زندهیاد رسولملاقلیپور سالها پیش درصدد ساخت سریالی درباره امامحسین(ع) بود که البته هرگز متن آن تصویب نشد. پس از ملاقلیپور، فیلمسازان دیگری هم بودند که برای ساخت سریالی درباره حماسه عاشورا اعلام آمادگی کردند ولی باز هم این اتفاق رخ نداد. میتوان این مسئله را به حساسیتهای موضوع ربط داد و اینکه برای ساخت سریالی که مستقیما ماجرای کربلا را دستمایه قرار میدهد، باید همه جوانب را لحاظ کرد. شاید همین حساسیتها باعث شده که تلویزیون بیشتر به سمت ساخت حکایتهای بنیاسرائیل گرایش داشته باشد.
در سینما هم همچنان تنها نمونه قابل استناد و معتبر فیلم «روز واقعه» است؛ فیلمی که اکرانش در سینماها موفق نبود ولی در تلویزیون مخاطب خود را یافت. فیلمنامه فاخر و تاثیرگذار «روز واقعه» در کنار اجرای حرفهای آن، اتفاقی را در حوزه سینمای دینی رقم زد که تا به امروز تکرار نشده است. چند سالی است که احمدرضا درویش قصد ساخت «روز رستاخیز» را با زمینهای عاشورایی دارد و مجتبی راعی هم پروژه ناکام رسول ملاقلیپور، «عصر روز دهم» را چند روزی است کلید زده که در آن ارجاعات زیادی به ماجرای کربلا داده شده است.
در کل کارنامه سینمای ایران در مورد ماجرای عاشورا، بسیار کمبار و کمتوشه است. عاشورای حسینی در هیچ کشوری به اندازه ایران زنده نگاه داشته نشده است و در میان تمام کشورهای شیعه، ایران با فاصله زیاد پویاترین سینما را دارد ولی حماسهای که قرنهاست منبع الهام ایرانیان برای ایستادگی در برابر ظلم و پشتوانهای غنی برای فرهنگ اعتراض شیعه همراه با تعلق خاطری بینظیر به حماسه سراسری کربلا بوده، هنوز انعکاسی شایسته در سینمای ما نداشته است.
دشواریهای ساخت فیلم تاریخی در ایران، واقعیتی غیرقابل انکار است ولی در دل همین سیستم، فیلمهایی عظیم و پرهزینه ساخته شدهاند و در همین سینما برای روایتی توراتی، میلیاردها تومان هزینه شده است.
تجربه نسبتا موفق «روز واقعه» نشان میدهد که در دل این سینما هم میتوان در حد مقدور و ممکن به قیام امام حسین(ع) و یارانش از ابعاد مختلف نگریست.
ضمن اینکه انبوهی از اتفاقات و شخصیتهای خاص و منحصر به فرد، دستمایهای فوقالعاده را فراهم کرده است که به ندرت در سینمای ایران از آن استفاده شده است. «سفیر» که به ماجرای قیسبن مسهر، فرستاده امام حسین(ع) به کوفه میپرداخت و در اولین سالهای پیروزی انقلاب ساخته شد، این نوید را میداد که میتوان بر آتیه سینمای مذهبی با رویکردی حرفهای دل بست.
«سفیر» که سازندهاش در آن، چه در نحوه روایت و چه ساختار سینمایی به الگوهای هالیوودی نظر افکنده بود، فروش خوبی کرد ولی این تجربه تداوم نیافت. در سالهای بعد و در دوران جنگ تحمیلی، با توجه به فضای آن سالها، طبیعی بود که نمود ماجرای کربلا در سینما، در آثار دفاع مقدس جستوجو شود. «پرواز در شب» ساخته رسول ملاقلیپور، اولین گام جدی و موثر در این زمینه بود؛ جایی که فیلمساز تشنگی بچههای گردان کمیل و فرماندهشان مهدی نریمان را به ساقی تشنه لب کربلا پیوند میزند.
ابراهیم حاتمیکیا نیز در فیلمهای جنگی اولیهاش به ماجرای کربلا ارجاع میداد. در کل رویکردهای غیرمستقیم سینمای ایران به حماسه حسینی، به مراتب تاثیرگذارتر و عمیقتر از مواردی بوده که مستقیما کوشیده شده به این موضوع پرداخته شود.در این میان باید به این نکته هم اشاره کرد که فیلمسازان مسلط بر ابزار و توانایی سینمای ایران کمتر سراغ مایههای مذهبی رفتهاند. آیا میتوان گفت آنها به چنین موضوعاتی علاقهمند نیستند؟ به نظر میرسد که مشکل به تلقی و درک مسئولان فرهنگی از سینمای دینی باز میگردد، به طوری که این تلقی محدودیتهایی را اعمال میکند که فیلمسازان شاخص ترجیح میدهند سراغ چنین مضامینی نروند.
