حمیده محمودزاده - مدرس دانشگاه: در سال۱۳۵۷ که گروهی از هنرمندان جوان، با گرایشهای مشترک اجتماعی، سیاسی، انقلابی و مذهبی، نخستین نمایشگاه بزرگ خود را در حسینیه ارشاد برگزار کردند که بعدها منجر به تشکیل هسته اصلی حوزه اندیشه و هنر اسلامی شد و در سالهای بعد، زیرنظر سازمان تبلیغات اسلامی به فعالیت پرداختند، حبیبالله صادقی نیز در زمره این هنرمندان بود. همچنین او را عضو گروه هنرمندان انقلاب که در سال۱۳۶۰ «حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی» را بنیان نهادند بهحساب میآورند. این نوشتار تحلیلی از تابلوی «هجران شماره یک» اثر این هنرمند فقید است و از روش نقد تکوینی برای مطالعه آن بهرهبرده است. بخش عمدهای از تحلیل انجامشده حاصل گفتوگوی مستقیم نویسنده با مرحوم صادقی در سال۱۳۹۷است.
تحلیل تابلو
تابلوی «هجران شماره یک»، بهمنماه ۱۳۶۸در ابعاد ۲۶۰در ۱۴۰سانتیمتر، در کادری مستطیلی ـ افقی و به شیوه میکسمدیا اجرا شد. این اثر در نخستین دوسالانه نقاشی پس از انقلاب در سال۱۳۷۰که در آن ۲۶۴ نقاش شرکت داشتند، در معرض دید مخاطبان قرار گرفت (هماکنون در موزه شخصی هنرمند است.) و در همان دوسالانه، بهعنوان یکی از ۵اثر برگزیده انتخاب شد. همچنین در دوسالانه هنرهای ظریفه در ژاپن که در اواخر سال۱۳۷۰برگزار شد، بهعنوان اثر منتخب مورد تحسین قرار گرفت.
ایده ابتدایی این نقاشی آنگونه که هنرمند در گفتوگو با نویسنده این نوشتار اذعان داشته، متأثر از رحلت امامخمینی(ره)، بنیانگذار انقلاب اسلامی است. صادقی در اینباره میگوید: «پس از فوت امام(ره)، بهدلیل علقههای عاطفی عمیقی که با امام(ره) داشتهام، بیمار میشوم. رنج حاصل از این اتفاق تا مدتها تألماتی را در من بر جای میگذارد، بهگونهای که دلم میخواست روح از بدنم جدا شود تا جسم خاکیام در دنیای مادی حضور نیابد. در حالتی تبآلود و ناامیدانه، شروع به زدن اسکیسهایی کردم که نتیجه آن در حدود ۲۰روز پس از فوت امام(ره) تابلویی میشود که نام آن را «هجران شماره دو» گذاشتم.» صادقی در واکنش به این رویداد غمانگیز، بهنوعی تخلیه روحی دست میزند؛ واکنشی احساسی و در عین حال، بیانگرانه که در قالبی سمبولیستیـ سوررئالیستی تجسد مییابد. بنابراین، علقه صادقی نسبت به امام(ره) عامل بنیادین تکوین این تابلو است.
عامل اثرگذار دیگر در شکلگیری پرده «هجران شماره یک» نگارگری است. از گفتوگو با صادقی این نتیجه حاصل شد که در ترسیم فرم فیگور این اثر، نقاش متأثر از نگارگری بوده است؛ آنچنان که به زعم خود، فضایی مثالی و مینوی را به تصویر کشیده است. او در اینباره میگوید: «نگارگری، ترکیبی از زمین و آسمان است. من این تأثیرپذیری را در ترکیببندی عناصر و المانها، همچنین جنسیت نداشتن پرسوناژ اصلی، تجسد بخشیدهام.»
