به گزارش همشهری آنلاین، گلبو فیوضی نویسنده و منتقد سینما با طرح نکاتی در نقد سریال «یاغی»به کارگردانی محمد کارت در صفحه خود نوشت:
«بله. بد. در اپیزودی که ژانر را عوض میکند، آدرس اشتباه میدهد و همهچیز سادهلوحانه و در کمترین اعتماد ممکن به هوش مخاطب پیش میرود. فکر میکردیم پس از دو اپیزود قبلی و رویکرد اپیزودمحور آنها در پرداخت، اپیزود سرنوشتساز غائلهی اسیدپاشی سریال را به ریل اصلی برگرداند اما...
فیلمنامه: بد
یادتان است داستان اصلی چه بود؟ سفر قهرمان. پسری که میخواست از جنوب شهر به تیم ملی کشتی برسد. به عشقش. حالا قصه چیست؟ داستان بهمن با گذشتهای سیاه که نمیتواند از آن فرار کند. هر قسمت دو سه پرانتز تازه باز میشود بدون آنکه قبلیها بسته شود.
مثال اینکه، هنوز پرانتز اکبر مجلل و دردسرهای بهمن با اشتباه محاسباتیاش باز است، پرانتز دخیلبودن بهمن در ماجرای عزیز مطلا و بیاعتمادی طلا هم به او باز میشود. این دو پیرنگ تازه، تمام دستآورد ماجرای چند اپیزودی اسیدپاشی و ورود شخصیت شیما به قصه بود؟ کدام اینها به سفر شخصیت جاوید از نقطهی A به B ختم میشود؟ اگر پاسخ این است که قصهی بهمن خط اصلی این سریال یا همپای قصهی جاوید است، که خب پس سریال چند اپیزود ابتدایی خود، آدرس اشتباه به مخاطب داده.
از همه اینها بگذریم، اصلن سریالی که با یک قصهی ملودرام یا درام جنوبشهری آغاز کرده، چرا به تریلر رسیده؟ یک قتل مقابل چشم قهرمان اصلی (آیا جاوید قهرمان اصلی است اصلن؟) رخ داده. او از حالا به بعد یا باید وارد شبکه پیچیده توطئه و جنایت شود، یا مقابل آنها بایستد. این دو خط چه ارتباطی با قصه آن پسر اصلی داستان دارد که میخواست به عشقش برسد و تغییر طبقه دهد (قصهی سالتو؛ محل اقتباس اصلی سریال)؟ از هر سمتی که نگاه کنیم، توییست این قسمت یا کلیفهنگر یا هر اسم دیگری که دوست دارید صداش کنید، سریال را به کلی از ریل چیدهشده یا آدرسی که به ما داده بود خارج و تمام اتفاقات قبلی را تبدیل به یک آدرس غلط کرد.
از همه اینها که بگذریم روند اتفاقات درون اپیزود چیدمان محض و دستورات فیلمنامهنویس به شخصیتهاست. شیمای باهوش و تیم قلچماقش ناگهان پیزوریهایی میشوند که با یک تلفن فریب میخورند، خود چرخانندهی ماجرا بدون اینکه کسی را برای سروگوش آبدادن بفرستد تکوتنها راهی محل اتفاق میشود، وقت گیر افتادن ناگهان تمام آن طرح توطئه سالها فکرشده جای خود را به یک چندشخصیتی که توان کنترل رفتار لحظهای بعد خودش را ندارد میدهد و درنهایت وقتی کیفش را با یک بهانه ابلهانه پرتاب میکند، هیچکس نمیپرسد آن کیف چیست یا برود از آن جوی کمعمق (و نه رودخانهی خروشان یا کانالی با ارتفاع زیاد) برش دارد. یک دست همهچیز را کنترل میکند به سمت پایان دلخواه نویسندهها برای ادامهی مسیری که چیدهاند، جای اینکه عکسالعملها حاصل روند حرکتی شخصیتها تا اینجا باشد.
