در این میان وقوع رویدادهای حادثهای همواره با تداعی خاطراتی تلخ، تأسف بار، خسارت آفرین و جانکاه همراه هستند. امروز، 5 دی ماه، یکی از همان روزهاست که یادآور وقوع زلزله دلخراش بم (1382) است؛ روزی که از آن تحت عنوان روز ملی «ایمنی در برابر زلزله» یاد میشود. 5 سال پیش در سحرگاه چنین روزی، قلب زمین در بم لرزید، ارگ تاریخی شهر فرو ریخت، کرمان سیاه پوش شد و ایران به سوگ نشست و بیش از 30 هزار تن از هموطنانمان به خواب ابدی رفتند.
5سال از وقوع این حادثه میگذرد و اذهان مردم ایران هنوز از غبار آن فاجعه مغموم است. در گاهشمار کشور ایران وقوع زلزلههایی از این دست بسیار زیاد است. تنها در فاصله بین سالهای 2005 – 1990 میلادی، وقوع 14 زلزله شدید به بزرگی بیش از 6 ریشتر، تلفات انسانی، خسارات اقتصادی، اجتماعی، روانی و آثار جبران ناپذیر طولانی مدت آنها، بیانگر لرزه خیزی بالای کشور و آسیب پذیری آن در برابر زلزله است که لزوم توجه ویژه مسئولان و مردم به موضوع زلزله و راهکارهای کاهش خسارات ناشی از آن را میطلبد.
حقیقت لرزه خیز بودن کشور امری است خدادادی و طبیعی که گریزی از آن نیست اما کاهش اثرات تخریبی و خسارتی آن موضوعی قابل طرح و ممکن است؛ تعبیری که رئیس پژوهشگاه زلزله شناسی و مهندسی زلزله از آن تحت عنوان «پذیرش» نام میبرد و میگوید:«با زلزله نمیتوان مقابله کرد بلکه باید آن را پذیرفت و با آن زندگی کرد.» اینکه چگونه میتوان در کشور لرزه خیزی مثل ایران با زلزله زندگی کرد، موضوع گفتوگوی ما با این استاد دانشگاه تربیت مدرس و رئیس و عضو هیات علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله است.
- همه میدانیم که ایران کشوری با خطر لرزهخیزی بالا در مقابل زلزله است، برای کاهش اثرات تخریبی زلزله در کشور چه باید کرد؟
کارهای زیادی در ارتباط با کاهش خطرات ناشی از زلزله در کشور باید انجام شود اما مهمترین نکته در ارتباط با انجام این کارها، هماهنگ بودن این فعالیتها با یکدیگر و تناسب آنها با یک برنامه جامع و هدفمند است. همچنین انجام هرگونه اقدام تخصصی در راستای کاهش خسارات ناشی از زلزله، مستلزم پشتوانهای علمی است. امروزه دیگر دورهای نیست که بتوان بدون در نظر گرفتن مبانی علمی و عدمانجام مطالعه و تحقیق، تصمیمگیری کرد. بر این اساس دیگر تفکیک دیدگاههای تخصصی از غیرتخصصی عملاً مورد ندارد، اما تفکیک حوزههای تخصصی همچنان به قوت خود باقیست و در هر یک از این حوزههای چهارگانه کاهش اثرات ناشی از زلزله مستلزم اقداماتی ویژه، خاص و تخصصی است که بیشک همه این اقدامات باید با هم هماهنگ باشند.