عناصر اصلی این تابلو که در سطحی افقی گسترانده شدهاند، شامل فیگوری انسانی است درحالیکه نی در دست دارد، به علاوه، عناصر بصری این فیگور را احاطه کردهاند، همچنین بالهای فرشته که در سمت راست تابلو میبینیم فرمی شبیه نیمدایره دارند.
صادقی درباره دلیل انتخاب کادر و توصیف عناصر اصلی تابلو اینگونه توضیح میدهد: «تعمداً، کادر را مستطیلی ـ افقی انتخابکردم، برای اینکه فضای کافی برای گستراندن بیان روایتگونهام داشته باشم... فیگور اصلی که در سمت چپ تابلو ملاحظه میکنید، متأثر از نگارگری ایرانی است و به همین دلیل بهگونهای اجرا شده که جنسیت آن قابل تشخیص نباشد. صورت ظاهری این شخصیت به شکلی است که دارای اقتدار مردانه و لطافت زنانه، بهصورت توأمان، است. این فیگور برای من در حقیقت تجلی وجود امام(ره) است. امام(ره) برای من، بهعنوان مظهر یک انسان ایدهآل است. و این نی در دستان او تنها ابزاری است برای اینکه روحی که باریتعالی در وجود انسان دمیده، بهواسطه نوای نی، در هستی، متجلی و متکثر شود.
نقاش حضور نی را در تابلوی خود اینگونه توضیح میدهد: «نی، از جهت فرمی، شبیه حلق و گردن انسان است. در قرآن گفته شده که شما نایی بودید که به فرمان من در شما روح دمیده شد و در حنجره شما آوای من است. بنابراین، نی برای من واسطهای است برای مادیتبخشیدن به طنین الهی که توسط انسانی نواخته میشود که میتواند آوای آن را به صدا درآورد.»
هنرمند در توصیف دیگر المانهای اثر اینگونه ادامه میدهد: «فرشته بهعنوان یک مقام ناظر و یک حقیقت والامرتبه، زمین و آسمان را به هم پیوند میدهد. به نوعی ارجاع زمین به آسمان که حضور او موجب میشود، فضایی لاهوتی و آسمانی به اثر بخشیده شود. او هم ناظر بر انسان است و هم متأثر از آوای ساز نی او. چرخش بال فرشته برای من هنرمند، به نوعی بال جبرئیل، بال سیمرغ و بال طاووس است. من اثرم را همانند یک ملودی میبینم که بر مبنای نتهای موسیقایی شکل گرفته است و در فرمهای دایرهوار، غریو نی را فریاد میزند. حس برگرفته از نتهای موسیقایی به شکل فرمها و سطوح رنگی در این اثر متبلور شده است. موسیقی و نی شاکله این اثر هستند. حنجره، انتشاردهنده این نوای موسیقایی است؛ نوایی که از منشأ ازلی در حنجره دمیده شده است.»
او همچنین درباره شخصیت فیگورهای این اثر و دیگر آثارش توضیح میدهد: «تابلوهای من حامل شخصیتهایی هستند سیاه یا سفید و یا هردو. در نقاشیهای من، شخصیت خاکستری جایگاهی ندارد.» از دیدگاه صادقی، این اثر اگرچه به یک واقعیت تلخ اشاره میکند اما همچنین مصداق آیه شریفه «و نفخت فیه من روحی» است. او در تبیین این مسئله میگوید: «عالم، تجلی الهی است. درواقع خداوند با کلمه «کن» جهان را آفرید؛ یعنی کل عالم ممکنات و کل هستی از ملک و ملکوت و ناسوت و جبروت و لاهوت، از عرش تا فرش، از ذره تا کهکشان، همه هستی کائنات، تو گویی که نفخه الهی است. ملاصدرا معتقد است که از حقیقت وجود، چیزی در همه موجودات و اشیای عالم است که اگر آن نباشد هیچ شیئی موجود نیست و وجودیت آنها وابسته به آن است و از آن تعبیر به «نفسالرحمان» میکند. و هرچیز به واسطه همین تبدیل به چیز دیگری میشود که برای ما قابل درک نیست.»
