در پی شکست سیاست غربیسازی جامعه ایرانی در قالب مدرنیزم (نوسازی)، ورشکستگی اقتصاد نابسامان ایران، ناکامی سیاست سرکوب خشن مخالفین، ناکارآمدی استبداد و دیکتاتوری خانواده پهلوی، بیثمربودن سیاست اسلامزدایی، و بیداری و همدلی و اتحاد ملت تحت رهبری امام خمینی(ره)، و پیشتازی روحانیان مبارز و روشنفکران دینمدار، مرحلۀ نوین انقلاب اسلامی ایران در سال 1356 آغاز گشت و بر بنیاد آرمانها و اهداف اسلامی قیام خونین 15 خرداد 42 گسترش یافت.
رهبری قاطع و حکیمانة امام، موج عظیم ضد سلطنتی در سراسر کشور، بداری و آگاهی روزافزون، روحیة همگانی مقاومت و ایثار و شجاعت، و تدبیر امام در جذب بدنة اداری و نظامی حکومت به امواج خروشان انقلاب، سرکوبگری و فریبکاری دولتهای پی در پی سالهای 56 تا 57 را ناکام ساخت.
به خاک و خون کشیدن جمع کثیری از مردم به جرم شرکت در راهپیماییهای مسالمتآمیز و به ویژه کشتار جمعة سیاه 17 شهریور 57 و بازتاب های آن، و غرق شدن رژیم شاه در گرداب اشتباهات پی در پی، موجب گردید که بهرغم حمایت تمام عیار آمریکا و انگلیس از رژیم رو به زوال سلطنتی، انقلاب اسلامی روز به روز گسترش و تداوم یابد.
با آن که ماههای متمادی بسیاری از شهرهای بزرگ ایران در چنگال حکومت نظامی قرار داشت، با فرارسیدن محرم 57، امام اعلام نمود که ماه پیروزی خون بر شمشیر و طلیعه پیروزی برآمده است. بعد از راه پیماییهای سرنوشت ساز تاسوعا و عاشورا 19 و 20 آذر 57)، رژیم پهلوی در سراشیب اضمحلال افتاد. تب اعلام همبستگی با انقلاب مردم و حتی صف بستن مقامات رژیم برای ملاقات با امام، فراگیر شد.
تدبیر آمریکاییها در گرایش رژیم به سایر جریانهای سیاسی اپوزیسیون برای تغییر مسیر انقلاب اسلامی به سمت یک جنبش غیردینی که به تشکیل نظامی غیرسلطنتی ولی همچنان وابسته به غرب بیانجامد، نیز سودی نداشت. با تشکیل شورای سلطنت و فرار شاه، آخرین روزنههای امید به حفظ رژیم پهلوی از بین رفت. بعد از قیام میلیونی مردم در اربعین حسینی (29 دی 57) و شکست دولت سوسیال دمکرات بختیار در تسلط یافتن بر اوضاع، قاطعیت امام خمینی در تصمیم بازگشت به وطن و استقبال تاریخی مردم از ایشان در 12 بهمن 57، آغازگر دهة فجر پیروزی مردم گشت.
به دنبال بازگشت پیروزمندانه امام به آغوش میهن و وقوع تحولاتی سریع و خارق العاده در داخل کشور، آخرین روزهای حیات سلطنت 2500ساله، در ده روز قدسی بهمن بهارگون57، سپری شد. آخرین تلاش آمریکا که قصد انجام آن را در 21 بهمن داشت، انجام یک کودتای خونین و کشتار وسیع مردم و رهبران انقلاب، مشابه الگوی کودتای شیلی اما با شدتی دهها برابر بود. به فرمان الهی امام خمینی، اوج حماسه ملت دلاور ایران با مقاومت دلیرانه در برابر اعلام حکومت نظامی، که کلید آغاز کودتا بود، بر تارک تاریخ نقش بست. و اینگونه پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 رقم خورد.
مروری بر وقایع بهمن57
اوایل بهمن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت به کشور منتشر شد در عین حال هنوز دولت دست نشانده شاه سرپا و حکومت نظامی برقرار بود. اقدامات فراوانی از تهدید به انفجار هواپیما گرفته تا وقوع کودتای نظامی برای تعویق سفر ایشان صورت گرفت. اما امام خمینی طی پیامهایی گفته بود می خواهد در این روزهای سرنوشتساز در کنار مردم باشد. دولت بختیار با هماهنگی ژنرال هایزر معاون فرماندهی ناتو و فرستاده ویژه رییس جمهور آمریکا، فرودگاههای کشور را به روی پروازهای خارجی بست ولی پس از اعتصابها و تظاهرات گسترده مردم، ناگزیر از پذیرفتن خواست ملت شد. سرانجام امام خمینی بامداد 12 بهمن 1357 پس از 14 سال دوری از وطن وارد کشور شد. سیل جمعیت چند میلیونی که به اذعان رسانه های جهانی در تاریخ معاصر بی سابقه بود، از فرودگاه به سوی بهشت زهرا مزار شهیدان انقلاب روانه شد تا سخنان تاریخی امام را بشنود . در همین نطق بود که امام خمینی فرمود: «به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم.» 16 بهمن 57 امام خمینی، مهندس مهدی بازرگان را بعنوان رئیس دولت موقت انقلاب تعیین نمود. این انتخاب با راهپیماییهای گسترده در سراسر کشور حمایت شد.
روز 19 بهمن 1357 جمعی از پرسنل نیروی هوائی در مدرسة علوی، با امام خمینی بیعت کردند، بسیاری از سربازان و درجهداران ارتش با فتوای امام به صفوف ملت پیوستند. روز 20 بهمن همافران تهران دست به قیام زدند که مردم به حمایت از آنان وارد صحنه شدند. بختیار جلسه اضطراری شورای امنیت را تشکیل داد و فرمان اجرای کودتای طراحی شده از سوی هایزر را صادر کرد و در اولین گام ساعت شروع حکومت نظامی، 5/4 بعد از ظهر اعلام گردید. در روز 21 بهمن سیل جمعیت به فرمان امام به خیابانها ریختند و حکومت نظامی عملاً لغو شد. روز 22 بهمن پایگاه های پلیس و مراکز دولتی یکی پس از دیگری به دست مردم سقوط کردند. بدین ترتیب آخرین مقاومتهای رژیم شاه در هم شکسته شد و خورشید پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طلوع کرد.
پیروزی انقلاب اسلامی از دیدگاه صاحبنظران، زلزلهای ویرانگر برای سلطة نامشروع غرب در خاورمیانه بود که موجی از خیزشهای رهاییبخش را در کشورهای اسلامی و جهان سوم به حرکت درآورد. انقلاب اسلامی ایران در زمانی که مناطق مختلف جهان بین دو قدرت شرق و غرب تقسیم شده بود با شعار «نه شرقی، نه غربی» به پیروزی رسید و برای نخستین بار در قرن بیستم، دین را به عنوان عاملی حرکتزا در پهنه مبارزات ملتها مطرح میساخت. تسلط کامل آمریکا و انگلیس بر کشور پهناور و ثروتمند ایران که تمامی دارایی و ثروت خدادادیاش را بیش از نیم قرن به یغما می بردند، با قیام اسلامی مردم ایران به یکباره از بین رفت و زمام امور و سرنوشت آن به دست خود مردم افتاد.
به همین جهت از صبحدم 22 بهمن 1357 خصومت با نظام نوپای اسلامی در پهنهای گسترده آغاز شد. جبهة دشمنیها را آمریکا رهبری میکرد و دولت انگلیس و شوروی و برخی دول اروپایی دیگر، به همراه تمامی رژیمهای وابسته به غرب، در آن مشارکت فعال داشتند. امریکا درصدد بود با دامن زدن به اختلافات داخلی فرصت را برای سرنگونی نظام اسلامی فراهم سازد. ضعف دولت موقت که اکثریت اعضای آن را محافظهکاران لیبرال تشکیل میدادند و روحیة مماشات آنها، باعث شد تا گروهکهای ضد انقلاب با استفاده از کمکهای خارجی به سرعت سازماندهی شده و در گنبد و کردستان و دیگر مناطق به تشنجآفرینی و شورشهای خونین تجزیهطلبانه، دست بزنند.
مردم ایران که فداکارانه و وفادار به امام محبوب و حکیم خود در صحنة انقلاب، حضور حماسی داشتند، در رفراندم 12 فروردین 1358، با 2/98 درصد آراء به استقرار نظام جمهوری اسلامی رأی دادند و متعاقب آن انتخابات پیاپی برای تدوین و تصویب قانون اساسی و انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی برگزار گردید. با وجود همة مشکلات و تداوم عداوتهای آمریکا و غرب، نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران با اتکاء به ارادة امام و ملت، تسلیم نشد و با تشکیل نهادهای انقلابی به ترمیم ضعفها و تضمین ادامة انقلاب پرداخت.
انقلاب اسلامی ایران بزرگترین نوآوری سیاسی قرن بیستم به حساب میآمد. این انقلاب توانست با ارایه الگوی «مردمسالاری دینی» که متمایز از نظامهای موجود بود، داعیهدار طرحی نو برای حکومت مردمی باشد، و از سوی دیگر با اتکاء به آموزههای دین اسلام، نظام جهانی مبتنی بر دو قطب کاپیتالیسم و مارکسیسم را با چالش عمده مواجه سازد.
سی سال پس از پیروزی انقلاب و بیست سال پس از پشت سر گذاشتن جنگ تحمیلی هشت ساله، به رغم مشکلات فراوان و تحریمها و محدودیتها و محرومیتها، و در شرایطی که کشور از حداقل زیرساختها و امکانات برای رشد و توسعه بیبهره بود و میراث رژیم پهلوی و جنگی که حامیان آن بر ملت ایران تحمیل نمودند چیزی جز ویرانه ای به وسعت تمام ایران نبود، انقلاب نورانی مردم ایران توانسته است دستاوردهای عظیمی در داخل کشور و در عرصههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی و نیز در عرصه منطقهای و بینالمللی به ارمغان آورد.
مفهوم انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی مفهومی گستردهتر از آن چه در تعریف انقلاب گفته میشود، دارد، زیرا بسیاری از تعریفها نمیتوانند کاملاً بر انقلاب اسلامی منطبق باشند.
معمولا در فرهنگ های علوم سیاسی، انقلاب را به یکی از دو صورت زیر تعریف میکنند:
1. سرنگونی نظام اجتماعی کهنه و فرسوده و جایگزینی آن با نظام اجتماعی نو و پیشرفته.
2. سرنگونی حکومت طبقه یا طبقههای رو به زوال و واپسگرا و جایگزینی آن با نظام اجتماعی جدید و پیشرو، و حکومت طبقه و یا طبقههای پیشرو و بالنده.
چون انقلابها به صورت ناگهانی رخ میدهند، برخی آن را به تحوّل ناگهانی در اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی همراه با کاربرد خشونت و شورش مردم تفسیر کرده اند. در پارهای از موارد نیز برای آن که تعریف عامی ـ شامل هر نوع تحوّل اساسی ـ از انقلاب ارائه شود، میگویند: انقلاب به هر نوع تحوّل کلی و اساسی اطلاق میشود.
انقلاب اسلامی یک دگرگونی «اجتماعی ـ سیاسی» ریشهدار و اساسی بود که با جایگزینی نظام سیاسی نوین، و انتقال ناگهانی قدرت همراه شد. قیام خروشان و مقاومت میلیونی همة اقشار مردم تا سرحد شهادت، از عوامل تعیین کنندۀ آن به شمار میآید. عامل اقتصاد ـ به مفهوم تبعیض و فقر ناشی از اقتصاد وابسته و فرسودۀ رژیم حاکم ـ نیز به گونهای در مقدمات این تحوّل بنیادی مطرح و مؤثر بود. در یک کلام اغلب عناصر موجود در انقلابهای بزرگ دنیا را در انقلاب اسلامی نیز مییابیم، با این وجود هیچ کدام از تعریفهای متداول برای معرفی چیستی انقلاب اسلامی کافی نیست. در تعریف این پدیده، باید ویژگیهای دیگری را که وجه تمایز آن با انقلاب های دیگر است، گنجانید تا تصویر درستی از انقلاب اسلامی ترسیم شود.