موضوع دیگری که در کاهش اثرات ناشی از زلزله از اهمیت به سزایی برخوردار است بحث سرمایهگذاری است که نیازمند دیدگاهی تخصصی است؛ یعنی برنامهریزان و کسانی که بودجه تدوین میکنند باید در نظر داشته باشند که بودجه مورد نظر را با هر جزئیاتی که در آن وجود دارد، تدوین کرده و زیر و بم آن را تدقیق کنند. بهعنوان مثال اگر قرار است در قسمتی از کشور برنامهای عمرانی اعم از احداث خطوط آب و فاضلاب، گازرسانی و امثالهم انجام شود ابتدا باید آن منطقه از نظر لرزه خیزی بهطور دقیق شناسایی و مورد بررسی قرار گیرد و سپس براساس ویژگیهای خاص آن منطقه و با در نظر گرفتن شرایط خاص آن محل، برنامه توسعه عمرانی طراحی شده و بودجه مورد نظر برای انجام آن اختصاص داده شود. بهطور کلی برای کاهش اثرات تخریبی و خسارتی ناشی از زلزله، در پهنه کشور وسیعی مثل ایران، شناسایی مختصات لرزه خیزی مناطق مختلف و سپس برنامهریزی متناسب با استعداد کشور اجتناب ناپذیراست.
موضوع دیگری که باید در برنامهریزیهای کاهش اثرات تخریبی زلزله مورد توجه قرار گیرد، مسائل مرتبط با زمینههای تخصصی ژئوتکنیک، مکانیک و دینامیک خاک است زیرا هر توسعهای در هر منطقه، مستلزم شناسایی وضعیت خاک آن منطقه است. در واقع اگر قرار است در منطقهای، پلی، ساختمانی و یا شهرکی احداث شود، ابتدا باید مطالعات ژئوتکنیکی لرزهای آن منطقه صورت گیرد. در حوزه تخصصی سازه نیز برای کاهش خسارات ناشی از زلزله باید زیر مجموعههای عدیدهای که در این بخش مطرح است، از جمله استفاده از مصالح مطلوب، نیروی متخصص، توجه به آییننامههای ساخت و ساز و... مورد مطالعه و تحقیق قرار گیرند، و توجه شود که نتایج این مطالعات و تحقیقات به لحاظ فنی قابلیت اجرایی داشته باشند. به عبارت سادهتر هر بنایی که احداث میکنیم باید ضوابط فنی در آن به درستی رعایت شود که این ضوابط فنی خود محصول مطالعات قبلی هستند.
در حوزه تخصصی مدیریت خطرپذیری و بحران نیز عوامل بسیاری دخیل هستند که باید مورد توجه قرار گیرند. خطر پذیری یعنی آمادگی در برابر خطر و پیشبینی اقدامات وتمهیدات لازم جهت مواجهه با آن. بهعنوان مثال یک فرد از زمانی که از منزل خارج میشود و با اتومبیل به سمت محل کار خود حرکت میکند با انواع و اقسام خطرات مواجه است که با کنترل برخی از عوامل میتواند بخشی از این خطرات را کاهش دهد یا از بین ببرد، حال اگر به پدیده زلزله توجه کنیم که ا صلاً زمان مشخصی ندارد و در فاصله زمانی بسیار کوتاهی ( حداکثر20 تا 30 ثانیه) با بزرگای زیاد رخ میدهد و همه چیز را تحتتأثیر خود قرار میدهد، چگونه باید این مدیریت را برای کاهش خطر پذیری ناشی از زلزله انجام دهیم و چه عواملی را به لحاظ دیدگاه تخصصی باید مد نظرقرار دهیم تا ضریب ایمنی بالا برود. طبیعی است صرفنظر ازتمام مسائلی که مطرح کردم، نقش انسان و هر یک از شهروندان در حوزههای مختلف تخصصی این امر اثرگذار است. مباحث مرتبط با مدیریت بحران در قبل، حین و بعد از وقوع زلزله برای کاهش اثرات ناشی از زلزله از اهمیت ویژهای برخوردار است که باید به طرز صحیحی اجرا شوند.
