اینطور که بهنظر میرسد کاراکتر جاویدان و همیشهزنده بتمن (یا بهتر بگوییم بروسویل) در آخرین شماره مجموعه قصههای کمیک استریپی بتمن کشته میشود. گرانت موریسن، نویسنده اسکاتلندی مدتی قبل گفت که در قصه جدید این مجموعه مصور یا خودش را بازنشسته میکند و یا هنگام درگیری با کاراکتر منفی قصه، بلاکگلاو جنایتکار، به قتل میرسد. این قصه که قرار است با نام «بتمن آرآیدی» منتشر شود، بتمن را در شرایطی بهنمایش میگذارد که توسط شخصیت شرور قصه، سایمن هارت مورد هدف گلوله قرار میگیرد. ایندرحالیاست که وی ادعا میکند دکتر تامسویل پدر واقعی بروسویل است.
موریسن در این گفتوگو همچنین گفت، قصه او قبل از اینکه بهپایان خود و نتیجهگیری مربوط به آن برسد مقدار خیلی زیادی چرخش و شگفتی را در خود خواهد داشت. به این ترتیب این سؤال مطرح میشود که آیا مجموعه فیلم موفق «بتمن»- که 3سالی است دوباره خود را احیا کرده و با موفقیت مالی و انتقادی خوبی هم روبهرو شده است- به انتهای راه خود رسیده و بهزودی کاراکتر مرد خفاشی با تماشاگران سینما برای همیشه خداحافظی میکند؟
مورینسن که قصد دارد نقطه پایانی بر فعالیتهای بتمن در دنیای قصههای کمیک استریپی ترسیم کند، میگوید: «خیلی خوب است که در قصه «بتمن آرآیدی» خیلی چیزها مشخص میشود و یک دنیا شور و احساس بهنمایش درمیآید. هیچکس بیشتر از من بتمن را دوست ندارد و امیدوارم همه این موضوع را درک کنند که این قصه بزرگترین بخش ماجراجوییهای بتمن است. بحث از بین بردن سلحشور گوتامسیتی در شرایطی مطرح میشود که او از سال 1393- که برای اولینبار در یک قصه کمیک استریپی معرفی شد- درحال نبرد و مبارزه با یکسری موجودات بد، خبیث و عجیب و غریب بوده است.
دوستداران دنیای هنر اولینبار او را در دهه 60 میلادی در یک مجموعه تلویزیونی دیدند، بعدها کارتون آن هم ساخته شد و بالاخره در دهه 80میلادی، نسخه سینمایی آن هم راه خود را روی پرده سینماها باز کرد.
سینماگران سینما براینباورند که پدر بتمن/ بروسویل خیلیوقت پیش از این مرده است. آنها در مجموعه تلویزیونی و نسخه سینمایی «مرگ» پدر وی را دیدهاند. براساس این قصه کمیک استریپی، پدر و مادر بروسویل زمانی که وی کودکی بیش نبود، توسط یک سارق مورد حمله قرار گرفته و به ضرب گلولههای وی کشته شدهاند.
صحنه مرگ پدر و مادر بتمن در اولین قسمت از سری دوم مجموعه فیلم بتمن در سال2005 (بهنام «بتمن شروع میکند») به شکلی تأثیرگذار و جذاب نمایش داده شد. درحقیقت، بروسویل که شاهد این ماجرا بود، تحتتأثیر آن قرار میگیرد و کمکم تبدیل به یک کاراکتر ابرقهرمان میشود که دوست دارد با جنایتکاران و آدمهای بد مبارزه کند. حالا این سؤال مطرح میشود که چگونه پدر بتمن میتواند پس از این همه سال زنده باشد؟
در صحنه پایانی قصه «بتن آرآیدی»، هارت پس از آنکه به سمت بتمن شلیک میکند، تلاش میکند با یک هلیکوپتر از محل درگیری فرار کند، اما بتمن که بهشدت زخمی شده است، خودش را به هلیکوپتر آویزان میکند. این حرکت بتمن باعث سقوط هلیکوپتر میشود و قصه در همینجا تمام میشود، بدون اینکه هیچ تصویری از بتمن/ بروسویل ارائه دهد و توضیح بدهد که بالاخره چه بر سر او آمده است.
مورینسن که در گلاسکو زندگی و کار میکند، گفته که این قصه در 2شماره مجله کمیکاستریپی بتمن چاپ میشود و در طول آن خواننده بهصورت دقیق با گذشته و کارنامه کاری شخصیت این ابرفرمان آشنا میشود. احتمالاً این معرفی، بهصورت فلاشبک در قصه مطرح میشود. جالب است که کاراکتر بتمن در قصه یک شرکت انتشاراتی دیگر هم حضور دارد. قصه این شرکت انتشاراتی همینروزها منتشر و روی پیشخوان روزنامهفروشیها و کتابفروشیها قرار میگیرد.