در انقلاب اسلامی هر کدام از عناصر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، میتواند به گونهای عامل مؤثر شمرده شود. بر خروش و قاطعیت و سازشناپذیری و شهادتطلبی (= آمادگی برای شهادت) مردم نیز تکیه میشود، ولی مشخصة اصلی آن، شاخصهای ویژهای است که میتوان در این تعریف گونه مورد مطالعه قرار داد:
«انقلاب اسلامی، دگرگونی بنیادی در ساختار کلی جامعه و نظام سیاسی آن بر اساس «جهانبینی»، «موازین و ارزشهای اسلامی»، «نظام امامت»، «آگاهی و ایمان مردم»، «حرکت و پیشگامی متقین» و «قیام مسالمتآمیز و شهادتطلبانه مردم» استوار است.»
در این تصویر کلی، نقش عمدة ایمان، پیشگامی متقین در حرکت، تئوری امامت و شهادت طلبانه بودن قیام مردمی، گویای عقیدتی بودن انقلاب اسلامی است.
قیام یکپارچة مردم و وحدت مردم در انقلاب به گونهای بود که به کاربردن واژههایی، مثل مردم و ملت برای شناساندن آن نارساست. باید از واژة «امت» که به مفهوم دقیق قرآنی خود در انقلاب تحقق یافت، استفاده کرد. در انقلاب اسلامی ایران اکثیریت قریب به اتفاق ملتی بزرگ در اوج پاکی، ایثار و پذیراشدن رهبری، با حرکتی پرتلاش، هدفدار و هماهنگ، قیام کردند. این وحدت، همة اقشار ملت و بالاتر از آن، تمام جریانهای سیاسی را زیر پوشش داشت و سر راه خود، مخالفان، بیطرفها و حتی آنهایی را که اندیشههای وارداتی داشتند با خود همگام کرد و شکافها و نقطههای ضعفی را که ممکن بود مورد سوءاستفادة دشمن قرار گیرد، پر کرد.
ویژگی های انقلاب اسلامی
در مباحث گذشته به بخشی از ویژگیهای انقلاب اسلامی اشاره کردیم. در این جا با نگاهی جامعتر ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران را بررسی میکنیم. در این نگاه، نکات زیر برجستگی بیش تر دارند:
1. عقیده و ایمان: مبارزۀ قاطع مردم علیه دولت و حکومت، با وجود وابستگیهایی که مردم را به اطاعت از دولت مجبور میسازد و قدرتی که دولت علیه مردم به کار میگیرد، به انگیزه و عامل نیرومندی نیاز دارد که در انقلاب اسلامی ایران، باید ریشة آن را در عقیده و ایمان استوار مردم جستجو کرد. مردم بر اساس اعتقاد به امامت و تداوم آن، و ایمان به مسئولیت عمومی برای حاکمیت قانون و ارزشهای الهی، تسلیم و همکاری با نظام ظالم و فاسد را نامشروع میدانستند و به حکم شرعی رهبر و مرجع خود، نافرمانی در برابر این نظام و ریشه کن کردن آن را فریضهای دینی محسوب می نمودند.
2. اسلامی بودن انقلاب: آرمانهای انقلابی مردم، ریشه در ارزشهای اسلامی داشت. محتوا و شعارهای انقلاب برخاسته از مکتب بود و خط مشی مبارزه و اصول آن از اسلام سرچشمه میگرفت. اسلام بود که در جذب کردن و تحرّک بخشیدن اکثریت مردم نقش تعیین کننده داشت. روح و هدف اصلی قیام مردم اجرای موازین اسلامی بود. این آرمانها در کلیة شعارهای اغلب قشرها متجلّی بود و از آگاهی مردم نسبت به اسلامی بودن انقلاب، حکایت داشت.
3. تحول بنیادین: انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است. فلاسفه، انقلاب را اینگونه بیان می نمایند که ذات و ماهیت یک شیء لزوماً عوض شده باشد، و در نگاه جامعهشناسان، انقلاب به معنای دگر شدن است. حتی نباید بگوییم دگرگون شده زیرا دگرگون شدن یعنی اینکه گونه و کیفیتش جور دیگر شود. بلکه باید بگوییم دگر شدن یعنی تبدیل شدن به موجودی دیگر. انقلاب در ایران، دگر شدن جامعه ایرانی بود با یاری گرفتن از آموزههای اسلام ناب محمدی برای تبدیل شدن به جامعه توحیدی.
4. رهبری ولایی: انقلاب اسلامی ایران بیشک پدیدهای نوظهور در قرن حاضر میباشد. انقلابی غایتگرا، آرمانگرا، اسلامگرا و عالمگیر و جهانشمول و بینظیر در جهان اسلام که به رهبری امام خمینی هدایت گردید و تحولی شگرف در عرصه روابط بینالملل و در معادلات سیاسی دولتهای جهان پدید آورد. این رهبر تاریخساز انقلابی را بنیان نهاد که نفی همزمان سلطة جبارانة کمونیسم و کاپیتالیسم را صلا داد. ایشان با هدف مقابله با سلطه ابرقدرتهای شرق و غرب، ملل اسلامی را به رویکردی مجدد به ارزشهای اسلامی فراخواند و انقلاب را شرطی لازم و ضروری برای تحقق آرمانهای الهی و وسیلهای برای نیل به مقاصد مکتبی و رسیدن جامعه بشری به تعالی انسانی و تحقق آزادیخواهی و عدالتجویی و استقلالطلبی میدانست و در راه پیاده کردن آن با تمام وجود اهتمام و پایداری نمود. قلوب مردم را تسخیر نمود و وفاداری آنان را به دست آورد. در دیدگاه اغلب پیروان او، به راستی نایب و نمایندۀ امام زمان(عج) دانسته می شد و رهنمود و حکمش، لازم الاتباع بود.
آیتالله العظمی امام روحالله موسوی خمینی به عنوان معمار تجدید حیات اسلام، در وصیت الهی خود در مورد ویژگیهای این انقلاب مجدداً یادآور حقیقتی میشود که بارها به آن متذکر گشته بود:
«شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همة انقلابها جدا است. هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام. تردید نیست کهاین یک تحفة الهی و هدیه غیبی بوده که از جانب خداوند منّان براین ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است.»
از منظری دیگر همچنین انقلاب اسلامی ایران علل چهارگانه وقوع انقلاب را، در نوع نیرومند آن نیز نشان داد:
1ـ نارضایتی عمیق از شرایط حاکم با شاخصهایی مانند خستگی و تنفر مردم از وعدة تکراری و دروغین رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ شاه در شعارهای طردکننده رژیم مانند «مرگ بر شاه» و «نظام شاهنشاهی نابود باید گردد»، آشکار بود. برخلاف همه یا بیشتر انقلابهای معاصر که تنها گروههای خاصی در آنها شرکت داشتند، در ایران اکثر قریب به اتفاق جمعیت کشور از رژیم پهلوی ابراز تنفر میکردند. با توجه به این واقعیت که ناخشنودی مردم با جنبههای فکری و عقیدتی آمیخته گردید میتوان گفت نارضایتی در ایران از دیگر انقلابهای معاصر شدیدتر و عمیقتر بود.
2-گسترش و پذیرش اندیشه و ایدئولوژی جدید جایگزین، در انقلاب اسلامی با شاخص شعارهای انقلابیون در بیان آرمانهای جدید که در تظاهراتهای خیابانی، سخنرانیها و نوشتههای زمان وقوع انقلاب دیده میشد، و بیتوجهی همگانی به شعارهای گروههای غیراسلامی به رغم تبلیغات گستردة آنها، قابل مشاهده بود. به طورکلی، در پی شکست مارکسیسم و ناسیونالیسم در تاریخ معاصر ایران، با تلاش نیروهای اسلامی، اندیشة احیای دین و بازگشت به هویت و اصول دینی روز به روز نیرومندتر شد. اکثریت کسانی که در انقلاب شرکت جستند به اینکه اصول و ارزشهای اسلامی باید جایگزین ایدئولوژی قدیم حاکم گردد، اعتقاد پیدا کردند.
3ـ در وقوع انقلاب اسلامی، وجود نوعی رهبری ویژه همراه با نهادهای مردمی و ساختارهای خاص نقشآفرین مانند نهاد روحانیت، شبکة مساجد و انجمنهای اسلامی نیز آشکار بود. رهبری هوشمند و بلامنازع امام خمینی، اعتماد خاص مردم به وی و پیوند دینی و تاریخی روحانیت و مردم، وضعی استثنایی پدید آورد که به گسترش روحیة انقلابی و بسیج عمومی انجامید. فراگیری شعارهایی مانند «نهضت ما حسینی است، رهبر ما خمینی است»، «تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست» بر پذیرش همگانی رهبری امام خمینی در انقلاب اسلامی گواهی دهد.
4ـ روحیة انقلابی در انقلاب اسلامی با شاخصهایی چون شجاعت و شهادتطلبی، قاطعیت و عدم تسلیم امام و انقلابیون در برابر اقدامات رفرمیستی رژیم شاه؛ (مانند تغییر نخست وزیران، آزادی زندانیان سیاسی و آزادیهای کنترل شدة مطبوعات) و مقاومت دلیرانه در برابر اقدامات سرکوبگرانه (مانند کشتار و دستگیری و حکومت نظامی) مشخص می شود.
بالندگی انقلاب و انحطاط پادشاهی
پس از تبعید امام در سال 1343، برخی از مبارزان در فکر راههای دیگری برای مبارزه با رژیم افتادند و به دلایل مختلف و با اعتقادات و انگیزههای گوناگون به تشکیل گروههای مبارز مسلح دست زدند که به رغم وارد ساختن ضرباتی بر پیکر دستگاه سرکوبگر رژیم شاه، در جهت تضعیف پایههای اصلی سلطنت، و بسیج مردم برای انقلاب موفقیتی نیافتند، و اغلب به علت تفاوت با شیوه مبارزه فرهنگی و سیاسی، اقدامات گروههای مسلح از سوی اکثریت جامعه با استقبال مواجه نگشت. حتی بعضی از اقدامات افراطی سازمانهای مسلح چپگرا (مانند مجاهدین خلق و چریکهای فدایی) زمینة بهرهبرداری رژیم شاه را فراهم میساخت تا چهرة مبارزات اسلامی و مستقل امام را مخدوش سازد. و مثلاً همة مخالفان شاه و مبارزان را به عناوینی مانند مارکسیست اسلامی یا کمونیست بودن و وابسته به شوروی و چین بودن، متهم سازد و مردم مسلمان ایران را از خطر یک انقلاب کمونیستی ضد دین بترساند. مبارزات امام در دورهای که در عراق در تبعید بود، از طریق کادرسازی و آموزش روحانیان مبارز در حوزة علمیة نجف و تلاش برای آشنا ساختن طلاب به ابعاد اجتماعی، سیاسی و حکومتی اسلام تداوم یافت.
همچنین امام به مناسبت هایی نظیر جنگ 1967 اعراب و اسرائیل (خرداد ماه 1346) و جشن تاجگذاری خانواده پهلوی (مقارن با جنگ اسرائیل)، برگزاری جشنهای پرهزینه و اشرافی 2500 سالة شاهنشاهی (مهر ماه 1350)، جشنهای پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی (1355) و جشن هنر شیراز (1356) اطلاعیههای آگاهیبخش و برانگیزاننده صادر می نمود که متناسب با امکانات محدود آن زمان در ایران نشر و توزیع می شد. البته کشف یک اعلامیه یا رساله احکام امام خمینی نزد هرکس کافی بود تا ساواک با آن فرد به شدت برخورد کند و حداقل مدتها زندان و شکنجه برایش به همراه داشته باشد.
اما مهمترین حاصل سالهای تبعید امام در نجف اشرف آن بود که ایشان مجال آن را یافت تا نظریة حکومت اسلامی و ولایت فقیه را تدریس و تدوین کند، و به این ترتیب پشتوانه نظری و ایدئولوژیک تداوم نهضت علیه رژیم شاه در اختیار ملت ایران قرار گیرد تا راه مستقل نهضت اسلامی در مقابل تئوریهای مارکسیستی و لیبرالی رایج به روشنی تبیین و معرفی گردد.