- شما در ابتدای صحبت اشاره کردید که برنامههای مرتبط با کاهش اثرات و تبعات ناشی از زلزله در گرو هماهنگ بودن آنها با یکدیگر است. بهنظر شما چطور میتوان این هماهنگی و مدیریت واحد را بین ارگانها و نهادهای ذیربطی که به نوعی درگیر مباحث مرتبط با زلزله هستند، برقرار کرد، طوری که موازی کاری بهوجود نیاید و کارها به نتایج مطلوب برسند؟
در مورد ایجاد هماهنگی بین ارگانهای ذیربط در امور مرتبط با زلزله، باید یک برنامه واحد، جامع و حساب شده وجود داشته باشد که هریک از متخصصان و دستگاههای ذیربط در تدوین آن برنامه به نسبت مسئولیتهای قانونی خودشان، دخیل باشند. این برنامه جامع باید با دقت نظر و ظرافت ویژهای تهیه شود که متناسب با زمینههای تخصصی و ظرفیتهای کشور باشد. به عقیده من چنین برنامهای تا به امروز در کشور تدوین نشده و اگر چه حرکتهای خوبی در این راستا انجام شده، اما این اقدامات به هیچ وجه کافی نبوده است.
برنامه جامع باید بهنحوی باشد که تمام دیدگاههای تخصصی حتی جزئیترین آنها را در برگیرد. موضوع دیگری که در تدوین این برنامه جامع باید مورد توجه واقع شود، قابلیت اجرا شدن آن با توجه به ظرفیتها و استعدادهای کشوراست. بسیار دیدهایم که ما در ارائه برنامه یا طرحی، کلی گوییهای پرطمطراق انجام میدهیم، اما در عمل و تحقق حتی بخش کوچکی از آن علیل و ناتوانیم، چرا که اصلاً ظرفیت یا توان و امکانات عملیاتی کردن آن برنامه در آن مقطع خاص از زمان موجود نیست. همچنین اگر در تدوین این برنامه جامع تخصصها و اندیشههای مختلف و مرتبط با برنامه، مشارکت داشته باشند و حرمت و جایگاه آنها به درستی لحاظ و رعایت شود، رقابتهای پوچ، بیاصالت و بیاساس نیز بهوجود نخواهند آمد.
در حال حاضر دستگاهها برای گرفتن بودجه با یکدیگر رقابت میکنند که این رقابت هیچ مشکلی را از کشور حل نمیکند و رقابت صحیحی نیست، اگر چه رقابت در عرصههای علمی امری پسندیده است اما این رقابتها باید پایهای و مبتنی بر حرکتهای صحیح، فکر، اندیشه و تخصص صورت بگیرد تا به نتیجه مطلوب برسد. به هر حال اگر موارد فوق در تدوین برنامه جامع کاهش اثرات زلزله مد نظر قرار گیرد میتوان گفت که به حد چشمگیری این خسارات کاهش خواهند یافت.
- با توجه به نیازی که برای تدوین یک برنامه جامع کاهش خطرات و خسارات ناشی از زلزله در کشور احساس میشد، آیا در سطح کلان تصمیمگیریهای کشوری مثل مجلس یا دولت، تدوین چنین برنامهای مطرح است یا خیر؟
من تصور میکنم امروز که 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، همه دلسوزان کشور در همه ردهها و پستها در این نکته اتفاق نظر دارند که برنامهریزیها در کشور باید براساس مبانی علمی صورت گیرد، لذا در طرح و تدوین چنین برنامهای نیز، حرکت و مسئولیت اولیه به دوش متخصصان این امر است. کسانی که در جرگه مدیران ارشد کشوری قراردارند، افرادی مثل وزراء، نمایندگان و... صرفنظر از تخصص فردی خودشان که نمیتوانند در همه تخصصها اظهار نظر کنند که البته چنین توقعی هم وجود ندارد، لذا مبانی کلی تخصصی در هر عرصهای باید از متخصصان همان حوزه سرچشمه گرفته و به ردههای بالا ارائه شود و ردههای بالا میتوانند حمایت، هدایت و مدیریت کنند.
مسئولان ارشد کشوری باید نشان دهند که بستر چنین ایدهها و حرکتهایی فراهم است و این قبیل برنامهها را حمایت کنند، که خوشبختانه این فضا در کشور در رابطه با موضوع زلزله ایجاد شده، اما هنوز به پختگی کافی نرسیده است. اگر چه در حال حاضر در سند چشمانداز20 ساله، برنامه چهارم توسعه و... به این موضوع توجه شده است، اما این کافی نیست. طرح جامع کاهش خطرات ناشی از زلزله باید در قالب برنامهای مجزا بهصورت مستقل دیده شود. این گفته ناشی از دیدگاه صنفی نیست، بلکه ناشی از نیاز مبرمی است که در کل کشور به تدوین چنین برنامهای وجود دارد.