مورینسن قصه جدید را اینگونه توضیح میدهد: «این پایان قصه و ماجرایی است که ریشه آن به سال2005 برمیگردد؛ قصهای که میتوان از آن بهعنوان قصه کامل بتمن اسم برد. ما میخواستیم ببینیم چه اتفاقی میافتد اگر بدترین کاراکترهای شرور و ثروتمندترین مردم جهان بر این نکته پافشاری کنند که از بتمن متنفر هستند و دوستش ندارند. اگر آنها بخواهند بتمن را از بین ببرند و جایی برای ادامه فعالیتهای او نگذارند، چه خواهد شد؟»
از این سخنان اینطور استنباط میشود که مورینسن و دوستانش، خیلی جدی در فکر از بین بردن این ابرقهرمان نقابزن بیباک هستند، اما ادامه حرفهای نویسنده، معنی دیگری میدهد: «جالب است که ببینیم آدمهای بد میخواهند او را تکهتکه کنند و این کار را هم میکنند، ولی بعد از آن میبینیم که بتمن دوباره برمیگردد و اینجاست که میتوانیم پی ببریم او چقدر بزرگ است.» به گفته مورینسن قصه جدید بتمن علائم و نشانههایی را دربردارد که ارجاعاتی از عناصر بهکار گرفته شده در قصههای کمیکاستریپی 40سال قبل بتمن است، به این ترتیب بتمن/ بروسویل ممکن است بمیرد، ولی ناشرین قصههای کمیکاستریپی اعلام کردهاند هیچ علاقهای به مرگ این کاراکتر کلاسیک و محبوب ندارند و نشانهای دال بر پایان کار وی و پایان مجموعه قصههای بتمن وجود ندارد.
در چنین اوضاع و احوالی، برخی از منتقدان ادبی و هنری بحث پیدا کردن جایگزین برای بتمن را هم مطرح کردهاند. آنها از تیم دراک یادمیکنند که از سال1991 در مجموعه قصه بتمن، تبدیل به کاراکتر رابین شد و حتی در قسمت چهارم بتمن با عنوان «بتمن و رابین»کریس اودانل را در نقش او به نمایش گذاشت. مورد دوم دیکگریسون است (همان «بوی واندر» اورجینال) که حالا در مجموعه قصه بتمن، نقش نگهبان شب گوتامسیتی را دارد. تحلیلگران سینمایی و ادبی میگویند این اولینبار نیست که یک شخصیت ابرقهرمان قصههای کمیکاستریپی با سرنوشت بدی روبهرو میشود. سال قبل هم کاپیتان آمریکا (که هنوز نسخه سینمایی آن تولید نشده و قرار است بهزودی راه خود را روی پرده سینما بیابد) در شهر نیویورک، به ضرب گلوله یک مرد مسلح ناشناس کشته شد.
خبر مرگ بتمن در شرایطی پخش میشود که جدیدترین قسمت این مجموعه فیلم با نام «شوالیه تاریکی»(اولین قسمت از این مجموعه فیلم کمیکاستریپی که نام ابرقهرمان خود را در تیتر ندارد) در سال2008 با موفقیت کلانی روبهرو شد. فیلم- که برای دومینبار کریستینبل را در نقش مرد خفاشی داشت- تابستان به روی پرده رفت و در کمال حیرت همگان، 570میلیوندلار در آمریکا فروش کرد. فروش بینالمللی فیلم تقریباً همین مقدار بود. با این رقم فروش، «شوالیه تاریکی» مقام دومین فیلم پرفروش کل تاریخ سینمای آمریکا را گرفت. صدرنشین این جدول «تایتانیک» جیمز کامرون با فروش 600میلیوندلاری است، موفقیت مالی «شوالیه تاریکی» با تحسین و تمجید منتقدان سینمایی همراه بود.
همین مسئله باعث شد تا کمپانی برادران وارنر تصمیم بگیرد فیلم را در فصل اسکاری (یعنی همینروزها) دوباره اکران عمومی کند، تا شانس شرکت آن در رقابتهای اسکاری بیشتر شود. اکثر انجمنهای منتقدین سینمایی آمریکا در ماه گذشته، جوایز بهترین فیلمبرداری و بازیگر مرد نقش مکمل خود را به این فیلم دادند. هث لجر بازیگر استرالیاییتبار که کمی بعداز پایان فیلمبرداری این فیلم درگذشت، در فیلم نقش ژوکر، کاراکتر منفی قصه را بازی کرده است. پیشبینی میشود اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل امسال به وی تعلق گیرد. درعین حال، فیلم شانس حضور در رقابتهای اسکار بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه را هم دارد.
کریستوفرنولان که 2قسمت جدید بتمن را کارگردانی کرده، در فیلم خود نگاهی تیرهتر به این قصه کمیکاستریپی دارد و آن را از حال و هوای یک اکشن ماجراجویانه صرف درآورده است. این موضوع هم با استقبال منتقدین روبهرو شد و هم موردپسند تماشاگران معمولی قرار گرفت.
