اگر در یکی از سواحل مدیترانه یا اقیانوس اطلس هنگام شنا یا پیادهروی با اثرات رادیواکتیو یا سنگهای درخشان روبهرو شدید تعجب نکنید. با گذشت نزدیک به نیم قرن از پایان ویرانکنندهترین جنگهای دنیا که مرگبارترین سلاحهای ساخت دست بشر هم در آن به کار برده میشد، هنوز جهان آلوده از اثرات آن است. در جریان جنگ سرد بیش از 50 بمب و کلاهک هستهای بر اثر سوانح هوایی و دریایی ناپدید شده و اکثر آن در اعماق آبهای جهان است. عمق زیاد آب و ندانستن مکان دقیق فرود آمدن بمب باعث شده تا هنوز کسی نتواند این بمبها را از آب بیرون بکشد.
در اوایل ماه مارس سال 1966، وقتی که هنوز برای ساحل رفتن و وارد شدن به آبهای سرد مدیترانه زود بود، مانوئل فراگا ایریبارن وزیر اطلاعات وقت اسپانیا و بیدل دوک سفیر آمریکا در مادرید به همراه خانوادههایشان به آبهای سواحل کادیلا رفتند. خبرنگارانی از سراسر دنیا در آن ساحل جمع شدهبودند تا این واقعه را گزارش کنند. این دو مقام آمریکایی و اسپانیایی در اقدامی نمادین برای نشان دادن توجه و تاکید دو کشور به یافتن یک بمب هستهای مفقودشده به کنار سواحل اسپانیا رفتهبودند. چند کیلومتر آن طرفتر از محل دیدار این دو، یک بمب هیدروژنی در کف اقیانوس جای گرفتهبود که قدرت انفجار آن هزار برابر قدرت انفجار بمبی بود که هیروشیما را نابود کرد.
تنها چند هفته قبل از این روز در 17 ژانویه سال 1966، بدترین حادثه هستهای جهان در کل دوران جنگ سرد در سواحل جنوبی اسپانیا روی دادهبود. در جریان یک مانور هوایی، یک بمبافکن بی52 آمریکایی و یک هواپیمای کیسی 135 در وسط آسمان و در ارتفاع 9 هزار پایی از سطح زمین به هم برخورد کردند و هر دو هواپیما در یک انفجار بزرگ هوایی آتش گرفتند و نابود شدند. هواپیمای بی4،52بمب هیدروژنی حمل میکرد. یکی از این بمبها بدون آسیب به زمین سقوط کرد و در مزرعه گوجهفرنگی افتاد. فیوز غیرهستهای در دو بمب دیگر فعال شد و فقط تکههایی از غبار پلوتونیم در هوا پراکنده شد. بمب چهارم به اعماق آب در نزدیکی ساحل افتاد و دفن شد، اما کسی نمیدانست دقیقا کجا افتادهاست.
چند هفته بعد از این حادثه، ساکنان روستای کنار ساحل مانند کسانی که در انتظار روز قیامت هستند، با پوشیدن لباسهای سفید محافظتی و ماسکهای آبی رنگ بهدنبال اثرات اشعه بودند. این منطقه برای رفتوآمد ممنوع شد و همه محصولات کشاورزی محل نابود شدند. دولت آمریکا خاک این منطقه را زیر و رو کرد و بیش از 1400 تن خاک از زمین بیرون آوردهشد. خاکهای آلوده را به آمریکا منتقل کردند تا فرآوری شود. دهها کشتی جنگی آمریکایی سواحل را حفاظت میکردند. یک ماهیگیر دیده بود که بمب در آن منطقه فرود آمده است. 81 روز طول کشید تا این بمب هستهای از اعماق 800 متری آب بیرون آمد. مطبوعات اروپا در آن زمان با تعجب از این واقعه نوشتند، این واقعه نشاندهنده عصری است که قرار است در آن زندگی کنیم؛ زندگی با بمبها.
