درحالیکه توسعه پایدار به بالندگی پویا و رشد متوازن و همزمان 4 گروه سرمایه انسانی، اجتماعی، اقتصادی و طبیعی تاکید دارد اما در کشور ما همسان انگاری متغیرهای اساسی و مرتبط با توسعه، با مفاهیم نامرتبط با توسعه(همچون همسانانگاری گردشگری طبیعی با فعل اعیاننشینی)، سبب شده تا سیاستهای ارزشمندی همچون سرمایهگذاری، با تاخیرهای زمانی، منجر به تهیسازی سرمایههای کلیدی شود که تبعات اجتماعی انکارناپذیری را بهدنبال دارد.
منطقه کلاردشت در غرب استان مازندران نمونه بارز این مدعاست. این مقاله بخش کوچکی از یافتههای مطالعهای را ارائه میکند که با رویکردی سیستمی و بر پایه هرمنوتیک انتقادی به تشریح علتها، عوامل و چگونگی شکل گیری فرآیند «تخریب محیط زیست و جنگلها» و پیامدهای ناشی از آن در سامانههای مدیریت شهری این منطقه استثنایی از کشورمان میپردازد.
1. سرمایهگذاری یا تهیسازی سرمایهها؟
درکشور ما بهعنوان یک کشور بد توسعهیافته (و نه درحال توسعه!) غالبا نگاه صرف اقتصادی به توسعه که معمولا با بلوف سرمایهگذاری همراه است، به تهیسازی سرمایههای محلی در مناطق مختلف با جاذبههای گردشگری طبیعی، همچون کلاردشت منجر میشود. به سخنی دیگر سیاستگذاران کلان کشور ما کمتر به ابعاد انسانی، اجتماعی و طبیعی(زیست محیطی) توسعه توجه میکنند که این پدیده سبب ظهور «چرخه تخریب محیط زیست» در برخی از مناطق کشورمان شده است.
2. چرخه تخریب محیط زیست
نظریه «چرخه تخریب محیط زیست» که توسط یکی از صاحبنظران در حوزه توسعه پایدار ارائه شده است، میگوید: تخریب محیط زیست سبب تهیسازی سرمایهها میشود، تهیسازی سرمایهها معادل نابودی فضای عملیاتی کره زمین است، نابودی فضای عملیاتی موجب فقرزایی، کمبود منابع و در نهایت روند نزولی ابعاد انسانی، اقتصادی و اجتماعی توسعه و نابودی محیطزیست میشود، وجود این چرخه سبب نارضایتی مردم میشود؛ نارضایتی مردم سبب بروز اختلال در کسب و کار، اقتصاد، نظامهای اجتماعی و در نهایت سبب ایجاد اختلال در امنیت ملی جوامع میشود.
3. کلاردشت در گذر تخریب
اگرچه طرح توسعه کلاردشت در زمانهای پیش از انقلاب نیز مطرح بود اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و براساس توصیه یکی از دلسوزان کشورمان به سرمایهداران داخلی در اردیبهشت 1370، مبنی بر انتقال سرمایه خود به منطقه کلاردشت بهمنظور توسعه جاذبههای گردشگری آن، خیل عظیمی از سرمایههای آنها به کلاردشت گسیل شد. این در حالی بود که پیش از آن، هیچگونه مطالعه امکان سنجیای درخصوص توریستی شدن کلاردشت صورت نگرفته بود! البته صاحبان سرمایه، نه با هدف سرمایهگذاری در صنعت گردشگری بلکه با نگاه اعیاننشینی به جاذبههای گردشگری منطقه و با اهداف سودامنشانه، به خرید و فروش زمینهای مردم کلاردشت مبادرت کردند.
از طرفی طرحها و طرحهای سریالی نیز همچون: طرح آزادراه تهران- شمال، طرح خروج دام از جنگل، طرح واگذاری اراضی ملی و جنگلی به کارمندان دولت، طرح استخراج سنگ از معدن بریر در رودبارک، طرح ساخت نیروگاه آبی در سیاه بیشه، طرحهای بهرهبرداری بیرویه از جنگلها توسط پیمانکاران رسمی و تصرف تپههای مشرف به شهر کلاردشت توسط وزارت مسکن و شهرسازی، طی 22 سال گذشته توسط دستگاههای دولتی تصویب شد که به موجب آنها حدود 10 هزار هکتار (معادل یک هفتم مساحت کشور بحرین و یا معادل کل مساحت کشور سنگاپور) از اراضی ملی و جنگلی کلاردشت، غرب مازندران و البرز مرکزی به ازای هر متر مربع، 100 تومان(1000ریال) و یا گاهی مجانی، به افراد یا دستگاههای ویژه واگذار میشد! ناگفته نماند، این حجم از واگذاریها و الگوهای تصمیمگیری طی 22 سال گذشته تاکنون، تنها با مدلهای تصمیمگیری فتحعلیشاه قاجار قابل شبیهسازی است که منجر به شکلگیری اقتصاد مبتنی بر دلالی در آن منطقه شده است.
