به جز چند شهر بزرگ بقیه شوراهای شهر و روستا چندان موفقیتی تا کنون به دست نیاوردهاند. برخی علت آن را در بیتجربگی و برخی در سیاسی شدن آن میدانند . اما به هر حال برای حل مشکلات رو به افزایش شهرها نیازمند " مدیریت شهری" با راهکارهای جدید و دموکراتیک هستیم.
ما تا پیش از سال 77 مدیریت شهری سادهای داشتیم . شهردار که به عنوان بالاترین سمت در بحث مدیریت شهری است توسط استاندار انتخاب میشد. با وجود تصویب قانون شوراها در سال 61 ، تا سال 77 تغییری در مدیریت شهری ایجاد نشد . دور اول شوراهای شهر و روستا با وجود اصلاحاتی که در سال 75 در قانون آن شده بود دوره آزمون و خطا بود. دورهای که متاسفانه باعث دلسردی مردم از حضور در پای صندوقهای دوره بعد شد.
چند ماه دیگر انتخابات دور سوم برگزار خواهد شد. مخالفان و موافقان همزمانی برگزاری انتخابات شوراهای شهر و روستا با انتخابات مجلس خبرگان تمام تلاشهای خود را کردهاند ولی با این وجود مردم آبان ماه امسال به پای دو صندوق خواهند رفت.
دکتر حسین ایمانی جاجرمی عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در نشست تخصصی انجمن جامع شناسی در مورد نتایج تحقیق خود درباره شوراهای شهر ایران میگوید: "همه میدانیم که دنیا روندی را با عنوان " افزایش شدید شهرنشینی " در قرنهای اخیر طی کرده اما شهر که همواره چهرهای مثبت در ادبیات نوسازی و توسعه داشته چهره زشت خود را در کشورهای در حال توسعه نشان داده است. مشکلاتی مثل آلودگی، کمبود مسکن و فقر و بیعدالتی نمونههایی از مواردی است که به شدت در کیفیت شایسته زیست انسانی تاثیر گذاشته است."
او میگوید : "یکی از نهادهای مؤثر در کاهش مشکلات شهری، مدیریت شهری است که در صورت داشتن قالب و محتوایی دموکراتیک، عملکرد بهتری خواهد داشت. در کشورهای دموکراتیک پیشرفته معمولاً حکومتهای محلی اداره شهرها را به عهده دارند و مطالعات اجتماعی در این زمینه با نگاهی کلان و با استفاده از مقولات نظری از پیش تعیین شده صورت میگیرد. اما در کشورهای در حال توسعه، با توجه به پیچیدگی مسائل، استفاده از نظریههای از پیش تعیین شده ممکن است به نادیده گرفتن عوامل مهم و مؤثر خرد یا میانه اجتماعی منجر شود. در نتیجه به نظر میرسد در این شرایط استفاده از روشهای ژرفانگر اثربخشی بیشتری خواهد داشت."
وی با تاکید به اینکه در ایران هنوز دولت مرکزی در بسیاری موارد دخالت دارد میگوید: نتایج تحقیقی که انجام دادهام نشان میدهد اگر حکومتهای محلی دموکراتیک باشند، در حل مشکلات توسعه شهر موفقترند. بنابراین باید دید چه عواملی بر عملکرد بهتر مدیریت شهری تاثیر دارند. در ادبیات توسعه، تا حدی با مفاهیم فرهنگ مدنی، سرمایه اجتماعی و ... به این پرسش پاسخ داده شده است. نظریه سرمایه اجتماعی بیان میکند که ویژگیهای جامعه و سرمایه اجتماعی بر عملکرد حکومتهای محلی مدیریت شهری تاثیرگذار است.
وی که به دنبال مدلی نظری در مورد تجربه شوراها در ایران است میگوید: مطابق نظریه سرمایه اجتماعی اگر جامعه ما فضیلتهای مدنی بالایی داشته باشد، شوراهای شهر در آن کارآمدتر هستند. کاهش مشارکت در دومین دوره انتخابات شورا با وجود همه انتظارات مثبت از آن مساله قابل توجهی بود. مجموع دادههای نظرسنجیهای مختلف نیز نشان میداد که مجموعاً فقط 20 درصد مردم از عملکرد شوراها در دوره اول راضی بودند و این خود نشانهای بود از اینکه شوراها پرونده چندان مثبتی در اذهان عمومی جامعه نداشتهاند.