درسهای مزبور امام درباره نظام سیاسی مبتنی بر اسلام و ولایت فقیه، که از بهمن 1348 آغاز گشت خلاء بنیادهای فکری روزآمد، مدوّن و نظریهپردازانه در مبارزه اسلامی را جبران نمود و دکترین (آموزة) سیاسی انقلاب برای تشکیل نظام اسلامی را نشان می داد. تا سال 1356 مجموعه دروس فوق در قالب جزوات و کتب مخفی در ایران انتشار یافت، و در طول آبان56 تا بهمن 57 به پرتیراژترین کتاب تاریخ ایران تبدیل شد، که به شکل پشت جلد سفید (بدون ذکر نام واقعی کتاب یا ناشرآن) میلیونها نسخه از آن در سراسر ایران توزیع گشت. به این ترتیب همة نیروهای سیاسی و آحاد مردم ایران تا پیش از سقوط رژیم سلطنتی به خوبی دانستند که شاخصهای اساسی نظام حکومتی مطلوب امام چیست و هدف ایشان در استقرار یک نظام سیاسی جدید در ایران چه ویژگیهایی دارد. قسمتهای مختلف این کتاب در آخرین ماههای حیات رژیم شاه که کنترل دولت بر مطبوعات تضعیف شده بود، از طریق روزنامههای کثیرالانتشار که در آن زمان بیشترین میزان تیراژ تاریخ خود را تجربه کردند، نیز انتشار یافت.
در دهة1350 در حالیکه رژیم شاه به خاطر بالا رفتن قیمت نفت دارای درآمد و قدرت بیشتری شد، همزمان با افزایش آزادیهای اجتماعی و بی بند وباری فرهنگی و گسترش فساد اخلاقی، هرگونه اقدام سیاسی انتقادی یا مبارزاتی با خشونت و شدت تمام سرکوب می شد.
دو حزب شاهساختة ایران نوین و مردم منحل شدند و در 1353، حزب واحد رستاخیز تشکیل شد و با اعلام نظام سیاسی تک حزبی عضویت همگان در آن اجباری اعلام گردید. امام خمینی عضویت در این حزب را تحریم کرد و با پیام های خویش مردم را به مقاومت هرچه بیشتر فراخواند.
در شهریور 1354، شاه در مراسم افتتاح مجلس از نمایندگان خواست تا خوانشی جعلی و در واقع ضداسلامی از فرهنگ باستانی را در کشور احیا و حاکم سازند. در جهت این امر، مجلس شورای ملی و سنا در یک اجلاس مشترک در پایان 1354 تصویب کردند که به جای تقویم مسلمانان، مبدأ تاریخ به آغاز شاهنشاهی هخامنشی انتقال یابد. جالب اینکه قبلاً سال 1350 را به عنوان دوهزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی جشن گرفته بودند، ولی برای ایجاد یک تاریخ قابل جایگزینی در زندگی روزمره، کشف قبلی، سی سال به عقب کشیده شد و آغاز سلطنت محمد رضا پهلوی را که مصادف با 1320 هجری شمسی بود، به سال 2500 شاهنشاهی تغییر دادند تا تاریخ 2535 (=1355) نشانگر گذشت 35 سال از سلطنت محمدرضا باشد. این تغییر تاریخ در همة اسناد رسمی کشور، کتابهای درسی و رسانهها با جدیت پیگیری می شد و تخلّف از آن حتی در نامههای دستنویس مردم به دستگاههای دولتی میتوانست عواقب وخیمی به دنبال داشته باشد.
پس از شکست آمریکا در جنگ نابرابر و جنایتکارانه علیه ملت ویتنام و رسوایی واترگیت (کشف تخلّف نیکسون در انتخابات برای رییس جمهوری مجدد خود) و ناکامیهای تبلیغاتی آمریکا در برابر شوروی سوسیالیستی، مقارن با رییس جمهورشدن جیمی کارتر از حزب دمکرات در پاییز 55 ، مجدداً دورهای از تهدید حکومتهای غربگرای جهان سوم توسط امواج چپگرایی و امپریالیسم ستیزی، گسترش یافته بود. مشابه دوران کِنِدی، شرایط بهگونهای شده بود که آمریکا، هم، درصدد بازسازی چهره خود در جهان بود و هم، برای نجات اقمار خود در جهان سوم بر آن بود که با طرح موضوع حقوق بشر، تغییراتی در نظامهای استبدادی غربگرا ایجاد کند و امکان مشارکت نخبگان لیبرال را در عرصه سیاسی این کشورها فراهم سازد. به این ترتیب سوپاپ اطمینان رفرم سیاسی با فشار آمریکای مدافع حقوق بشر، تداوم قدرت غربگرایان را تضمین کند و مانع قدرت یابی یا نفوذ جریان های چپ و هوادار بلوک شرق گردد. بازتاب این سیاست در ایران، به شکل تغییراتی بود که ظاهر رژیم پهلوی را قدری دموکراتیکتر میساخت و به منتقدان و مخالفان رفرمیست مجالی برای بروز و ظهور میبخشید.
برای پوستاندازی و نمایش تغییر در رژیم شاه، نخست وزیر 13ساله، امیرعباس هویدا (بهایی و آمریکاگرا) در مرداد 56 جای خود را به به جمشید آموزگار وزیر دارایی کابینهاش داد که او هم تکنوکراتی وابسته به آمریکا بود. وی اولین و آخرین دبیرکل حزب واحد رستاخیز نیز بود. هویدا جانشین عَلَم وزیر دربار قدرتمند و محرم اسرار شاه شد. در واقع برای هویدا پست وزارت دربار و نشستن بر صندلی قدرت پنهان و مباشرت مستقیم شخص شاه، تنزل مقام محسوب نمیشد اما به افکار عمومی اینگونه القاء میشد که تغییراتی مثبت در درون ساختار قدرت در حال وقوع است.
شاه در آبان56 به آمریکا رفت تا با رئیس جمهور جدید آمریکا ملاقات نماید. به هنگام اجرای مراسم استقبال در محوطة باز کاخ سفید، تظاهرات ایرانیان مقیم آمریکا در مخالفت با شاه و مداخله پلیس که با پرتاب گلولههای گاز اشکآور همراه بود و به علت وزش باد چشمان کارتر و شاه را نیز اشکبار ساخت، از جنبة تبلیغاتی به زیان شاه تمام شد.
در همان ماه، آیتالله سید مصطفی خمینی فرزند امام در نجف با دسیسه عوامل مخفی ساواک شاه به شهادت رسید. تلگرامها و اعلامیههای تسلیت و برگزاری مجالس ترحیم او در نقاط مختلف ایران، بسترساز طرح دوبارۀ نام امام خمینی و تجلیل گسترده از شخصیت و مبارزات ایشان و اعلام همراهی با وی گردید.
در 11 دی، کارتر در شب اول سال نو میلادی(1978) در ضیافت شاهانه در تهران به نشانه ابراز محبت و آرزوی سلامتی محمدرضاشاه، جام مشروب خود را به جام میزبانش زد و در سخنانش رسماً از شاه و حکومتش تمجید و اعلام پشتیبانی نمود و ایران «تحت رهبری شایسته شاه» را «جزیرة ثبات» نامید. شاه، سرمست از حمایت کامل آمریکا، در واکنشی منفعلانه به طرح نام امام، در صدد تحقیر و اهانت به ایشان برآمد. یک هفته پس از سفر کارتر، در 17 دی ماه سالگرد کشف حجاب اجباری رضاشاه و در آستانه ماه محرم 1356، به دستور شخص شاه مقالهای در روزنامه اطلاعات با امضای مستعار احمد رشیدی مطلق و تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» منتشر شد. این مقاله با یادآوری و تمجید از اصلاحات ارضی و انقلاب سفید شاه و ملت ، با بکار بردن تعابیر زشت در مورد امام خمینی ایشان را مورد اهانت قرار داد.
روایت قیام و مقاومت
اولین بازتاب انتشار این مقاله، قیام مردم قم در 19 دی ماه 1356 بود که منجر به شهادت تعدادی از روحانیان و مردم شد. در جریان بزرگداشت چهلم شهدای قم در 29 بهمن در تبریز، نیز دهها نفر در حملة مأمورین رژیم شاه به تظاهرات و اجتماع مردم، شهید شدند. در اربعین شهدای تبریز، در 9 و 10 فروردین 1357 در یزد هم حضور و تجمع وسیع مردم به خاک و خون کشیده شد. بهار وتابستان 57، اربعینهای پیاپی و اجتماعات و تظاهرات مختلف اقشار گوناگون در سایر شهرهای کشور مانند تهران، مشهد، قم، اصفهان، شیراز، کرمان، اهواز، خرمآباد، کرمانشاه، اراک، قزوین، اردبیل، کازرون، جهرم، نجف آباد، و... مکرراً به خون فرزندان با ایمان وطن رنگین شد.
جشنهای نیمه شعبان در پایان تیرماه 57 بنا به رهنمود امام به علت شهادت دهها تن از مردم در آن ایام، به مجالس تسلیت به امام زمان(عج) مبدل گشت و انقلابیون مسلمان از چراغانی و تظاهر به شادی و سرور خودداری کردند. در مقابل این اقدام، دولت دستور داد تمامی کلانتریها و ادارات دولتی به شکل گستردهای اطراف محل خود را چراغانی و آذینبندی کنند.
در نیمة مرداد ماه57 با پیام 8 ماده ای امام خمینی به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان و افزایش مجالس و محافل مذهبی، دامنة تظاهرات در این ماه گسترش بیشتری یافت. حملات خونین مأموران رژیم شاه به اجتماعات و تظاهرات نیز رو به فزونی نهاد.
در 28 مرداد 57 (سالروز کودتا) سینما رکس آبادان در حین نمایش فیلم گوزنها که اتفاقاً نشانهها و اشاراتی در حمایت از مبارزین داشت، آتش گرفت و بیش از300 نفر در میان آتش کشته شدند. ابتدا دولت کوشید برای بدنام ساختن مبارزات مردم این اقدام را به انقلابیون نسبت دهد ولی آشکارشدن این واقعیات که دربهای خروجی سینما از قبل قفل شده بودند، آب شیرهای آتش نشانی قطع شده بود و کیفیت مواد آتشزای به کاررفته بنا به توضیحات کارشناسان به گونهای بوده که دسترسی مردم و یا انقلابیون به آن مواد امکان پذیر نبود، افکار عمومی را متقاعد نمود که این کار برای رعبآفرینی و سرکوب شدیدتر مبارزین مذهبی به بهانة مخالفت آنان با سینما و تروریست نامیدن آنان، توسط ساواک طراحی و اجرا شده است.
این فاجعه موجی از تظاهرات مردم علیه دولت و رژیم شاه (در2 شهریور برابر با 21 رمضان) را در سراسر کشور به ویژه در استان خوزستان موجب گشت که در کنار تشدید مبارزات عمومی مردم، زمینة سقوط دولت آموزگار در پنجم شهریور57 را فراهم ساخت. سپس دولت جعفر شریف امامی با شعار آشتی ملی و مبارزه با فساد مقامات و وعدۀ انجام مطالبات مردم، بر سر کار آمد. وی برای اغفال مردم تاریخ شاهنشاهی را لغو نمود، کازینوها و کابارهها را تعطیل کرد، و برخی از مقامات را برای ساکت نمودن اعتراضات مردمی بازداشت کرد و ظاهراً به زندان انداخت.
پس از نماز عید فطر در 13 شهریور57 ، با سازماندهی روحانیت مبارز تهران، یک راهپیمایی میلیونی بی سابقه تا آن روز، از تپه های قیطریه به سمت پیچ شمیران برگزار گردید. نظم و سازماندهی و حضور گستردۀ مردم در این راهپیمایی طولانی و انبوه، نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم شاه را غافلگیر ساخت. فردای آن روز، روزنامه کیهان این تظاهرات را «بزرگترین راهپیمایی سیاسی ـ مذهبی تاریخ ایران» نامید که شعار اصلی آن این بود: «نهضت ما حسینی، رهبر ما خمینی». در همین تظاهرات تدبیر امام مبنی بر جذب بدنة مأموران رژیم به انقلاب با راهبرد «گل در برابر گلوله»، در سطح وسیعی به نمایش گذارده شد. اکثر مردم با تبریک عید فطر، نیروهای نظامی و انتظامی مستقر در طول مسیر را گلباران کردند. خبرگزاری فرانسه این تظاهرات را نشانة ورود ایران به «تحول برگشتناپذیر» توصیف نمود و آن را نمایش قدرت اسلام خواند. مشابه این راهپیمایی در مقیاس متناسب جمعیت هر منطقه در اکثر شهرستانهای کشور برگزار شد.
