به گزارش همشهری آنلاین، لیلی عاج درباره فیلم مطرح خود در جشنواره فیلم فجر، به سؤالات ما پاسخ داد. این کارگردان تئاتر و سینما که این داستان را در قالب تئاتر اجرا کرده و حالا آن را در قالب فیلم سینمایی ساخته است، در پاسخ به این سؤال که آیا انتقال تجربه صورت گرفته یا یک فرم و اثر هنری دیگری خلق شده است، گفت: قطعاً انتقال تجربه صورت گرفته است، اما در هر حال یک داستان با تفاوتهایی در یک فضا و قالب هنری دیگر قرار گرفته که تبدیل به فیلم شد.
او در مورد تفاوتهای میان این فیلم با نسخه تئاتری آن گفت: در تئاتر قصه، داستان مردانهای است اما فیلم داستان مادرانهای دارد که به روایت مهر مادری و اثر و نقش عاطفی آن میپردازد.
وی بیان کرد: در تئاتر تماشاگر شما محدود است و در ۳۰ شب با یک ظرفیت محدود اجرا می کنید اما سینما و فیلم برد و مخاطب متفاوتی دارد و فکر میکنم که این قصه یعنی داستان خانوادههای منتظر پست در اشرف این ظرفیت را دارد که به یک فیلم سینمایی تبدیل شود.
عاج درباره مفهوم کانونی و اصلی فیلمش یعنی مادرانگی و مدت زمانی که این عنصر اثرش را نشان میدهد گفت: مادر یک کلمه کامل است که هیچ توضیح، پسوند و پیشوندی لازم ندارد. تاریخ انقضا و مصرفی ندارد و حتی زمان و مکان هم ندارد بلکه همه جا جواب میدهد به نظر میرسد که کلمه و کلید واژه کاملی برای فیلم است و ربطی به زمان خاص ندارد.
این فیلمساز در مورد اینکه آیا ساخت این فیلم در رد منافقین باعث محدودیتهایی برای او در خارج نمیشود به شوخی گفت: با این قیمت دلار سفر خارج نمیشود رفت که بخواهم نگران محدودیتها باشم. در هر حال برنامهای برای سفر ندارم. اگر اتفاقی افتاد آن موقع به آن فکر میکنم اما فعلاً به این موضوع فکر نمیکنم.
عکس | لرستانیها این فیلم جشنواره را دوست داشتند
او ادامه داد که واقعاً آن لحظهها تنها به این موضوع فکر میکردم که تمام تلاشم رو بکنم تا یک فیلم آبرومند بسازم و به قبل و بعد آن به این موضوع فکر نمیکردم.
عاج درباره بازی صامتی گفت: خانم صامتی بازیگر درجه یک و بسیار اهل گفت گو است. نه اینکه برای هرسکانسی نشسته باشیم و درباره فیلم حرف زده باشیم اما در مورد خیلی چیزها حرف میزدیم جز چیزی که باید در آن لحظه اتفاق بیافتد. اینکه باید زبان مشترک داشته باشیم خیلی خوب بود. او بازیگر همراهی است و این همراهی این جسارت را میدهد که همه ایدهها را به او بدهی و او چیزهایی به این ایده اضافه میکرد. این تعامل همراه با لذت بود چون من هم متعاقباً از او یاد میگرفتم. او هم به یک فیلم اولی اعتماد کرده بود که برای هر دوی ما خوشآیند بود.
کارگردان سرهنگ ثریا در مورد ایده بلندگوها و طبلها که نمادی از صدارسانی بود توضیح داد: این موضوع در واقعیت هم بود و خانوادهها از بلندگو استفاده کرده بودند. اما چیزی که مهم بود اینکه آن سوی سیم خاردار یعنی آنتاگونیست یا همان منافقین مسأله ایدئولوژی دارند اما این سو ایدئولوژی پروتاگونیست یا مادر داستان مهر مادری است. من فکر میکردم که صدا به گونهای حرف، ایدئولوژی و تریبون ما است. برای همین فکر میکردم که مناسب ترین عنصر برای روایت این قصه است.
برنده جایزه ویژه وزیر فرهنگ و دیپلم افتخار بهترین فیلم اولی چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر در پایان گفت: چیزی که فیلم میخواهد بگوید توجه به مهر مادری است و اینکه چگونه یک ایدئولوژی منحرف میتواند ابتداییترین عواطف انسانی را از بین ببرد، این خیلی هولناک است.
نظر شما