هرچند که این نهاد صنفی با موافقت، همراهی و مشارکت جدی مدیران سینمایی وقت تشکیل شد و حتی اعضای هیات موسس آن را نیز اغلب مدیران دولتی تشکیل میدادند. نکته دیگر و اساسیتر، بودجه خانه سینما بود؛ بودجهای که از سوی معاونت سینمایی به خانه سینما تعلق گرفت تا ریشههای این نهاد صنفی در دل دولت مستحکم و مداوم باشد. نداشتن استقلال مالی باعث شد تا در مقاطعی اختلاف سلیقه میان هیات مدیره خانه سینما و معاونت سینمایی، مشکلاتی جدی در تامین بودجه جامعه اصناف سینمایی به وجود آورد.جدای از اینها، این تصور همیشه وجود داشته که خانه سینما زیر سایه دولت قرار داشته است.در کنار اینها نمیتوان به کوشش اهالی سینما برای عملکرد مستقل جامعه اصناف سینمایی کشور اشاره نکرد.
نمود این مسئله را میتوان در شیوه برپایی جشن خانه سینما مشاهده کرد و البته انعکاس همسویی دولت و خانه سینما را هم به خوبی میتوان در دورههایی از جشن سینمای ایران دید؛ دورههایی که برگزیدههای جشن خانه سینما، تقریبا همانهایی بودند که چند ماه قبل از جشنواره فیلم فجر سیمرغ به خانه برده بودند. مدیرعامل خانه سینما چندی پیش با برگزاری نشستی رسانهای با تشریح برنامهها و سیاستهای این نهاد صنفی، بیش از هر چیز بر لزوم استقلال خانه سینما از دولت تاکید کرد.
جواد طوسی، منتقد، درباره استقلال خانه سینما از دولت و چگونگی رخ دادن آن با اشاره به اینکه این موضوع در دورههای پیشین مدیریت خانه سینما نیز مطرح شده بود میگوید:
هر کس از منظر و نوع نگاه خود به این مطلب پرداخته است. اما در شکل ظاهری اولیه، این جمله میتواند برای ما دلگرمکننده باشد ولی شکل عملی آن اهمیت دارد؛ اینکه چقدر امکان اجرای این گفته وجود دارد. ممکن است در یک نشست این حرف با یک ذوقزدگی و یا نگاه خوشبینانه عنوان شده باشد اما اینکه آیا در مراحل بعدی قابل اجرا باشد محل بحث است. شاید نگاه من کمی ناامیدکننده و البته از منظری واقع بینانه باشد ولی براساس یک پیشینه و عقبه تاریخی مرتبط با یک نهاد و تشکل صنفی عنوان میشود.
در این دور تسلسل تاریخی حاکم بر خانه سینما چقدر این استقلال و حوزه تصمیمگیری جدا از تشکلهای سیاستگذار دولتی توانسته است موضوعیت پیدا کند و راهکارهای عملی داشته باشد؟ وقتی این اتفاق نیفتاده است تکلیف چیست؟ چقدر دست آقای عسگرپور و اعضای هیأتمدیره در این شرایط بهشدت ملتهب و آسیبپذیر حاکم بر سینمای ایران پر است که حالا با اعتماد به نفس چنین مطلبی را عنوان میکند؟ اقتضا میکند اگر در نشستی این حرف زده میشد در مراحل اجرایی بعدی اعلام شود که قرار است چه برنامهریزیهایی برای عملی شدن آن صورت بگیرد. با کلیگویی نمیتوانیم نظر بدهیم؛ هر چند میتوان امیدوار بود که این نگاه مأیوسانه تغییر کند و به هرحال ما باید از این دوستان حمایت کنیم.
محمدرضا شرفالدین که از اعضای هیأتمدیره دورههای پیشین خانه سینماست، عملی شدن این تصمیم را اگر از راه اصولی و صحیح آن اقدام شود، میسر میداند. او میگوید: کاری که اصول و راهبردش روشن و در خدمت جامعه و بهطور کلی در خدمت فرهنگ باشد، قطعا امکانپذیر است. در کشور مستقل ایران، با استناد به قانون اساسی، بهدنبال قانونمندکردن نهادها هستیم. اگر کاری قانونی پیش برود به راحتی انجام میشود، اما باید راهکارهای قانونی و صحیح را تعریف کنیم.
منویاتی که در اصل 44 در مورد واگذاری امور به مردم ارائه شده است در عرصه فرهنگ متأسفانه کمتر اتفاق افتاده است در حالی که ذات فرهنگ ما مردمی است. اگر به ریشههای فرهنگی خود و نمادهای این فرهنگ مراجعه کنیم و حتی در دین خود و مذهب شیعه، میبینیم که یکی از خصوصیات اصلی این مذهب مردمی بودن آن است. براساس اصول تعریف شده، واگذاری امور به مردم متخصص هیچ منعی ندارد.
