به گزارش همشهری آنلاین، امیرحسین بانکیپور رئیس کمیسیون مشترک طرح حمایت از خانواده و جوانی جمعیت مجلس شورای اسلامی به بیان ایدههایش درباره کمک به ساز و کار جمعیت در پنج، شش سالی که به گفته او تا رسیدن به نقطه بحران فاصله است پرداخت و از ضمانتهای اجرایی قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت به زوجهای صاحب بیشتر از سه فرزند حرف زد و حتی به این سوال پاسخ داد که خودش چند فرزند دارد.
جامعه هدف کدام است؟
همه گروههای سنی. باید به جوانان مجرد کمک کنیم، سن ازدواج را پایین بیاوریم و امر ازدواج را تسهیل کنیم، به درمان زوجهای نابارور کمک کنیم و زوجهای جوانی که به هر دلیل فرزندآوری را به تأخیر میاندازند را ترغیب کنیم. امروز میانگین تولد اولین فرزند هفت سال بعد از عقد اعلام شده و این خیلی بد است.
کسانی که به تک فرزندی و دو فرزندی بسنده کردهاند باید ترغیب به فرزندآوری شوند، چون در غیر این صورت دوران سالمندی دوران تنهایی آنها خواهد بود، ضمن اینکه تربیت یک یا دو فرزند که یک نسل آن را تجربه کرده، به مراتب سختتر از زمانی است که تعداد بچهها در خانوادهها بیشتر بود. باید فرهنگ جامعه اصلاح شود. همه اقشار جامعه باید متوجه بحران آینده شوند. امروز مردم ما بحرانها را به خوبی درک میکنند، مثلاً اینکه قیمتها چقدر بالا رفته است یا مشکلات اقتصادی به چه ترتیب است؛ اما کسی از بحران پیری جمعیت درکی ندارد، مسئلهای که چند سال دیگر جامعه ما را درگیر میکند و اکنون فکر نجات از آن است.
قانون جوانی جمعیت در راستای تأکیدات مقام معظم رهبری برای توجه به سازمان جمعیت در ایران وضع شد؛ این قانون تا چه حد منظور هدف تعالی جمعیت را برآورده میکند؟
اگر به قانون جوانی جمعیت عمل شود، میتواند کشور را نجات بدهد، ولی برای این منظور مطالبهگری افکار عمومی و رسانهها هم بسیار مهم است. تسهیلات در نظر گرفته شده برای این قانون شرایط بسیار خوبی را برای خانوادهها فراهم میکند، موضوعی که در هیچ دورهای تا پیش از این در قانون سابقه نداشته، به نظر من شرایط این قانون فوقالعاده است.
شاخصترین تسهیلات در نظر گرفته در این قانون چیست؟
کاهش سن بازنشستگی مادران شاغل از جمله مواردی است که در این قانون آمده، یا افزایش چهار تا پنج برابری تسهیلات ازدواج برای زوجهای جوان در نظر گرفته شده، به این ترتیب که برای دختران زیر ۲۳ و پسران زیر ۲۵ وام ازدواج پنج برابر و معادل ۱۵۰ میلیون تومان شده و برای سایر اقشار هم چهار برابر یعنی ۱۲۰ میلیون شده است. همینطور تسهیلات فرزندآوری که بنا به تعداد فرزند از ۲۰ تا ۱۰۰ میلیون متغیر است، حتی برای فرزند سوم به بعد هم خانه و مسکن با سیاست فروش اقساطی تعلق میگیرد، به این شکل که دو سال تنفس و بعد هشت سال قسط بندی انجام شود یا قانون در نظر گرفته تا یارانه اقشار کم درآمد دارای فرزند سه برابر شود و حق تاهل هر سال ۵۰ درصد و حق اولاد هر سال ۱۰۰ درصد افزایش یابد که بعد از پنج سال این رقم در حقوق بسیار قابل توجه خواهد بود.
با این همه با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و مسئله هدفمندی یارانهها آیا ضمانت تمام اینها از نظر قانونی در نظر گرفته شده است؟
ضمانتهای اجرایی بسیار محکمی در نظر گرفته شده است. در قانون بودجه، بودجه این مسئله لحاظ شده و کسانی که از اجرای آن استنکاف کنند هم در سطح کارمند و هم مقام بالادستی جریمه میشوند، در این ارتباط سازمان بازرسی تخلفات را مورد بررسی دقیق قرار میدهد با این همه در بحث هدفمندی یارانهها و به خصوص با توجه به تغییرات اخیر هنوز موضع دولت روشن نیست و منتظریم تا تکلیف مشخص شود.