دورنمای یک بمب سرگردان نسبتا آسیبدیده هستهای که در کف اقیانوس دفن شدهباشد، حقیقتا هولناک است. در سال1968 یکی از همین بمبهای اتمی آمریکا گم شد. در آن زمان یک بمبافکن بی52 آمریکایی با یخهای منطقه گرینلند برخورد کرد و مواد منفجره متعارف بمبهای حمل شده در آن منفجر شدند. کل آن منطقه بر اثر این انفجار آلوده به رادیواکتیو پلوتونیم شد. اما آنچه دولت آمریکا درباره این واقعه تا سالها بعد از آن پنهانکاری کرده این راز است که چند سال بعد بازسازی مواد مربوط به بمبها که در آن محل کشف شد حکایت از مفقود شدن یکی از کلاهکهای هستهای داشتهاست. این کلاهک احتمالا درون یخهای خلیج North Star فرو رفته و ناپدید شدهاست و همه تلاشها تاکنون برای یافتن این کلاهک بینتیجه ماندهاست.
مفقود شدن یک بمب هستهای اتفاق چندان نادری نیست. یک کارشناس تسلیحات هستهای و مدیر مرکز اطلاعات امنیت دوسوی اقیانوس اطلس در این باره میگوید، وزارت دفاع آمریکا تاکنون مفقود شدن 11 بمب هستهای را تایید کردهاست. تصور بر این است که بیش از 50 سلاح هستهای در سراسر جهان در جریان جنگ سرد ناپدید شدهاست.
اکثر این سلاحهای بسیار خطرناک، هنوز در بستر اقیانوس خفتهاند. در ماه آوریل سال 1989، آتشسوزی باعث به گلنشستن یک زیردریایی هستهای روسی در عمق 1700 متری اقیانوس اطلس شمالی شد. همراه این زیردریایی، دو اژدر و کلاهکهای هستهای آنها هم به اعماق اقیانوس رفتند. در 22 می سال 1968، یک زیردریایی هستهای دیگر که آمریکایی بود، در عمق 3300متری در جنوب جزایر آزورس در اقیانوس اطلس فرو رفت. این زیردریایی دو کلاهک هستهای داشت. بهدلیل عمق زیاد آب، نه سلاحها و نه راکتورهای هستهای این دو زیردریایی تا امروز بیرون آورده نشدهاند.
در سانحههای هوایی بر فراز اقیانوس، بمبهای اتمی بیشتری مفقود شدند. در نخستین روزهای جنگ سرد، هواپیماها از برد کافی برای عبور از اقیانوس اطلس با یک باک سوخت برخوردار نبودند، به همین دلیل هنگام سوختگیری از هواپیماهای دیگر و یا بهدلیل سوختگیری نکردن، به دریا سقوط میکردند.
بین اواخر دهه 1950 تا نیمه دهه 1960 که انفجاریترین بخش جنگ سرد بود، بمبافکنهای آمریکایی که بمبهای هستهای را حمل میکردند 24 ساعته و 365 روز سال را در آسمان بودند. 4 راه اصلی آنها از گرینلند، اسپانیا و مدیترانه، ژاپن و آلاسکا میگذشت. تنها وقتی بمبافکنها میتوانستند با یک باک سوخت از فراز اقیانوس اطلس یا آرام بگذرند، دامنه حادثههای هوایی کاهش یافت.
شاید مضحکترین این حادثهها که آمریکا اسم رمز « پیکان شکسته» را برای آنها گذاشتهبود، در 5 دسامبر سال 1965 و برای کشتی یو اس اس تیکوندروگا روی داد. این کشتی هواپیمابر از ویتنام در راه یوکوسوکا در ژاپن بود که یک جنگنده بمبافکن غولپیکر از یکی از آسانسورهای عظیمی که هواپیماها را به عرشه کشتی میآورد از قلاب خود رها شد و به اقیانوس افتاد. همراه این جنگنده، خلبان و بمب هستهای درون آن هم به اعماق 5 کیلومتری رفتند و دیگر هیچگاه پیدا نشدند.
این حادثه هم سالها مخفی نگه داشتهشد. وقتی در سال 1981 این فاجعه فاش شد ثابت کرد که آمریکا از یکی از پیمانهای خود با ژاپن تخطی کردهاست. در آن پیمان آمریکاییها توافق کردهبودند هیچ سلاح هستهای به خاک و آب ژاپن نبرند. به همین دلیل بود که این حادثه تا سالها بعد از وقوع آن مخفی نگه داشتهمیشد.
اما این حوادث و سهلانگاری آمریکا در نگهداری از خطرناکترین اسباببازیهای نظامیاش فقط به خاک و آب دیگر کشورها لطمه نزدهاست. از 11 کلاهک هستهای که آمریکا مفقود شدن آنها را تایید کرده، 7 کلاهک در خود آمریکا مفقود شدهاست. در 5 فوریه سال 1958، هوارد ریچاردسون خلبان بمبافکن، بعد از برخورد با یک جت جنگنده دیگر، باید بمب هیدروژنی را که حمل میکرد به دریا میانداخت. او این کار را کرد و این بمب به آبهای 20کیلومتری ساواناها در ایالت جورجیا افتاد و مفقود شد. ریچاردسون یک خلبان باتجربه بود و با مهارت تمام توانست هواپیمای صدمه دیده خود را در منطقهای در نزدیکی پایگاه هوایی ارتش آمریکا در همان اطراف محل حادثه فرود آورد.
اما خدمه هواپیمای بی52 که در 24 ژانویه سال 1961 در نتیجه از دست رفتن سوخت دچار سانحه شدند، چندان خوششانس نبودند. پیش از آنکه این هواپیما نابود شود، خدمه آن توانستند محموله خطرناک خود را از هواپیما به بیرون پرتاب کنند. یکی از دو بمب هیدروژنی که بار این هواپیما بود، هنگام فرود به یک درخت گیر کرد. بمب دیگر در مردابی در نزدیکی شهر گلدزبرو در کارولینای شمالی افتاد. این بمب 50 متر در عمق مرداب باتلاق شکل فرو رفت و هنوز هم در همانجا آرام گرفتهاست. منطقه این سانحه، هنوز هم منطقه ممنوعه نظامی است.
اما آنچه این حادثه را مشهور کرد، گیر کردن یکی از بمبها به درخت بود. از 6 فیوز این بمب هستهای که برای جلوگیری از انفجار طراحی شدهبود، 5 فیوز عمل نکرد ولی تنها فیوزی که عمل کردهبود توانست جلوی انفجار هستهای را بگیرد. بعد از این حادثه که تا آستانه یک فاجعه هستهای پیش رفته بود، سیستمهای امنیتی بمبها و تسلیحات هستهای آمریکا همگی مورد بازبینی قرار گرفت و واشنگتن از شوروی هم خواست که این کار را بکند.
تا امروز از میان این حادثهها، دو واقعه موضوع بحث کارشناسان، مقامات نظامی و نظریهپردازان و همچنین شهروندان عادی بودهاست. یکی از این حوادث همان بمبی است که در اعماق آبهای نزدیک شهر 100 هزار نفری ساوانا در ایالت جورجیا خفته و دیگری بمبی که در باتلاق گلدزبرو در کارولینای شمالی است. آیا این دو بمب هنوز میتواند خطری برای شهروندان این شهرها ایجاد کند؟ بمبهایی که در اعماق اقیانوس هستند معمولا خطر کمتری دارند و احتمال انفجار آنها کمتر است. اما بمبهای درون آبها یا باتلاقهای نزدیک شهرها باید با احتیاط بیشتری بررسی شوند. بعد از حملات 11 سپتامبر به آمریکا، یک نگرانی کاملا متفاوت از ناحیه این بمبها شکل گرفت و آن اینکه، اگر تروریستها به یکی از این بمبها دست یابند چه خواهد شد؟
در اسپانیا بعد از گذشت 4 دهه از آن حادثه، هنوز وحشت وجود دارد. آن روستای کنار مدیترانه اکنون مکان توریستی است. اما در سال 2004 دو سنگ در کنار ساحل با اثرات رادیواکتیو یافت شد. مطالعات روی خاک آن محل نشان داد که آنجا هنوز آلوده است. از آن زمان به بعد دولت اسپانیا آن مکان را منطقه ممنوعه اعلام کرد. ارتش آمریکا قرار است سال میلادی آینده- یعنی تا چند ماه دیگر- بار دیگر در آن منطقه مستقر شود و صدها تن خاک آلوده دیگر را از آنجا به آمریکا ببرد.
اشپیگل- 16 نوامبر 2008