اگر چه کرج، اصفهان، تبریز، شیراز و مشهد بهترتیب شهرهای ایرانی حاضر در فهرست صندوق جمعیت را تشکیل میدهند اما در میان آنها کرج شرایط ویژهای دارد. کرج، پیشتاز رشد سریع در میان شهرهای ایران، شهری است که بهدلیل قرارگرفتن در نزدیکی تهران به سرعت بیشتری مهاجران شهرهای کوچکتر را بهخود جذب کرده است.
از طرفی دیگر اتفاقی که امروز در مورد کرج در حال وقوع است، چند دهه پیش در مورد تهران اتفاق افتاده بود. در واقع کرج چند سالی است به بیماریای مبتلا شده است که سالهاست تهران از درد آن رنج میبرد. از اینرو نگاهی به آنچه در 50سال گذشته بر سر تهران آمد و توسعه بیبرنامه آن را رقم زد، میتواند شرایط امروز شهرهای سریعالتوسعه را بیشتر نمایان کند.
با توجه به شرایط حاکم بر روند شهرنشینی در جهان و تفاوتهای ساختاری عمده میان روند شهرنشینی جوامع توسعه یافته یا در حال توسعه، شهرنشینی در ایران نیز عمدتا دچار همان نبود تعادل ویژه توسعه نیافتهها، یعنی هماهنگ نبودن میزان توسعه و حجم شهرنشینی است.
با توجه به ویژگیهای ساختاری روند شهر نشینی و در نتیجه نحوه شکلگیری و گسترش کلانشهری همچون تهران، این شهر در 2دهه پس از جنگ دوم، تحت شرایط کمی و کیفی خاصی گسترش یافت. در واقع در شرایطی که عقب ماندگی در همه زمینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ادامه داشت و دسترسی به امکانات شهری برای اکثر شهروندان تهران، وضعیتی سرابگونه داشت؛ زمینی تفکیک میشد متقاضیان اکثرا دستتنگ و نیازمند، با مشقت بسیار آن را تملک میکردند و سالها بدون بهرهمندی از کمترین امکانت شهری، بدون آب لولهکشی، برقرسانی، معابر آسفالت شده و بالاخره سایر امکانات و دسترسیهای شهری، به انتظار میماندند.
اینگونه کمبودهای ساختاری در فضای شهری که چارهجویی برای از میان برداشتن آن در محدوده وظایف برنامهریزی شهری است چه در بعد فیزیکی و چه در ابعاد دیگر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در شهر تهران بسیار وسیع بوده است. شاخصهای مربوط به حقوق اجتماعی و کیفیت زندگی شهری همواره در نازلترین سطح خود قرار داشتهاند؛ بنابراین روشن است که از همان سالهایی که گسترش شهر تهران شتاب میگرفت شکلگیری ساختارهای فیزیکی شهری به همان میزان دچار توسعهنیافتگی بود که فرضا، وضع اشتغال در ابعاد اقتصادی اجتماعی. روند کلانشهر شدن تهران در چنین شرایطی و با کمبود وسیع امکانات شتاب گرفت؛ در واقع مشکل در همه ابعاد مطرح بود.
اکنون اگر بخواهیم وضعیت سالهای میانی دهه 40خورشیدی شهر تهران را مورد توجه قرار دهیم، ویژگیهای ساختاری عمدهاش را در بعد فیزیکی برجسته کنیم؛ میتوان برخی از آنها را که در گسترش و همچنین خصوصیت دادن به تداوم روند کلانشهر شدن تهران مهمتر بودهاند، بهصورت زیر مطرح کرد:
- ناموزونی کیفی و کمی اجزای تشکیلدهنده ساختار فیزیکی شهر.
- ضعف و کندی شدید توسعه روابط درون حوزه کلانشهری در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی- نهادی و بالاخره فیزیکی ـ فضایی با شهر اصلی.
هدف؛ جابهجایی جمعیت
مسئله مهمی که باید از همه جهات مورد توجه قرار گیرد این است که امروزه کلیه استقرارهای مربوط به فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی، با گرایش به تمرکز در کلانشهرها بهویژه در کلانشهر تهران مواجه هستند؛ یعنی چون توسعه به میزان کافی تحقق نیافته در واقع پدیدههایی نظیر تمرکز استقرارها در قطبهای اصلی، حاشیهنشینی، قطبی شدن، افتراق و جدانشینی جامعه شهری بهصورت ذاتی به بخشی از این مرحله از توسعه تبدیل شده است. با توجه به این واقعیات، سیاستگذاری، برنامهریزی و طرحهایی که در این زمینهها تهیه میشوند، غالبا با واقعیات و یا با روندهای در جریان در تعارض هستند و بههمین سبب اغلب در عوض کمک به از میان بردن و یا تعدیل مشکل، مزید بر علت میشوند.
در مورد عواقب این وضعیت برای آینده کلانشهرها آنچه به ادله بیشتری نیاز ندارد این است که در شرایط کنونی باید هدف، جابهجایی جمعیت و فعالیتها از کلانشهر تهران باشد.
مرهمی بر جدانشینی در کلانشهرها
هدایت و نحوه سازمانیابی فضا، گسترش شهرها و ساختار استقرارها، آن بخش از راهکار است که بهصورت وظیفه و محدوده عمل برنامهریزی فضایی ـ فیزیکی در نظر است.
در شرایط کنونی میباید اهداف اصلی و اولویتها طوری تعیین شوند که فضا و ساختارهای فیزیکی تا حد ممکن در خدمت نیازهای «توسعه» قرارگیرند. با توجه به چنین هدف مشخص و روشنی، اولویت اول در شرایط کنونی ایجاد تسهیلات جهت تسریع همهجانبه یگانگی (انتگراسیون) اقتصادی، سیاسی و فیزیکی- ارتباطاتی «درون کلانشهری» از یکطرف و در اولویت قراردادن همین ایجاد تسهیلات در روابط میان کلانشهرها و یا به عبارت دیگر اولویت دادن به توسعه ساختاری شبکه کلانشهرهای کشور از طرف دیگر است؛
یعنی در عوض اینکه توجه را - چنان که برداشتهای معمول در برنامهریزیهای متعارف آمایش سرزمین تجویز میکند- متوجه کل کشور کنیم، تا حدودی با گرایشهای تمرکزدهنده همراه شده، اولویت نخست را به تجهیز، روابط درون کلانشهرهای اصلی و میان آنها بدهیم، با این هدف که تقویت یگانگی درون کلانشهری (در مورد تهران فرضا منطقه کلانشهری آن) است، نهایتا علاوه بر افزایش کارایی آن، تثبیت اکولوژی کار و تعدیل مسائلی چون حاشیهنشینی، قطبی شدن، افتراق و جدا نشینی جامعه کلانشهر را نیز محقق خواهد شد.
با در اولویت قرار دادن تقویت شبکهای که چند کلانشهر اصلی تشکیل میدهند. در عوض با تمرکز روی کل شبکه شهری کشور، بهتدریج این امکان فراهم خواهد شد که این کلانشهرها به میزان زیادی به سمت مکمل یکدیگر شدن سوق داده شوند؛ تنها مفر و یا امکانی که میتواند حداقل توانایی لازم را برای تثبیت جمعیت و امکانات در قلمروی هماکنون بسیار ضعیف و ناپایدار آنها فراهم آورد.