وی میافزاید:میتوان بحث را تاریخی کرد و گفت معمولاً در ایران دموکراسی بسیار ضعیف است و در شرایطی که ما در دموکراسی کلان بسیار مشکل داشتهایم، تا حدی قابل قبول است که حالا در دموکراسی محلی نیز سرنوشت غمانگیزی داشته باشیم. یعنی علیرغم اینکه ما ”انجمن بلدی“ را در سال 1286 داشتهایم و یا اینکه انجمن شهر در قانونهای شهرداری وجود داشته، اما هیچگاه اینها نهادهایی نبودند که بتوانند در مدیریت شهری نقش مؤثری بازی کنند.
ایمانی پس از مصاحبه با 75 نفر از اعضای شوراهای شهر و شهرداران 12 شهر کوچک، بزرگ و متوسط به این نتیجه رسیده است که دموکراسی محلی در ایران از یکسری مسائل ریشهدار در رنج است و تا حل آنها خیلی نمیتوان به تأثیرگذاری این شیوه امیدوار بود.
او میگوید: مدل نظری که در نهایت ساخته شده چند یافته در پی داشت و چیزی که نهایتاً به عنوان پدیده اصلی بدان رسیدیم، فقدان نهادینگی شوراهای شهر در ایران بود. به نظر میرسد شوراهای شهر بیشتر نهادهایی ساخته شده از یک سیاستاند. یعنی تا زمانی که آقای خاتمی این شوراها را تشکیل نداده بود تمایلی از سوی مردم محلی برای ساخت آنها دیده نمیشد. طبیعتاً چیزی که از قبل در جامعه ریشه ندوانده باشد در کارکردهای خود دچار مشکل خواهد.
او از دل مصاحبههای انجام شده و دادهها به مسائل ناشی از مقوله نظام اداری متمرکز، قوانین مبهم و ضعف سنتهای عمل جمعی دموکراتیک به عنوان اصلیترین منبع مشکلات رسیده است. و تاکید میکند : نظام اداری متمرکز در ایران باعث میشود شوراها به جای حکومت محلی به ادارات محلی تبدیل شوند. در عین حال تقریباً تمام کسانی که مورد مصاحبه قرار گرفتند مساله قوانین مبهم و ناکافی را با عنوان یک عیب بزرگ در کار خود مطرح میکردند. همچنین ضعف سنتهای عمل جمعی دموکراتیک مساله بسیار مهمی است. چنانچه اگر ما به تاریخ مدیریت شهری در ایران نگاه کنیم متوجه میشویم اصلاً عنصر دموکراتیکی در شهرها نداشتهایم.
وی میافزود: اعضای شوراها عموماً دو راهبرد را برای مقابله با این پدیده به کار برده بودند که نام آنها را در این پژوهش، "نهاد خواهی" و "حمایتخواهی" گذاشتیم. نهادخواهی اشاره به استراتژیهایی دارد که طی آن اعضای شوراها به دنبال افزایش اختیار، استقلال و روشن شدن وضع قانونی شوراها بودند. حمایتخواهی نیز تقاضاهایی است که از دولت مرکزی برای توجه بیشتر به شوراها وجود دارد. در شوراهایی که اختلافات درونی وجود داشت، حمایتخواهی به معنای تقاضا برای دخالت دولت بود.
به اعتقاد دکتر ایمانی، هرچه شوراها از سرمایه اجتماعی درونی بیشتری برخوردار باشند، قدرت تاثیرگذاری و چانهزنی بیشتری خواهند داشت و هرچه میزان آن کمتر باشد، آنها بیشتر خواستار کمک و دخالت دولت مرکزی خواهند بود.
ضعف آموزش و نپرداختن به تربیت افراد برای شوراها نیز نکته قابل توجهی است که در این تحقیق بدان پرداخته شده است . دکتر ایمانی در نشست تخصصی انجمن جامع شناسی گفت : به نظر میرسد در کشورهای پیشرفته، احزاب سیاسی قدرتمند آموزش میدهند اما در کشور ما عموم افرادی که وارد شورا شدهاند اطلاعات زیادی درباره اینکه چه باید بکنند و چگونه عمل دموکراتیک جمعی انجام دهند، ندارند. این استراتژیها برای اعضای شوراها، پیامدهایی شامل نگرانی (از وضعیت آینده، سرنوشت شورا و آبروی خودشان)، امتناع از مشارکت، ناامیدی و عدم کارآیی را در بر داشته .
اگر به مسائل و مشکلات شوراها توجه نشود، این بازی هم شکست خواهد خورد. اگر شورا فرصتی نداشته باشند که برنامهها و اهداف خود را عملی کنند، طبیعتاً مردم عادی هم از آنها روی گردان میشوند. همانگونه که امروز مردم معمولاً بیشتر از دولتیها میخواهند که مسائلشان را حل کنند تا شوراها.