بهگفته نقاش، در فاصله رحلت امام(ره) تا زمان خلق این تابلو که چیزی حدود ۸ماه پس از آن بوده است، او مراحل مقدماتی و پیشانقاشی را که شامل اجرای اسکیسها و اتودهایی بوده، طی کرده است. سبک نقاش در اجرای این پرده نقاشی اینگونه بوده که ابتدا با استفاده از اتود و اسکیس روی جزئیات عناصر بصری اصلی و ارتباط آنها با یکدیگر مطالعه کرده و در نهایت به ساختار کلی و ترکیببندی اثر دست پیدا کرده است. اما از آنجا که صادقی تمام اسنادی را که میتوانست مسیر آفرینش اثر را ترسیم کند، از بین برده بود، هنگام مصاحبه با نگارنده، اقدام به بازآفرینی آنها کرد. در این بخش، برمبنای این بازسازی به تحلیل این اثر پرداخته میشود.
تحلیل بر مبنای بازسازی اثر
سبک و شیوه اجرای عملی نقاش در این تابلو و در مرحله پیشانقاشی بدین شکل بوده که ابتدا اتود اولیه آن را با ناخن روی فوم ترسیم کرده است. صادقی درباره علت انتخاب این شیوه میگوید: «میخواستم سیالیت و دورانیبودن فرمها را بهخوبی نشان دهم. و فوم این امکان را در اختیار من قرار میدهد».
در اتودی که به واسطه گراف روی کاغذ نهادهشده روی فوم اجرا شده، همچنین اتودی که مستقیماً روی کاغذ به انجام رسیده است، در وهله نخست، تلاشهای نقاش برای دست یافتن به جزئیات عناصر ترکیببندی مشاهده میشود. هنرمند در تکاپو برای دستیابی به ساختار جزبهجز اثر خود است. فیگور بهگونهای در فضای محدود گنجانده شده است که گویی در حال خارجشدن از کادر است. در این دو اتود، مشاهده میشود که زاویه صورت فیگور نیز تغییر میکند. این مسئله حاکی از تلاش نقاش برای رسیدن به ساختار و ترکیببندی مناسب عناصر بصری اصلی در این اثر است. از طرفی، در اتود دیگر ملاحظه میشود که نیزن در فضایی رئالیستیتر نسبت به تابلوی نهایی قرار دارد. به زعم صادقی، در این مرحله تمرکز او بیشتر روی رعایت تناسبات و دستیافتن به فیگور آرمانی خود است. تعهد او نسبت به رئالیسم آثارش و علاقه او به این سبک، در این اسکیس نیز مشاهده میشود. این مرحله برای هنرمند، مرحله تردید است؛ چراکه در تجسدبخشی به المانهای اثرش، هنوز به قطعیت نرسیده است.
در ۲اتود بعدی، ترکیببندی اثر، از حالت عمودی به افقی تغییر میکند. به علاوه، فضایی که فیگور در آن قرار میگیرد نیز وسیعتر میشود. المانهای جدیدی که هنرمند در این مرحله به اتودهای خود اضافه میکند، اثر را به چندین سطح تقسیم کرده است. این تقسیمبندی بهواسطه سطوحی مدور که در ارتباط با فیگور و عناصر پسزمینه هستند شکل میگیرد.
در فرایند تکوین و پیدایش این اثر، صادقی علاوه بر اتود، اسکیسهایی را نیز اجرا کرده است. در این اسکیسها، بیش از آنکه جزئیات عناصر بصری تابلو دیده شود، کوششها و تقلاهای نقاش برای دستیابی به ساختار و ترکیببندی کلی و انتخاب کادری متناسب با اثر ملاحظه میشود. در اسکیس اول، در پایین صفحه، حضور فرم فرشته در اثر بهتدریج نمایان میشود. همچنین در کنار ۲کادر، اسکیسی اجرا شده است که ریتم ایجادشده توسط نیها را نشان میدهد. به علاوه، مشاهده میشود که روی سطح اثر تقسیمبندیهایی به واسطه خطوط قطری، افقی و عمودی صورت پذیرفته است.
