یعنی اعتبار ملی یا منافع عمومی ملت ایران که در حوزه مدیریت دولتی تعریف میشود، اما واژه ملی کارکرد دیگری هم دارد و به تناسب بهره برداری یا توجه به عناصری که دربرگیرنده هویت بومی، منطقهای و جمعی اقوام ایرانی میشود، میتوان از آن استفاده کرد.
در سینما از هر 2 شکل این تعریف ملی میتوان بهره برد. یعنی میتوان سینما را بهعنوان یک صنعت - رسانه که زیر نظارت مدیریت دولتی اداره میشود، ملی خواند و در شکل دیگر، میتوان مراد از سینمای ملی را نمایش تصویرهایی از مناسبات اجتماعی، فکری، عقیدتی، دینی، اقتصادی، سیاسی و کلاً هویت جمعی مردم ایران زمین دانست که از طریق سینما اشاعه میشود.
معلوم نیست منظور دوستان از سینمای ملی چیست؟ امروز سینما در جهان بهدنبال بازارهای بینالمللی میگردد و در چنین عرصهای سینمای بومی و منطقهای کارکردی ندارد مگر آنکه بهعنوان یک بررسی کارشناسی از زندگی قومیتها باشد.
به این ترتیب نمیتوان راجع به سینمای ملی، تعریف مشخصی مطرح کرد. اگر مقصود از این سینما، فیلمهای ملی است که در آن ارزشهای ملی تبلیغ میشود، این مسئله چندان ربطی به سینما نخواهد داشت و اگر منظور سینمایی است که منافعش برای همگان از طریق مدیریت دولتی تقسیم شود، روند کنونی فاصله زیادی با سینمای ملی دارد.
در حال حاضر بهره برداری از واژه ملی این امکان را به مدیریت دولتی سینما میدهد تا زیرسایه آن بتواند تسلط مدیریتی خود را بر سینما تثبیت کند. در این صورت نیازی به فریاد زدن و بحث کردن نیست و میتوان در مورد آن به توافق رسید.
شاید در مقطع زمانی خاصی که ارزشهای قومی و ملیمان بر اثر مناسبات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، تحت تهاجم قرار گرفته تصمیم گرفته شود تا به تبلیغ این ارزشهای ملی بپردازیم.
این یک توافق میان مدیران و کارگزاران سینماست که حتی میتواند همیشگی باشد؛ اما نمیتوان بر آن واژه ملی اطلاق کرد.
اگر هدف از سینمای ملی توزیع عادلانه منافع سینماست. باید اذعان کرد که فعلا در این سینما صرفا منافع گروهی خاص حفظ میشود و کسانی که چنین ادعای بزرگی در سطح ملی دارند و علم سینمای ملی را بلند کرده اند، نتوانستهاند منافع سینما را بهدرستی توزیع کنند.
برای تعریف سینمای ملی بد نیست که به الگوی سینمای متعالی و پیشروی ایران در دهه 60 رجوع کنیم. در آن دوره، هم منافع سینمایی توزیعی عادلانه داشت و هم فیلمها سرشار از ارزشهای ملی، قومی و اعتقادی بود.
* بازیگر سینما و تلویزیون