متهم، بعد از اینکه در دانشگاه با دختری به نام آمنه آشنا شد از او خواستگاری کرد اما زمانی که از دختر مورد علاقهاش جواب رد شنید تصمیم گرفت از وی انتقام بگیرد.
مردجوان با تهیه ظرفی پر از اسید، عصر 12 آبان 83، در حوالی پل سیدخندان به کمین آمنه نشست و درست زمانی که دختر جوان در راه بازگشت به خانه بود او را غافلگیر کرد و بهصورتش اسید پاشید.
بهدنبال این ماجرا، دختر جوان به بیمارستان انتقال یافت اما تلاش پزشکان برای نجات بینایی او بینتیجه ماند و هر 2 چشم آمنه نابینا شد.
چند روز بعد از این انتقامجویی سیاه، جوان اسیدپاش از سوی پلیس دستگیر شد و بعد از اعتراف به این جنایت، پرونده با صدور کیفرخواست برای آغاز محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
جلسه دادگاه
صبح دیروز در جریان رسیدگی به این پرونده، نماینده دادستان تهران به بیان کیفرخواست پرداخت و بعد از آن به دستور قاضی عزیزمحمدی، آمنه برای بیان خواستهاش در جایگاه قرار گرفت؛ « ازشما میخواهم او را که مرا به این روز انداخته، به زندگی مثل من دچار کنید.»
این نخستین جملهای بود که دختر جوان به زبان آورد و وقتی قاضی از وی پرسید آیا میخواهی همانطور که او بهصورت تو اسید پاشید، بهصورتش اسید پاشیده شود؟ دختر جوان پاسخ داد: این کار وحشیانه و غیرممکن است.فقط20 قطره اسید در چشمانش بریزید تا بفهمد من چه زجری را تحمل میکنم.
سپس دختر جوان در تشریح حادثه گفت: قبل از حادثه چند بار خانوادهاش از من خواستگاری کردند اما همیشه به آنها میگفتم پسرتان را نمیشناسم و علتی ندارد به فردی که نمیشناسم جواب مثبت بدهم.
بعد از این ماجرا یک روز او به محل کارم تلفن کرد و گفت « تو نمیتوانی جواب منفی به من بدهی، چون قبلا جواب مثبت داده بودی و من در ذهنم با تو زندگی ساختهام» اما در جوابش به او گفتم که من هیچوقت به تو جواب مثبت ندادهام و بعد گوشی را گذاشتم.
دختر جوان افزود: مدتی از این ماجرا گذشت و در حالی که مزاحمتهای او ادامه داشت با مراجعه به کلانتری موضوع را گزارش کردم اما در کلانتری گفتند تا حادثهای اتفاق نیفتاده ما نمیتوانیم کاری کنیم.
بعد از مراجعه به کلانتری، 2 روز از او خبری نبود تا اینکه روز حادثه، زمانی که از محل کارم به خانه برمیگشتم، مقابل پارک رسالت احساس کردم یک نفر پشت سرم حرکت میکند.
سرعتم را بیشتر کردم تا از او فاصله بگیرم که یک دفعه سوزش شدیدی را درصورتم احساس کردم و آخرین تصویری که دیدم مردجوان بود که در حال فرار بود.
در حالی که از شدت سوزش داد و فریاد میکردم مردی به کمکم آمد و بطری آبی به من داد تا صورتم را بشویم. همان مرد بود که مرا تا بیمارستان برد.
- قاضی: آیا متهم تو را تهدید به اسیدپاشی کرده بود؟
آمنه: اصلا، من را تهدید به پاشیدن اسید نکرده بود.
- قاضی: اگر متهم حاضر شود در این حالت با تو ازدواج کند حاضری این درخواستش را بپذیری؟
آمنه: نه
- قاضی: آیا حاضری دیه بگیری؟
آمنه: از نظر مالی در مضیقه هستم و برای ادامه درمان نیز مشکل دارم. افراد خیری نیز که تاکنون کمکم کردهاند در ادامه درمان ناتوان ماندهاند. هزینه درمان سرسامآور است. دیه جراحات وارده بهصورت و دیگر نقاط بدنم را میخواهم، اما درباره چشمهایم قصاص میخواهم.
- قاضی: آیا پزشکان اسپانیایی نظر قطعی برای نابینایی مطلق دادهاند؟
آمنه: من در طول 4 سال همه فکرم برای درمان بود. 2 سال در اسپانیا فقط نور و سایه را میدیدم و یک روز در منزل احساس کردم چیزی روی گونههایم حرکت میکند وقتی دست به چشمانم کشیدم دیدم چیزی وجود ندارد. حالا هم فقط میخواهم زندگی او مثل زندگی من باشد.
بعد از اظهارات دختر جوان، متهم در جایگاه قرار گرفت تا از خود دفاع کند.
قاضی عزیز محمدی ابتدا اتهام وی مبنی بر اسید پاشی را به او تفهیم کرد که متهم پاسخ داد: اسیدپاشی را قبول دارم.
- قاضی: آمنه چه گناهی داشته که این کار را با او کردهای؟
متهم: من دوستش داشتم و بهدنبالش رفتم اما او جواب رد داد.
- قاضی: در اعترافات قبلیات عنوان کرده بودی بر رویش اسید پاشیدی تا با او ازدواج کنی اما آیا حالا حاضری با او ازدواج کنی؟
متهم: حاضرم با او ازدواج کنم اما دیه ندارم که پرداخت کنم. آمنه به دروغ به من گفته بود که ازدواج کرده، اسید پاشیدم تا نامزدش برود و او همسر من شود.
من قصد انتقام نداشتم بلکه قصد ازدواج داشتم و تحت فشار دوستانم که میگفتند چرا این دختر برای تو کلاس میگذارد این کار را کردم.
متهم درادامه به قضات دادگاه گفت: چرا با کسانی که بعد از من جرم اسید پاشی را مرتکب شدند اینگونه برخورد نشد و فقط برای من جنجال ایجاد شد؟
الان 4 سال است که روزنامهها از من مینویسند که قاضی عزیزمحمدی پاسخ داد: نشریات جنجال به پا نکردند، واقعیتها را گفتند. حادثهای که برای آمنه اتفاق افتاده بینظیر است.
بعد از این ماجرا، قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران پس از انجام مشورت رای خود را صادر کردند و منشی دادگاه رای را به این شرح قرائت کرد: قضات این شعبه پس از انجام محاکمه، حکم قصاص دو چشم به شیوه مورد درخواست شاکی و پرداخت دیه جراحات وارده پس از پرداخت تفاضل دیه از سوی شاکی را صادر کردند.