دولت آشتی ملی اعلام کرد که برپایی تظاهرات ممنوع است و با متخلفان برخورد شدید خواهد شد. در 16شهریور، راهپیمایی بزرگ دیگری به دعوت روحانیت مبارز تهران برگزار شد. سیل عظیم مردم از نقاط مختلف شهر به راه افتاد و در میدان آزادی به هم پیوست. در این تظاهرات علیه شاه و آمریکا شعار داده شد و برای اولین بار این شعار نیز در این سطح وسیع جمعیت سر داده شد: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی». در قطعنامة پایانی این راهپیمایی که توسط آیتالله دکتر بهشتی قرائت گردید بر رهبری امام در نهضت مردم ایران و آرمان تشکیل نظام اسلامی تأکید شد. به هنگام متفرق شدن جمعیت در دستهجات پراکنده، میان گروههایی از مردم این شعار تکرار میشد: فردا صبح، 8 صبح، میدان شهدا. میدان ژاله در شرق تهران قبلاً به علت به شهادت رسیدن تعدادی از تظاهرکنندگان در آن مکان، توسط مردم میدان شهدا نامگذاری شده بود.
اما ناگهان بدون اعلام و اخطار قبلی و بر اساس تصمیم شبانة شاه، در ساعت 6 بامداد جمعه 17 شهریور، دولت حکومت نظامی به مدت 6 ماه در شهرهای تهران، قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، قزوین، کازرون، جهرم و کرج برقرار کرد. سپهبد اویسی هم به عنوان فرماندار نظامی تهران منصوب شده بود. صبح آن روز سیاه و فاجعهبار، قریب بیست هزار تن مردمی که بسیاری از آنان از اعلام حکومت نظامی بیخبر بودند و برای شرکت در تظاهرات به میدان شهدا آمده بودند، از زمین و هوا به گلوله بسته شدند و خیل انبوهی از مردم شهید شدند. این فاجعه که یادآور کشتار کور 15خرداد بود، دریای خون بین شاه و مردم را عمیقتر ساخت و آتش خشم ملت را علیه رژیم سلطنتی شعلهور نمود. از آن به بعد گروهها و رجال میانهرو و لیبرال که در صدد مصالحه با رژیم بودند و چارۀ کار را در اصلاحات و جلوگیری از انقلاب میدانستند، دیگر مجالی برای خویش نمیدیدند و شانس موفقیتی نداشتند.
امام خمینی طی پیامی با تجلیل از شهدای 17 شهریور و دعوت مردم به ادامة مقاومت، شاه را مسئول مستقیم این فاجعه معرفی کرد و در شرایطی که خطر یأس، تداوم مبارزه را تهدید میکرد، عواطف و امیدواری خویش به پیروزی را اینگونه بیان نمود: «ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهة دفاع برای خدای تعالی کشته میشد. ملت ایران مطمئن باشید دیر یا زود پیروزی از آن شماست».
اعتصاب در صنعت نفت ایران از 19 شهریور و از پالایشگاه تهران آغاز شد. دو هفته بعد دامنة اعتصابات به جنوب و پالایشگاه آبادان رسید. موج دوم اعتصاب از 28 شهریور 1357، راه آهن، شبکه آب و برق، و بانک ملی را فراگرفت. موج سوم در 15 مهر با اعتصاب سراسری دانشگاهیان و فرهنگیان به اوج خود رسید.
در اواخر مهرماه و در طی مراسم چهلم شهدای جمعة سیاه، وابستگان رژیم شاه به مسجد جامع کرمان یورش بردند و با ضرب و شتم مردم بخشی از مسجد را تخریب نمودند و آتش زدند. در بسیاری از شهرهای دیگر نیز در اربعین 17 شهریور اجتماعات و تظاهرات متعددی برپا شد که اغلب آنها توسط مأموران رژیم شاه به خاک و خون کشیده شدند.
در همین ماه دولت عراق به درخواست شاه از امام خمینی خواست که یا به فعالیتهای سیاسی خود پایان دهد و یا خاک آن کشور را ترک گوید. امام ابتدا به سمت کویت رفت و پس از امتناع این کشور از پذیرفتن ایشان، به پاریس هجرت نمود. در آنجا امکانات ارتباط با ایران و استفاده از رسانههای بینالمللی بیشتر مهیا بود.
در 13 آبان سرکوب خونین اجتماع دانشجویان و دانشآموزان در دانشگاه تهران، به شهید و مجروح شدن تعداد زیادی از آنان منجر گردید. پخش گزارش حوادث خونین دانشگاه از تلویزیون حتی اندک مردم بدبین و مردد را نیز علیه رژیم شاه شوراند و فردای آن روز همه را با خشم به خیابانها کشاند. تهران در 14 آبان 57 شاهد تظاهراتی متفاوت بود که در بخشهایی از آن گروهی از افراد با سوءاستفاده از خشم و احساسات پاک مردم، آنان را به حمله به بانکها و سینماها و اماکن عمومی تحریک میکردند. گویا عوامل ساواک و برخی جناحهای حکومت برای زمینهسازی روی کار آمدن یک دولت نظامی مایل بودند که تظاهرات مسالمتآمیز مردم را به صورت شورش و آشوب جلوه دهند تا توجیه تبلیغاتی کافی برای نظامی ساختن کامل کشور را فراهم سازند.
فردای آن روز اعلام شد که دولت نظامی به نخست وزیری ارتشبد ازهاری جایگزین دولت آشتی ملی شریف امامی شده است. در پاسخ به تهدید و سرکوب دولت نظامی، به زودی موج جدیدی از تظاهرات و اعتصابات در سراسر کشور آغاز گردید. در آذر ماه با آغاز ماه محرم، که امام آن را ماه پیروزی خون بر شمشیر نامیده بود، و پیوند خوردن تظاهرات با عزاداری حسینی، شور و فضای تازهی ایجاد شد. تظاهرات شبانة اول محرم در تهران و بسیاری از شهرستانها با رگبار گلولههای مأموران رژیم شاه، تعداد زیادی شهید و مجروح بر جای گذارد. پیام امام در این باره نیز بر مقاومت و عدم سازش با شاه تأکید داشت.
مردم در مقابله با خطر کشتار شبانه، به ابتکار نوینی دست زدند و در شبهای محرم پس از اتمام مجالس عزاداری، بر روی پشت بامها فریاد الله اکبر سر میدادند و برای اولین بار تظاهرات پشت بامی را ابداع کردند. این نوع تظاهرات، فشار روانی سختی بر مقامات و مأموران رژیم وارد میساخت و عملاً امکان مقابله با آن وجود نداشت. حتی خانواده شاه از اطراف کاخ خود صدای تکبیر و مرگ بر شاه شبانه مردم را میشنیدند.
نخست وزیر نظامی در مجلس اعلام نمود که این تکبیرهای شبانه و صدای تیراندازیهای بیهدف، واقعی نیستند و صداهای ضبط شده بر روی نوار است که به کمک بلندگو پخش میشود.
راهپیماییهای سرنوشتساز میلیونی تاسوعا و عاشورا (19 و 20 آذر57) در زمانی که دولت نظامی بر سرکار بود، اتفاق افتاد. این دو تظاهرات، عظیمترین راهپیماییهای دوران انقلاب اسلامی محسوب میشود. برخی از خبرگزاریها تعداد مردم شرکت کننده را که از شرق تا غرب تهران (میدان آزادی) امتداد داشت، بین 3 تا 4 میلیون نفر گزارش نمودند. محمدرضا شاه، خود شخصاً با هلیکوپتر بر فراز جمعیت به پرواز درآمد و برای اولین بار میزان وسعت و فراگیری انقلاب را به چشم خویش مشاهده کرد. امام خمینی در پیام خود این دو راهپیمایی را رفراندم بزرگ علیه شاه توصیف نمود. همزمان با تهران در بسیاری از شهرهای دیگر نیز راهپیماییهای انبوه و کم سابقه برگزار شد.
در سه روز خونین 9 تا 11 دی 57 تظاهرات گسترده مردم مشهد با کشتار وسیع مردم روبرو شد و صدها تن شهید و مجروح شدند. اعتصاب و تظاهرات همچنان در اغلب شهرها ادامه داشت و امواج خروشان انقلاب به پیش میرفت.
روز 13 دی ژنرال رابرت هایزر، معاون فرماندهی ناتو و فرستادة ویژة کارتر به ایران آمد. بعدها مشخص گردید مأموریت او تلاش برای سوار شدن بر امواج تغییرات و حفظ منافع آمریکا و آمادگی برای انجام کودتا در زمان مناسب بود. بر اساس طرح آمریکا شاپور بختیار که از رهبران جبهه ملی بود، به نخست وزیری منصوب شد. شورای سلطنت تشکیل گردید و شاه در 26 دی 57 به ظاهر برای استراحت رهسپار خارج از کشور شد. هایزر بایستی مانع خروج مقامات مهم سیاسی و نظامی رژیم شاه میشد و آنها را به حمایت از بختیار وامیداشت و در صورت لزوم به کمک آنها نظام جمهوری سکولار مطلوب آمریکا را در ایران برپا مینمود.
پیش از فرار شاه از ایران، امام خمینی در 22 دی 57 اعلام کرد برای هماهنگی مبارزات و طراحی دوران انتقالی به نظام جدید جمهوری اسلامی، شورای انقلاب را تشکیل داده است. با تداوم تظاهرات و اعتصابها دولت بختیار نیز مرحله به مرحله عقبنشینی کرد و پس از ناکامی در ممانعت از بازگشت رهبر انقلاب به میهن، مجبور شد به هواپیمای حامل امام و همراهان ایشان اجازة فرود در فرودگاه مهرآباد تهران بدهد.
در 12 بهمن، امام با استقبال بینظیر مردم وارد کشور شد. در 16 بهمن، امام حکم نخست وزیری دولت موقت را برای مهندس مهدی بازرگان صادر کرد.19 بهمن، جمعی از همافران نیروی هوایی ارتش با امام بیعت نمودند. در 21 بهمن، امام به مردم رهنمود داد که با نادیده گرفتن مقررات حکومت نظامی در خیابانها حضور داشته باشند و از انقلاب خویش حفاظت کنند. بعد از دو روز درگیریهای محدود و پراکنده مردم برای تصرف مراکز انتظامی و نظامی و امنیتی، در 22بهمن57 ، رژیم سلطنتی پهلوی به طور کامل فروپاشید و انقلاب اسلامی مردم ایران به پیروزی رسید.
وابستگی، دربار، ساواک
یادآوری چند ویژگی رژیمی که در انقلاب ساقط شد در جمعبندی و تکمیل تصویر انقلاب ضروری به نظر میرسد. مهمترین ویژگی در حکومت پهلوی وابستگی آن به بیگانگان بود.
وابستگی، اسناد روشن تاریخی نشان میدهد که سلطنت پهلوی هم در پیدایش و هم در بقا متکی به بیگانه بود. بعضی از مظاهر این اتکا و وابستگی عبارتند از:
.پیوند عمیق رژیم شاه در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی به آمریکا و سایر کشورهای غربی.
.پیمان نظامی آمریکا و ایران در 1326 و عضویت ایران در پیمان نظامی بغداد متشکل از آمریکا، انگلستان، افغانستان، عراق و ترکیه.
.ایجاد سازمان پیمان مرکزی (سنتو) ایران با حضور پاکستان، ترکیه، انگلستان و آمریکا در 1334 در برابر شوروی.
.تبدیل ایران به ژاندارم منطقه خلیجفارس بر اساس دکترین نیکسون، برای حفاظت از منافع غرب با ثروت و سرباز ملت ایران.