4. چگونگی شکلگیری اقتصاد دلالی در کلاردشت
در کشورهای با رویکردهای درون نگر به اقتصاد(همچون کشورما) که معمولاً با هدف حمایت از تولیدکننده(بخش عرضه کالا) یا به قصد پشتیبانی از مصرفکننده(بخش تقاضای کالا) همراه است، تعادل عرضه و تقاضا در اقتصاد بههمخورده و مدل کلی عرضه و تقاضای کالا در بازار کامل در اینگونه از کشورها رفتارهای آشوب گونه را از خود به نمایش میگذارد. با این منطق، مدل تشریحی عرضه و تقاضای زمین(خرید و فروش زمین) درکلاردشت بهصورت زیر
قابل تحلیل است:
«سیاستهای حمایتی مستقیم و غیرمستقیم دولتهای مختلف در سالهای 1370 به بعد
(و تاکنون)، برای فروش زمین درکلاردشت که بهصورت تغییرکاربری آسان و غالبا غیرقانونی در برابر دریافت وجه، صدور سند و ارائه مجوز برای زمینهای کشاورزی مردم بومی یا اراضی جنگلی واگذار شده توسط دولتها متجلی شده، سبب عرضه بیشتر زمین توسط بومیان منطقه و در نتیجه کاهش قیمت زمین در کوتاهمدت شده است.
کاهش کوتاهمدت قیمت زمین از یکسو و سیاستهای پنهان مبتنی بر رانت، برای افزایش تقاضای زمین در آن منطقه از سوی دیگر (که از طریق ایجاد شایعه رونق اقتصادی و در قالب چاپ آگهی یا پخش پیامهای بازرگانی و بهصورت بسیار گسترده در رسانههای ارتباط جمعی صورت میپذیرفته و هنوز ادامه دارد)، سبب افزایش تقاضا برای خرید زمین در کلاردشت شده است. این افزایش تقاضا در پویایی بازگشتی، سبب افزایش مرحلهای یا پلهای قیمت و درنهایت عرضه بیشتر زمین توسط بومیان آن منطقه شده که در نهایت، سبب تخریب محیط زیست محلی و برهمزدن آمایش سرزمین ناحیهای شده است.»
5. تحلیل پویاییهای تخریب محیطزیست در کلاردشت
اگرچه تحلیل مقدماتی بالا، بنیانهای چرخه تخریب محیطزیست در کلاردشت را پایهریزی میکند اما پیش از پرداختن به پیامدهای پسینآن، به تشریح علتهای پیشین
شکل گیری این پدیده اقتصادی- اجتماعی، پرداخته میشود.
الف) علتها:
تحلیل سازوکار حاصل از پویاییهای تقاضا برای خرید زمین در کلاردشت نشان میدهد: تشویق همراه با بلوف برای سرمایهگذاری در آن منطقه، جهت توسعه گردشگری طبیعی از یکسو و ظهور رانتهای اقتصادی و اطلاعاتی که ریشه در مدیریت متکی بر نفت در کشورمان دارد، ازسوی دیگر (و همچنین جاذبههای گردشگری منحصر به فرد منطقه کلاردشت)، سبب آشکار شدن و قدرت گرفتن باندهای زمینخواری درکلاردشت شده که مدیریت تقاضا و کنترل قیمت زمین در آن منطقه را در اختیار گرفته است.
همچنین بالا بودن سرانه زمین(مقدار زمین به ازای هر نفر) درکلاردشت، نبود چشماندازی درازمدت که آیندهای مثبت، روشن و شفاف را برای جامعه کلاردشت هدف قرار دهد، فقر بومیان که ریشه در راندمان پایین اقتصاد کشاورزی در آن منطقه دارد، جاذبههای سودامنشانه ناشی از بلوف سرمایهگذاری برای توسعه گردشگری طبیعی در آن منطقه و همچنین بهت ایستای قشر فرهیخته در کنار عدمآگاهی و نادیدهانگاری توده مردم نسبت به کمرنگ شدن(یا از دست رفتن) ارزشهای فرهنگی زادگاهشان، سلسله علتهایی است که سبب شده تا ساکنان آن منطقه به فروش غیرطبیعی و خارج از نرمهای جامعه شناختی زمینهایشان بپردازند.
اما پرسش قابل طرح در این بخش از نوشتار آن است که پویاییهای یادشده، چه پیامدهای ناگواری را در زمان حال در آن منطقه به ارمغان آورده و چه ناهنجاریهای اجتماعی را درآینده به بار خواهدآورد؟
ب) پیامدها:
براین اساس، طرحهای به ظاهر توسعهای و طرحهای عمرانی پیشگفته از یک سو منجر به تخریب فزاینده جنگلها و محیطزیست کلاردشت شده و ازسوی دیگر، عرضه(فروش) زمینهای بیشتر در منطقه را در پی داشته است. افزون برآن، تخریب جنگلها و محیطزیست کلاردشت، سبب کاهش سرمایههای طبیعی در آن منطقه شده است. فروش روزافزون زمین در کلاردشت نیز منجر به افزایش سرمایههای فیزیکی(که در قالب ویلا و دیوارهای بلوکی تبلور یافته) و کاهش سهم مالکیت بومیان منطقه از زادگاهشان شده است.
