همشهری آنلاین - علی جواهری: با این هممحلهای قدیمی که یکی از اعضای ثابت انجمن شاعران مذهبی و از استادان «مجمعالذاکرین» در چهارراه گلوبندک است به گفتوگو نشستیم. او ۱۸هزار نوار مذهبی و انقلابی دارد که همه روی نوارهای مادر، آرشیوبندی شدهاند و نگران است که این مجموعه پس از او از بین برود.
چه چیزی باعث شد که کار ضبط و تکثیر نوارهای مذهبی را شروع کنید؟
همه مرا بهنام گلمحمدی میشناسند. تا ۷ سالگی همراه پدر و مادرم در روستا زندگی میکردیم و از آنجا به اراک و سپس تهران آمدیم. پدرم کشاورز بود و در کارش زحمت زیادی میکشید ولی اجازه نمیداد که کشاورز شوم و همیشه میگفت باید درس بخوانم. هیچ وقت یادم نمیرود برای اینکه از مدرسه فرار نکنم از دور مدرسه رفتنم را نگاه میکرد. تا اینکه سال ۱۳۲۸ پدرم را از دست دادم؛ پس از آن به اراک برگشتم و داییام سرپرستی ما را برعهده گرفت. اما چون پسر بزرگتر بودم مسئولیت مادرم، خواهر و برادرم به عهده من افتاد. وقتی شرایط سنی مساعدی پیدا کردم همراه خانواده دوباره به تهران آمدیم و بهعنوان کارگر ساختمان مشغول به کار شدم.
تا سال ۱۳۵۲ در کار سیمانکاری و بنایی بودم. همیشه برای اینکه نتوانسته بودم بنا به شرایط مختلف، خواسته پدرم را اجرایی کنم ناراحت بودم و دوست داشتم بالاخره کاری انجام دهم تا در آن دنیا روسفیدش کنم. از قدیم میگویند خداوند پاسخ نیت خیر انسان را طوری میدهد که حتی تصورش را هم نمیتوان کرد. در این موقع بود به ذهنم رسید که مجالس اهلبیت(ع) را به خانههای مردم ببرم. یک روز که در میدان توپخانه (میدان امام خمینی(ره)) قدم میزدم، دستگاههای ضبط صدا را دیدم؛ جرقهای در ذهنم زده شد که چه خوب میشود مداحی، روضهها و سخنرانیهای مجالس امام حسین(ع) را با این دستگاهها ضبط کرد و آنها را در اختیار مردم گذاشت.
آن زمان چگونه به هیئتها راه پیدا میکردید و واکنش هیئتیها در برابر این کار شما چه بود؟
پدر و داییام در اراک تعزیه و نوحهخوانی میکردند. به اینترتیب من هم با اصول مداحی آشنا شدم و پیش افراد بزرگ و صاحبنام کسب فیض میکردم. زمانی که به تهران آمدیم در محله موتور آب و ارک هیئت داشتیم و در آنجا مداحی میکردم. بارها توسط هیئتیهای محله سرچشمه، گلوبندک و مولوی برای مداحی دعوت میشدم. از همانجا کار ضبط صدا را شروع کردم؛ اولش هیئتیها میگفتند صدا با ضبط صوت خوب درنمیآید ولی به خواست حضرت اباعبدالله الحسین(ع) وقتی نوار ضبط میشد خروجی بسیار خوبی میداد. بهطوری که نظرشان عوض شد. آن زمان در جلسههای «حاج آقا کافی» میرفتم و صدا ضبط میکردم. شاید باورش برایتان سخت باشد که برای ضبط دعای ندبه، ۲سال با موتور با حاج آقا به بهشت زهرا(س) میرفتم؛ چون روی آسفالت سرد مینشستم الان پاهایم حس ندارد و بعضی وقتها دردش امانم را میبرد.
