به گزارش همشهری آنلاین، نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی در مراسم ظهر شهادت امام رضا(ع) که امروز، پنج مهر ماه، در رواق امام خمینی(ره) حرم مطهر رضوی برگزار شد، با اشاره به اتفاقات پیرامون هجرت امام رضا(ع) به خراسان اظهار کرد: در جریان هجرت امام از مدینه به مرو مامون تلاش کرد ایشان را از مسیرهایی عبور دهد که مردم با ایشان ملاقات نداشته باشند. در این راستا او دستور داد امام را از بصره و از داخل کویر عبور دهند تا با مردم این راه ارتباطی نداشته باشد اما با ورود به بصره، مردم باخبر شدند و جمعیت بسیاری به استقبال ایشان آمدند.
وی با بیان اینکه افراد مامون در نیشابور نیز سعی کردند حضور امام را از مردم پنهان کنند، افزود: هنگام خروج از این شهر نیز مردم متوجه حضور امام شدند و همه با شوق به سوی امام رضا(ع) رفتند. در این لحظه که تمام مردم در کنار امام رضا(ع) جمع شدند، امام میان مردم حدیث سلسلهالذهب را بیان کرده و فرمود حقیقت توحید حصار و قلعه در برابر عذاب الهی است. ایشان ادامه داد این حدیث را خدا فرمود اما شرطی در این حدیث است و سپس فرمود و شرط آن کلمه من هستم؛ یعنی اینکه توحید شرط امان از عذاب الهی است اما در صورت اعتقاد به امامت من از عذاب الهی محفوظ هستید.
علمالهدی تصریح کرد: علتی که به این حدیث سلسلهالذهب میگویند، ۲ جهت است. نخست اینکه میگویند کسانی که این حدیث را نوشتهاند، کتابت آن را با قلمدانهای مرصع انجام دادند و برخی میگویند امرای سامانی وقتی این حدیث را برایشان خواندند، دستور دادند آن را روی برگهایی از طلا بنویسند و آن را با خود دفن کنند. پس از این کار خواب برخی از این امرا را دیدند که گفتند نوشته این حدیث ما را نجات داد.
امام جمعه مشهد با اشاره به اینکه مامون با زیرکی برنامهای چیده بود تا به محض ورود امام به خراسان، واگذاری خلافت را به حضرت انجام دهد، به بیان نحوه پذیرش ولایتعهدی امام رضا(ع) پرداخت و عنوان کرد: فردای ورود امام به خراسان، مامون جلسه مفصلی با حضور وزرا و امرای خود تشکیل داد و اعلام کرد مایل به تفویض خلافت به علی ابن موسیالرضا(ع) است. در واقع مامون با این کار خواست امام را در برابر عمل انجام شده قرار دهد. در این لحظه امام نیز فرمود اگر این خلافت حق تو است و خدا برای تو قرار داده، جایز نیست آن را به کسی اهدا کنی چرا که این ماموریتی است که خدا به تو داده و اگر خلافت حق تو نیست، چگونه میخواهی چیزی که از آن تو نیست را به من ببخشی؟.
وی خاطرنشان کرد: مامون وقتی این را شنید، متوجه شد که چارهای ندارد؛ لذا در پاسخ به امام گفت که لااقل ولایتعهدی وی را بپذیرد و حضرت نیز فرمود اگر به اختیار خودم است این را هم قبول نمیکنم؛ اگر هم من را به اجبار میخواهی به این کار وادار کنی، باز هم قبول نمیکنم. در این لحظه مامون گفت تو به اختیار خود به اینجا نیامدهای ؛ لذا ولایتعهدی را به امام تحمیل کرد.
علمالهدی ادامه داد: پس از پذیرش ولایتعهدی امام به مامون فرمود اصرار نداشته باش که بعد از تو جانشین شوم چون جدم رسولالله فرمود قبل از تو کشته خواهم شد. من را با زهر میکشند؛ در حالی که من مظلومم. فرشتگان آسمان و زمین بر من گریه خواهند کرد و در غربت و زیر قبهای که قبر هارونالرشید است، دفن خواهم شد. تا این را امام فرمود، مامون تظاهر به گریه کرد و گفت چه کسی جرات دارد شما را بکشد در حالی که من زنده هستم که حضرت فرمود مصلحت نیست که بگویم چه کسی من را میکشد.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی اظهار کرد: در طول مدتی که امام در مرو بود، از سوی مامون بسیار مورد آزار قرار گرفت و او تمام سعی خود را کرد تا شیعیان را از امام رویگردان کند.
وی با اشاره به اقامه نماز استغاثه امام رضا(ع) گفت: وقتی خشکسالی اتفاق افتاد، مردم از حضرت خواستند تا نماز استغاثه بخواند و پس از اقامه نماز باران شروع به باریدن کرد و زمینها از خشکسالی نجات یافت که این معجزه حضرت گرایش مردم و حتی لشکریان مامون را به ایشان زیاد کرد. در این هنگام مامون دستور داد برخی شایعه کنند که امام رضا(ع) جادوگر است و قضیه باران هم جادو بوده و به این وسیله عظمت امام را زیر سوال برد.
علمالهدی اضافه کرد: در نهایت مامون خواست امام را به بغداد ببرد که حضرت فرمود نه من تو را در بغداد خواهم دید و نه تو مرا در بغداد خواهی دید. در واقع امام رضا(ع) با این سخنان توطئه مامون را افشا کرد
نظر شما