در همایش «ایران جوان» که در یکم خرداد در جامعه الزهرا شرکت کرده بودید برای ازدواج دختران با سنین بالا ایدههایی مانند ازدواج بینالمللی و ازدواج هم سالان را مطرح کردید؛ این ایدهها تا چه حد راهگشا هستند؟
تعداد دختران و پسران در آستانه ازدواج و زیر ۳۰ سال ما فعلاً به هم میخورد؛ اما در خصوص نسل گذشته منظور دختران مجرد بالای ۳۰ سالی هستند که آمار آنها با توجه به سرشماری صورت گرفته در سال ۹۵ چیزی در حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر را نشان میدهد و خانمهای بالای ۳۰ سال مجردی که در این سن یا مطلقه هستند و یا به هر دلیل همسر خود را از دست دادهاند هم بالغ بر ۷۰۰ هزار نفر هستند، یعنی روی هم دو میلیون و ۱۰۰ هزار نفر مجرد ۳۰ تا ۵۰ ساله وجود دارد که اگر بخواهند طبق عرف ازدواجها با فردی متوسط پنج سال بزرگتر از خود ازدواج کنند، این تعداد پسر مجرد وجود ندارد، بیشترین نگرانی ما مخصوص این گروه سنی از جمعیت است. وگر نه نگرانی برای دختران ۱۶ تا ۳۰ سال که عموماً با پسران ۲۰ تا ۳۵ سال ازدواج میکنند چون نسبیت وجود ندارد.
برای این گروه دو پیشنهاد وجود دارد؛ اول ازدواج هم سالان است، به این مفهوم که بنا به گفته روانشناسان که پایبند به این مسئله هستند که سن شناسنامهای ملاک تصمیم نیست، بلکه ملاک سن ظاهری و عقلی افراد است، افراد به ازدواج همسالان که از گذشته نیز وجود داشته و اتفاقاً ازدواج موفقی هم است روی بیاورند. دختر حتی میتواند با فردی یک یا دو سال کوچکتر خود نیز ازدواج کند به شرط آنکه شکسته نشده باشد و نشاط خود را حفظ کرده باشد.
و توصیه دیگر هم میتواند ازدواج بینالمللی باشد، به این معنی که این قشر از دختران مجرد با توجه به کمبود پسر مجرد در کشور با مسلمانان و شیعیان علاقهمند به ایران ازدواج کنند؛ از این طریق نه تنها توسعه فرهنگی اتفاق افتاده است و ارتباطات بینالمللی تقویت میشود، بلکه این نسبیت به هم ریخته در کشور نیز بر طرف میشود.
در این بین مشکلات فرهنگی قومیتها چه میشود؟
این جزء چیزهایی است که ملاحظات جدی درباره آن وجود دارد؛ دو نفر از دو فرهنگ مختلف باید با روحیات هم کامل آشنا شوند، و بررسی شود که تا چه حد پذیرای فرهنگ هم هستند، اما بعضاً افرادی که به عشق ایران و اسلام در کشور و از ملیتهای آمریکایی، اروپایی، و آفریقایی و آسیایی هستند آنقدر عاشق یادگیری اسلام و دین و تشیع هستند که حتی بعضاً جایگاه ویژه خود در کشورهای مبدا را هم ترک کرده و به ایران آمدهاند. در این افراد آنچنان تعلق اعتقادی بالا است که مسئله فرهنگ را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
حدود سن ازدواح دختران را از ۱۶ سال به بالا در نظر گرفتید، آیا بلوغ در این سن اتفاق افتاده است؟
برای ازدواج دختران بلوغ عقلی و عاطفی و اجتماعی نیاز است.