چرا برایکاری که برایتان سود نداشت این همه زحمت میکشیدید و این همه سرمایهگذاری کردهاید؟
شاید به نظر برخی از جوانان امروزی این کار در این زمانه کار ویژهای نباشد ولی آن موقع خیلی ارزشمند بود. چون در آن زمان رژیم شاه به شدت با مجالس امام حسین(ع) مخالفت میکرد، ارزش این کار چند برابر بود. ولی به نظر من اگر بخواهم از سود این کار صحبت کنم باید بگویم بستگی دارد سود را در چه ببینیم. سود این کار در این است که الان پسرانم اهل هستند و دخترانم عاقبت به خیر شدهاند و این به هرچیزی میارزد و در آن دنیا در برابر پدرم روسیاه نیستم، اینهاست که ارزش دارد. اینکه حس میکنم خانم حضرت زینب(ع) در زندگیام نظر دارد با هیچ چیز قابل تعویض نیست.
تاکنون تأثیر این تلاشها را بهطور عینی در زندگی روزمرهتان دیدهاید؟
بله. یک روز نزدیکیهای غروب مهمان داشتم، مسیر خانه تا مغازه طوری بود که نمیتوانستم دخترم را بفرستم وسایل پذیرایی تهیه کند. چون موقعیت طوری بود که خودم هم نمیتوانستم از پیش مهمان بروم و وسایل لازم را بخرم. بالاخره به هر صورتی که بود آبروداری کردیم ولی آن روز دلم خیلی شکست؛ به خودم گفتم این همه در دستگاه سیدالشهدا(ع) زحمت میکشم خدا یک پسر نصیبم نمیکند تا عصای دستم باشد. این شد که به دلم افتاد تا برای حضرت مهدی(عج) نذر کنم که اگر پسردار شوم نام مهدی را برای او انتخاب کنم. چند وقت بعد پسردار شدم. موضوع نامگذاری را به همسرم نگفته بودم، وقتی از بیمارستان آمد به من گفت: «اسم پسرمان را مهدی گذاشتم، دوست دارید.» تعجب کردم. ماجرای نذر را برایش تعریف کردم اشک از چشمانش جاری شد و هر دو خدا را شکر کردیم.
مغازه نوارفروشی گلبانگ محمدی چه زمانی راهاندازی شد و در چه مقطعی به انجمن شاعران راه پیدا کردید؟
سال ۱۳۵۲ به پیشنهاد بچههای هیئت در محله موتورآب مغازهای را اجاره کردم و مغازه نوارفروشی گلبانگ محمدی را راه انداختم. البته از سال ۴۱ـ ۴۲ نوارهای مذهبی و «کافی» را میگرفتم. گفتیم نوارها به دست مردم هم برسد. همان سال انجمن ادبی شاعران در طبقه بالای همین مغازه بود. جلسه اول با حضور مرحوم استاد مردانی و استاد نوری برگزار شد. به مدت ۲هفته در بالاخانه ما ۳ نفری فعالیت میکردیم. البته آنها استاد بودند و ما چراغ را روشن نگاه میداشتیم. ۲استاد رفیقان خود را به این جمع ملحق کردند. آقایان آهی، ابن آهی، ژولیده، موسوی، سازگار، حلاج و... در این جلسهها بودند.
آغاز این فعالیتها تقریباً همزمان با واقعه سال ۱۳۴۲ و سختگیری رژیم نسبت به مجالس عزاداری بود. آیا در این زمینه با مشکل روبهرو نمیشدید؟
قدم گذاشتن در راه امام حسین(ع) شجاعت میآورد. شاه و نوکرانش در برابر خواست خدا و اهلبیت(ع) که نمیتوانستند کاری انجام دهند. البته ما هم جوانب احتیاط را در نظر میگرفتیم ولی به هرترتیبی بود کار انجمن شروع شد. تا قبل از انقلاب بهصورت سیار بود و هر هفته یک شب در خانه اعضا میچرخید. آقای همتی فیروزکوهی که پدر شهید و اکنون در ورامین ساکن است، یک خانه ۲۰ـ ۳۰مترمربعی نبش بزرگراه شهید محلاتی داشت. وقتی جلسه خانه ایشان برگزار میشد خانواده در آشپزخانه میایستادند تا جلسه تمام شود. اول انقلاب آقای مردانی یک خانه تهیه کرد و جلسه ثابت در منزل ایشان برگزار شد. انجمن ادبی نغمهسرایان مذهبی بود که تا الان هم هست. قبل از فوت آقای مردانی به دلایلی جلسه ۲بار در هفته برگزار میشد؛ یک شب هیئت سیار بود که رفیقان داوطلب برگزاری آن در خانههایشان شدند و یک شب هم در خانه آقای مردانی بود. بعد از فوت آقای مردانی برادرش جلسهها را از هفتگی به ماهانه رساند اما جلسهها همچنان پابرجاست. انجمن سیار شب سهشنبه هر هفته مرتب بوده و هیچوقت تعطیل نشده و الان هم در مسجد حسینبن علی(ع)، مسجدی که خود مابانی آن بودیم برنامه شعر و شاعری برگزار میشود.
