همشهری آنلاین- بهاره خسروی: این بانوی خیر روزهای چهارشنبهاش را به آموزش خیاطی رایگان بانوان اچ. آی. وی مثبت ، زنان سرپرست خانوار و مادرانی که فرزندان معلول دارند اختصاص داده تا با توانمندسازی آنها گامی برای کمک به مادران زحمتکشی بردارد که شاید در جامعه کمتر نیازهای آنها مورد توجه قرار می گیرد.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
از وردستی تا استادکاری
خیاطی هنری است که خانم بیبیپور از دوران کودکی به آن علاقه داشت. او در دوران نوجوانی قبل از اینکه بهاصطلاح دست به نخ و سوزن شود، چند باری از سر کنجکاوی با نگاه کردن به چند مدل مانتو تلاش کرد تا دوخت و دوز مانتو را یاد بگیرد. اما چطور از وردستی به استادکاری رسید؟ او تعریف میکند: «اهل درس و مطالعه بودم. به همین دلیل یک سال زودتر از همسالانم دیپلم گرفتم. جسته وگریخته کارهایی مربوط به خیاطی را انجام میدادم. اما نقطه شروع ماجرا در تولیدی خیاطی همسایهمان بود. در واقع علاقه به خیاطی، کار با پارچه و طراحی مدلهای مختلف من را به این کارگاه خیاطی کشاند. در آن زمان بهاصطلاح امروزیها صفر کیلومتر بودم ،اما خیلی زود یاد گرفتم. »
این بانو صفر تا صد هنر خیاطی را در همین کارگاه آموزش دید تا اینکه به خانه بخت رفت. چند سالی هم همراه دوستانش در خانهاش کارگاه تولیدی راهاندازی کرد و در آن کارگاه هم به نیرویهای تازهکار آموزشهای مورد نیاز را میداد،اما به دلیل شرایط سخت در خانه مسکونی و مزاحمتی که سروصدای چرخها ایجاد میکرد. کارگاه را جمع کرد.
مهارتی که گرهگشا شد
ماجرای عشق به خیاطی و کمکی که این حرفه به مینا خانم کرد، به ده سال پیش میرسد. او که زندگی کاملا مرفه و بیدغدغهای از لحاظ مالی داشت یکباره ورق برایش برگشت و مجبور به زندگی در شرایط سخت مالی شد. او تعریف میکند : «ده سال پیش از همسرم جدا شدم و یک زندگی تازه با سه دختر نوجوان را از صفر شروع کردم. برای فرزندان زندگی در یک خانه کوچک و مستاجری با کمترین امکانات کار سختی بود. وقتی خانه را اجاره کردم هیچ وسیلهای برای پر کردن آن نداشتیم. اما در همان روزگار سخت، مهارتم در هنر خیاطی گرهگشای کارم شد. در واقع بهواسطه همین هنر سرپا ایستادم و دوباره زندگی را جمع و خرج بچهها را تامین کردم و دخترانم را به دانشگاه فرستادم. این ماجرا همیشه گوشه ذهنم است که در روزگار سخت هنر خیاطی به فریادم رسید. »
کسب یک تجربه تازه
مینا خانم که مسیر سختی را بهعنوان یک زن سرپرست خانوار برای موفقیت و تامین زندگی فرزندانش را سپری کرده است. کمک به زنانی که شرایط مشابه او را داشتند در سر میپروراند تا تجربیات و مسیری را که رفته به افرادی که هیچ هنری ندارند و کاری بلد نیستند، کمکی هرچند کوچک داشته باشد. او تعریف میکند : «سعی کردم به خانمهای سرپرست خانواری که میشناختنم یا معرفی میشدند ابتدا هنر داشتن اعتمادبهنفس را یاد بدهم در مرحله بعدی باید آنها را در حرفه یا کاری توانمند میکردم. از آموزش خیاطی، دوخت کوله پشتی و... کارهایی از این دست که کاربردی و درآمدزا بود شروع کردم. حتی بارها چرخ خیاطی خودم را به فردی که نیازمند بود قرض دادم تا مدتی بتواند با آن کار کند.»
اما گل ماجرای فعالیتهای خیرانه مینا خانم توانمندسازی بانوان اچ. آی. وی مثبت و کسانی که فرزند معلول دارند است. روزهای چهارشنبه او به این گروه از بانوان اختصاص دارد،در حالی که اگر او این وقتش را به آموزش دوره خصوصی اختصاص دهد یا مسئولیت یک کارگاه تولیدی را برعهده بگیرد درآمد بالایی نصیبش میشود و دیگر نیازی به سر کله زدن با نیروهای مبتدی را ندارد. او می گوید:« ترجیح میدهم به جایی پول جمع کردن به افرادی که نیاز دارند و سختیهای زندگی را یک تنه به دوش میکشند کمک کنم. » بیبیپور این کار را معامله با خدا میداند و معتقد است زکات هنرش را میدهد.
نظر شما