.تصویب و اجرای کاپیتولاسیون یا مصونیت قضایی مأموران آمریکایی در ایران.
.حضور بیش از چهل هزار مستشار و نظامی آمریکایی و سلطه آنها بر ارتش ایران.
.مداخلة نظامی ارتش ایران در استان ظفار عمان بنا به خواست غرب.
.استقرار پایگاههای استراق سمع از شوروی برای آمریکا با بودجه و امکانات ایران.
. درگیری نظامی ایران در سومالی برای تأمین منافع آمریکا.
. تأمین سوخت اسرائیل به هنگام جنگ اعراب و اسراییل.
.ارسال تجهیزات نظامی از سوی ایران برای متحدان آمریکا در آفریقا.
.خدمات رسانی اطلاعاتی و امنیتی به سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس و اسراییل و سایر قدرتهای غربی.
.ارتباط نزدیک و همکاری با رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی بر مبنای سیاست آمریکا و انگلیس و...
دربار پهلوی، در برگیرندة فرزندان رضاشاه، همسران و فرزندان آنها، و سایر بستگان شاه میگردید. بخش اعظم درباریان در فعالیتهای غیرقانونی اقتصادی دست داشتند. داراییهای دربار از هر راه ممکن افزوده میشد: باقیمانده اراضی کشاورزی تصاحب شده به زور توسط رضاشاه، املاک و اراضی تصرف شده دوران حکومت محمدرضاشاه، بخشی از درآمد رسمی صادرات نفت و رشوههای پشتپرده قراردادهای نفتی، اخذ وامهای کلان دولتی، حقالسهم رسمی یا پنهان معاملات کلان و تجارتهای عمده در بخش دولتی و خصوصی، مشارکت در شبکههای قاچاق اجناس عتیقه و خاویار و مواد مخدر، دایرکردن کازینوهای بزرگ و هر نوع عمل نامشروعی که متضمن سود قابل توجه برای درباریان میبود.
دربار همچنین محل خرید و فروش پستهای نان و آب دار دولتی و دسیسهگری برای برکشیدن یا به زیرآوردن مقامات نیز محسوب میشد و هر یک از اعضای آن به تنهایی یا با مشارکت دیگران دارای عوامل و عناصر فرمانبر در سیستم حکومت بودند.
پس از شخص شاه و فرح، قدرت اصلی دربار که حتی گاهی شاه را نیز به چالش میکشاند، خواهر دوقلوی محمدرضا یعنی اشرف پهلوی بود که از اواخر دهة بیست آوازۀ تخلفات و قدرت طلبیهای وی زبانزد داخل و خارج بود. اعضای خاندان سلطنتی با توجه به نفوذ خود با بهرهگیری از رونق ناشی از بالارفتن قیمت نفت، مبالغ هنگفتی را با شرایط بسیار مناسب و حداقل بهره از بانکهای دولتی وام میگرفتند و در حوزههای تجاری و صنعتی سرمایهگذاری میکردند. در اوایل دهة 1350، خاندان پهلوی ثروتمندترین خانوادة سرمایهگذار ایران بودند. شاه مالک بسیاری از سهام چندین کارخانة بزرگ بود. بقیة اعضای خانوادة سلطنتی و عناصر وابسته به این خاندان، بزرگترین صاحبان اصلی و سهامداران شرکتهای بیمه، تولید سیمان، بافندگی و حمل و نقل، بانکداری، تولید آلومینیم، هتلداری و کازینوداری و غیره بودند.
آخرین منبع ثروت دربار پهلوی و یکی از مراکز غارتگر اموال و منابع ملی، بنیاد پهلوی بود. این بنیاد سالانه بیش از 40 میلیون دلار از سرمایههای ملت مظلوم ایران را از دولت کمک مالی میگرفت و با این پول نفوذ خود را در همة زوایای اقتصادی کشور گسترده میکرد. در سال 1356 یعنی سال آغاز زمزمههای انقلاب اسلامی، بنیاد پهلوی سهامدار اصلی 207 شرکت از جمله 8 شرکت استخراج معدن، 10 کارخانة سیمان، 17 بانک و شرکت بیمه، 23 هتل، 25 شرکت صنایع فلزی، 25 شرکت کشت و صنعت و 45 شرکت ساختمانی بود. این بنیاد، یک منبع مالی عظیم برای خاندان سلطنتی و وسیلهای برای نفوذ در بخشهای کلیدی اقتصاد و راهی برای خرید نخبگان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور بود. بخش اعظمی از سرمایههای این بنیاد تبدیل به نقدینگی شد و در کوران انقلاب اسلامی به خارج از کشور منتقل گردید و صرف طراحی کودتا، کمک به گروههای مخالف جمهوری اسلامی و مردم ایران و کمک به حکومت هایی چون رژیم صدام و رژیم صهیونیستی برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران شد.
«ساواک» که نام اختصاری سازمان اطلاعات و امنیت کشور بود، از اواخر 1335 کار خود را آغاز نمود. رئیس ساواک عنوان معاون نخست وزیر را داشت و رئیس آن را شاه منصوب میکرد. در شکلگیری و تقویت ساواک، آمریکا و انگلیس و اسرائیل نقش عمده و اصلی داشتند. وظیفه اصلی این سازمان حفظ امنیت رژیم سلطنتی، و سرکوب مخالفان و منتقدان شاه بود. از سال 1350، شهربانی، ژاندارمری و ساواک یک کمیتة مشترک ضد خرابکاری تشکیل دادند. از آن پس بصورت دائمی در اذهان مردم ترس از دستگیری بخاطر مخالفت با شاه القاء میشد تا در سایة رعب و وحشت حاصله کسی جرأت مبارزه علیه رژیم شاه را پیدا نکند. القای ترس مفرط به تنفر عمومی از ساواک انجامید. بخصوص آنکه به تدریج اعمال ساواک در شکنجه و کشتن مخالفان آشکار گردید. هر 4 تن روسای ساواک از ابتدا تا انتهای کار این سازمان، کشته شدند. اولین نفر یعنی تیمور بختیار توسط نیروهای شاه (1349) در عراق ترور شد و سه تن دیگر یعنی پاکروان، نصیری و مقدم توسط دادگاههای انقلابی پس از پیروزی انقلاب اسلامی محاکمه و مجازات شدند.
اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی
برای برآورد اهداف انقلابها، از جمله انقلاب اسلامی، تحلیل گفتارهای رهبران، و شعارهای اصلی آنان در طول مبارزه و همچنین بررسی نقطه نظرات مردم و پرسش از آنها، به ویژه عدهای که در زمان انقلاب بودهاند؛ اهمیت دارد. اهداف انقلاب اسلامی ایران در شعار اصلی آن تجلّی روشن و بدون ابهامی داشت: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.
اسناد و مدارک روشن به خوبی نشان میدهد که تمامی آحاد مردم مسلمان و آگاه ایران و رهبران مقبول مردم به خوبی می دانستند که در انقلاب، با نفی رژیم سلطنتی پهلوی چه چیزی را نمیخواهند و چه چیزی را میخواهند. البته روشن است که درک اجمالی و یا تفصیلی مردم از آرمان های انقلاب اسلامی ایران بسته به سطح فکری و شناخت اجتماعی هر یک از اقشار جامعه متفاوت بود. اما همگان بر این نکته واقف و متفق بودند که اکثریت مردم مسلمان ایران؛ معنویت و آزادی و عدالت، استقلال و رشد و سعادت، و شکوفایی و عزت و سربلندی کشور خویش را در سایه تحقق ارزشها و احکام اسلام ناب محمدی(ص) جستجو میکردند.
مطابق یک تحقیق دانشگاهی در سال 83، براساس تحلیل محتوای شعارهای مردم تلاش شده تا تصویر دقیقتری از اهداف انقلاب ارائه شود. مقطع زمانی گردآوری این شعارها از مهر 1356 تا شهریور 1360 انتخاب شده است چرا که بنا به فرض این تحقیق در آن مقطع، هنوز انقلاب در جریان بوده و استقرار نیافته بود. در این تحقیق از تمامی منابع مکتوب از جمله منابع چاپی و غیرچاپی و حتی مطالب نوشته شده بر روی دیوارها استفاده شده و آنچه که تحت عنوان شعار ثبت گردیده بود، استخراج گشته است.
از میان آنچه گردآوری شده بود، حدود 4000 شعار انتخاب شد و مجموعه آنها به شش محور تقسیم گردید: محور اول، شعارهای مربوط به شرایط داخلی و وضعیت نامطلوب رژیم شاه، که حدود 20درصد کل شعارها را در برمیگرفت. محورهای بعدی، شعارهای مربوط به اهداف، ارزشها و آرمانهای انقلاب (18درصد) و شعارهای مربوط به چگونگی سرنگونی رژیم (10درصد)، شعارهای مربوط به مرحله بعد از به قدرت رسیدن انقلابیون، شعارهای مربوط به شخصیتهای انقلاب و در پایان، شعارهای مربوط به مقامات خارجی را شامل میشود.
در شعارهای مربوط به اهداف، ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی، اهداف و ارزشهای سیاسی انقلاب 36درصد ، اهداف و ارزشهای فرهنگی 49درصد و اهداف و ارزشهای اقتصادی تنها 5درصد از این شعارها را به خود اختصاص میدادند.
به تعبیر دکتر محمدحسین پناهی استاد دانشگاه و محقق این تحقیق، اگر توزیع و تکرر شعارها را مبنا قرار دهیم، مشخص میشود که مهمترین هدف انقلاب، در واقع اهداف و ارزشهای فرهنگی آن است و در این راستا، اهداف و ارزشهای سیاسی در اولویت بعدی قرار گرفته و در نهایت اهداف و ارزشهای اقتصادی اولویت بسیار پایینی از خواستههای مردم در شکلگیری انقلاب را به خود اختصاص داده است.
طبق این پژوهش در اهداف و ارزشهای فرهنگی انقلاب ، شعارهای مطرح آنها، ارزش شهادت و جانبازی (41درصد)، اهمیت دین اسلام و ضرورت توجه به آن (31درصد)، ارزش حجاب اسلامی (6درصد) مقدسات اسلامی (16درصد) و سایر ارزشها و هنجارهای اسلامی (4درصد) را شامل میشود.
همچنین نگاهی به ارزشهای اقتصادی مطرح در زمان انقلاب، در قالب شعارهایی که بیان میشد، نشان میدهد نفی فقر و محرومیتهای اقتصاد و حمایت از طبقات محروم در اولویت نخست و مخالفت با سرمایهداری ظالمانه در اولویت بعد، مهمترین اهداف اقتصادی شکلگیری انقلاب اسلامی بوده است.
به استناد تحقیق دیگری در باره همان مقطع زمانی انقلاب، با استفاده از کتاب صحیفة نور، سخنان امام خمینی تحلیل محتوا شده است. در مقایسهای بین شعارهای انقلاب، و گفتار و اعلامیههای امام، انجام مشخص میشود که این دو سازگاری زیادی با هم داشته و بسیار بر هم منطبق بودهاند.
امام خمینی در آذر 57 چنین اعلام نمود: «هدف ما، برقراری جمهوری اسلامی و برنامة ما، تحصیل آزادی و استقلال و سپردن اداره کشور به کارشناسان امین و حذف خیانتها ... و اصلاح قانون اساسی است.» (پیام امام 14/8/57)
چنان که در بسیاری از پیامها وسخنان امام به تلاش برای اجرای احکام مترقی و سعادت آفرین اسلام و تحقق عدالت و پیشرفت در همه زمینهها تأکید شده است. همانگونه که اشاره شد، آرمانهای انقلاب اسلامی را از خلال شعارهای مردم و پیامهای امام خمینی به خوبی میتوان شناخت، آرمانهایی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به صورت اصول مدوّن درج شده است.
میتوان این اهداف و آرمانها را در سه دسته فرهنگی، سیاسی و اقتصادی طبقه بندی نمود:
1- آرمانهای فرهنگی و اجتماعی، مانند: ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا، مبارزه با مظاهر فساد و تباهی، بالا بردن سطح آگاهی های عمومی، آموزش و پرورش همگانی، تقویت روح بررسی، تتبع و ابتکار و تشویق محققان، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای عموم، ایجاد نظام اداری صحیح، تأمین حقوق همهجانبه افراد، توسعه و تحکیم برادری اسلامی، تدوین قوانین و مقررات مدنی مناسب، برقراری حقوق مساوی برای مردم بدون توجه به قوم، قبیله، رنگ و نژاد، برخورداری همگان از تأمین اجتماعی، گسترش آزادیهای قانونمند اجتماعی.