به زعم نقاش، این بخشی از تکنیک او در مرحله پیشانقاشی است. از طرفی، آنچنان که در اسکیسهای بعدی دیده میشود، استفاده از مداد رنگی، تلاشهای نقاش را برای دستیافتن به پالت رنگی اثر کاملاً نشان میدهد. ملاحظه میشود که در هر مرحله، کادر انتخابی توسط صادقی افقیتر و در راستای نزدیکشدن به اثر نهایی است. اما درخصوص تکنیک این اثر، از آنجا که در زمان شکلگیری پرده نقاشی «هجران شماره یک» مستندسازی تصویری شامل عکاس یا تصویربرداری از مراحل اجرای آن بر سطح نهایی اثر انجام نشده است، طی ملاقات و گفتوگوی حضوری که نگارنده با نقاش داشت، او تکنیک و سبک عملی خلق این اثر را در تابلوی دیگری اجرا کرد و این امکان را فراهم آورد تا حدودی مراحل تکوین اثر مذکور از جهت تکنیک و سبک اجرا برای خواننده ترسیم شود.
صادقی میگوید: «این نقاشی با تکنیک آلاپریما اجرا شده است. ابتدا طرح اثر را بر مبنای آخرین اتود یا اسکیسی که بهنظرم مناسب میرسد، با پاستل بر سطح بوم پیاده میکنم. در این مرحله، تلاش میشود به ترکیببندی کلی اثر دست پیدا کنم. سپس با استفاده از یک رنگ محدود (غالبا خاکستری)، قلممو و روغن برزک، شروع به رنگگذاری و تغییرات روی طرحی میکنم که با پاستل بر سطح بوم ترسیم کردهام. همزمان، با استفاده از پاستل روی این فضاها دوباره و چندباره طراحیمیکنم. سپس با استفاده از پارچه، افکتهایی مؤثر و در راستای اهداف نقاشانهام به اثر میدهم. همچنین تیرگی ـ روشنیها را معلوم میکنم. در این مرحله تابلو را به سطوح رنگی مختلف تقسیم میکنم. این همزمانی طراحی با پاستل روی بوم آغشته به روغن برزک و تکرار این چرخه، منجر به شکلگیری هایلایتهایی در سطح اثر میشود. در نهایت، با استفاده از استون و تینر ۱۰۰۰۰(بهعنوان خشککن)، رنگها را مستقیماً روی بوم میگذارم.»
اگرچه در زمان خلق این پرده نقاشی، چنان که باید، بدان پرداخته نشد اما از نکات قابل توجه، قدردانی آقای کهایچی اُوریو از این اثر است. اوریو در آن زمان رئیس وقت دانشکده هنرهای زیبای توکیو بود. او که این تابلو را در دوسالانه نقاشی ایران دیده بود، در قدردانی از این اثر گفته است: «زمانیکه خداوند نی مینوازد، انسان با نوای نی متولد میشود و سپس باز به سمت خداوند بازمیگردد. و خداوند کسانی را که رنج میکشند یا همچون آهویی نحیف گریه میکنند، حمایت میکند.»
صادقی میگوید: «ایشان از من خواستند که در مسابقه هنرهای ظریفه توکیو شرکت کنم. بهعلاوه، این اثر را در قالب نقاشی دیواری در یکی از دیوارهای پارک هاراچیکو در توکیو اجرا کنم... به قدری تابلوی نقاشی بنده مورد توجه ایشان قرار گرفته بود که از من خواستند اجازه دهم، نشانی را با اندک تغییراتی از روی این تابلو ساخته و به سازمان ملل اهدا کنند». تصویر ۱۲ نشانی است که براساس این تابلو ساخته شده است.
نظر شما