به گزارش همشهری آنلاین، این حادثه هولناک در یکی از روزهای مهر سال ۹۸ اتفاق افتاد و جنجال زیادی در رسانهها به پا کرد. پرونده با شکایت زنی تشکیل شد که سراسیمه و وحشتزده درحالیکه آثار ضرب و شتم روی سر و صورتش به چشم میخورد، خود را نزد مأموران پلیس رسانده بود.
این زن به مأموران گفت: من و شوهرم آپارتمانمان را فروخته بودیم و قصد خرید یک خانه ویلایی داشتیم. لابهلای آگهیهای یکی از سایتها چشمم به آگهی فروش یک خانهباغ افتاد. با شمارهاش تماس گرفتم و مردی جوان پاسخ داد. او خودش را احمدی معرفی کرد و گفت که صاحب ملک قصد رفتن به خارج از کشور را دارد و برای همین آن را زیر قیمت منطقه میفروشد. به همین دلیل با او قرار گذاشتم تا برای بازدید خانه بروم.
وی ادامه داد: وقتی به مقابل خانهباغ رسیدیم، نگهبان آنجا در را باز کرد و من درحالیکه هنوز وارد خانه نشده بودم باغ کوچک آن را دیدم و خوشم آمد. بعد تصمیم گرفتم به همسرم زنگ بزنم تا او هم خودش را برساند. اما در یک لحظه مردی که خودش را آقای احمدی معرفی کرده بود، هلم داد داخل باغ و در را بست. ناگهان علاوه بر نگهبان، سر و کله ۶ نفر دیگر هم پیدا شد. آنها با تهدید من را روی زمین کشاندند و مورد ضرب و شتم قرار دادند.
همهشان از اتباع یکی از کشورهای همسایه بودند و هر چقدر تلاش کردم از دستشان فرار کنم، موفق نشدم. ۷نفر از آنها بیآنکه به گریهها و التماسهایم توجه کنند، به من تعرض کردند و پس از حدود ۳ یا ۴ ساعت رهایم کردند. آنها فیلمی از یک دختر نشانم دادند و گفتند که این دختر را مدتی قبل کشته و جسدش را دفن کردهاند و اگر از این ماجرا چیزی به کسی بگویم، من را هم میکشند.
پلیس وارد میشود
با ثبت این شکایت، گروهی از مأموران پلیس با راهنمایی شاکی خود را به خانهباغ رساندند. بررسیها حکایت از این داشت که صاحب آنجا از مدتی قبل ملکش را برای فروش به بنگاه سپرده و یک نگهبان استخدام کرده تا آنجا را به مشتریان نشان دهد. اما نگهبان پس از این حادثه متواری شده بود و برای اینکه ردیابی نشود موبایلش را در باغ رها کرده بود.
مأموران به جستوجو در آنجا پرداختند تا اینکه یک کارت ویزیت در میان زبالههای داخل باغ پیدا کردند. از طریق این کارت، مردی که خود را آقای احمدی معرفی کرده بود، دستگیر شد. او در بازجوییها چارهای جز اقرار ندید و به مأموران گفت: من در کار خرید و فروش ملک و زمین هستم. روز حادثه وقتی زن جوان برای بازدید خانهباغ تماس گرفت، ناگهان وسوسههای شیطانی به سراغم آمد. به همین دلیل به چند نفر از دوستان و همشهریانم پیام دادم و آنها از قبل به محل حادثه آمدند. آن روز درحالیکه همدستانم داخل باغ بودند، زن جوان به مقابل در آمد اما به محض اینکه نگهبان در را باز کرد، گفت که منتظر میماند تا شوهرش هم بیاید و بعد آنجا را بازدید کنند. برای همین او را به داخل باغ هل دادم و نقشهمان را عملی کردیم.
اشد مجازات برای متجاوزان
با اعترافات متهم، بقیه همدستان او جز یک نفر دستگیر شدند. پرونده این تجاوز به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و در جلسه محاکمه متهمان اصلی منکر تجاوز شدند و گفتند هیچ زور و اجباری نبوده است. اما یکی از آنها که در این ماجرا فقط موبایل شاکی را سرقت کرده بود، گفت: همدستانم دروغ میگویند. آنها با زور زن تهرانی را به داخل باغ کشاندند، کتکش زدند و به او تجاوز کردند. پس از پایان جلسه محاکمه، ۶ نفر از متهمان به اعدام، نفر هفتم که فقط گوشی شاکی را سرقت کرده بود به حبس و اخراج از ایران و هشتمین نفر که فراری بود نیز به اعدام محکوم شد.
با اعتراض متهمان پرونده به شعبه چهارم دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات عالیرتبه پس از بررسی پرونده، احکام صادره را تأیید کرده و قابل اجرا دانستند. این پرونده به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و پیش روی قاضی موسی رضازاده، دادیار شعبه دوم اجرای احکام قرار گرفت تا مقدمات اجرای حکم ۶ مرد محکوم به مرگ فراهم شود و آنها به زودی به دار مجازات آویخته شوند.
نظر شما