به گزارش همشهری آنلاین، سردار حسین رحیمی رئیس پلیس پایتخت، صبح دیروز در جمع خبرنگاران حاضر شد تا جزئیات تازهترین مرحله از طرح رعد را که از سوی پلیس پیشگیری در محلههای مختلف تهران اجرا شد، بازگو کند. وی گفت: در این طرح ۲۲ باند منهدم و ۱۹۸۹ اموال سرقتی کشف شد. همچنین ۸۰محل و پاتوق سارقان، مالخران، اراذل و اوباش و فروشندگان موادمخدر پاکسازی و از مجرمان دستگیر شده ۲۰۹دستگاه خودرو و موتورسیکلت مسروقه کشف شد.
گفتوگوی ۱
دایی و خواهرزاده
دایی و خواهرزاده که در تازهترین طرح رعد دستگیر شدهاند شگرد عجیبی برای سرقتهای خود داشتند. آنها به دروغ به پلیس اعلام میکردند که ماشینشان سرقت شده و بعد خودشان با همان ماشین راهی خیابانها میشدند که دست به سرقت بزنند. متهمان تصور میکردند که با این شگرد پلیس به آنها شک نخواهد کرد اما سرانجام دستگیرشدند. گفتوگو با دایی که طراح نقشه و سابقهدار است را میخوانید.
ایده چنین نقشهای چطور به ذهنتان رسید؟
در زندان از همسلولیام یاد گرفتم.
پس سابقه داری؟
تا دلتان بخواهد! ۷یا ۸ باری به زندان رفتهام، درواقع از ۲۰سالگی بارها به اتهام سرقت و حمل مواد دستگیر و زندانی شدهام. آخرین بار که به زندان افتادم ایده چنین سرقتی را همسلولیام به من داد.
درباره شگردت توضیح بده.
با ۱۱۰ تماس میگرفتم و میگفتم خودروی پرایدم سرقت شده است. بعد از اعلام گزارش دروغ، با همان ماشین به همراه خواهرزادهام راهی سرقت میشدیم. خب پلاک هم که در سامانه پلیس ثبت شده بود و ما هنوز آفتاب طلوع نکرده، راهی اماکن مختلف اعم از خانهها یا مغازهها شده و دست به سرقت میزدیم. ایده جالبی بود. با این ترفند پلیس دوربینهای محل سرقتها را که رصد میکرد، به پلاک خودروی ما میرسید که ما هم اعلام کرده بودیم سرقت شده است.
یعنی از داخل آپارتمانها سرقت میکردید؟
نه از انباری مجتمعها. زمانی که ساکنان ریموت در را میزدند، بدون اینکه متوجه شوند، وارد ساختمان میشدیم و بعد در فرصتی مناسب انباریها را خالی میکردیم.
وقتی گزارش سرقت خودرو را میدادی، پلیس شماره پلاک را به واحدهای گشت اعلام میکرد، نمیترسیدید که در مسیر دستگیر شوید؟
بله شما درست میگویید. ولی این کار زمانبر است. تا آنها بخواهند این گزارش را ثبت کنند و به واحدها گزارش دهند، چندین ساعت طول میکشد. ما هم در این مدت با ماشین سرقت میکردیم و بعد خودرو را در محلی رها میکردیم تا پلیس پیدایش کند.
چرا خواهرزادهات را وارد این بازی کردی؟
با یک تیر دو نشان زدم؛ اول اینکه خودم تنها نبودم و همدست داشتم و دوم اینکه خواهرزادهام مشکل مالی داشت که با این کار حل میشد.
گفتوگوی ۲
حمله به زنان و دختران در بهشتزهرا
کمسن و سالترین متهمی که در تازهترین طرح رعد پلیس دستگیر شده ۱۷ سال بیشتر ندارد. به گفته خودش نخستین باری است که در زندگی خلاف را تجربه کرده و با وجود سن کمی که دارد، شگرد عجیبی برای زورگیریهای سریالی انتخاب کرده است. نوجوان زورگیر با حمله به دختران و زنان در بهشت زهرا(س) اموالشان را سرقت میکرد و برخی از آنها را آزار میداد.
