مشکلاتی بین دو وزارتخانه در اجرای طرح پزشک خانواده در شهرها وجود دارد که همه به پول و تامین اعتبارات مربوط میشود و هزاران الزامات دیگر نظیر اینکه، اگر اعتبارات به اندازه کافی وجود داشته باشد و اگر بیمههای درمانی کشور یکسان شوند، اگر رفتار بیمهها با بیمه شدگان اصلاح شود، اگر دریافت پول زیرمیزی حذف شود و اگر پس از اعلام تعرفههای درمانی توسط وزارت بهداشت پول بیشتری از مردم گرفته نشود، در اجرای طرح پزشک خانواده هیچ اختلافی بین دو وزارتخانه وجود نخواهد داشت.
با وجود اینکه وزارت بهداشت اقدامات خوبی را برای اجرای طرح پزشک خانواده در روستاها شروع کرده است اما برای اجرای آن در شهرها براساس قانون، شورایعالی بیمه باید اعتبارات لازم را مصوب کند اما هنوز درباره شیوه اجرای این طرح اختلافهایی وجود دارد.
پزشک خانواده یکسری مبانی علمی و کارشناسی دارد که درباره آن اختلافی نباید باشد اما در شیوه اجرای آن ممکن است همواره براساس مبانی علمی تصمیمگیری نشود و تفاوت وجود داشته باشد و این اختلاف ممکن است در مباحث مالی و ضوابط اجرایی کار مشکلاتی ایجاد کند که به مرور زمان حل شود.
اما نکته قابل تامل اینجا ست که مراجعه مردم به پزشک متخصص در کشور ما 8 برابر بیش از نیاز واقعی و خارج از استاندارد است. اجرای طرح پزشک خانواده در شهرها میتواند مراجعات را به حد استاندارد خود نزدیک کند.
تا زمانی که طرح پزشک خانواده در شهرها اجرا نشود، برای حل این مشکل مردم میتوانند بهطور خود جوش برای خود یک پزشک عمومی را بهعنوان پزشک خانواده انتخاب کنند و همه مراجعات درمانی خود را از طریق او انجام دهند.
این پزشک عمومی میتواند برای آنها پرونده تشکیل دهد، راهنماییشان کند و درصورت نیاز به پزشک متخصص، ارجاع از طریق این پزشک انجام شود.
پزشک عمومی میتواند با گروهی از پزشکان متخصص مرتبط شود و بیماران و مراجعان خود را درصورت لزوم به آنان ارجاع دهد و پزشکان متخصص نیز باید خود را ملزم بدانند جواب نامه ارجاع پزشک عمومی را بدهند تا اطلاعات لازم در پرونده بیمار نزد پزشک عمومی ثبت شود.
با توجه به نظام سلامت کشورهایی چون انگلیس که در آنها داشتن پزشک خانواده برای افراد اجباری است، یا کانادا که فروش بلیت قطار به افراد مشروط به اعلام کد پزشک خانوادهشان است، ما باید با شتابدادن به اجرای طرح پزشک خانواده و تسری آن به همه کشور اعم از مناطق محروم و غیرمحروم، این مسئله را قانونمند و مشروط کنیم.
کارشناسان میگویند بهطور کلی استاندارد دنیا این است که مردم حداکثر بین 10تا 12درصد موارد بیماری، به خدمات تخصصی پزشکی نیاز دارند و مشکل در بقیه موارد با خدمات پزشک عمومی و غربالگری از سوی او حل میشود اما در کشور ما میزان مراجعه مردم به پزشک متخصص 7 تا 8 برابر نیاز واقعی آنهاست.
از سوی دیگر، پزشکان متخصص و فوقتخصص اذعان دارند که ناراحتی بیش از 50درصد مراجعان آنها اساساً ربطی به تخصص آنها ندارد.
برای رفع این مشکل بهترین راهی که در دنیا وجود دارد، غربالگری همه بیماران از طریق پزشک خانواده در مراحل اولیه است.
اصلاح نظام پرداخت به پزشکان، تلاش برای فرهنگسازی طرح پزشک خانواده و توضیح مزیتهای نظام ارجاع به مردم و همچنین پیشقدم شدن خودجوش پزشکان عمومی برای اجرای این طرح در شهرها پیش از فعالیت رسمی وزارت بهداشت در این زمینه از جمله مواردی است که روند اجرای طرح پزشک خانواده را در شهرها سرعت میبخشد.