اگر چنین طرحی در کشور تدوین شود، همه مسائل کلی و جزئی مرتبط با زلزله در آن گنجانده خواهد شد؛ مسائلی چون چگونگی مواجهه با زلزله و عکس العملهای بجا و درست در موقعیتها و شرایطهای مختلف، تمهیدات مربوط به ایمنی قبل از وقوع، حین وقوع و پس از وقوع، اصول و چگونگی ساخت و ساز صحیح، مقاومسازی، مسائل ژئوتکنیکی و... به همین دلیل تصور من این است که مدیران ارشد کشور، قانونگذاران و متخصصان، اساتید رشتههای مهندسی زلزله عمران ضمن تعامل با یکدیگر از یک سو و از سوی دیگر متخصصان در قسمتهای اقتصاد، علوم انسانی، روانشناسی، پزشکی، مدیریت بحران مربوط به هلال احمر، همه به نوعی این فریاد را بلند کنند که ما نیازمند یک برنامه جامع کاهش خطرات و اثرات ناشی از زلزله هستیم.
خوشبختانه در شورای شهر تهران در این زمینه حرکتهایی صورت گرفته و تجربه ثابت کرده است معمولاً اگر طرحی در تهران انجام شود و نتایج مثبتی داشته باشد، بقیه شهرها هم از آن برنامه تأسی خواهند کرد، اما باز هم تاکید میکنم این به هیچ وجه کافی نیست و نگاه ما باید در سطح کلان و کشوری نسبت به این مسئله باشد، بهخصوص که ما یک کشور انقلابی هستیم و داعیه نظامی مردمی را داریم که خواهان الگو شدن است، بنابراین چه بهتر که در چنین عرصههایی نیز تبدیل به الگو و اسوه شویم.
- در زمینه ارتقای سطح آگاهی عمومی جامعه، پژوهشگاه هر ساله در روز 8 آذر برنامه مانور زلزله و ایمنی را در مدارس سراسر کشور اجرا میکند، چرا مدارس و گروه هدف برای برگزاری این مانور، دانشآموزان هستند؟
قبل از هر چیزی متذکر میشوم که مانور زلزله و ایمنی تنها یکی از فعالیتهای گروه آموزشهای همگانی پژوهشگاه است که البته بسیار شاخص است. علت اینکه مانور در مدارس انجام میشود و آموزشهای لازم به دانشآموزان داده میشود این است که آموزش، تغییر رفتار و باور در گروه سنی کودک و نوجوان بسیار سادهتر و مثمر ثمر است تا افراد بزرگسال. از طرف دیگر در حال حاضر حدود 14 میلیون دانشآموز در سراسر کشور داریم که خود متعلق به چندین میلیون خانوار هستند، لذا وقتی کودکان تحت این آموزشها قرار بگیرند، این کودکان با انعکاس و مطرح ساختن آموختههای خود، خانوادههای خود را هم تحت پوشش این آموزشها گذاشته و اطلاعات به این طریق به خانوادهها و خانوارها منتقل میشود، لذا انگشت گذاشتن روی مدارس آثار تبعی وسیعی دارد و طیف را گسترده میسازد.
- آیا بازخوردی از اجرای ده ساله مانورداشتهاید که تا چه حد این برنامه توانسته در آموزش و ارتقای سطح آگاهی عمومی جامعه نسبت به مسائل زلزله و ایمنی اثرگذار باشد؟
هر ساله بعد از اجرای مانور گزارشهای اداری مبنی بر آمارهایی که تعداد دانشآموزان شرکتکننده در این مانور را مشخص میکند، منتشر میشود که در دهمین مانور ( آذر سالجاری) این آمار به حدود بیش از 14 میلیون دانشآموز رسید. این رقم قابل توجهی است و خوشبختانه تاثیر این آموزشها هم به خوبی خود را نمایان کرده است. متأسفانه ما در حال حاضر در بخش تجهیزات و لوازم آزمایشگاهی مرتبط با امر زلزله بسیار وابسته هستیم که درصورت تحقق چنین برنامههایی و کشاندن اذهان نوجوانان و جوانان به عرصههای مورد نیاز کشور، میتواند در رفع وابستگیها مؤثر باشد.