از جزئیات سرقتهای سریالیات بگو. با چه شگردی دست به زورگیری میزدی؟
سوار بر موتورم میشدم و پلاکش را مخدوش میکردم. بعد مقابل در ورودی بهشت زهرا میرفتم و هر زن تنهایی را میدیدم که با ماشینش وارد آنجا میشد، به تعقیبش میپرداختم. وقتی سر مزار میرفت، موقعیت را میسنجیدم و اطراف را زیر نظر میگرفتم، اگر شلوغ بود و اطراف آنجا پای قبرها آدم نشسته بود که بیخیال سرقت میشدم اما اگر خلوت بود و کسی در آن اطراف نبود، به سمت طعمهام هجوم میبردم و با یک دست دهانش را از پشت سر میگرفتم تا فریاد نکشد و با دست دیگرم گردنش را. آنها را تهدید میکردم که اگر حرفی بزنند جانشان در خطر است و آنها وحشتزده چارهای جز سکوت نمیدیدند. بعد طعمهام را به مقابل درختی در آن محدوده میکشاندم و پس از آزار و اذیت طلاهایشان را سرقت میکردم.
هیچکس متوجه سرقتهایش نمیشد؟
نه. معمولا سر ظهر و اوایل هفته راهی سرقت میشدم. چون معمولا آخر هفتهها بهخصوص پنجشنبه و جمعه بهشت زهرا خیلی شلوغ میشود و اصلا زمان مناسبی برای سرقتهای من نبود.
بعد از سرقت، طعمههایت را رها میکردی؟
پس از آنکه تمام طلاهایشان را سرقت میکردم، با چاقو تهدیدشان میکردم که اگر فریاد بزنند برمیگردم و جانشان را میگیرم و آنها بهتزده نگاهم میکردند. من هم در یک چشم به هم زدن پا به فرار میگذاشتم، سوار بر موتورم میشدم و میرفتم.
با طلاهای سرقتی چه کردی؟
بخشی از آنها را فروختم تا قسط موتورم را بپردازم.
پس انگیزهات از سرقت پرداخت قسط موتورت بود؟
همینطوراست. سالها بود که آرزو داشتم یک موتور بخرم. من عشق موتورسواری دارم و گاهی موتورهای دوستانم را امانت میگرفتم. دلم میخواست برای خودم موتور بخرم اما خانوادهام اجازه نمیدادند. پدرم هم حاضر نبود پول برای خرید موتور به من بدهد و نظرش این بود که زود است. تصمیم گرفتم خودم کارگری کنم تا پول بیعانه موتور را بهدست بیاورم اما پس از خرید قسطی، نتوانستم اقساطش را بدهم و این شد که پا در دنیای سارقان گذاشتم تا با پول سرقتی پول موتورم را بپردازم.
درس میخوانی؟
من دانشآموزم؛ کلاس نهم. چون سالها قبل با موتور دوستم تصادف کردم، از درس عقب ماندم و نتوانستم به مدرسه بروم. دلیل مخالفت خانوادهام برای نخریدن موتور هم همین بود که میگفتند سنم کم و جانم نیز با موتورسواری در خطر است.
ایده این سرقت چطور به ذهنت رسید؟
برای مراسم یکی از آشنایانمان به بهشت زهرا رفته بودم که وقتی بهدنبال قطعه میگشتیم، زنی را دیدم تنها بالای سر مزاری نشسته و روی قبر گل پرپر میکند و فاتحه میخواند. آنجا بود که وسوسه سرقت به جانم افتاد. چون برق طلاهای زن وسوسهام کرد تا تبدیل به یک زورگیر خشن شوم اما حالا که دستگیر شدهام خیلی پشیمانم. روزی که دزدی را شروع کردم اصلا فکر نمیکردم به این زودی گیر بیفتم. اصلا به عاقبت کار اشتباهم فکر نکردم چون بیتجربه بودم.
چطور دستگیر شدی؟
برای شناسایی طعمه جدید در اطراف قبرها میچرخیدم که ناگهان پلیس رسید و دستگیرم کرد. ظاهرا با مطرحشدن شکایتهای سریالی، پلیس آنجا را زیر نظر گرفته تا اینکه پیش از سرقت تازه دستگیر شدم.
گفتوگوی ۳
سرقتهای مجرم حقوقدان
یکی از مجرمان تحصیلکردهای که در این طرح دستگیر شده، ورزشکار است و لباسهای مارکدار به تن دارد. او اگرچه حال خوبی ندارد و نمیخواهد با خبرنگاران صحبت کند اما به چند سؤال خبرنگار همشهری درباره جزئیات سرقتهایی که مرتکب شده و انگیزهاش توضیحاتی میدهد.
