اگرچه ریشه امتیاز اعطای حق قضاوت کنسولی یا «کاپیتولاسیون»، به دوران مغولان در ایران برمی‌گردد اما آغاز رسمی آن را می‌توان در اوایل قاجاریه و با شکست ایران در جنگ با روس و تحمیل معاهده ترکمانچای در سال۱۸۲۸م/ ١٢٠٣ش دانست.

حسنعلی منصور

همشهری آنلاین- الهام دانایی‌سرشت: وقتی در ساعت ۸صبح روز چهارشنبه ۱۳آبان سال۱۳۴۳، امام‌خمینی(ره) با یک فروند هواپیمای سی۱۳۰هرکولس آمریکایی، از فرودگاه مهرآباد تهران به‌سوی ترکیه تبعید می‌شدند، سرهنگ امیر افضلی، رئیس بخش امور اجتماعی ساواک که ایشان را همراهی می‌کرد، در گزارش ارسالی خود، اظهارنظری را از قول امام نقل کرد که در تاریخ ماندگار شد.

امام در هواپیما فرمودند: «من به جرم دفاع از حیثیت ارتش و استقلال وطنم تبعید می‌شوم».(۱) اکنون و در این نوشتار درصدد واکاوی این نکته هستیم که به راستی در آن مقطع چه حادثه‌ای رخ داده بود که «حیثیت ارتش» و «استقلال وطن» را نشانه رفته بود، تا امام از آن دفاع کنند؟

نگاهی به روند کاپیتولاسیون در ایران

اگرچه ریشه امتیاز اعطای حق قضاوت کنسولی یا «کاپیتولاسیون»، به دوران مغولان در ایران برمی‌گردد اما آغاز رسمی آن را می‌توان در اوایل قاجاریه و با شکست ایران در جنگ با روس و تحمیل معاهده ترکمانچای در سال۱۸۲۸م/ ١٢٠٣ش دانست. زیرا فصولی از این عهدنامه، مشخصاً به این مهم اختصاص یافت. کاپیتولاسیون اصل حاکمیت و استقلال کشور را متزلزل می‌ساخت، به قوانین خارجی اعتبار برون‌مرزی و به اتباع بیگانه در ایران، جسارت رفتار خلاف عرف و شرع اسلام می‌داد و به همین دلیل، مردم ایران نسبت به آن عکس‌العمل‌های شدیدی از خود نشان می‌دادند.

اما با پیروزی انقلاب بلشویکی در روسیه و لغو برخی امتیازاتی که در زمان تزارها از ایران اخذ شده بود و همچنین با توجه به وقایع مهمی مثل تأسیس جامعه ملل، لغو کاپیتولاسیون در برخی از کشورها و... کاپیتولاسیون در ایران، در نهم مرداد ۱۲۹۷در دوره قاجار و در کابینه صمصام‌السلطنه رسماً لغو شده و این لکه ننگ از پیشانی تاریخ کشورمان پاک شده بود. (۲) در سال ۱۳۰۰.ش نیز کابینه سیدضیاءالدین طباطبایی بر این لغو تأکید دوباره نهاد و در ۲۰اردیبهشت سال ۱۳۰۷پیرو دستور تشریفاتی و تبلیغاتی رضاخان، در کابینه مخبرالسلطنه هدایت نیز لغو نهایی آن به تصویب رسید. (۳)

در آن زمان رضاخان در پوشش «نوسازی در دادگستری»، به پیگیری هدف اصلی خود یعنی زدودن نفوذ سنتی روحانیون در نظام قضایی کشور همت گماشته بود و برای جلوگیری از عکس‌العمل آنان، موضوع لغو کاپیتولاسیون را نیز در این «نوسازی» گنجاند(۴) و سپس بر طبل این الغاء کوبید و برای آن چند شبانه‌روز جشن گرفت.

استفانی کرونین در کتاب خود، درخصوص هدف و بهره رضاخان از این موضوع می‌گوید: «الغای کاپیتولاسیون را باید در چارچوب تلاش‌های کلی رضاشاه برای تثبیت قدرت شخصی خود بر سراسر ایران، از طریق نابودی کلیه منابع مستقل قدرت مشاهده کرد. رضاشاه از حربه لغو کاپیتولاسیون، به‌عنوان وسیله‌ای برای کسب حمایت خارجی برای هدف‌های داخلی خود استفاده کرد ...»(۵)

احیای دوباره کاپیتولاسیون

نماینده سازمان «سیا» در تهران، مستأجر منصور بود | به جرم دفاع از استقلال وطنم تبعید می‌شوم!
حسنعلی منصور