2- آرمانهای سیاسی، نظیر: سرنگونی نظام استبدادی و وابستة سلطنتی و ایجاد حکومت مردمی و مستقل، ادارة امور کشور بر اساس اصل اسلامی شورا و دعوت به خیر، نفی هرگونه ستمگری، ستمکشی، سلطهگری و سلطهپذیری، تأمین امنیت داخلی و نفی تفتیش عقاید، آزادی قانونمند نشریات، مطبوعات، اجتماعات و راهپیماییها، اتکاء به آرای عمومی در اداره کشور، طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب، محو هرگونه استبداد، خودکامگی و انحصارطلبی، تقویت کامل بنیة دفاع ملی، تنظیم سیاست خارجی مستقل، ایجاد روابط صلحآمیز با دول دیگر، حمایت مقدور از مبارزه حق طلبانه ستمدیدگان و مستضعفان در برابر مستکبران.
3- آرمانهای اقتصادی، همچون: پایان بخشیدن به غارت بیتالمال توسط خاندان پهلوی و مقامات رژیم سلطنتی، صیانت از ذخائر و معادن زیرزمینی، تلاش در راه پیشرفت تکنولوژیک، استقلال و خودکفایی اقتصادی، تأمین خودکفایی در علوم و فنون، پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه، تلاش در جهت ریشهکن کردن فقر و محرومیت، تأمین نیازهای اساسی مردم، تأمین شرایط برای اشتغال همگان، تنظیم برنامة اقتصادی کشور به نوعی که موجب خودسازی و افزایش مهارت و ابتکار افراد جامعه باشد، جلوگیری از استثمار و بهرهکشی، منع اضرار به غیر، انحصار، احتکار و ربا، منع اسراف و تبذیر، جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور، تلاش برای افزایش تولیدات کشاورزی و صنعتی، حرکت در مسیر عدالت اقتصادی و کم کردن فاصله طبقاتی، رسیدگی به روستاهای کشور و محرومیتزدایی از آنها.
دستاوردها
بنابراین می توان گفت دستاوردهای انقلاب اسلامی، همان آرمانها و اهدافی هستند که به صورت کلی و یا جزئی، بخشهایی از آنها تحقق یافتهاند و یا پیگیری میشوند. مطابق تقسیمبندی قبلی فهرستی از رؤوس این دستاوردها در سه زمینه مزبور اینگونه قابل طرح است:
1- دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی، مانند: به وجود آمدن محیط نسبی خوب جهت رشد کمالات اخلاقی، زدودن اغلب مظاهر فساد از عرصه جامعه، ارتقای نسبی سطح آگاهیهای عمومی، ریشهکنی بیسوادی، افزایش امنیت اجتماعی و قضایی در بسیاری از موارد، رواج گونههای مختلف ادبیات انسانساز اخلاقمدار، آموزنده، انقلابی و دینی، افزایش و رشد مطبوعات و نشریات مفید و سازنده، اسلامی کردن اغلب مقررات مدنی، جزایی و اقتصادی، گسترش و احیای تفکر دینی در اقشار مختلف فرهنگی و در اغلب سطوح اجتماعی، افزایش هماهنگی بین تعهد و تخصص در جامعه متخصصان کشور، همکاری ثمربخش اساتید و پژوهشگران حوزه و دانشگاه، افزایش پانزده برابری ظرفیت دانشگاهها، مردمی شدن قوای مسلح و ایجاد بسیج، تلاش در جهت معرفی و تعمیم الگوی زن مسلمان، افزایش تعداد و تنوع و توزیع جغرافیایی دانشگاهها، گسترش مراکز علمی و تحقیقی در همه زمینهها، افزایش و گسترش مدارس در همه مقاطع، جهش در محتوا و تعداد عناوین منتشره کتاب و گسترش کتابخوانی، ایجاد خودباوری فرهنگی و علمی، جهش در ابتکارات و نوآوریهای علمی، دستیابی به عرصههای فوق پیشرفته علمی از قبیل نانو تکنولوژی و شبیهسازی و ژنتیک و دانش هستهای و...
در حوزة هنری و فرهنگی یکی از موارد قابل اشاره، سینمای ایران است که به اذعان تمامی صاحبنظران، قبل از انقلاب به هیچ وجه در دنیا مطرح نبوده و به حساب نمیآمده اما امروزه به عنوان یکی از جذابترین، صاحب سبکترین و جزو چند سینمای مطرح جهان قرار دارد.
موفقیت و دستیابی هرساله دانش آموزان ایرانی به مقامات جهانی در المپیادهای علمی در رشتههای مختلفی همچون فیزیک، ریاضی، شیمی، کامپیوتر و ... در رقابت با کشورهای پیشرفته علمی یکی دیگر از شواهد رشد و توسعه علمی کشور در سالهای پس از انقلاب است. رشد کمی دانشجویان کشور یکی دیگر از شاخصهای توسعه علمی در سالهای پس از انقلاب میباشد. درحالی که تعداد دانشجویان دانشگاههای کشور قبل از انقلاب از مرز 150 هزار نفر تجاوز نمیکرده امروزه این تعداد به حدود دو میلیون و پانصد هزار نفر بالغ شده است.
همچنین در خصوص رشد سطح تخصص باید اشاره نمود کشوری که در سال 1356 با 33 میلیون جمعیت، نیازمند ورود پزشک از خارج (از کشورهایی همچون هند، بنگلادش و پاکستان و ...) بوده هم اکنون با جمعیتی بیش از دو برابر، پزشک مازاد دارد و خود به دیگر کشورها پزشک صادر میکند.
2- دستاوردهای سیاسی، نظیر: ریشه کنی نظام استبدادی شاهنشاهی، استقرار نظام جمهوری اسلامی، استقلال سیاسی و قطع سلطه و مداخله ابرقدرتها در سرنوشت کشور، تحقق الگوی نوین مردمسالاری دینی در ایران، شکلگیری گروهها و تشکّلهای سیاسی مختلف در عرصه رقابت سیاسی، توسعه آزادیهای قانونی، تلاش در مسیر تحقق کامل پیوند دین و سیاست، رشد سیاسی و آگاهیهای عمومی مردم، احیای روحیة عزت و سرافرازی ملی در عرصه جهانی، دستیابی ایران به جایگاه قدرتمند منطقهای و بینالمللی ، حرکت در جهت تجدید حیات تمدن جهانی اسلام، تنظیم سیاست خارجی و ارتباط با دیگر دولتها بر اساس اصول اسلامی عزت،حکمت، مصلحت و سیاست نه شرقی، نه غربی، گسترش پیام انسانی و آزادیبخش انقلاب و حمایت از مظلومان در عرصه بینالمللی، توجه بیشتر به جهان سوم و جهان اسلام در روابط خارجی، حضور قدرتمند و تأثیرگذار در مجامع و سازمانهای بینالمللی و...
3- دستاوردهای اقتصادی، همچون: افزایش صادرات غیرنفتی، کاهش صادرات نفتی به نسبت افزایش جمعیت و هزینهها، حرکت به سمت کاهش اتکاء بودجه به نفت، تنوعبخشی به تولید ملی و نجات از اقتصاد تک محصولی، توجه گسترده به مناطق محروم و دورافتاده، تحول اساسی در امکانات و زیرساختهای روستایی مانند بسط و توسعه فعالیتهای عمرانی و رفاهی در سطح روستاها از قبیل تأسیس خانة بهداشت، ساخت راه، حمام بهداشتی، برق، آب لولهکشی، تلفن و تأسیس مدارس تا سطح دبیرستان، جهش در تولیدات کشاورزی و صنعتی متکی به فناوری بومی، پیشرفت در صنایع کشتیسازی، خودروهای سنگین و سبک، و ماشینآلات کشاورزی، جهش و توسعه صنایع مستقل نظامی و دفاعی، پیشرفت در صنایع هوافضا و ساخت موشک و ماهواره و هواپیما، توسعه و بهبود چشمگیر ارتباطات، جاده ها، راه آهن، فرودگاهها و بنادر، افزایش وسیع آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر، افزایش چندین برابری سدسازی و نیروگاههای آبی، توسعة صنایع مختلف سنگین و سبک، افزایش سهم گاز در تأمین انرژی و پوشش دادن صدها شهر و میلیونها نفر، افزایش و توسعة ظرفیت پالایشگاهها و صنایع گوناگون در حوزة نفت و گاز، خودکفایی در تأمین فرآوردههای نفتی علیرغم افزایش شدید مصرف و جمعیت، توسعة ظرفیت پتروشیمی و افزایش تولید آن تا بیش از بیست برابر، پیشرفت در عرصه فناوری اطلاعات، ساخت بومی کارخانجات تأمین سوخت هستهای و نیروگاههای اتمی، ساخت نیروگاههای بادی و...
در حیطة صنایع نظامی، در حالی که قبل از انقلاب تقریباً تمام تسلیحات نظامی کشور از خارج وارد میشد، هماکنون نه تنها این نسبت تقریبا معکوس شده بلکه ایران در زمرة یکی از تولیدکنندگان تسلیحات پیشرفته نظامی در جهان قرار گرفته و تولیدات خود را به بیش از 37 کشور جهان نیز صادر میکند.
در حیطة صنعتی، کشوری که قبل از انقلاب تقریبا تمامی کالاهای صنعتی خود را از خارج وارد میکرد و معدود کالاهای ساخت داخل آن نیز عموماً از کیفیت و مرغوبیت پایینی برخوردار بود، هم اکنون در اکثر زمینهها خود به تولیدکننده تبدیل شده است و تولیداتش نیز در بسیاری از موارد، از جهت کیفیت و استاندارد قابل رقابت با مشابه خارجی میباشد و در بسیاری از صنایع مصرفی و کالاهای واسطهای به مرز خوداتکایی کامل رسیده است.
در حیطة کشاورزی و دامداری طبق آمار رسمی دولت در سال 1356، دولت ایران فقط توانایی تأمین مواد غذایی مردم خود برای 33 روز را داشته است و مجبور بوده باقی مواد غذایی خود را از خارج وارد کند. برای مثال مرغ را از فرانسه، تخممرغ را از اسرائیل، سیب را از لبنان، پنیر را از دانمارک و ... وارد میکرده لکن هماکنون علی رغم دو برابر شدن جمعیت، بیش از 300 روز در سال مواد غذایی خود را در داخل تأمین میکند و در اکثر زمینهها خوداتکا شده است.
در بسیاری از محافل و گفتگوها به هنگام بررسی وضع اقتصاد پس از انقلاب، مباحث به گرانی و تورم تقلیل پیدا میکند و قیمت اجناس و کالاهای اساسی، قبل و بعد از انقلاب با هم مقایسه میشود. در این موارد تبعاً مخالفان، قیمت بالای کالاها و خدمات در شرایط کنونی را مهمترین دلیل برای ناکامی اقتصاد پس از انقلاب میدانند، در مقابل موافقان، ضمن توجه به این امر، به بسیاری از تحولات اساسی اقتصادی و صنعتی استشهاد میکنند و از خدماترسانی به روستاها، افزایش تولیدات صنعتی و پتروشیمی، گازرسانی به بیشتر نقاط کشور، توسعه جادهها و راه آهن و فرودگاهها، افزایش سدسازی و بومی شدن فناوری آن، انرژی هستهای، توان بازدارندۀ دفاعی و... سخن میگویند. در این موارد بایستی به همه آثار و دستاوردهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی انقلاب به طور جامع نگاه کرد و معدل گرفت و نباید با اغراق در مورد گرانی برخی کالاها سایر رهاوردهای انقلاب مردم نادیده گرفته شود.
