روستاییان نیست. با شرکت در نمایشگاه صنایع دستی در مصلای تهران در همان سال؛ وقتی سود فروش محصولات کمی را که به نمایشگاه برده بودم به زنان تولیدکننده دادم باعث تشویق دیگر زنان شد، به طوری که پس از یک هفته 14 نفر و پس از 4 ماه تمامی زنان و دختران روستای خراشاد به این کار مشغول شدند. نیازی به آموزش هم نبود چون همه این کار را از مادر خود یاد گرفته بودند.
این بانوی تلاشگر با بیان اینکه لباس نوزاد، حوله تنپوش، مانتو، لباس مردانه، سرویسهای پارچهای آشپزخانه و... از جمله تولیدیهای این زنان است که با توجه به سفارش مشتریها تولید میشود، میگوید: قبل از کرونا در تمامی نمایشگاههای مرتبط در سراسر کشور، شرکت میکردیم اما با شیوع کرونا، به استفاده از شبکههای مجازی تلگرام و واتساپ روی آوردیم. امروز علاوه بر داخل، در خارج از کشور نظیر ایتالیا، آلمان، فرانسه، انگلستان و... نیز مشتری داریم.
وی با اشاره به مشکلاتی که سالهاست حل نشده است، میافزاید: تا 10 سال قبل هر کسی با ورود به این هنر، از طریق میراث فرهنگی بیمه میشد، اما امروز خیلیها بیمه نیستند؛ البته بیمه روستایی و عشایری برای درمان قابل استفاده نیست و تنها برای سابقه بیمه و بازنشستگی مفید است، برای همین از آن استقبال نمیشود. بارها این مشکل بیمه عنوان شده اما هنوز همچنان وجود دارد و حل نشده است.
ذاکریان ادامه میدهد: از 303 نفر عضو این شرکت تعاونی فقط 174 نفر بیمه تأمین اجتماعی هستند، در صورتی که در خانه قدیمی که میراث فرهنگی از 10 سال گذشته با هدف آموزش به سایر زنان و دختران در اختیار ما قرار داده تاکنون بیش از 2 نفر آموزش دیده و مشغول به کار شده، اما بیمه نشدهاند.
وی با اشاره به گرانی مواد اولیه ناشی از تورم اقتصادی میگوید: مواد اولیه این هنر که نخ است هر روز گران میشود و اگر بخواهیم قیمت تولیدات را به همان اندازه، افزایش دهیم هم مشتریها استقبال نمیکنند، بنابراین مجبوریم با سود اندک بفروشیم و این برای زنانی که اغلب سرپرست خانوار هستند، خیلی سخت است.
جهانی شدن و گران شدن تولید
مریم افسری هم از دیگر زنان هنرمندی است که بیش از 20 سال عمر خود را به هنر گلیم در سیرجان استان کرمان پرداخته است و امروز با ادامه تحصیل در مقطع کارشناسیارشد، به تدریس این رشته هنری نیز مشغول است.
وی که 2 سال قبل نیز موزه گلیم و قالی را در سیرجان راهاندازی کرده است، میگوید: از 8 سالگی این هنر را از مادرم آموختم اما آن زمان یادگیری اجباری بود و علاقهای وجود نداشت، اما پس از ورود به دانشگاه در رشته متالورژی و آشنایی با ذوب فلزات سنگین، متوجه شدم که مسیر را اشتباه آمدهام و علاقهای به این رشته ندارم. با گرفتن مدرک فنی و حرفهای و تحصیل در رشته صنایع دستی و پژوهش هنر به هنر فرش و گلیم روی آوردم.
افسری با اشاره به اینکه برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم، ادامه میدهد: با تدریس در این رشته و مطالعات فراوان متوجه شدم که آنچه در زمینه فرش و گلیم در اینجا تولید میشود با آنچه مورد انتظار بازار جهانی بوده بسیار متفاوت است و باید هماهنگی بین آنها صورت گیرد.
وی درباره مشکلات هنرمندان این رشته میگوید: جهانی شدن گلیم سیرجان، وضعیت اقتصاد داخلی و جهانی موجب شد که قیمت مواد اولیه افزایش یابد به طوری که قیمت گلیم سیرجان نیز به یکباره 4 برابر شد.
این بانوی هنرمند میگوید: در قدیم نسبت به ارزش گلیم آگاهی نبود، لذا قیمت اندکی برای آن در نظر میگرفتند چون میگفتند گلیم زبر است و همانند فرش خوشنشین نیست، اما با جهانی شدن آن هم قیمت افزایش یافت و هم مردم اقبال خوبی به آن پیدا کردند.
وی با بیان اینکه امروز برخی هنرمندان برای دور زدن دلالان، هنر خود را به طور مستقیم از طریق سایتهای فروش اینترنتی با نرخهای عجیب و غریب میفروشند، تأکید میکند: اگر این موضوع مدیریت نشود به سمت و سوی غلطی پیش خواهیم رفت.
افسری با گله از بیمه نبودنش پس از حداقل 20 سال فعالیت در زمینه فرش و گلیم و داشتن لوحهای تقدیر بسیار، میگوید: ما هنرمندانی که در این زمینه کار میکنیم و جز فرش و گلیم، کار دیگری نداشته و نداریم چرا نباید بیمه باشیم؟ من با وجود سابقه بیمه بهخاطر اینکه یک سال در ایران حضور نداشتم، بیمهام قطع شد و دیگر نتوانستم بیمه شوم. افرادی مانند من که بیمه نیستند، بسیارند و با وجود تلاشهای زیادی که کردهاند راه به جایی نبردهاند. تعداد زیادی از آنها نیز سرپرست خانوار هستند که باید برای آنها چارهای اندیشید.
نظر شما