اینکه شرکتهای نفتی دولتی کارهای پرسود و بزرگی در دست اجرا دارند بر کسی پوشیده نیست. درواقع اهمیت خصوصیسازی شرکتهای نفتی از اینرو است که مزیت اقتصادی بالایی دارند.
به اعتقاد بسیاری از فعالان بخش خصوصی، خصوصیسازی شرکتهای نفتی نماد اراده دولت برای خصوصیسازی است.درواقع اگر دولت حاضر شود پرسودترین فعالیت را واگذار کند بهخصوصیسازی متعهد خواهد بود.
این نگرانی که ادامه توسعه صنایع نفت و گاز کشور از راه مدیریت دولتی عملیتر است در کوتاه مدت قابلقبول است ولی امروز همه شاهد هستیم که اگر این امر بهسود کشور بود، ضرورتی نداشت که بحث خصوصی شدن بنگاههای نفتی کشور مطرح شود.
بنگاههای اقتصادی دولتی در درازمدت با توجه به درونزا نبودن سرمایهگذاری و حاکمنبودن تفکر اقتصادی به کشور خسارت و زیان وارد میکنند. این حاصل تجربهای است که به تغییر سیاست در قانون اساسی کشور و سیاستهای اصلاحی اصل44 منجر شد.
با وجود این، تجربه کسانی که از ادامه بنگاه داری دولتی دفاع میکنند باید به این سؤال اساسی پاسخ دهند که چرا کشور ما پس از 100سال با داشتن بزرگترین منابع هیدورکربوری هنوز از نقش قابل بحثی در این صنعت در جهان برخوردار نیست؟
علاوه براین، لایحه حذف یارانهها در بخش پایین دستی انرژی و اصلاح ساختار اقتصادی کشور بهدلیل فعال نشدن بخش خصوصی در صنایع بالادستی نفت به نتیجه نخواهد رسید.
این به معنای فقدان اعتقاد دولت به لایحهای است که خود با عنوان طرح تحول اقتصادی به مجلس ارائه کرده است.