کاراکتر بتمن که سالها سوژه مجموعهها و کارتونهای تلویزیونی بود، اولینبار سال1989 توسط تیم برتون بهصورت یک فیلم سینمایی درآمد. نقش بتمن را در این فیلم مایکل کیتن بازی میکرد و جک نیکلس کاراکتر منفی آن (یعنی ژوکر) بود. در آن زمان ساخت فیلمهای کمیکاستریپی ابرقهرمانانه هنوز بهصورت مد روز درنیامده بود و صنعت سینما فقط مجموعه فیلم «سوپرمن» را تهیه و تولید کرده بود. این مجموعه فیلم هم که از اواسط دهه 70 تولید آن شروع شده بود زمانی که «بتمن»به نمایش عمومی درآمد، از گردونه تولید خارج شد .
«بتمن»تیم برتون در عین فانتزی بودن، خیلی رئالیستی بهنظر میرسید و موفقیت خوبی در گیشه نمایش کسب کرد. این موفقیت راه را برای ساخت قسمت دوم آن هموار کرد، که سال1992 با نام «بتمن برمیگردد»اکران عمومی شد.
باز هم تیم برتون کارگردان فیلم بود و مایکل کیتن نقش مرد خفاشی آن را بازی کرد. پس از نمایش موفقیتآمیز این فیلم، برتون با تهیهکنندگان آن اختلاف عقیده پیدا کرد و همین باعث شد تا او برای همیشه خودش را از این پروژه کنار بکشد. این درحالی بود که برتون پیشنهاددهنده اصلی برای تولید مجموعه فیلم سینمایی بتمن بود. با کنارهگیری او از این پروژه، کمپانی برادران وارنر تصمیم گرفت بهتنهایی تولید این مجموعه فیلم را ادامه دهد، اما فیلمهای «بتمن»بعدی نشان داد که عدم حضور برتون چقدر بهضرر این پروژه تمامشده است و فقدان نگاه خلاقه او، باعث شده تا فیلمهای «بتمن» به سمت کارهایی بسیار معمولی و پیشپا افتاده برود. «بتمن برای همیشه»(1995) قسمت سوم فیلم بودکه توسط جوکلشوماکر کارگردانی شد و والکیلمر مرد خفاشی آن بود.
فروش پایین «بتمن و رابین»، چهارمین قسمت فیلم بهکارگردانی شوماکر و با حضور سیلی از ستارگان سینما- جرج کلونی، کریس اودانل و آرنولد شوارتزنگر در نقش منفی آن یعنی مرد سرما- باعث شد تا تهیهکنندگان فیلم در دیدگاه خود نسبت به ادامه تولید فیلمهای بتمنی تجدیدنظر کنند. این اتفاق که در سال1997 رخ داد، آنها را به فکر توقف تولید این مجموعه فیلم انداخت. قصد آنها این بود که از اشتباهات گذشته پند بگیرند و با عنایت به این موضوع، مجموعه فیلم «بتمن»را از نو احیا کنند. برای همین آنها از کریستوفر نولان دعوت کردند کارگردانی قسمت جدید فیلم را بهعهده بگیرد. شرط او برای این کار عدم مداخله مسئولان کمپانی در کارش بود، که با موافقت آنها روبهرو شد.
نولان اولین قسمت جدید این مجموعه فیلم را با نام «بتمن شروع میکند»(2005) کارگردانی کرد که در آن قصه بتمن (و این که بروسویل چگونه تبدیل به سلحشور و ابرقهرمان قصر دورافتاده گوتامسیتی شد) را از نو تعریف کرد. نگاه تیره و غمگین او به این قصه کمیکاستریپی، فروش خوب و قابلتوجهی را برایش رقم زد و مسئولان کمپانی برادران وارنر را خشنود کرد. در شرایطی که انبوه فیلمهای کمیکاستریپی ابرقهرمانانه پرده سینما را بهتسخیر خود درآورده بودند، احیای مجدد و موفقیتآمیز کاراکتر بتمن، یک پیروزی بزرگ برای تهیهکنندگان آن بود. نولان در این باره گفت: «بیننده قسمتهای قبلی مجموعه فیلم «بتمن»بودم و آنها را دوست داشتم.
فکر نمیکردم روزی قرار شود خودم یکی از آنها را کارگردانی کنم.ولی این اتفاق افتاد. زمانی که قرار شد قسمت جدید «بتمن» را بسازم، خیلیها گفتند این کار را نکن. من فیلمساز فیلمهای غیرمتعارف بودم و «بتمن» فیلمی از محصولات سینمای بدنه. ولی دلم میخواست این فیلم را به شیوه خودم بسازم و ببینم حاصل کار چه خواهد شد. خیلی دوست داشتم نگاهم را با یک فیلم عامهپسندمنطبق کنم و نتیجهاش را ببینم. از حاصل کار راضیام و اینطور بهنظر میرسد که منتقدان و تماشاگران هم راضی هستند.»
آسوشیتدپرس- دسامبر 2008