غلامرضا موسوی، دیگر عضو سابق هیأتمدیره خانه سینما نیز با اشاره به اینکه خانه سینما تشکلی است که از اصناف سینمای ایران تشکیلشده و طبیعی است که اصناف جدای از دولت و مستقل باشند، میگوید: اصناف باید مستقل باشند ولی این به معنای عدمتعامل و گفتوگو نیست. اگر اصناف وابسته به دولت باشند دیگر اسمشان صنف نیست. صنف وابسته به دولت، زیر شاخه دولت است. اصولا اصناف باید مستقل باشند، روزی هم که خانه سینما تشکیل شد، در اساسنامه خانه سینما آمده بود که خانه سینما مؤسسهای است مستقل، غیرانتفاعی و غیردولتی متشکل از دستاندرکاران تولید، توزیع و نمایش.
آنچه در شورای فرهنگ عمومی تصویب شد مستقل، غیرانتفاعی و غیردولتی بودن جزو ارکانش بود. صنف نباید وابسته باشد. البته تا به حال هم تقریبا مستقل بوده و فقط در مورد مسائل اقتصادی خانه سینما وابسته به دولت است. در هر دورهای هیأتمدیره سعی در مستقلکردن خانه سینما داشته، اما در تعامل با دولت گاهی چیزهایی به نفع سینماست که میپذیرد. ولی استقلال جزو وظایفش بوده و هست و اگر عملی نشده خلاف قانون است.
استقلال، به شرط تقویت بنیه مالی
شرف الدین پاسخ به این سؤال را که آیا استقلال خانه سینما از دولت به نفع این نهاد صنفی است یا نه؟ منوط به تعریف واژه استقلال دانسته و میگوید: من اخیرا شاهد موضوعی بودم که متأسفانه وزیر محترم ارشاد توجه کمی بهنظر خانه سینما داشت. البته من معتقدم ما باید به دولت کمک کنیم اما میبینم گاهی تصمیمی موجب ضعیف شدن یک نهاد میشود که خود این نهاد را دولت بهوجود آورده و بر آن صحه گذاشته و بهعنوان بازوی کمکی از آن حمایت میکند. حالا معلوم میشود که باید یک تغییری در این نگاه ایجاد شود. باید برای نهادی مثل خانه سینما ارزش قائل شد و وجودش را جدی گرفت.
با این نگاه میتوانیم تعامل داشته باشیم و راهکار ارائه دهیم. مدیرعامل وقت خانه سینما که پیش از این نیز سابقه کار اجرایی داشته، قطعا با شاکله دولت و ضوابط آن به خوبی آشناست و با تدبیر خود بهخوبی از مسیر قانونی پیش میرود. یک تشکل که از سوی عدهای سینماگر حمایت میشود توانمندی یک گروه فعال صنفی را دارد. اگر امور به دست اعضای این تشکل سپرده شود و دولت نیز نقش ناظر را بازی کند مثل همه ارکان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و … قطعا به نتیجه بهتری خواهیم رسید ، با توجه به اینکه خانه سینما از یک جمع فرهنگی تشکیل شده است، میتوانیم موفقتر از سایر نهادها باشیم.
موسوی نیز با تاکید بر استقلال اصناف معتقد است این مسئله نباید به معنای گاردگیری درمقابل دولت تلقی شود و میگوید: استقلال خانه سینما به هیچ وجه به معنای رودررویی با دولت نیست. تاجایی که من میدانم تمام هیأتمدیرهها تلاششان درجهت استقلال بوده ولی مسائل مالی همیشه مانع شده است. موقع تشکیل خانه سینما قانونی تصویب شد که از هر بلیت 2 درصد در اختیار دستاندرکاران سینما قرار بگیرد که از طریق بودجه ارشاد تامین میشد. این مبلغ باید به حساب خزانه ریخته میشد و به خانه سینما میرفت که این هم براساس قانون تصویب شده در مجلس بود. اگر دولت در مواردی مثل تحت پوشش گرفتن هنرمندان و تامین بیمه آنها اقدام کند، این به نفع صنف است. ما میتوانیم مشترکات فرهنگی با دولت داشته باشیم اما در نهایت اگر استقلال مالی بهصورت کامل اتفاق بیفتد، اقدام مثبتی است.
برنامهریزی مدون، راهکار خروج از انفعال
مدیرعامل خانه سینما اعلام کرده که خانه سینما قصد دارد از نقش تشریفاتی خود خارج شود و این در حالی است که خانه سینما تا به امروز در جریان درگیریهای صنفی، نقش منفعلانهای داشته است.