از سوی دیگر شاهد هستیم که بسیاری از مضامین ارزشمند به دلیل عدم تسلط کارگردان، عملا به هرز میروند؛ آثاری که شاید مطلوب مدیرانی باشند که شناخت چندانی از سینما ندارند و میان آوازهگریهای رسمی و خلوص هنرمندانه، اولی را ترجیح میدهند. به این ترتیب بسیاری از کارگردانانی که توانمند هستند ترجیح میدهند در حوزههایی فعالیت کنند که حساسیت کمتری برمیانگیزند تا بتوانند فیلم خود را بسازند.
نگاه کنید که دایره فیلمسازانی که در این سالها به سراغ سینمای دینی رفتهاند تا چه اندازه محدود بوده و شرایط عملا به گونهای رقم خورده که فقط تعدادی محدودی امکان فعالیت در این حوزه را یافتهاند.
در روزهایی که از لزوم توجه و اعتلای سینمای عاشورایی سخن گفته میشود بهترین کار ایجاد فضایی مطمئن برای سینماگران توانا و علاقهمند به فعالیت در این حوزه است وگرنه همه چیز در حد شعارهایی باقی میماند که عادت کردهایم عملی نشوند و صرفا در مقام شعارهای مناسبتی کاربرد یابند؛ مثل برنامهها و سریالهای مناسبتی تلویزیون که متاسفانه در میانشان به ندرت کار متوسط هم به چشم میخورد. مثلا سریال «طفلان مسلم» بیشک جزو ضعیفترین آثار داستانی پرداخته شده به عاشوراست که این روزها پخش میشود. هرچند که «مختارنامه» هم در دل همین سیستم و همین تلویزیون تولید میشود و به استناد سوابق کارگردانش، هرچه باشد، قطعا از مناسبتیهای ناهنرمندانه تلویزیون ارزشهای بسیار افزونتری دارد.
اگر میخواهیم شأن و اعتباری برای عاشورا قائل شویم، باید در تولید آثار، دقتنظر کافی صورت گیرد و هر نابلدی با مضامین ارزشمند مشق فیلمسازی نکند.
یکی از مشکلات سینمای دینی، کم مخاطب بودن آنهاست. چگونه است که در جامعهای دیندار، مردم رغبتی به تماشای فیلمهای دینی نشان نمیدهند؟! آیا جز این است که فیلمها دچار لکنتهای بیانی هستند و از ساختاری معیوب رنج میبرند؟ در حال حاضر اگر فیلمی استاندارد درباره حماسه عاشورا ساخته شود قاعدتا باید بتواند مخاطبان گستردهای بیاید. متاسفانه رویکرد غالب در سینمای دینی، مبتنیبر شعار است؛ شعارهایی که نشان میدهند فیلمساز شناختی از سینما به عنوان رسانهای هنری ندارد.
بخش خصوصی که هر روز ضعیفتر و کم بنیهتر میشود، توان چندانی برای حضور در این عرصه ندارد؛ در خصوص سینمایی مذهبی- تاریخی که اساسا این سینما هیچ امکانی برای فعالیت ندارد. «روز واقعه» به عنوان نمونه موفق و منحصر به فرد در این سینما، حاصل اعتماد مدیریت دولتی به بخش خصوصی بود. سینمای ایران در زمینه تولید فیلمهای مذهبی- تاریخی فاقد امکانات اولیه است و طبیعی است که در چنین شرایطی تولید کمدیهای سخیف شهری در دستور کار قرار گیرد.
گویا علاقه مدیران امروز سینما به تولیدات فاخر را نیز باید در فیلمهای عظیم تاریخی جستوجو کرد. گویی تنها فیلمهایی که با بودجههای چند میلیاردی جلوی دوربین بروند میتوانند «فاخر» باشند! حال اینکه خروجی این سیاستگذاری تا چه اندازه مطلوب و قابل دفاع است، بحث دیگری است. در تولیدات موسوم به معناگرا هم، متاسفانه در مواردی خلط مبحث صورت گرفته و مفهوم ارزشمند معجزه با خرافه اشتباه گرفته شده است.
همچنان که معصومیت با بلاهت و عقبماندگی یکی فرض شده، به همین دلیل است که فیلمی چون «قدمگاه» در سینمای ما به لحاظ ظرافت در طرح مضامین دینی همچنان نمونهای منحصر به فرد در این زمینه است. در کل سینمای ایران در حوزه سینمای دینی کارنامه چندان پر باری ندارد و وقتی به سراغ تصویر عاشورا در این سینما برویم، به تعداد انگشتشماری فیلم قابل دفاع بر میخوریم. در شرایطی که بودجههای کلان به تصویر کردن داستانهای توراتی اختصاص مییابد، خلأ آثاری که تصویرگر عاشورای حسینی باشند، بیش از پیش به چشم میآید.