پس از پایان جنگ جهانی دوم، نفوذ ایالات‌متحده آمریکا در ایران، نسبت به ۲کشور روس و انگلیس بیشتر شد. کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ به این کشور فرصت داد تا نفوذ خود را هرچه بیشتر در ایران افزایش دهد. از سال‌های ۱۳۲۱ش، این کشور شروع به اعزام مستشاران نظامی خود به ایران کرد، تا حدی که در دوره نخست‌وزیری دکتر مصدق، تعدادشان به چندهزار نفر رسید. این مستشاران، وظیفه سازماندهی ارتش ایران را برعهده داشتند.

قراردادی که در ۱۳۲۲ش و در دوره نخست‌وزیری سهیلی میان ایران و آمریکا منعقد شد و متعاقب آن، مستشاران نظامی، مالی، بهداشتی، کشاورزی و نفتی این کشور به ایران آمدند، باعث شد تا آمریکا با برخورداری از امتیاز معافیت‌های مالی و کاپیتولاسیون، در روندی سلطه‌جویانه از مناسبات رو به تزایدی بهره ببرد. این مناسبات یک‌سویه در سال‌های اولیه دهه ۱۳۲۰ش، چنان سرعت گرفت که والاس موری، وزیرمختار آمریکا، در تلگرامی به وزارت خارجه آمریکا نوشت: «ما به‌زودی در وضعیتی قرار خواهیم گرفت که عملاً ایران را اداره خواهیم کرد.»(۶)

انعقاد قرارداد نفت در ۱۳۳۳ش/ ۱۹۵۴م، تشکیل ساواک در ۱۳۳۵ش/ ۱۹۵۶م، انعقاد قرارداد نظامی در ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸م - که براساس آن ارتش شاه تحت‌فرمان مستشاران آمریکایی قرار می‌گرفت - همچنین انعقاد قرارداد دفاعی دوجانبه در اسفند ۱۳۳۷ش که ۵ماه پس از آن دولت آمریکا مسئله وضعیت حقوقی نیروهای خود در ایران را با مقامات ایران در میان گذاشت و سرانجام اصلاحات ارضی، زمینه‌های لازم برای طرح مجدد کاپیتولاسیون از سوی این کشور را فراهم آورد.

لایحه کاپیتولاسیون پس از برگزاری رفراندوم فرمایشی و استبدادی «انقلاب سفید» و همچنین تصویب لایحه موسوم به «انجمن‌های ایالتی و ولایتی»، که هر دو با موضع‌گیری امام‌خمینی(ره) روبه‌رو شد، در مجلس مطرح شد. برداشتن موانع حقوقی و قانونی حضور نیروهای آمریکایی و تضمین امنیت همه‌جانبه آنان در ایران، برای شاه اهمیت بسزایی داشت. آمریکایی‌ها که راهنمای شاه برای انجام این تحولات بودند، تصمیم جدی داشتند تا رژیم شاه را حفظ کنند و او نیز بقای خود را، در تن دادن به این خواسته‌ها می‌دید.

در چنین شرایطی واگذاری بعضی امتیازات و ازجمله احیای کاپیتولاسیون با هدف اعطای مصونیت سیاسی و کنسولی به اتباع آمریکایی در ایران، در دستور کار دولت قرار گرفت. در همین راستا در مذاکرات شاه با دولت آمریکا در مورد دریافت ۲۰۰میلیون دلار وام برای خرید اسلحه و مهمات، مسئله مصونیت سیاسی مستشاران آمریکایی نیز مطرح شد و شاه درخواست آمریکا را پذیرفت. (۷)

بدین‌ترتیب پیشنهاد تصویب کاپیتولاسیون، ابتدا در اسفند۱۳۴۲ از سوی سفارت آمریکا به دولت امینی داده شد اما او که به تبعات چنین امتیازی واقف بود، آن را مسکوت گذاشت. این پیشنهاد در کابینه بعدی به ریاست امیر اسدالله علم پیگیری شد و در ۱۳مهر۱۳۴۲ در جلسه وزیران و در مرداد۱۳۴۳ در مجلس سنا به تصویب رسید و سپس در دوران تصدی حسنعلی منصور، در ۲۱مهر۱۳۴۳ به تصویب مجلس شورای ملی رسید. (۸)

روابط منصور با آمریکا و نقش وی در تصویب کاپیتولاسیون

حسنعلی منصور سیاستمداری بود که مانند پدرش «منصورالملک»، پرورش یافته انگلیسی‌ها بود. (۹) او مؤسس «کانون مترقی» در اوایل۱۳۴۰ و سپس بانی تبدیل این کانون به «حزب ایران نوین» در ۱۳۴۲ بود. (۱۰) شروع روابط منصور با آمریکا، به دوران حضور وی در وزارت امور خارجه کشور در سال‌های دهه۳۰مربوط می‌شود.