موسوی در این باره میگوید: خانه سینما و هیأتمدیره میتواند طبق اساسنامه اقدام کند. زمانی که من عضو هیأتمدیره بودم، انجمن بازیگران دوباره تشکیل شد. براساس راهکارهای قانونی، خانه سینما میتواند در زمینههای مختلف دخالت کند. اگر هدف، کار براساس کلانسینما باشد، طبیعتا دخالت طبق اساسنامه منطقی و اجرایی است. من معتقدم در بعضی شرایط مصلحتهایی درنظر گرفته شده است، چون کار صنفی است و بخشی از کار صنفی، مصلحتاندیشی است،اما همه باید در چارچوب وظایف مشخص در اساسنامه باشد.
طوسی اما معتقد است اگر حوزه مدیریتی فعلی خانه سینما یک برنامهریزی مدون را در دستور کار خود قرار دهد و همه چیز بهطور شفاف مشخص شود، گامهای بعدی برای خروج از این انفعال نیز برداشته میشود. او میگوید: باید دید تشکلهای انبوه صنفی زیر چتر خانه سینما در این موقعیت تشکیل شده جدید، چه وضعیتی خواهند داشت.
شرفالدین در این وضعیت به دولت حق میدهد که تا زمانی که دعواهای بزرگی زیر عنوان خانه سینما شکل میگیرد، به این جمع اعتماد نکند. او میگوید: باید برنامههای از پیش تعیینشده یا حداقل چشماندازهایی را مشخص کنیم تا برنامههایمان پیش برود. سیاستهای تعریف شده را نمیتوانیم متوقف کنیم تا ببینیم فلان دعوا به کجا میرسد.
همچنان که این نظر باید در دولت تعدیل شود باید در بافت تاثیرگذار در خانه سینما نیز یک سری اخلاقیات و ضوابط رعایت شود. درست است که جمع سینماییها فرهیختهاند اما گاهی بعضی افراد شئونات را رعایت نمیکنند. اگر خانه سینما بخواهد نقش فعال در نظام فرهنگی داشته باشد نیاز به یک سری اصلاحات درونی دارد. اعتمادسازی یکی از مهمترین چالشهای پیشروی خانه سینماست؛ چه در خود اصحاب سینما و چه در دولت.
استقلال خانه سینما، همگام با حفظ ارتباط با سایر نهادها
درصورت استقلال خانه سینما از دولت، ارتباط معاونت سینمایی وزارت ارشاد و خانه سینما چه شکل تازهای بهخود میگیرد؟ با توجه به اینکه خانه سینما نقش بازوی اجرایی این معاونت را در طول دورههای پیشین ایفا کرده است!
موسوی با اعتقاد به اینکه اصناف همیشه میتوانند با دولت توافقنامههایی داشته باشند و اگر این توافقها در راستای انجام وظایف صنفیشان باشد به استقلالشان لطمهای نمیخورد، میگوید: بهعنوان مثال اگر توافق شود در زمینه امور سینمایی، فعالیتهایی که مورد نظر شهرداری است انجام شود این به معنای تبدیل شدن به بازوی اجرایی آن نهاد نیست بلکه به این معنی است که خانه سینما میتواند اقداماتی که به نفع صنف است را با کمک هر نهادی اعم از معاونت سینمایی، شهرداری، مجلس و… انجام دهد. اینها در محدوده، وظایف تعریف شده این نهاد است. سینما برای رسیدن به رشد کیفی میتواند توافقهایی با سایر نهادها داشته باشد.
طوسی اما معتقد است تبدیلشدن به بازوی اجرایی حوزههای مدیریت دولتی از سوی مجاری تصمیمگیرنده خانه سینما، مستلزم نگاه متعالی فرهنگی توأم با تحملپذیری است. او میگوید: آیا رسیدن به وضعیت مطلوب در شرایط کنونی امکانپذیر است؟ یکی از اهداف اصلی خانه سینما جدا از مسئولیتهای صنفی و اقدامات رفاهی مرتبط با آن، توجه عمیق به روند فیلمسازی سینمای ایران و جهتدهی درست به این رسانه پرمخاطب و بسترسازی مناسب برای رسیدن به جایگاهی حرفهای است.
هنوز ما بعد از 30 سال در تاریخ مستقل خود در واژگانی چون فرهنگ، مخاطب، سینمای حرفهای، سینمای ملی و... با یکدیگر اختلاف نظر داریم. قاعدتا خانه سینما در جایگاه فرهنگی خود و تحقق دورنمای آرمانیاش میباید فضا را برای تحقق همصدایی و همآوایی نسبت به این واژهها و مباحث موضوعی مبتلابه سینمای ایران مهیا کند. این نقطه آرمانی چقدر در مستقل شدن وعده داده شده اخیر میتواند مراحل تکوینی خود را به شکل طبیعی و خودجوش و بدون کارشکنی طی کند؟