به گزارش همشهری آنلاین، حمید خاورزمینی اظهار کرد: دلایل متعددی در زمینه تعرض و آزارجنسی ممکن است مؤثر باشد؛ نخستین علت رواج فرهنگ اباحیگری است که چارچوبهای قبلی را درهم شکسته و چون چارچوبهای جدید تریبون رسمی و پایگاهی قوی برای ارائه و نهادینه شدن ندارند، جامعه در وضعیت آنارشیست قرار میگیرد.
وی خاطرنشان کرد: در این مورد میتوان به این مسئله اشاره کرد که مرزهای خانوادگی با انواع و اقسام فیلمهای ترویجی ضدخانواده در اذهان تاحدودی در هم شکسته شده است و در عمل گسترش عباراتی مانند "عمو و خاله" نمودهای بیرونی آن هستند که فاصلههای اجتماعی کودکان با افراد غریبه را در هم میشکند و حس امنیت نام عمو یا خاله را مورد سوءاستفاده قرار میدهد.
خاورزمینی تصریح کرد: متأسفانه مسائل تربیتی و آموزشی و مسائل مربوط به حوزههای خصوصی افراد و در رأس آن اندامهای خصوصی کودکان براساس سنتهای متداول ما ایرانیان نادیده گرفته یا پنهان میشود، اما گستردگی روابط اجتماعی باعث شده کودک با افراد متعددی غیر از نزدیکان خود ارتباط داشته باشد که بسیاری از آنها بزرگسال هستند.
این جامعهشناس ادامه داد: در جامعه سنتی ما ارتباط کودکان و حتی نوجوانان با افراد بزرگتر از خودشان منع و یک قبح اجتماعی به شمار میآمد، اما بسیاری از این روابط امروز اجتنابناپذیر است و چون آموزش کودکان از دست پدرها، پدربزرگها و مادربزرگها تقریباً خارج شده و در اختیار مادران قرار گرفته است و آنان نیز به علت تربیت در یک جامعه مردسالار شبه مدرن از بسیاری از زوایای تربیتی کودکان بی اطلاع هستند، یا به واسطه تجربیات دوران کودکی خود نگرش منفی به آنها دارند، ضرورت ساماندهی یک نظام تربیتی مبتنی بر تجربیات بشری و نظامهای اخلاقی کارآمد در عصر معاصر را میطلبد که بخش عمدهای از آن باید به مسائل جنسی اخلاقی اعم از فردی و اجتماعی کودکان معطوف شود.
وی اضافه کرد: متأسفانه این آموزشها که به عنوان آموزشهای جنسی گاهی مشهور است مورد سوءبرداشت عامدانه یا جاهلانه قرار میگیرد و اینگونه وانمود میشود که میخواهند به کودکان از کودکی آموزش روابط جنسی را بدهند در حالیکه حتی در کشورهای لائیک آموزش مسائل جنسی و مربوط به جنسیت و عضوهای خصوصی افراد تخصصی جداگانه و کاملاً متفاوت از نظر سطح و محتوا با آموزش جنسی است.
خاورزمینی ادامه داد: اگر به فرهنگ سنتی خود مراجعه کنیم میبینیم که مادران پدربزرگها و مادربزرگها و گاه برادران و خواهران بزرگتر از نحوه شستوشوی اندامهای خصوصی و نحوه مراقبت از خود در شرایط مختلف را به کودکان آموزش میدادند و روابط جنسی در هنگام ازدواج آموزش داده میشد.
وی در ادامه گفت: شرم از آموزش جنسی به جوامع سنتی، نیمهسنتی و به ویژه جوامعی مربوط است که ریاکاری و ظاهرسازی در آن جاریست به عبارتی افراد برخلاف میل خود مجبورند شرایطی را که جامعه به آنها تحمیل کرده تحمل کنند که گاهی تحمل آن غیرممکن میشود بنابراین افراد این چنین از مجاری دیگر اقدام میکنند.
این جامعهشناس یادآور شد: به عبارت سادهتر اگر شما میزان آزارهای جنسی را در چند سال اخیر چه در غرب و چه در جوامع دیگر از جمله جامعه خودمان ملاحظه کنید میبینید که آزارجنسی کودکان غالباً از طریق مردان میانسالی است که چهره موجهی دارند و غالباً مشاغلی مانند کشیش یا معلم و مربی یا کاسب محلی دارند که در محل کار خود دارای اعتبار و قابل اعتماد هستند.
وی افزود: این افراد به علت شرایط خاصی که در آن قرار گرفتهاند و لازم است در همه امور با ارزشهای حاکم بر قشر خودشان همراهی کنند، ناگزیر آزادیهای فردی افراد عادی را ندارند و به علت انتظاراتی که از آنها می رود مثل آموزش کتابهای مقدس یا انتظار در سربهزیری در مواجهه با زنان محله و ... خود را در محدودیتهای یک قدیس حس میکنند که عملاً به واسطه ویژگیهای شخصیتی فاقد آن ویژگیهای مقدس هستند، همین امر باعث میشود در فرصتهایی که غالباً در همین شغل ایجاد می شود از همان اعتباری که دارند سوءاستفاده کنند و نیاز جنسی یا تنوع طلبی جنسی خود را به این سمت و سو سوق دهند. البته ظاهر فریبنده آنها عامل این عمل و گسترش آن نیست بلکه عامل نخست که فقدان آموزشهای لازم است، علت مهمتری است.
خاورزمینی تصریح کرد: متأسفانه آموزشهای سنتی تعطیل شده و آموزشهای مدرن نیز تحریم میشوند، دقیقاً مانند تحریمی که در مورد بسیاری از پدیدهها اتفاق افتاد و امروز شاهد آن هستیم که جزء لاینفک همه دینداران نیز است و به دین و ایمانشان هیچ لطمهای نمیزند، کما اینکه مانند دوش حمام وسیلهای برای انجام واجبات و مستحبات نیز است.
نظر شما