به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران، کارنامة عملکرد نظام جمهوری اسلامی، با توجه به تغییرات عمده شرایط و افزایش هزینهها و مشکلات کشور در سالهای پس از انقلاب، با عنایت به حجم کارهای انجام شده، مصداق کارآمدی نسبی است. به عنوان مثال، نیکی کدی نویسندة امریکایی و یکی از کسانی که وضعیت ایران در یکصد سال اخیر را مورد مطالعه قرار داده است، علیرغم اشتباهاتی که در تفسیر بخشی از سیاستهای جمهوری اسلامی در اثر خود به نام بررسی ریشههای انقلاب اسلامی، داشته است، در نوشتة آخر خود تحت عنوان «نتایج انقلاب ایران» نتوانسته از ذکر برخی تحولات چشمگیر پس از انقلاب خودداری ورزد. او مینویسد: «در ایران، زمامداران اسلامگرا سیاستهایی را به اجرا در آوردند که در نهایت به توسعة یک جامعة سالمتر، آموزش دیدهتر و فرهیختهتر کمک کرد.»
معیارهای ارزیابی نتایج انقلاب
در باب شناخت انقلاب اسلامی، یکی از مهمترین و حساسترین پرسشها اینست که انقلاب اسلامی در عمل چه آثار و نتایجی داشته است؟ طبعاً سه دهه پس از پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی همه ما در اطراف خود مسائلی را لمس و تجربه میکنیم که بعضاً برایمان تلخ یا شیرین مینماید و آنها را نوعاً به حساب پیامدهای انقلاب اسلامی میگذاریم. اما صحیح آن است که آثار و نتایج انقلاب اسلامی به طور عالمانه و منصفانه تبیین و ارزیابی شود.
بعضی از مردم به هنگام مواجهة روزمره با کثیری از وقایع و حوادث در وهلة اول با آنها فقط برخوردهای احساسی و عاطفی دارند تا آنجا که در یک لحظه ممکن است تصور کنند، همه چیز در وضع مطلوب است اما در شرایطی دیگر کاملاً به عکس تصور کنند. برای اجتناب از اینگونه افراط و تفریطها بهتر است بر مهمترین ملاکها و شیوههای ارزیابی نتایج انقلاب مروری داشته باشیم:
1- مقایسة نتایج و آثار با اهداف انقلاب، 2- مقایسه نتایج و آثار با امکانات دولت و کشور، 3- سنجش نتایج و آثار انقلاب با اهداف و امکانات به طور همزمان، 4- مقایسة وضع موجود با کشورهای پیشرفته، 5- مقایسة وضع موجود با قبل از انقلاب.
1- اهداف انقلاب اسلامی بعنوان ملاک ارزیابی: انقلاب اسلامی در همة ابعاد فردی و اجتماعی، داخلی و خارجی، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، اهداف بسیار بلندی برای مردم و دولت ترسیم نموده است.
این اهداف عمدتاً مأخوذ از قرآن و معارف پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) هستند که در کلام امام خمینی و شعارهای مردم در دوران انقلاب متجلی شدهاند. این اهداف در قانون اساسی بصورت رسمی و قانونی گنجانده شده و مجدداً به تأیید و تصویب امام و مردم رسیدهاند. طبعاً این اهداف یکی از بهترین ملاکها برای سنجش وضعیت کنونی نظام و ارزیابی آثار و نتایج انقلاب اسلامی هستند. همانگونه که قبلاً اشاره شد، اهداف انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در اصل سوم قانون اساسی ترسیم شدهاند و هر فرد میتواند با مطالعة آنها و با اتکاء به اخبار و اطلاعات صحیح، نسبت به آثار و نتایج انقلاب اسلامی ارزیابی و قضاوت نماید.
بر اساس تحقیق تخصصی و مشاهدۀ عمومی، میتوان این واقعیت را مطرح کرد که در بسیاری از آن اهداف توفیقات نسبی حاصل شده و در پارهای دیگر عدم توفیقهایی دیده میشود، ولی جهت گیری کلی امور به سمت تحقق آنهاست. هیچگاه کسی اصل اهداف و ضرورت حرکت به سمت آنها را نفی نکرده است، هرچند بعضی از دولتها با تشخیص و توان خود مواردی را بهتر پیگیری نمودهاند و بعضی دیگر کوشیدهاند جامعیت و هماهنگی همة اهداف را بیشتر رعایت کنند. در مجموع میتوان گفت که اگر آثار و نتایج انقلاب با اهداف آن مقایسه شود نتیجة امیدوارکنندهای حاصل میشود.
2- امکانات بعنوان ملاک ارزیابی: انقلاب اسلامی برای تحقق اهدافش و برآورده کردن خواستهها و نیازهای مردم چه امکاناتی در اختیار داشته است؟ این پرسش، عقلایی است و در رشتههای علمی و معرفتی گوناگون به صور مختلفی متجلی شده است. مثلاً در علم حقوق و فقه میگویند: «تناسب حق و تکلیف» یعنی اگر کسی تکلیفی بر عهده داشت باید متناسب با آن تواناییها و حقوقی داشته باشد تا بتواند آن تکلیف را انجام دهد. در علم مدیریت از «تناسب وظایف و مأموریتها با امکانات و اختیارات» سخن میگویند.
اصل سوم قانون اساسی نیز نکته فوق را ملحوظ داشته و چنین آورده که: «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همة امکانات خود را برای امور زیر به کار برد» با توجه به وسعت و کثرت اهداف انقلاب اسلامی که در اصل سوم بیان شده است، امکانات بسیار عظیمی باید در اختیار قوای مسئول کشور باشد.
همانطور که میتوان اهداف و نیازهای انقلاب و نظام را به دو دستة مادی و معنوی تقسیم نمود، امکانات نیز اعم از مادی و معنوی است. امکانات کیفی و معنوی را میتوان به این شرح برشمرد:
1- ایمان و روحیه 2- اراده و عزم ملی 3- علم و عقل 4- زمان، و امکانات مادی را هم به این شرح میتوان نام برد: 1- منابع طبیعی 2- سرمایه 3- دانش و فناوری 4- سیستمها و ساختارها.
از نظر معنوی میتوان پذیرفت که انقلاب اسلامی امکانات عظیمی را آزاد و فراهم کرد. بنابراین برای تحقق اهداف باید انتظار بالایی از آن داشت. اما چرا برخی از اهداف آنچنانکه باید و شاید حاصل نشدهاند؟ در پاسخ باید گفت اولاً امکانات معنوی عمدتاً شرط لازم برای تحقق اهداف هستند ولی شرط کافی نیستند بلکه باید امکانات و ابزار مادی هم فراهم باشد. در بسیاری از موارد امکانات مادی و معنوی لازم و ملزوم یکدیگرند. ثانیاً بخش زیادی از امکانات معنوی و بسیج عمومی مردم برای حضور و مشارکت، صرف دفع آفات و موانع انقلاب و حفظ اصل نظام و انقلاب و آب و خاک کشور شد، و تحقق اهداف را تحت الشعاع قرار داد. در واقع، مقاطعی پیش آمد که عملاً انرژی کافی مبتنی بر امکانات معنوی چنان مستهلک شده بود که چیزی برای پی گیری اهداف باقی نمی ماند.
آشوبها و تشتتهای داخلی، محاصرة اقتصادی، حملة نظامی، تهاجم فرهنگی، امواج تروریسم، تفرقه و انحراف بعضی جریانهای داخلی، آفات و موانعی هستند که توان و انرژی فوقالعاده سنگینی برای دفع آنها صرف شده است و در نتیجه تحقق برخی اهداف دچار رکود و تأخیر شدهاند.
یکی از مهمترین امکاناتی که برای تحقق هر هدفی مورد نیاز است، مقولة زمان و زمانبندی مقتضی است. بر اساس دانش و تجربه برای نیل به اقتصادی صحیح و عادلانه که رفاه عمومی و رفع فقر را به ارمغان آورد و در زمینه کار و بهداشت و مسکن و تغذیه هیچ نوع محرومیتی نباشد، حتی در صورت فراهم بودن همة امکانات مادی و معنوی، به چند سال زمان نیاز است؟ مسلماً رسیدن به این هدف، زمان خیلی زیادی نیاز دارد.
اقتصاد سرمایهداری غرب که برای تحقق رفاه کنونی بعضی کشورها حداقل چند قرن ، زمان سپری کرده است هنوز در زمینة رفع فقر و بیکاری، بهطور کامل موفق نبوده و آمار حکایت از آن دارد که دهها میلیون نفر در کشورهای مرفه غربی زیر خط فقر زندگی میکنند. اقتصاد دولتی و سوسیالیستی بلوک شرق نیز نزدیک هفتاد سال برای ایجاد رفاه عمومی و رفع فقر تلاش کرد اما توفیق چشمگیری نداشت و سرانجام دستخوش فروپاشی و اضمحلال گردید.
اصولاً برخی از اهداف مندرج در اصل سوم قانون اساسی، متخذ از قرآن و سنت میباشند و مکتب اسلام از صدر ظهور خود آنها را به عنوان اهداف و ایدهآلهای نوع بشر مطرح کرده است و در صورت فراهم بودن امکانات در هر عصر و دورهای، انسانها بطور نسبی میتوانند به آنها نائل شوند. بنابراین انقلاب اسلامی نیز با سی سال عمر و کمبود امکانات و هجوم آفات و موانع، راه درازی تا تحقق اهداف اصولی و کلان خود دارد. بنابر این نکته مهم آن است که حداقل مردم مطمئن باشند که در مسیر تحقق اهداف قرار دارند.
پس از بررسی امکانات کیفی و معنوی و نقش آنها در تحقق اهداف، اینک امکانات مادی و اقتصادی انقلاب اسلامی را بررسی میکنیم.
در باب اهمیت امکانات مادی کافی است به این نکته اشاره کنیم که ای امکانات نه تنها برای تحقق اهداف و نیازهای مادی لازم و ضروری هستند، بلکه حتی پیشبرد اهداف معنوی و کیفی نیز نیازمند استفاده از ابزارها و امکانات مادی است. برای مثال بند 1 از اصل سوم قانون اساسی یک هدف کاملاً اخلاقی و معنوی است:
«1- ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با کلیة مظاهر فساد و تباهی».
بدیهی است که مبارزه با کلیة مظاهر فساد و تباهی نیازمند هزینه و آموزش و تشکیلات گستردهای است و شناساندن و ترویج فضایل اخلاقی نیز مستلزم امکانات و هزینه است. ضمن آن که از بین بردن زمینههای بسیاری از ناراستیها و ترغیب مردم به تقویت فضایل، در گرو حل بسیاری از مشکلات اقتصادی است. نیز وجود یک اقتصاد مولّد و عادلانه که در آن انسانها مجبور نباشند برای رفع نیازهای مادیشان اخلاق و درستی را زیر پا بگذارند، از پیش شرط های ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی است.
بنابراین نظام مولود انقلاب اسلامی با اهداف وسیع و متعالی، نیازمند امکانات مادی و اقتصادی بسیار گستردهای است. پس به حکم عقل و انصاف، در ارزیابی آثار و نتایج انقلاب اسلامی بخصوص در ابعاد اقتصادی و رفاهی باید میزان ظرفیتها و امکانات اقتصادی و مادی موجود را مورد توجه قرار داد.
از سوی دیگر طی سی سال گذشته جمعیت کشور بیش از دو برابر شده است، پس به طور کمی نیازها دو برابر شده و موجب کاهش سهم امکانات محدود می شود. همچنین از لحاظ کیفی نیازها و خواستههای مردم چند برابر شده است. زیرا: متأثر از شعارهای عدالتخواهانه و آرمانی انقلاب اسلامی، توقعات مردم از این نظام بیشتر است، با دو برابر شدن جمعیت شهری و بالا و متنوع بودن الگوی مصرف زندگی شهری، افزایش انتظارات اجتماعی را به بار آورده است، و مبتنی بر عدالت خواهی و امکان مقایسة سطح زندگی توسط رادیو و تلویزیون، الگوی مصرف روستایی نیز همانند الگوی مصرف شهری شده است.
در شرایط کنونی نیز به رغم افزایش مقطعی قیمت نفت، به علت کاهش قدرت خرید دلار و گسترش بی سابقه عملیات عمرانی در سراسر کشور و چند برابر شدن هزینههای خدمات رسانی به مردم و توسعه زیرساختها به همه نقاط کشور پهناور ایران، هنوز هم به نسبت جمعیت و هزینهها، امکانات دولت برای توسعه مطلوب کشور کافی نبوده است.