نخستین شعری که سرودید در چه سنی بود و چگونه به سمت شعرهای آیینی سوق پیدا کردید؟
بچه که بودم برای اهالی محله شعر طنز میگفتم تا بساط خنده آنها را فراهم کنم. اما همان سالها نوحه هم میخواندم. همان زمانی که میخواستم برای دسته سینهزنی خودمان نوحه میساختم. آقای نوری گفت بیا انجمن. گفتم من با انجمنکاری ندارم. آن هم با انجمنهای آن موقع که اسم و رسم خوبی در بین مردم نداشتند؛ برای اینکه به انجمن نروم با آقایان نوری و مردانی جلسه گذاشتم.
مضمون بیشتر سرودههایتان در چه زمینهای است؟
بیشتر شعرهایم انقلابی هستند چون به اوایل انقلاب سرودن شعر را آغاز کردم. اما بعد از آن گرفتار مغازه و مسجد شدم و کمتر شعر سرودم.
شما در داشتن مجموعهای بینظیر از نوارهای انقلابی شهرت دارید. در آن زمان فعالیتهای انقلابیتان چگونه بود؟
آن زمان بیشتر روی نوارهای انقلابی کار میکردم. سخنرانیهای امام(ره) را ضبط میکردم و نوارهای ایشان را پس از تکثیر در اختیار دوستان قرار میدادم. مجموعه کاملی از نوارهای سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای، شهید مطهری، مرحوم کافی، استاد افشارنیا، استاد صالحی و بسیاری از بزرگان را دارم که مجموعه آن به ۱۸ هزار جلد نوار میرسد. راستش را بخواهید از نظر مادی امکان تبدیل نوارها را به سی دی ندارم و چون فضای زیادی از مغازه را اشغال کرده است، نگرانم بعد از من این مجموعه از بین برود.
در واقع این نوارها مجموعه شخصی شما محسوب میشود؟
بله! همه این نوارها مادر هستند و اگر کسی بخواهد برایش کپی میکنم.
بعد از گذشت سالها از کیفیت کاستها کاسته نشده است؟
به هیچ عنوان! زیرا نوار اگر درست نگهداری شود و جنس نوار مادر باشد، هیچ اتفاقی برایش نمیافتد. از این نوع نوارها در صدا و سیما هم برای آرشیو استفاده میکنند.
تاکنون کتاب شعری هم چاپ کردهاید؟
بعضی از شعرهایم در برخی از کتابها منتشر شده است. اما کتابی بهصورت مستقل ندارم.
برنامهکاری این روزهایتان چیست؟ هنوز حضور را در جلسههایی را که از گذشته به یادگار مانده ادامه میدهید؟
بله. این روزها بیشتر وقتم را در مغازه میگذرانم؛ به مسجد میروم یا همراه دوستان در انجمن حاضر میشوم. اما در اصل بازنشسته سازمان تبلیغات اسلامی هستم که در آنجا مسئول بخش سمعی و بصری بودم.
کلکسیوندار بزرگ به روایت اعداد
یک میلیون نوار تولیدی و تکثیر شده مذهبی برای توزیع در بین اهالی محلهها تولید کردهام.
