این مراسم در حالی برگزار میشود که 7تالاب از تالابهای 22 گانه ثبت شده در کنوانسیون رامسر، در فهرست سیاه مونترو درج شده و البته تالابهای دیگر هم وضعیت بهتری نسبت به این تالابها ندارند. از یک سو، دخالتهای غیرمسئولانه نظیر عبور جاده، برداشت بیرویه آب، خشکاندن اراضی تالابی برای کشت و زرع، ورود زهابهای کشاورزی، فاضلابهای شهری و صنعتی و از سوی دیگر خشکسالیهای پیاپی، تالابها را به وضعیتی اسفبار تبدیل کرده است. در گزارشی که از نظرتان میگذرد وضعیت تالابها از دید چند کارشناس برجسته محیطزیست بازگو میشود.
« وضعیت تالابها بسیار نگرانکننده است.» این نخستین جملهای است که دکتر برهان ریاضی، عضو هیئت علمی و پژوهشگر تالابها بر زبان میآورد و میافزاید: « 22تالاب از تالابهای کشور در فهرست کنوانسیون رامسر ثبت شدهاند یعنی این تالابها دارای اهمیت بینالمللی هستند اما کنوانسیون رامسر لیست سیاهی موسوم به مونترو هم دارد که در این لیست نام تالابهایی که دچار تغییرات شدید اکولوژیکی شدهاند ثبت میشود. اکنون 7 تالاب از تالابهای بینالمللی ما در این لیست قرار گرفته است. شما هیچ کشوری را نمییابید که یک سوم تالابهای آن در این لیست ثبت شده باشد. اما اسفبارتر آنکه اگر کنوانسیون رامسر وضعیت واقعی تالابهای ما را بداند 90 درصد تالابها را در این لیست قرار خواهد داد.»
«شادگان»، «مجموعه شورگل، یادگارلو و درگه سنگی در آذربایجان شرقی»، «انزلی»، «دریاچه نیریز و مرداب کمجان در فارس»، «مجموعه آلاگل، آجیگل و آلماگل در گلستان»، «هامونپوزک، هامون صابری و هیرمند در سیستان و بلوچستان» و « هورباهو در هرمزگان» 7 تالابی است که ریاضی از آنها بهعنوان تالابهای ثبت شده در فهرست مونترو یاد میکند و میگوید: «براساس ضوابط مونترو، برای تالابهایی از این قبیل باید برنامه پایش دائمی فراهم شود تا تالاب به شرایط طبیعی خود باز گردد؛ اما متأسفانه برای هیچیک از تالابهایی که دچار این تغییرات شدهاند چنین برنامهای وجود ندارد.» این استاد دانشگاه یادآور میشود:« براساس ماده 16 قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست مصوب 1353،تمامی تالابها تحت مدیریت سازمان محیطزیست قرار دارد. این جزو مسئولیت سازمان محیطزیست است؛ مسئولیتی که سازمان چندان به آن توجهی ندارد. در حالی که این سازمان نه تنها بر حسب وظیفه ملی بلکه از نظر کنوانسیون رامسر مسئول تالابهاست و باید در قبال مسئولیتی که دارد به جهانیان پاسخگو باشد.»
تالابها، آسیبپذیرترین زیستبومها
ریاضی میگوید: «امروز در سراسر جهان فاضلابهای شهری اعم از خانگی و روستایی و نیز پسابهای صنعتی مستقیم و غیرمستقیم وارد تالابها میشوند، این باعث پدیده تغذیهگرایی میشود که در نهایت به پیری زودرس تالابها میانجامد. در کشور ما بهدلیل آنکه شهرها فاقد تصفیه فاضلاب هستند پسابها و فاضلابها در حجم بسیار زیادی به تالابها راه مییابد بهویژه زهابهای کشاورزی که بیش از حد به کود و سموم شیمیایی آغشته اند بهشدت حیات تالابها را تهدید میکنند.»
این استاد دانشگاه خاطرنشان میسازد:« د ر حالی که در کشورهای توسعه یافته حفاظت ازتالابها یک اولویت است اما در کشور ما نه تنها برنامهای برای تخفیف یا کاهش این تاثیرات سوء وجود ندارد که برداشت بیرویه آب از تالابها به وضعیت بحرانی آنها دامن میزند. از سوی دیگر، هر جا که امکان خشکاندن تالابها وجود داشته با زهکشی اراضی، تالاب را خشکانده و آن را به زمینهای کشاورزی تبدیل کردهاند. این در حالی است که هیچ گاه حقابه طبیعی تالابها رعایت نشده و نمیشود. در تمام این سالهای نسبتا طولانی حتی یک مورد هم پیدا نمیکنید که گفته شده باشد امسال به خاطر خشکسالی باید الگوی کشت را تغییر بدهیم تا تالابها کمتر آسیب ببینند و آب بیشتری نصیب تالابها شود بلکه برعکس، همه تصمیمات به نفع کشاورزی و کشاورزان بوده است.»
ریاضی در پایان تاکید میکند: «تا زمانی که نگاه مسئولان به محیطزیست عوض نشود نمیتوان انتظار بهبود داشت بلکه وضعیت نابسامان محیطزیست بهخصوص وضعیت بغرنج تالابها روزبهروز بدتر خواهد شد. نه تغییر الگوی کشتی خواهیم داشت، نه مخالفتی برای جلوگیری ازساخت سدهایی که در بالادست تالابها احداث میشود و نهمانعی برای جلوگیری از ورود انواع آلودگی. البته اگر حجم تخریبهای ناشی از دخالتهای غیرمسئولانه را هم به این عوامل تهدیدکننده اضافه کنیم آن وقت مشخص میشود که تالابها چه وضعیت رقت باری دارند.»