چه شد که یک فرد تحصیلکرده تبدیل به یک مجرم حرفهای شد؟
من در یکی از شرکتهای فروش کالا که بهصورت اینترنتی فعالیت دارد، کار میکردم اما مدتی قبل با صاحبکارم دچار اختلافاتی شدم و او برای انتقام، من را اخراج کرد. همین مسئله آتش کینه را در دلم روشن کرد و تا انتقام نمیگرفتم آرام نمیشدم.در واقع انگیزهام ضرر رساندن به مدیر قسمتی بود که در آنجا کار میکردم و هیچ هدف دیگری نداشتم. چون من وضع مالی خیلی خوبی دارم.
چطور سرقت میکردی؟
مدارک شناسایی دوستان و آشنایانم را میگرفتم و به نام آنها کالایی سفارش میدادم. پس از ثبت، آدرس را مینوشتم و خودم کالا را بهصورت حضوری از یکی از انبارها تحویل میگرفتم. اما چون در این شرکت بزرگ فروش کالا کار میکردم، میتوانستم با شگردهای مختلف، دست به کلاهبرداری بزنم. به همین دلیل در سایت عنوان میکردم که کالا مرجوع شده است و به این ترتیب از شرکت پول دریافت میکردم. یعنی هم کالا را میگرفتم و هم پولی که بابتش پرداخت کرده بودم.
چه اجناسی را سرقت میکردی؟
مواد خوراکی و همه آنها در انباری خانهام کشف شد. من ورزشکارم، فوق لیسانس حقوق دارم و وضع مالیام بسیار خوب است. هدف من فقط و فقط ضربهزدن به مدیر قسمتی بود که در آنجا کار میکردم اما فکر نمیکردم پلیس به این راحتی من را دستگیر کند.
گفتوگوی ۴
سرقت در حرم مطهر امام
مجید یک ساعت بعد از آزادی از زندان، سرقتهای سریالی خود را شروع کرد. او به حرم مطهر میرفت و با شناسایی افرادی که برای زیارت به آنجارفته بودند، گوشی موبایلهایشان را سرقت میکرد. او انگیزه عجیبی برای سرقتهای سریالی خود دارد.
انگیزه ات از سرقت چه بود که یک ساعت بعد از آزادی، دزدی را شروع کردی و اجازه ندادی مهر آزادیت خشک شود؟
در زندان با یک زندانی شرطبندی کرده و باخته بودم. قرار شد بعد از آزادی ظرف ۴۸ ساعت پول باخته را تهیه کنم. درواقع یک جور رو کمکنی هم بود. میخواستم خودنمایی کنم و به او نشان بدهم که توانستهام خیلی زود ۲۰میلیون تومان را جور کنم. به همین دلیل ناچار شدم پس از آزادی، سرقت هایم را از سر بگیرم.
چرا سرقت موبایل زائران حرم را انتخاب کردی؟
شگرد قبلیام همین بود و در این کار حرفهای شده بودم. به همین دلیل بعد از آزادی با مترو به حرم مطهر میرفتم و زائرانی را که در حال استراحت بودند و گوشی موبایلشان کنارشان بود را شناسایی میکردم. سپس در فرصتی مناسب و بیآنکه آنها متوجه شوند موبایلهایشان را که کنارشان بود یا در جیب هایشان برمیداشتم.
موبایلهای سرقتی را چند میفروختی؟
بستگی به نوع گوشی داشت. از ۳۰۰ هزار تومان تا ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان. البته رقم کمی است. چون مالخر دیگری را نمیشناختم. سالها بود که فقط با یک مالخر کار میکردم و او هم بزخری میکرد. گوشی ۴۰ یا ۵۰ میلیونی را ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بیشتر نمیخرید و من هم چارهای جز همکاری با او نداشتم تا زودتر پول باختم را جور کنم.
تا به حال شده بود سر بزنگاه، شاکی از خواب بیدار شود و در جریان سرقت قرار بگیرد؟
این بار نه. فکر میکنم چون سابقهدار بودم دستگیر شدم اما در پرونده قبلی خود وقتی میخواستم گوشی مردی را سرقت کنم، او بیدار شد و مچم را گرفت.
نظر شما