آنچه که تاکنون حاصل شده، معجزة اراده یک ملت است نه ناشی از معادلات معمول هزینه ـ فایده یا توسعة مبتنی بر امکانات و سرمایة کافی و مناسب. با این تفاصیل، انتظارات و خواستههای مردم از لحاظ کمی و کیفی نسبت به سال آخر رژیم شاه چندین برابر شده است. بنابراین از لحاظ مفروضات نظریه سیستمها، این حجم از توقعات و انتظارات که به این سرعت متوجه هر نظام سیاسی شود میتواند بحرانزا و فلج کننده باشد. لکن طی این سه دهه به دلیل انعطاف و ظرفیت بالای انقلاب اسلامی، نظام به مشکلات ناشی از این شرایط فائق آمده است. زیرا از یک طرف دولتها علیرغم این مشکلات و کمبودها، با شدت و ضعف و کم و بیش، خدماترسانی خود را در حد مقدور افزایش دادهاند و از طرف دیگر مردم بخاطر مشروعیتی که برای نظام متعلق به خودشان قائل هستند، کوشیدهاند تا حد مقدور خواستهها و انتظارات خود را کنترل کنند.
در سالهای گذشته، تولید نفت نسبت به رژیم شاه، نصف شده است که این امر خودش از اهداف انقلاب اسلامی بود. زیرا نفت یک مادة معدنی تجدیدناپذیر و تمام شدنی است که امام معتقد بود باید تولید آن حساب شده و محدود باشد تا نسلهای آینده نیز از درآمد نفت و انرژی سوختی آن بهرهمند باشند.
اما طی این مدت مصرف داخلی نفت چند برابر شده است. این افزایش از نظر ارزیابی آثار و نتایج انقلاب حاوی علایم و پیامهای خوب و بد است: از یک طرف نشان میدهد که نفت در سطح وسیع و بین اقشار مردم توزیع میشود، و از طرف دیگر حاکی از این واقعیت نیز هست که نفت به صورت غیربهینه مصرف میشود. همچنین آمار و قرائن نشان میدهد که توزیع و مصرف این مادة ارزشمند همراه با یارانة دولت، ناعادلانه است و سهم یک فرد مرفه و متمول شهری از یارانههای دولتی دهها برابر یک فرد روستایی و چندین برابر بخش زیادی از مردم است.
در اینجا برای ارزیابی آثار و نتایج انقلاب اسلامی، از منظر امکانات، میتوانیم به این نتیجه برسیم که: با توجه به امکانات بالنسبه محدود مادی و افزایش مشکلات و تقاضاها، با اذعان به وجود و حتی در مواردی افزایش مشکلات مردم، آنچه که در زمینه تحقق اهداف و خواستههای مادی مردم صورت گرفته است، مثبت، رو به پیشرفت، قابل توجه و امیدوارکننده میباشد.
3-تلفیق اهداف و امکانات در ارزیابی: معمولاً بعضی از مردم آثار و نتایج انقلاب را با ملاک اهداف و نیازهای خود میسنجند که در این صورت چون برخی از این اهداف و نیازها چنانکه باید و شاید محقق نشدهاند، نمره خوبی به دستاوردهای انقلاب نمیدهند. از سوی دیگر دولتها و سایر قوای مسئول که طبق قانون اساسی مکلف به تحقق اهداف انقلاب اسلامی اند، عملکرد خود را با توجه به امکانات مادی که در اختیار داشتهاند میسنجند و نظر به تنگناها و مشکلاتی که از این بابت وجود داشته، قاعدتاً نمره بالایی به خود میدهند و آثار و نتایج انقلاب را عمدتاً خوب و بالا ارزیابی مینمایند.
بنابراین دولت و بخشهایی از مردم به دلیل تفاوت ملاک، ارزیابیهای متفاوتی از آثار و نتایج انقلاب دارند. برای رفع این تفاوت شایسته است به ملاک مشترک عالمانه و منصفانهای رجوع کنیم. برای ارزیابی رهاوردهای انقلاب بهتر است از هر دو ملاک اهداف و امکانات به صورت تلفیقی و توأمان استفاده شود.
اگر ملاک تلفیقی مورد قبول واقع شود از یک سو آحاد ملت تلاش میکنند همة ظرفیت و توانهای بالقوۀ خود را فعال سازند و از سوی دیگر تا حد ممکن مطالبة نیازها را بر مبنای اولویتبندی واقعبینانه، پیگیری کنند. ههة دولتها و سایر مسئولان نیز همچون دولت کنونی که واقعاً شایستة صفات تلاشگری، پرکاری، مردم مداری، خدمتگذاری و آرمانخواهی است، خواهند کوشید ضمن توزیع عادلانه امکانات محدود، به مطالبات فوری و مهم اکثریت مردم بیشتر توجه نمایند، و اعتماد و مشارکت عمومی را در رویارویی با محدودیتها و تنگناها جلب کنند.
4- مقایسه با کشورهای پیشرفته: مانند دیگر انقلابها، انقلاب اسلامی ایران نیز تلاشی بود برای تغییر اساسی وضع موجود (نظام شاهنشاهی) و برقراری وضع مطلوب (جمهوری اسلامی). یکی از ملاکهایی که میتواند معلوم کنند که انقلاب در تحقق مدینة فاضله و جامعة آرمانی خود به چه نتایجی رسیده، وضعیت و موقعیت کشورهای موسوم به پیشرفته و توسعه یافته است. این کشورها در نظر برخی از افراد، الگوی توسعه و تحول هستند و از دریچة تبلیغات انبوه رسانهها اینک در مرحلهای از ثبات و رفاه محسوب میشوند که به معیار سنجش تبدیل گشتهاند. بسیاری از افراد غرب رفته یا غرب نادیده، دانسته یا ندانسته، به عمد یا غیرعمد از آسایش و رفاه و امنیت و... آن کشورها سخن میگویند. اغلب رسانههای گروهی داخلی نیز به همین سبک، با نمایش زندگی مردم آن سامان، مخاطبان خود را به مقایسة وضع ایران با آن کشورها سوق میدهند، که نتیجة این مقایسه نیز کم و بیش روشن است.
اما برای استفاده از این ملاک و معیار، در سنجش و ارزیابی آثار و نتایج انقلاب و عملکرد نظام، حتماً باید به چند نکته توجه داشت تا نتیجة سنجش، عالمانه و منصفانه باشد:
اولاً کشورهای پیشرفته و مرفه اقتصادی و صنعتی طی چه زمانی، طی چه مراحلی و با چه امکاناتی به وضع موجود فعلی رسیدهاند؟ از لحاظ نظری و فکری و فرهنگی و علمی، آنها حداقل این مسیر را از 5 قرن قبل و از زمان رنسانس آغاز کردهاند و از لحاظ علمی، فنی و تکنولوژیک و از لحاظ اداری و سیاسی و حقوقی، این مهم را از دویست سال پیش با انقلاب فرانسه شروع نمودهاند.
با این شاخصها، مقایسه انقلاب سی سالة ایران با آنها وجهی نداشته و فعلاً زمان برای چنین مقایسهای زود است.
ثانیاً مهمترین هدف و غایت دولت و تمدن نوین غربی، ایجاد بهشت روی زمین بود. این هدف در ضدیت با فرهنگ و سلطه کلیسای قرون وسطی بود که بطور افراطی و بیتوجه به نیازهای مادی، انسانها را دعوت به ترک دنیا و تقرب به یک خدا و آخرت آلوده به خرافات مینمود. در حالی که انقلاب اسلامی هدف غایی و نهاییاش، تأمین سعادت دنیا و آخرت و حصول معنویت با بهرهمندی از نعمات مادی پروردگار و تقرب به خدای متعال است. البته به طور واقعی و متعادل، اقتصاد و نیازهای مادی به عنوان وسایل و ابزار رشد و کمال، ارزش دارند، و ساختن آخرت در مزرعة دنیا صورت میپذیرد.
حال باید دید که پس از پانصد سال بهشت موعود زمینی غرب چیست و به چه بهایی به دست آمده است؟ و چشمانداز آیندة آن چیست؟ مهمترین هزینه و پیامد این بهشت روی زمین و جامعة مادی و رفاهی، آلودگی و تخریب شدید اخلاق و هویت انسانی و محیط زیست اجتماعی و طبیعی، بوده است. یعنی بهشت طبیعت و فطرت مبدل به جهنم میشود تا بهشت خیالی جامعه مدرن حاصل شود. اینک تمدن غربی با این سؤال اساسی مواجه است که آیا آنچه را که از دست داده و چشمانداز ترسناکی که از این رهگذر برای آینده وجود دارد، نسبت به آنچه که به دست آورده میارزد یا خیر؟
این بهشت روی زمین به بهای استعمار و استثمار و عقب ماندگی جهان سوم حاصل شده است، و در حال حاضر فقط بخشی از 15 درصد جمعیت جهان که در نیمکرة شمالی هستند از مواهب این بهشت کاذب مادی برخوردار هستند که در آنجا نیز بسیاری از مردم در مرز یا زیر خط فقر زندگی میکنند.
بنابراین استفاده از ملاک کشورهای پیشرفته برای سنجش و ارزیابی آثار و نتایج انقلاب جای تردید و تأمل دارد. چون غایت فرهنگ و ارزشهای آنها مادیت و اصالت منافع فردی است، در حالی که غایت انقلاب اسلامی سعادت توأمان مادی و معنوی است.
5- مقایسة پس از انقلاب با قبل از انقلاب: یکی از رایجترین شیوههای سنجش و ارزیابی آثار و نتایج انقلاب، مقایسه با قبل از انقلاب میباشد. اما بخش عمدهای از جمعیت جوان کشور خود شخصاً نظام پیشین را مشاهده و تجربه نکردهاند، و شاید دقیقاً ندانند و درنیابند که چرا نسل قبل، دست به انقلاب زده است. این نسل، وضعیت موجود نظام را با انتظارات و توقعات و آرمانهای خودش میسنجد و بعضاً ممکن است وضعیت مادی زندگی غربی تبلیغ شده در رسانهها را الگوی ارزیابی و سنجش قرار دهد.
اما نسلی که شرایط قبل از انقلاب را درک و لمس کرده و خود در وقوع و پیروزی انقلاب نقشآفرینی کرده، تحت چه شرایط و ضوابطی قبل و بعد از انقلاب را مقایسه میکند؟
عمدة این نسل، زحمات و لطمات انقلاب و جنگ را صبورانه و داوطلبانه به امید تحقق اهداف و آرمان های والای انقلاب تحمل کردهاند و بسیاری از نتایج اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نظام را مثبت تلقی کرده و عملکردها و روندها را در راستای تحقق اهداف میدانند. اما در عین حال از برخی مسایل رنج میبرند و از یک حکومت الهی و مردمی بسیار بیشتر انتظار دارند.
اما بسیاری از اینان آثار و دستاوردهای سیاسی، معنوی و فرهنگی، و حتی اقتصادی انقلاب را آنقدر زیاد و روشن میبینند که معتقدند با تمام مشکلات، خسارات و هزینههای مادی و غیرمادی که تا کنون به نظام تحمیل شده، این دستاوردها بسیار ارزشمند است.
بسیاری از پژوهشگران بر آنند که ایران از نظر فردی و اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، داخلی و خارجی، طی سه دهۀ گذشته تحولات وسیع و عمیق و عمدتاً مثبتی را حاصل کرده است. لکن شدّت حبّ و بغضهای موافقان و مخالفان و غوغای طبیعی انقلاب و جنگ تا کنون مانع از آن بوده که این امر بطور عالمانه و دلسوزانه و نقادانه بطور روشن و دقیق، تحقیق و تبیین شود.
اگر مبتنی بر اطلاعات وسیع و عمیق و به مدد ملاکهای علمی و عینی آثار و نتایج انقلاب اسلامی را بررسی کنیم مشاهده میشود که اهداف زیادی محقق شده و اهداف زیادی هم در راستای تحقق هستند.
به امید تحقّق تمامی آرمانهای انقلاب اسلامی
انشاء الله