6. سخنی با مردم و دولتمردان
با توجه به تخریبهای زیستمحیطی صورت گرفته در کلاردشت و به هم خوردن آمایش سرزمین آن منطقه، مردم، دستگاهها، نهادهای مدنی و دیگر سازمانهای مردم نهاد، همگی بایستی دست به دست هم بدهند تا با تعریف و تبیین یک چشمانداز درازمدت (البته) براساس ارکان جهتساز سند چشمانداز ملی و دیگر اسناد بالادستی(چون قانون اساسی)، به طراحی یک طرح جامع برای کلاردشت مبادرت ورزند که مطابق با استانداردهای جهانی، 50 یا 100 سال آینده را هدف قرار داده باشد. همچنین مطابق با اصول 45 و 50 قانون اساسی کشور، سند چشمانداز ملی و برنامه چهارم توسعه، منابع طبیعی و محیط زیست ایران متعلق به همه نسلهای این مملکت است و هیچ کس یا هیچ طرح توسعهای (یا غیرتوسعهای)، حق ندارد به محیطزیست کشور آسیبی برساند. بنابراین دولتهای مختلف در کشور ما، مطابق قانون اساسی و معاهدات بینالمللی، موظف و ملزم به رعایت استانداردها و موازین زیست محیطی هستند.
7. پیشنهاد طرح به نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی
برای درهم شکستن تعامل عرضه و تقاضای زمین در یک بازار مبتنی بر رانت در کلاردشت و غرب مازندران، بایستی 7 سناریوی زیر بهصورت همزمان در مدیریت کلان کشور اجرا شود:
1- تدوین طرح بازپسگیری 10 هزار هکتار از اراضی ملی و جنگلی واگذارشده یا در حال واگذاری کلاردشت و غرب مازندران بابت طرحهای مختلف در کمیسیون 138 مجلس شورای اسلامی و ارائه آن به هیأت رئیسه محترم مجلس شورای اسلامی.
2- نظارت مجلس شورای اسلامی بر سیاستهای حمایتی و غیرمستقیم دولتها نسبت به فروش زمین، تغییر کاربری غیرقانونی اراضی و ساخت و سازهای غیرمجاز در کلاردشت و غرب مازندران و وضع قوانین جدید در این باره.
3- نظارت مجلس شورای اسلامی بر سیاستهای حمایتی و مستقیم دولتها از طرحهای ملی با پیشینه غیرعلمی یا غیرکارشناسی که غالبا نابهرهور عمل میکنند(همچون طرح آزادراه تهران- شمال).
4- حذف سیاستهای برنامهریزی شده و مبتنی بر رانت که در طول زمان، منجر به افزایش کاذب تقاضا و قیمت زمین در کلاردشت و غرب مازندران، گسترش فرهنگ دلالی و اقتصاد غیرمولد مبتنی برواسطهگری در آن مناطق شده است؛ توسط دولتها و با نظارت مجلس شورای اسلامی.
5- بررسی و تدوین طرحی در هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی درخصوص پررنگتر کردن نقش نظارتی و بازدارندگی این نهاد قانونگذاری کشور، در برابر سازمانهایی که بهدنبال حکمهای حکومتی یا فرا قانونی برای تصرف اراضی ملی هستند.
6- تدوین طرحی در کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی درخصوص منع شوراهای اسلامی شهر و روستا از تایید یا ممهور نمودن هرگونه سندی در حوزه خرید و فروش زمین یا مشابه آن.
7- تدوین طرحی در کمیسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی درخصوص جداسازی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور از وزارت جهادکشاورزی و پیوستن آن به سازمان محیط زیست کشور. باید توجه داشت که ماموریتهای سازمان جنگلها به همان نسبت با ماموریتهای سازمان محیط زیست کشور همپوشانی دارد که با ماموریتهای وزارت جهاد کشاورزی فاصله دارد.
8. جمعبندی و نتیجهگیری
اگرچه از طرحهای اقتصادی یا طرحهای توسعهای در کلاردشت و غرب مازندران بهعنوان پیشران توسعه یا محرک رشد گردشگری طبیعی یاد میشد اما اجرای آنها با تاخیرهای زمانی سبب ظهور سازوکارهایی چون؛ نابودی جنگلها و تخریب محیط زیست و همچنین خرید و فروش زمین یا اقتصاد مبتنی بر دلالی در آن مناطق شده که هیچ ارتباطی با ماموریتهای این صنعت با ارزش و پردرآمد ندارد. همچنین هیچکدام از این طرحها در جهت اهداف توسعه هزاره یا تضمین پایداری توسعه محلی یا ناحیهای عمل نکردهاند.