وی در این دوران سفرهای متعددی به فرانسه و آلمان داشت و در همین سفرها بود که مقدمات برقراری ارتباط جدی وی با آمریکا فراهم شد. در یکی از سفرهای کاری به آلمان، وی توانست ملاقات‌هایی با جان مک کلوی، رئیس حکومت اشغالی این کشور که از سیاستمداران پرقدرت آمریکا در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم محسوب می‌شد، انجام دهد.

در اثنای این ملاقات‌ها بود که مک کلوی، سیاست و خط‌مشی مشخص آمریکا در قبال ایران را به حسنعلی منصور گوشزد کرد و با قول اینکه مقدمات قدرت‌گیری وی را فراهم می‌کند شرح وظایف او را نیز در قبال برنامه‌های آمریکا مشخص کرد. منصور نهایت استفاده را از روابط شکل گرفته با آمریکا به دست آورد و همین دوستی و خدمت‌رسانی به آمریکا در ایران، این رابطه را جدی کرد. روابط صمیمانه وی با آمریکایی‌ها به حدی بود که مثلاً «گراتیان‌یاتسویچ» نماینده سازمان «سیا» در تهران، مستأجر منزل منصور بود و در تصمیم‌سازی‌ برای وی نقش بسزایی داشت. (۱۱) وی قبل از نخست‌وزیری حسنعلی منصور گفته بود: «منصور را من به نخست‌وزیری خواهم رساند، همانطور که علی امینی را من نخست‌وزیر کردم.»(۱۲)

همزمان با روی کار آمدن دولت منصور، آمریکا بازی خود را برای تصویب هرچه سریع‌تر کاپیتولاسیون آغاز کرد. شاه هم اختیار کامل به منصور داد تا بتواند مجلس را متقاعد سازد. براساس اسناد موجود، منصور در دفاعیات خود از کاپیتولاسیون در مجلس، به‌قدری به نمایندگان، خبرنگاران و سایر افراد سرشناس درخصوص محتویات لایحه دروغ گفت که سفارت آمریکا نیز گمان می‌کرد تصور منصور از لایحه، همان چیزی است که به نمایندگان می‌گوید. این نگرانی به‌صورت رسمی به کابینه منصور گوشزد شد و شخص ناصر یگانه که در آن زمان به‌عنوان مشاور منصور فعالیت می‌کرد، در پاسخ به نگرانی‌های سفارت گفت: «دولت در مورد شمول و مفاد لایحه هیچ شک و تردیدی ندارد، اما نخست‌وزیر به علل سیاسی، لازم دانست که در بیانات خود چنین وانمود کند که شمول لایحه محدود است!»(۱۳)

به‌طور کلی در تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ۲خیانت همزمان دیده می‌شد؛ یکی اصرار و فشار آمریکایی‌ها با بازیگری حسنعلی منصور، برای تصویب این لایحه و دیگری بی‌اختیار بودن نمایندگان منتسب به ملت در مجلس و نبود جسارت لازم در آنان برای جلوگیری از تصویب لایحه. به هر روی این لایحه با اکثریتی ضعیف، یعنی با ۷۴رأی موافق و ۶۱رأی مخالف، از ۱۳۶رأی مأخوذه تصویب شد. (۱۴)

جالب توجه اینکه «احزاب و رجال سیاسی که برخی از اینها خود را مدافع ملت و منافع ملی می‌دانستند، چه احزاب چپ، چه احزاب راست و یا ملی، در ماجرای کاپیتولاسیون سکوتی ناشایست داشتند اما در این رای‌گیری کسانی که به‌عنوان مخالف صحبت می‌کردند، عموماً یا از اعضای حزب ایران نوین بودند، که نقش بازی می‌کردند و یا از لژهای فراماسونری که اکثراً به سمت قدرت آمریکا چرخیده بودند. آنان در حقیقت مخالف نبودند، خاصه در آن جو اختناق و استبداد، که هم ساواک در یک طرف ماجرا قدرتمند بود و هم حکومت. چنانچه پس از آن ماجرا، مخالفان لایحه در مجلس، همگی سر به سلامت بردند و رژیم پهلوی متعرض آنان نشد.»(۱۵)

