همشهری آنلاین - سحرجعفریان: در مسیر دوربرگردان بزرگراه فتح به سمت بیمارستان شریعت رضوی که حرکت میکنیم، پیش از ورود به خیابان «کوسهلو»، بلندای منبع آب کارخانه کفش ملی با نمایی زرد رنگ و لوگوی فیلنشان، نمایان میشود. جلوتر، تابلوی بزرگ «بازار گل مهرآباد» نیز خودنمایی میکند. اما پیش از آنکه به بهانه خرید گل، گلدان و ملزومات گیاهی یا بازدید از سایر کسب و کارهای فعال در سولههای رنگ و رو رفته آن وارد محوطهاش شویم؛ انباشت زباله در بخشهایی از حاشیه بیرونی پیادهراه کارخانه و وجود موانعی مانند بلوکهای سیمانی نیوجرسی، جلب توجه میکند. جلب توجهای که به خاطره شخصی از کارخانه و محصولات آن یا گرایش خاص به حوزه میراث فرهنگی و شهری ارتباط ندارد. فقط کافیست شهروند باشی و به داراییهای شهر و محلهات تعلق خاطر داشته باشی. آن وقت است که دامنه جلب توجهتان تا افسوس و حیرت هم کشیده میشود.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
تولد نخستین برند کفش ایرانی در محله مهرآباد
ایده تاسیس شرکت کفش ملی به عنوان نخستین برند تولیدکننده کفشهای ایرانی، به حدود سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۶ بازمیگردد. به زمانی که «محمدرحیم متقی ایروانی» از تاجران تحصیلکرده، بعد از سفرش به چکسلواکی و بازدید از خط تولید کفشهای مدرن، به طراحی و تولید کفش ایرانی، علاقهمند میشود. برای همین خیلی زود دست به کار میشود و زمینی به مساحت ۷۰۰ مترمربع در حاشیه غربی تهران که آن روزها، زمین بایر و دوره افتاده از مختصات مسکونی شهر بود، با هدف راهاندازی بنای مرکزی کارخانه، میخرد. زمینی که با توجه به توسعه شتابان مرزهای مناطق و محلههای غربی تهران، حالا در همسایگی دیوار به دیوار با محله مهرآباد جنوبی، واقع شده است.
ایروانی، برند «گروه کفش ملی» را به ثبت رساند و با افزایش تنوع محصولاتش از کفشهای مجلسی و راحتی تا کفشهای ورزشی، کشاورزی، صنعتی، پوتین و دمپایی، صادرات به برخی کشورهای آسیایی و اروپایی را نیز آغاز کرد. اتفاقی که با گسترش مساحت کارخانه اصلی (مهرآباد جنوبی) به ۲۵ هزار مترمربع و افزایش تعداد کارخانههای خُرد آن به ۵۲ و فروشگاههای زنجیرهای به عدد ۴۰۰، همراه بود. این کارخانه و فروشگاههایش از سال ۱۳۵۷ تا اواسط دهه ۶۰ غیرفعال شد. چند سالی به پایان دهه ۶۰ مانده بود که با تغییر چندباره مالکیت املاک و مدیریت برند، کارخانههای معتدد و مجهز کفش ملی فعالیتش را با ۴۰۰ پرسنل و صدهزار تولید سالیانه کفش از سر گرفت و هنوز نمایندگیهای فروش کفشهای ملی در برخی محلهها و معابر دیده میشود.
بنایی با ارزشهای افزوده هویتی و گردشگری
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و مهاجرت ایروانی به آمریکا، مجموع املاک او و برند کفش ملی به مصادره دولت درآمد. این املاک و برند تجاری در گذر زمان و دهههای گذشته، مالکیتهای سازمانی مختلفی را تجربه کردهاند که در نهایت، طبق سند به سازمان بازنشستگی کشور واگذار شد. املاکی که مهمترین و بزرگترینشان، همین کارخانه مرکزی کفش ملی مهرآباد جنوبی است با آن سولههای فرسوده و نَمگرفته، محوطه بزرگ با زمینی پوشیده شده از خاک و آسفالت ناهموار، اتاق برق با دیوارههای پهن آجری که بعد از حدود ۷۰ سال هنوز دست نخورده باقی مانده و آن درهای ورودی و خروجی متعدد که تا به امروز محل کسب و کار بسیاری از تولیدکنندگان بوده است. تولیدکنندگانی که اغلب با دردسرهای صنفی و صنعتی خود مانند ایجاد آلودگیهای صوتی، محیطی ، آسایش و رفاه اهالی و همسایهها را سلب میکردند. اهالی و همسایههایی که بعد از گفت و گو با آنها، میتوان به خوبی متوجه شد که اکثرشان علاقهمند به حفظ جنبه تاریخی و هویتی این کارخانه به عنوان یکی از نخستین کارخانههای مدرن کشور هستند. آنها، میخواهند خاطره این همسایگی متفاوت برای همیشه خوش بماند. اصلا برای همین است که تاکنون در پیگیریهای رسمی و غیررسمیشان از طریق اعضا و دبیران شورایاریهای محله و مدیریت شهری منطقه و در دورههای مختلف، خواستار تبدیل کارخانه به یک جاذبه گردشگری فرامنطقهای یا یک مرکز آموزشی و کارآفرینی مرتبط بودهاند. خواستهای که تا به امروز محقق نشده است.
هسایههای ناراضی
یکی از معتمدین محله مهرآباد که از بردن نام خود امتناع میورزد، در این درباره به خبرنگار همشهری آنلاین، میگوید: «درست است این کارخانه مالک دولتی و سازمانی دارد اما با توجه به ویژگیهای مهمی مانند وسعت زیاد، همجواری و نزدیکیش با محدوده وسیعی از پهنه مسکونی و البته ابعاد هویتی و خاطرهانگیزی که دارد، باید در تعیین کاربری آن به خواست و نیاز اهالی و همسایهها نیز اولویت داده شود. تعدادی از کارگران قدیمی این کارخانه هنوز هم در محله ساکن هستند و میتوان از نقل قولها و روایتهای شنیدنی آنها در بازسازی فضای کارخانه و یا برپایی تورهای گردشگری استفاده کرد.» یکی از کسبه قدیمی محله که او نیز حوالی کارخانه کفش ملی، تعمیرگاه خودروهای سبک دارد، میگوید: «اهالی حتی از این بازارچه گل که بیشتر از ۲ سال است در محوطه اصلی کارخانه راه انداختهاند با همه زیبایی و طرواتی که برای محله دارد هم استقبال نکردند چون بضاعت محدود مالیشان اجازه نمیدهد. در این شرایط بهتر است کاربری این کارخانه بزرگ، طوری تعریف شود که گره از مشکل اهالی باز کند و یا به نوعی رونق محلی را فراهم کند.» در حال حاضر، صاحبان ۷ کسب و کار از بازارچه گل و گیاه، مجموعه ورزشی و انبار انتشارات گرفته تا کارگاه مبلسازی و فروشگاه مجازی پوشاک در سولههای آن فعال هستند.
نظر شما