چه زمانی یک دختر به بلوغ فکری و عقلی میرسد؟
روانشناسان برای سن شناسنامهای موضوعیت زیادی قائل نیستند، حتی یک فرد استخوان خرد کرده هم نمیتواند برای ازدواج سن خاصی به شما معرفی کند. مسئله رسیدن به بلوغ فکری و عقلی است. ممکن است یک دختر در ۱۶ سالگی به سن عقلی رسیده باشد یا یک دختر در ۲۴ سالگی به این بلوغ نرسیده باشد، البته افراد پیش از ازدواج هیچ وقت به بلوغ کامل نمیرسند، بلوغ مد نظر بهصورت نسبی است؛ اما باید توجه داشت که رسیدن به بلوغ عقلی زمان زیادی نمیبرد، اگر یک دختر ۱۶ ساله خود و خانوادهاش مصمم به ازدواج او باشند، با یک برنامهریزی یک ساله میتواند به بلوغ عقلی قابل قبول دست یابد.
از نظر شما آیا میشود گفت حداقل شرط بلوغ برای دختران همان ۹ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران است؟
البته بلوغ جنسی ۹ و ۱۵ سال برای دختران و پسران نیست، این برای آن است که اگر دیگر علائم بلوغ ظاهر نشد در سن ۹ و ۱۵ سال آنها مکلف شوند. بلوغ جنسی برای دختران و پسران در سن ۱۲ یا ۱۳ سال اتفاق میافتد و این بلوغ شرط لازم است، اما شرط کافی نیست. باید فرد به یک حد نصابی از بلوغ فکری و اجتماعی رسیده باشد و البته با تربیت درست حاصل میشود، البته تربیت طولانی مدت نیاز نیست با یک برنامه تربیتی یک ساله فرد میتواند واجد این نوع از بلوغ شود.
در این بین سقط جنین هم مسئلهای است که به عقیده کارشناسان به خطری قابل تامل در جامعه تبدیل شده، نظر شما در این باره چیست؟
سقط جنین یکی از فجایع بزرگ بشریت در عصر کنونی است. طبق آمارهای بینالمللی کشتههای سقط جنین همزمان با کرونا در دنیا ۳۵ برابر کرونا شد. در کشور ما نیز متأثر از جهان مدرن و برنامههای توسعه، وضعیت مطلوبی درباره آمار سقط وجود ندارد، به این مفهوم که اگر آمار کشته شدههای کرونایی در کشور روزانه به ۲۰۰ میرسید و در کشور وحشت و وضعیت اورژانسی اعلام میشد، کشتههای سقط، ۱۰ برابر و چیزی بالغ بر ۲۰۰۰ تعداد بود که برای آن دلایل گوناگونی هم وجود دارد، اما عمدهترین دلیل این است که حرمت سقط جنین در کشور پایین آمده است و خانوادهها بعضاً فکر میکنند سقط زیر چهار ماه اشکالی ندارد، به جنین نگاه شیئیتی دارند در حالی که او انسان است و تصمیم درباره یک جنین تصمیم درباره یک انسان است. جنین یک آپاندیس نیست که عمل شود، تصمیم درباره این است که یک انسان کشته شود یا زنده نگه داشته شود؛ با این نگاه کدام پدر یا مادری حاضر میشود حیات را از فرزند خود بگیرد؟ آن وقت دیگر این تعداد بچه کُشی در رحم مادر اتفاق نمیافتد. مراکز بهداشت در سالهای اخیر از واژههایی مثل فسخ بارداری به جای سقط استفاده میکردند، این یک پیام غلط است، این یک مسئله عادی و طبیعی نیست، این به معنی کشتن یک انسان است و اگر با این چشم به مسئله نگاه شود، دیگر کسی حاضر نمیشود سقط جنین انجام دهد، مگر آنکه روانی یا جنایتکار باشد و شاید از بین یک میلیون نفر فقط یک نفر چنین کاری انجام دهد.
آیا در قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت برای پدر و مادری که سقط انجام دهند مجازاتی در نظر گفته شده است؟
جرمی برای پدر و مادر در نظر گرفته نشده، اما برای کسانی که در تجارت کثیف این مسئله قرار داشته باشند، قانون مجازاتهایی در نظر گرفته است که به محض احراز جرم پروانه فرد اعم از پزشک، مسئول داروخانه یا ماما باطل میشود، همچنین برای سامانهها یا سایتهایی که بهصورت مجازی نیز داروهای سقط را میفروشند، مجازاتهایی در نظر گرفته شده است، حتی در مواردی خاص حکم افساد فی الارض نیز برای آنها صادر میشود.