امام‌خمینی‌(ره) نیز در سخنرانی معروف خود علیه کاپیتولاسیون در ۴آبان ۱۳۴۳، به این نکته اشاره کردند: «من به آنهایی که مخالفت کردند، این حرف را دارم، به آنها، که چرا خاک به سرت نریختی!؟ چرا پا نشدی یقه این مردک را بگیری؟ همین، من مخالفم! و هی تعارف و این همه تملق!؟ مخالفت این است!؟ باید هیاهو کنید، باید بریزید وسط مجلس، به هم بپرید که نگذرد این مطلب. به صرف اینکه من مخالفم درست می‌شود!؟ خوب، می‌بینید که می‌گذرد! باید نگذارید یک همچو مجلسی وجود پیدا کند، از مجلس ببریدشان بیرون. ما این قانونی که گذراندند- به‌اصطلاح خودشان- قانون نمی‌دانیم. ما این مجلس را مجلس نمی‌دانیم. ما این دولت را دولت نمی‌دانیم. اینها خائنند به مملکت ایران! خائنند!.»(۱۶)

 به هرحال ۱۱روز پس از تصویب لایحه مصونیت قضایی مستشاران آمریکا، حسنعلی منصور موفق شد با ضمانت دولت آمریکا، از بانکی آمریکایی۲۰۰میلیون دلار (با بازپرداخت ۳۰۰میلیون دلار!) وام بگیرد، تا صرف خرید سلاح‌ از آن کشور شود. محافل سیاسی ایران واگذاری این وام را نشانه پاداش به دولت ایران به‌خاطر تصویب لایحه تلقی کردند. (۱۷)

اما این مصوبه نه‌تنها باعث بدنامی حسنعلی منصور شد بلکه زمینه ترور و مرگ وی را نیز فراهم ساخت. منصور ۱۰۰روز پس از تصویب کاپیتولاسیون، در مقابل در ورودی مجلس شورای ملی، توسط محمد بخارایی، یکی از اعضای هیأت‌های موتلفه اسلامی، به ضرب ۳گلوله به هلاکت رسید. (۱۸)

کاپیتولاسیون و شکل‌گیری نهضت اسلامی

از زمان تصویب لایحه کاپیتولاسیون به‌ویژه از زمان تبعید امام‌خمینی(ره) تا پیروزی انقلاب اسلامی، طی یک دوره ۱۴ساله، پدیده منحوس کاپیتولاسیون، ترسیم‌کننده ماهیت روابط آمریکایی‌ها با ملت ایران بود. بین دو کشور روابط حاکم و محکوم برقرار شده و شکل آن نیز به‌صورتی در پیام ۴آبان۱۳۴۳ رهبر انقلاب اسلامی، مورد پیش‌بینی قرار گرفت.

شاید بتوان گفت هرچند برنامه‌ آمریکا در تصویب لایحه کاپیتولاسیون در ایران با موفقیت همراه بود اما استمرار آن در ایران، یکی از مهم‌ترین عوامل پیدایش مقاومت سیاسی و اسلامی علیه شاه و ازجمله دلایل اصلی شکل‌گیری و استمرار نهضت اسلامی بود.

آمریکا حق نامشروعی را از ملت ایران گرفت و البته این امر همراه با عوامل دیگر، باعث شد تا چندسال بعد، تمامی منافع خود را در ایران از دست بدهد. سرانجام پیمان کاپیتولاسیون و امتیازات و ملحقات آن، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در روز ۲۳اردیبهشت ۱۳۵۸، از سوی شورای انقلاب اسلامی برای همیشه و به‌طور نهایی لغو شد. با این اعلام هرگونه حقوق کنسولی و قضایی که درگذشته تحت‌عنوان کاپیتولاسیون به کشورها و اتباع خارجی داده شده بود، ملغی شد.

خبر این الغاء را ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت، در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد: «ما خود را درگیر اختلاف میان ۲ابرقدرت نمی‌کنیم و بی‌طرفی مثبت را پی می‌گیریم و در این مسیر قرارداد کاپیتولاسیون را که در ۱۳۴۳با آمریکا امضا شد، ملغی می‌دانیم، زیرا شرایط جدید را مناسب آن نمی‌دانیم».(۱۹)

* پی‌نوشت‌ها در سرویس تاریخ همشهری موجود است.

کد خبر 716062
منبع: روزنامه همشهری

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha