به گزارش همشهری آنلاین، ساعت ۲۲ شب پنج شنبه اعضای یک خانواده در خیابان کشاورز مشهد، آماده خواب می شدند که مادر خانواده از دخترش خواست ضبط صوت را خاموش کند چرا که فراز و نشیب های صدای آهنگ، او را اذیت می کرد. وقتی صدای ضبط صوت خاموش شد و اعضای خانواده برای استراحت شبانه آماده می شدند، لامپ های روشنایی پذیرایی هم با فشردن کلید برق نور خود را از دست دادند و خانه در تاریکی فرو رفت.
در این هنگام ناگهان «پادشاه روانی» با کارد بزرگی در دست ظاهر شد و در همان تاریکی وحشتناک به سوی خواهر ۳۷ ساله اش هجوم برد. او ضربات کارد را طوری بر پیکر خواهرش فرود آورد که جیغ دلخراش وی همه اعضای خانواده را در جا میخکوب کرد. مادر سراسیمه کلید برق را زد و روشنایی را به لامپ ها بازگرداند اما دخترش غرق در خون روی زمین افتاد. مادر کهنسال به سوی دخترش دوید تا او را از چنگ تیغه های مرگبار چاقو نجات دهد اما «پادشاه روانی» که خون جلوی چشمانش را گرفته بود و حال خودش را نمی فهمید این بار مادرش را هدف گرفت و ضربات هولناک کارد دسته زرد را بر پیکر او فرو کرد به حدی که زخم های عمیقی ایجاد شد و مادر نیز خون آلود بر کف اتاق غلتید.
پدر پیر خانواده با دیدن این صحنه های حیرت آور و در حالی که هنوز در شوک بود، به یاری همسر و دخترش شتافت تا کارد خون آلود را از دست پسر ۳۴ ساله اش خارج کند اما «جعفر» که خودش را همچنان «پادشاه» می دانست به سمت پدرش حمله ور شد و بی رحمانه او را هدف ضربات کارد قرار داد. این جوان که با حالتی جنون آمیز تیغه کارد را بالا و پایین می برد و مدام بر پیکر پدرش فرود می آورد، آن قدر بر اندام نحیف پدرش ضربه زد که دیگر خون سراسر اتاق را فرا گرفت. در حالی که هر ۳ عضو این خانواده در خون خود غوطه ور بودند، «جعفر» چاقو را در جیبش گذاشت و با همان سر و وضع خون آلود از خانه بیرون رفت.
طولی نکشید که با سروصدای ایجاد شده، همسایگان به طبقه دوم ساختمان آمدند و با مشاهده این اوضاع وحشتناک بی درنگ با نیروهای امدادی و پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند. دقایقی بعد امدادگران اورژانس از راه رسیدند و پیکر غرق در خون پیرمرد ۷۲ ساله را به بیمارستان رضوی انتقال دادند و مادر و دختر را نیز به بیمارستان امدادی شهید هاشمی نژاد بردند اما خیلی زود خبر مرگ پیرمرد در بیسیم های پلیس پیچید و بدین ترتیب سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد مشهد) به همراه گروهی از نیروهای تجسس برای حفظ صحنه جرم و بررسی دقیق ماجرا عازم خیابان کشاورز ۵ شدند.
آن ها با مشاهده راهرو و پله های خونین، بی درنگ مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند چرا که شواهد موجود حکایت از وقوع جنایتی هولناک داشت. این گونه بود که دقایقی بعد قاضی «محمود عارفی راد» به همراه گروهی تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، به محل حادثه رسید و بدین ترتیب تحقیقات شبانه درباره این جنایت بی رحمانه در حالی آغاز شد که خون زیادی فرش های پذیرایی و راهرو را رنگین کرده بود.
هنوز بررسی های مقدماتی در طبقه دوم ساختمان ادامه داشت که ناگهان فریادهای «جعفر آمد!» نیروهای انتظامی را به تکاپو واداشت. طی چند لحظه نیروهای کلانتری سپاد، اطراف محل جنایت را به محاصره درآوردند و عملیات دستگیری متهم به قتل در حالی شروع شد که او با همان لباس های خون آلود به صحنه جرم بازگشت! اگر چه مهار این فرد چاقوکش که هر لحظه احتمال داشت به سمت نیروهای انتظامی حمله ور شود، بسیار سخت بود اما چند دقیقه بعد حلقه های فولادین قانون بر دستان وی گره خورد و کارد دسته زرد خون آلود نیز از جیب وی کشف شد. با وجود این، متهم قادر به بازجویی نبود و به طوری که گویی حال طبیعی ندارد به دیوار تکیه زد و ساکت ایستاد.
در همین حال و با دستور قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، متهم این پرونده جنایی برای انجام آزمایش های اعتیاد و الکل به پزشکی قانونی انتقال یافت و سپس گروه دیگری از کارآگاهان اداره جنایی به سرپرستی سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد) در کنار قاضی «عارفی راد» به بیمارستان رضوی رفتند. بررسی های مقام قضایی نشان می داد که ضارب حدود ۲۰ ضربه عمیق کارد بر پیکر پدرش وارد آورده است به طوری که عمق ضربات به ۱۰ سانتی متر هم می رسید.
پس از پایان تحقیقات و انتقال جسد «غلامرضا- ح» به پزشکی قانونی، ادامه بررسی ها به نیروهای کلانتری سپاد سپرده شد و کارآگاهان با دستور مقام قضایی عازم بیمارستان شهید هاشمی نژاد شدند تا به ریشه یابی این درگیری هولناک بپردازند. خواهر ۳۷ ساله که دچار شوک عجیبی شده بود و به دلیل عمق جراحت وارد شده قادر به صحبت نبود اما مادر ۶۵ ساله او در حالی که تحت مداوای اولیه قرار داشت به طور بریده و خلاصه از اعتیاد فرزندش پرده برداشت و گفت: او مواد مصرف می کند اما از نوع (صنعتی یا سنتی) آن بی اطلاع هستم! او سابقه بستری در بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد را هم دارد و خودش را «پادشاه» می نامد. یک چاقو هم از قبل خریداری کرده بود و حال طبیعی درستی نداشت تا این که شب هنگام وقتی لامپ ها را خاموش کردیم تا بخوابیم ناگهان با کاردی که در دست داشت به طرف ما حملهور شد و دیگر چیزی نفهمیدم...
در حالی که ادامه بررسی های تخصصی برای واکاوی این ماجرای وحشتناک به سروان منفرد (افسر جنایی آگاهی) سپرده شده بود، مشخص شد که «جعفر – ح» ۳۴ سال دارد و بیش از ۱۰ سال از عمرش را پشت میله های زندان گذرانده است که احتمالا به دلیل شرکت در یک نزاع محکوم شده بود.
در همین حال تحقیقات بیشتر نشان داد که وی سوابق اختلالات روانی هم دارد که در نهایت «پادشاه روانی» به دلیل همین اختلالات خون به پا کرد و به آدمکشی خانوادگی دست زد اما آن چه در این حادثه هولناک بیشتر از هر چیز دیگری خودنمایی می کند رها شدن بیماران دارای اختلالات روانی در شهرهاست که چنین جنایت هایی رقم می خورد و انسان های بی گناه قربانی سهل انگاری هایی می شوند که به راحتی قابل پیشگیری است.
اکنون هزینه های سنگین و غیرقابل تصور نگهداری بیماران روانی در مراکز روان پزشکی و تهیه داروهای اعصاب و روان با هزینه های گزاف موجب می شود تا خانواده ها قید بستری شدن بیماران دچار اختلال و تالمات روحی و روانی در مراکز درمانی را بزنند و آن ها را در کوچه و خیابان رها کنند که گاهی چنین صحنه های دلخراشی نیز رقم می خورد. بنابراین مسئولان و مدیران نباید در این باره سهل انگاری کنند و گناه را بر دیگری بنویسند!
نظر شما