با این همه ممکن است سختگیریها خانوادههای کم بضاعت را به سمت رهاسازی کودک سوق دهد، مانند آنچه در روزهای گذشته در دو مورد در تهران، شاهد آن بودیم.
در داستان چند روز پیش صحنه سازیهای حساب شدهای اتفاق افتاده بود تا با پدیده رهاسازی کودک، یک جو روانی در جامعه ایجاد شود، البته ما با این پدیده همیشه روبرو بودهایم، اما نه با این صحنهسازیها و بزرگنماییهایی که شد.
آیا فرم و نحوه رها شدن کودک در تهران یک صحنهسازی بود؟
بله، هر کس با فضاهای رسانه آشنا باشد متوجه این مسئله میشود که موضوع یک سناریو بود تا مردم تحریک شوند؛ افرادی که زمینه این صحنهسازی و تشویش افکار عمومی را فراهم کردند، تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند. به هر حال ممکن است همه ما تجربهای از این دست که بچهای در جایی رها شده باشد را در دورهای از زندگی داشته باشیم، این پدیده جدیدی نیست و همیشه هم بوده است. شیرخوارگاه و بهزیستی وظیفه دارد از این بچههای بی سرپرست و رها شده نگهداری کند، اما صحنه سازیهایی از این دست به دنبال مقاصد دیگری هستند، اتفاقاً کاسه و کوزه این اتفاقها هم سر همین قانون جوانی جمعیت خرد میشود، در حالی که از اجرای قانون بیش از دو ماه نمیگذرد؛ افرادی با مقاصد خاص گاه شعور مخاطب را هم زیر سوال میبرند.
اهدای خانه و خودرو به خانوادهها و مادران بالاتر از سه فرزند آیا با توجه به شرایط اقتصادی امروز واقعاً اتفاق میافتد؟
وزارت صنعت در گزارش ۱۰ روز پیش خود اعلام کرده که ظرف دو ماه گذشته ۲۴ هزار خودرو متناسب با هدف قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت اعطا کرده، در حالی که تفاوت قیمت هر دستگاه نسبت به بازار آزاد ۱۵۰ میلیون تومان بوده است، این یعنی چهار هزار میلیارد تومان؛ آیا این رقم از جیب دولت یا ملت یا بودجه کشور رفته است؟! نه این همان پولی است که باید در جیب دلال میرفته، اما حالا به سمت حمایت از خانواده رفته است؟
منظور شما کدام دلال است؟
همان دلالی که در قرعه کشی خودرو، خودرو میخرید و بعد در بازار آزاد با قیمت بالاتری میفروخت، حالا نصف این رقم برای حمایت از مادرانی که فرزند خود را تازه به دنیا آوردهاند استفاده میشود.
درباره زمین چطور؟
درباره زمین دولت در حال جایابی زمینهایی است که میتواند برای این منظور مورد استفاده قرار گیرد، که البته برای این هم دولت پولی از جیب نخواهد داد، بلکه این همان زمینهایی است که بهصورت خدادادی برای استفاده وجود دارد.
اما برای ساخت آنها که پول دریافت میشود؟
شرایط فروش بهصورت اقساطی در نظر گرفته شده است.
برای افرادی که بضاعت مالی کافی ندارند چه؟
اولاً که ۲۰۰ میلیون تومان وام برای این افراد در نظر گرفته شده، اما اگر کسی هیچ پولی هم نداشته باشد میتواند باری ساخت زمین با شخص دیگری شریک شود، به هر حال همین زمین داشتن هم سرمایه بزرگی است، چون ممکن است افراد تا ۵۰ یا ۶۰ سال دیگر هم نتوانند بهصورت عادی زمینی برای خود داشته باشند، اما با تولد فرزند سوم این امکان فراهم میشود.
این سوالی شخصی است؛ میتوانید به آن پاسخ ندهید اما خود شما چند فرزند دارید؟
تصمیم ما با خانواده داشتن پنج فرزند بود، اما ما هم مثل بسیاری از زوجهای دیگر دچار مشکلات بارداری ثانویه شدیم، اما بعداً نوههایمان زیاد شد.
با این همه نگفتید چند فرزند دارید؟
جزییات را اجازه بدهید نگویم.
نظر شما