توسعه نیم بند، تالابها را میبلعد
دکتر اسماعیل کهرم، استاد حیات وحش پیش از هر چیز به اهمیت تالابها اشاره میکند:« حیات از همین پهنههای آبی کم عمق یعنی تالابها آغاز شده به عبارت دیگر پایه و اساس حیات همین تالابها هستند. ما این شانس را داشتهایم که در کشور خشک و نیمه خشکمان، 252 تالاب وجود داشته باشد تالابهایی که مایهآبادانی هستند. اما با وجود اهمیتی که تالابها دارند قربانی توسعه نیم بند میشوند.»
وی در تعریف توسعه نیم بند میگوید:« منظور از توسعه نیمبند این است که هرجا تالابی بوده به آن تاختهایم یا روی رودخانههای مشروبکننده آن سد ساختهایم؛ ارومیه نمونهای از این دست است. یا مثل انزلی، جادهای از میان آن عبور دادهایم؛ یا مثل مجموعه آلاگل، آلماگل و آجیگل در گلستان در جوار آن پتروشیمی زدهایم. یا مثل میانکاله در وسط آن قهوهخانه زدهایم و جادهای هم برای دسترسی به آن کشیدهایم. روز به روز هم بر حجم این مثلا توسعه افزوده و میافزاییم.»کهرم یادآور میشود: «تالابهایی هم که از این تخریبها مصون ماندهاند بر اثر قهر طبیعت خشک شدهاند مثل هامون و گاوخونی. این است وضعیت تالابهای ما. تالابهایی که قدر نمیشناسیم و تقریبا هر روز منتظریم که بشنویم در فلان تالاب میخواهند مثلا ورزشگاه بزنند یا پالایشگاه احداث کنند. بهخاطر دارم که سال پیش همین روزنامه همشهری گزارشی منتشر کرد با این تیتر که اغلب تالابهای ایران روی خط قرمز قرار دارد.»
این مدرس حیاتوحش در ادامه میافزاید:« روز جهانی تالابها به ما یادآوری میکند که 7 تالاب از 22 تالاب بینالمللی شما در فهرست مونترو قرار گرفته است آن وقت نه تنها هیچ اقدامی برای بهبود آنها نمیکنید که میخواهید جادهها را تعریض کنید، ورزشگاه بسازید و صدها طرح عمرانی دیگر در دستور کار دارید که به تخریب تالابها منجر میشود. در حالی که کنوانسیون رامسر، ما را در مقابل کشورهای دیگر متعهد به حفظ این تالابها میکند. در نظر داشته باشیم که این تالابها هزاران سال است که از طرف مردم پاک سرشت این سرزمین حفاظت شدهاند؛ آیا اکنون نیز بهتر نیست که این تالابها را به صاحبان اصلی آنها یعنی مردم بازگردانیم تا نسبت به حفظ آنها در آینده اطمینان بیشتری داشته باشیم.
فراموش نکنیم که سال 1971 کنوانسیون رامسر در ایران و در رامسر تشکیل شد و به همین دلیل کنوانسیون رامسر عنوان گرفت و برای اولین بار ما بودیم که به کشورهای دیگر گفتیم بروند تالابهایشان را حفظ کنند آن وقت خودمان از قافله عقب ماندیم. سخن آخر اینکه در حال حاضر، بخشی از سازمان محیطزیست که مسئول حفاظت از تالابهاست نه از دانش و تخصص لازم برای حفاظت از تالابها برخوردار است و نه متأسفانه علاقهای برای حفاظت از این بدنههای آبی از خود نشان داده است.»
همه تالابها مشکل دارند
بهروز بهروزی راد، عضو هیئت علمی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد درباره وضعیت امروز تالابهای کشور میگوید: « 252 تالاب در کشور وجود دارد که مساحت آنها 5/2میلیون هکتار است. بیش از 50درصد این تالابها ساحلی و بقیه داخلی هستند. تالابهای ساحلی عمدتا در حاشیه خلیجفارس واقع شدهاند که بزرگترین آنها شادگان با540هزار هکتار وسعت در خوزستان قرار دارد.»
این مدرس تالابها میافزاید: «گاوخونی و ارومیه از تالابهای داخلی محسوب میشوند. انزلی و میانکاله و امیرکلایه هم 3 تالاب عمده شمال کشورند که در سواحل خزر قرار گرفتهاند. اما همه این تالابها اعم از داخلی و ساحلی دچار مشکلاتی هستند که نیاز به چاره اساسی دارند، از جمله این مشکلات کمبود آب ناشی از خشکسالی و رعایت نکردن حقابه آنهاست. هماکنون گاوخونی در اصفهان بختگان و کافتر در فارس کاملا خشک شده و پریشان کم آب است و شرایط طبیعی ندارد. تالاب هامون دیگر وجود خارجی ندارد. کم آبی دامن ارومیه را هم گرفته، به همین دلیل غلظت نمک آن بسیار بالا رفته است. تالاب انزلی نیز دچار تغییرات شدید اکولوژیکی شده و بهخاطر آزولا و آلودگیهایی که به آن وارد میشود وضعیت نامناسبی دارد. امیرکلایه هم وضعیتی مشابه آنها دارد.» وی درپایان میگوید: «تالابهای حاشیه خلیجفارس هرچند بهدلیل آنکه عمدتا به شکل خور و متصل به آب هستند مشکل کم آبی ندارند اما آلودگیهای نفتی حیات آنها را بهشدت تهدید میکند.»