- توان علمی، تجهیزاتی ما در زمینه امور مربوط به زلزله چقدر به استانداردهای جهانی نزدیک است؟
این سؤال وجوه مختلفی را در بر میگیرد. از نظر آموزش و پژوهش در حوزه زلزله، در سطح خوبی قرار داریم. اما در مورد تدوین استانداردهای مختلف در ارتباط با تولید مصالح هنوز مشکل داریم که این خود مباحث عمیق و دلایل اقتصادی را دربر میگیرد. در مورد تدوین آییننامهها اگر چه به لحاظ کیفی آییننامههای تدوین شده در سطح مطلوبی قرار دارند، اما به لحاظ کمی این مقدار آییننامه بسیار اندک است. در مورد امکانات و تجهیزات نیز واقعاً وابستگی داریم و دراین حوزه باید به شکلی جدی کار و تلاش شود. از بعد مسائل فرهنگی و عمومی نیز هنوز جای کار زیادی باقی است.
در این زمینه خوب است محققان روی این موضوع تحقیق کنند و بهصورت اتفاقی بررسی کنند که در سراسر ایران چند در صد مردم از اصول ایمنی در برابر زلزله و اقدامات ضروری حین وقوع مطلع هستند؟ تا چه حد با مسائل امداد و نجات و درمان آشنایی دارند؟ چون واضح است که درصورت بروز یک زلزله تعداد پزشکان، پرستاران، نیروهای نظامی و انتظامی، به حدی نیست که بتواند پاسخگوی نیازها باشد؛ لذا نیاز اینگونه آموزشها به شهروندان عادی بهصورت صحیح و اصولی کاملاً محسوس است. البته این آموزشها باید کاملاً اصولی و طبق استانداردهای خاص خود صورت گیرند که اولاً باید روی تدوین این استانداردها کار شود و ثانیاً درباره آموزش صحیح این مباحث به مردم و حتی صدور گواهینامه برای افرادی که این دورهها و آموزشها را طی میکنند، تدبیری اندیشیده شود.
- یکی از ضعفهایی که در وقوع زلزله وجود دارد، ابنیه و ساختمانهایی است که با وجود این دستو رالعملها و آییننامههای تدوین شده، اغلب از استحکام مطلوبی برخوردار نیستند؛ بهنظر شما اشکال کار کجاست؟
عوامل متعددی در این زمینه دخیل هستند. من بارها گفتهام که در این خصوص بین عناصر سازهای و غیرسازهای تفکیک وجود دارد. درساخت یک بنا یا ساختمان عوامل متعددی برای مقاومسازی مطرح هستند؛ یعنی از همان ابتدا که نقشهای کشیده میشود تا پایان کار همه عناصر و افراد دخیل هستند؛ مصالح با کیفیت مطلوب، مجریانی که کار را اجرا میکنندو... . گاهی مصالح از کیفیت مطلوب برخوردارند ولی بهدلیل عدمتخصص مجری، مثلاً هنگام نصب و اجرا، کار با نقص صورت میگیرد که با کوچکترین لرزش هنگام زلزله فرو خواهد ریخت. لذا افرادی که مجری کار هستند باید دوره دیده، ماهر و متخصص باشند.
گاهی عناصر غیرسازهای نیز در تخریب اثر گذار هستند. بهعنوان مثال اگر سقف کاذبی در یک ساختمان وجود دارد که در پس آن لولههایی عبور داده شدهاند، ممکن است درصورت بروز زلزله متلاشی شده و سبب خسارت و تلفات شود؛ اینها عناصر ثانویه و غیرسازهایاند، اما به هر جهت خسارت آفرین هستند.