کارگردانی و فنی: قابل دیدن
نیمی ازاین اپیزود در دو سکانس ۱۱دقیقهای و ۹دقیقهای توی ماشین و در محل عروسی قدیم شیما و بهمن میگذرد. وضع باقی اپیزود هم در سکانسهای طولانی و دیالوگمحور بهتر از این نیست ولی بگذارید روی همان دو سکانسی که اول گفتم تمرکز کنیم. سکانس توی ماشین که ذات آن جستوجو و تنش است، میتواند در چند نوبت متوقف و جای آدمها با هم عوض شود.
اگر فیلمنامهنویسها روی کاغذ برای خردکردن این سکانس و حجم اطلاعاتش فکری نکردهاند کارت در اجرا باید چنین کند که نمیکند. عین همین وضعیت در خانه قدیمی محل عروسی شیما و بهمن هم برقرار است. آنجا اما کارت و لطفیان بهدلیل گستردهگی فضا امکان نورپردازی ویژه و کار با کنتراستها را دارند.
دو سکانس به لحاظ زمانی تقریبن هماندازهاند اما اولی اندازه یک قرن طول میکشد و دومی خیلی سریع میگذرد. وقتی از کارگردانی و خوندادن به قصه روی کاغذ حرف میزنیم داریم از سکانسی شبیه این دومی حرف میزنیم. افسوس که تکافتاده است چنین اجرایی در این اپیزود.
بازیهای این اپیزود که تقریبن همهی بازیگران اصلی این چندقسمت را در خود دارد، چندپارهترین میان تمام اپیزودهاست؛ تقریبن هر بازیگری ساز خودش را میزند و کارگردان مقهور ستارههایش در اجراهای اور-اکتشان است. در سکانس آخر هم که اصلا جای شخصیتها را به کلی گم میکنیم؛ درست مثل منطقشان برای اکتی که انجام میدهند.
- تازه ترین تصاویر سریال یاغی | معماییترین شخصیت سریال کیست؟
- علی شادمان چه مسیری را برای رسیدن به «یاغی» پیموده است؟ | کودکی نحیف که ویلن میزد تا کشتیگیر خوشاستیلی که همه را زمین میزند
- ببینید | خشم جاوید برای انتقام از کسانی که خواهرش را دزدیدند | در قسمت نهم سریال یاغی چه میبینیم؟
بازیگری: بد
نیکی کریمی و انتخابی که برای ایفای نقش شیما کرده قابل احترام است. اینکه خواسته خودش را به چالش بکشد. شبیه انتخاب سال گذشتهاش در «دستهی دختران» برای کار با لهجه و در اقلیمی دیگر. با این حال و البته متاسفانه این تلاش هم شبیه همان فیلم یک شکست تمامعیار است. انتخابهای کریمی برای شخصیتی دچار اختلال روانی، بیشتر شبیه یک زن تحتتاثیر الکل یا مواد است و هیچ سمپاتی و همدلی قابل قبولی از مخاطب، وقتی دارد تلخترین حقایق زندگیاش را میگوید و مشت بدمنهای قصه را باز میکند، نمیگیرد. در این آوردگاه هیستری و عصبیت، دیگران هم گوی سبقت را از هم میربایند. با بدترین سکانسهای علی شادمان، طناز طباطبایی، پارسا پیروزفر و مهدی حسینینیا در تمام اپیزودهای پخششده سر و کار داریم.
به گزارش همشهری آنلاین، یاغی روایتی از زندگی جوانی است گرفتار سیاهی زاغههای جنوب شهر که می خواهد خود را از آن منجلاب نجات دهد. پارسا پیرزوفر، علی شادمان، نیکی کریمی، امیر جعفری، طناز طباطبایی، فرهاد اصلانی،آبان عسگری و عباس جمشیدیفر از دیگر بازیگرانی هستند که در این سریال حضور دارند.
نظر شما