۵۳۰ هزار نوار تولیدی در زمینههای فرهنگی ـ مذهبی در سازمان تبلیغات اسلامی به یادگار گذاشتهام.
۳هزار لوح فشرده از مداحان تراز اول کشور دارم.
۲۰۰ هزار نوار از مجموعه ضبط شده از مجالس مذهبی با محتوای مداحی، دعا و سخنرانی دستهبندی کردهام.
۱۲۰۰ مجموعه کتابهای شعرهای آیینی و مداحی در مجموعه گلبانگ محمدی موجود است
۱۸هزار نوار مداحی و سخنرانی و دعای گلچین شده برای ارائه به علاقهمندان جمعآوری کردهام.
۴هزار مجموعه نوار از جلسههای شاعران مذهبی و مجمع الذاکرین در اختیار دارم.
۱۲۰۰نوار از مجموعه مجالس استاد کافی در مجموعه من موجود است که گنجینه گرانبهایی به حساب میآید.
۴۰نوار از مجموعه سخنرانیهای امام خمینی(ره) دارم
۲۰۰نوار از مجموعه سخنرانیهای استاد مطهری در مجموعهام نگهداری میکنم
۱۲۰نوار از مجموعه سخنرانیهای آیتالله بهجت جمع آوری کردهام
۱۰۰نوار از مجموعه مجالس حاج منصور ارضی در اختیار دارم
۱۰۰نوار از مجموعه سخنرانیهای عالمان بزرگ معاصر در آرشیو دارم
هیئتیها از بزرگترین مجموعهدار نوارهای مذهبی میگویند
تکثیر آثار مذهبی را رواج داد
چهره محمدی بهعنوان خادم اهلبیت(ع) برای همه اعضای هیئت مجمعالذاکرین شناخته شده است. «احمدرضا میرزا علیبیگی» یکی از هیئتیها درباره اخلاق این خادم اهلبیت(ع) میگوید: «اکنون حدود ۳۵ سال است که آقای محمدی را میشناسم. او در راه ترویج مجالس روضه و بیان ارزشهای قیام امام حسین(ع) تأثیرگذار بوده است. بهطوری که در زمان شاه نوارهای مذهبی را بین مردم توزیع میکرد و شاید جزو نخستین افرادی باشد که تکثیر نوارهای مذهبی را رواج داد. این جایگاه کمی نیست و هرکسی سعادت انجامش را پیدا نمیکند.»
یک عاشق واقعی
«رضا یاشهری» سالها از مداحان مجمع الذاکرین بوده است و مجموعهدار هممحلهای ما را به خوبی میشناسد: «محمدی انسان بسیار درستی است. او استاد بسیار خوب و مسلط شعر و ادبیات است. بسیاری از مداحان را پرورش داده و هنوز هم بعد از گذشت سالها فعالیت، خود را مجموعهدار سخنرانیها و مداحیهای هیئت میداند و با تلاش زیاد آنها را توزیع میکند. محمدی با این سنش حتی استفاده از نرمافزارهای جدید را یاد گرفته است و با آنها صوتهای هیئت را تدوین میکند. این به نظر من یعنی عاشقی. این یعنی ارادت واقعی به اهلبیت(ع)، اینکه خودت را در هر سنی آماده نگاهداری که به دستگاه امام حسین(ع) خدمت کنی، کار ستودنی و ارزشمندی است.»
دخترانم مداح اهلبیت(ع) هستند
محمدی سال ۱۳۳۳ ازدواج کرد. او میگوید: «آن زمان در تهران ساکن بودم ولی رفتم اراک، ازدواج کردم و به تهران بازگشتم. الان ۵ دختر و ۲ پسر دارم. هر ۲ دخترم از مداحان بنام در جلسههای عزاداری خانمها هستند؛ البته آنان خود به خود به این سمت کشیده شدند. یکی از پسرانم در صدا و سیماست و دیگری در شهرداری فعالیت میکند.»
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۲ به تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۲۵
نظر شما