اما در حقیقت دارد. همه ماجراهای مربوط به انتخاب او به این حقیقت منجر میشود که او نخستین آمریکایی آفریقاییتبار است که در این جایگاه قرار میگیرد. یکی از دلایل اهمیت این موضوع آن است که حزب جمهوریخواه در بیش از یک قرن گذشته همواره در بحثهای نژادی از تبعیض و برتری سفیدها حمایت کردهاست.
البته حزب جمهوریخواه اساسا برای مقابله با پیشرفت بردهداری ایجاد شد. بعد از جنگ داخلی آمریکا، جمهوریخواهان قهرمانانه برای آزاد کردن نسبی بردههای سابق جنگیدند. اما بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال1876، همه اینها در دوران بازسازی به پایان رسید.
رادرفورد هایس، یکی از جمهوریخواهانی بود که به مبارزه برای برابری پشت کرد. رهبری حزب هم تفکیک نژادی را به نوعی تایید کرد. حزب جمهوریخواه مدرن ارتباط و شباهت چندانی با حزب لینکولن نداشت.
این حزب در حقیقت حزب ریچارد نیکسون است که در دهه1970 آرای سیاهپوستان را به دمکراتها و سفیدپوستان را متعلق به جمهوریخواهان دانست. این روند دههها ادامه یافت و جواب داد و حتی به ظهور اکثریت دائم حاکم جمهوریخواه منجر شد.
ممکن است یک حزب سیاسی نتواند مسیر متفاوتی در پیش بگیرد اما یک کشور میتواند. آمریکا در سالهای اخیر در مسیر تغییر بود. این تغییر نه تنها در ترکیب جمعیتی مردم که وزنه آن به سوی اقلیتها سنگین میشد بلکه در رویکردها هم مشهود بود.
جمهوریخواهان متفکر این را مدتهاست که تشخیص دادهاند. در سال 2005، کن مهلمان رئیس وقت کمیته ملی جمهوریخواهان، به خاطر بهاصطلاح استراتژی جنوبی عذرخواهی کرد.
او در کنوانسیون ملی حزب جمهوریخواه گفت: بعضی جمهوریخواهان برای به دست آوردن آرای آمریکاییهای سیاهپوست، تسلیم شدند و در حقیقت تلاش کردند تا از قطببندیهای نژادی فایده سیاسی ببرند. من امروز بهعنوان یک مدیر جمهوریخواه به شما میگویم که ما اشتباه کردیم.
در رقابت اخیر میان جمهوریخواهان برای انتخاب رهبری حزب، استیل که فرماندار سابق مریلند بوده، یک میانهرو و در حقیقت یک غریبه حزبی به شمار میآمد.
او رقیب گروهی بود که یکی از آنها به خاطر دفاع از حضورش در یک کشور تماما سفید مشهور بود و دیگری به خاطر سرودن شعری برای اوباما با نام «باراک، سیاه جادویی».
استیل اما هیچکدام از این وصلههای نژادی را همراه خود نداشت. حزب جمهوریخواه میدانست که در فضای کنونی آمریکا نمیتواند کسی را به رهبری انتخاب کند که چنین سابقهای داشتهاست. به همین دلیل استیل را بهترین گزینه یافت. از سوی دیگر، پوست سیاه استیل میتواند سابقه گذشته جمهوریخواهان را هم پاک کند.
اما موقعیت حزب جمهوریخواه فقط بهخاطر مسائل نژادی خراب نیست. سال آنوزیس، رهبر حزب جمهوریخواه در ایالت میشیگان هفته گذشته در نامه اعلام نامزدیاش برای انتخاب بهعنوان رهبر جدید حزب جمهوریخواه، نوشتهبود: زمانی ما حزبی بودیم که آمریکا در زمینه امنیت ملی به ما اعتماد داشت. اما بعد از ناکامیهای اطلاعاتی و برنامهریزیهای ضعیف در جنگ عراق، آمریکا اعتماد و اعتقاد خود را به حزب ما از دست داد.
زمانی ما حزبی با مسئولیتپذیری مالی به شمار میآمدیم. اما وقتی اعضای حزب خودمان به هزینههای بالا متهم شدند و بزرگترین بودجه فدرال را در طول تاریخ تصویب کردیم، آمریکا اعتقاد خود را به حزب ما از دست داد.
اما برای اینکه آمریکاییها اعتماد و اعتقاد خود را به حزب لینکولن بازیابند، به چیزی بیش از تغییرات ظاهری در راس هرم نیاز است. معلوم نیست که استیل واقعا قرار است تغییر واقعی باشد یا همان تغییرات ظاهری در راس.
یکی از نخستین اقدامات او بهعنوان رئیس حزب تبریک به جمهوریخواهان کنگره بود که به اتفاق آرا علیه بسته محرک اقتصادی دمکراتها رای دادند. او در نامه تبریک خود نوشت: تخم غازی که شما در سبد رئیسجمهوری گذاشتید بسیار زیبا بود.
این سخنوری برای یک رهبر سیاسی جالب است. اما دهنکجی به رئیسجمهوری نمیتواند جایگزین مناسبی برای یک سیاست محرک مالی باشد و نمیتواند حزب جمهوریخواه را برای طبقه کارگر آمریکایی مطلوب کند. اما حتی اگر استیل بخواهد حزب جمهوریخواه را بازسازی کند، معلوم نیست که حزب چنین اجازهای به او بدهد. بسیاری از جمهوریخواهان این حزب را همینطور که هست دوست دارند.
نظرسنجیها و تحقیقات نشان میدهد که جمهوریخواهان اندک علاقهای برای میانهروی ایدئولوژیک ندارند. در یکی از این نظرسنجیها، 55درصد از جمهوریخواهان گفتهاند که این حزب باید بیشتر به جهت سارا پالین متمایل شود. اعتقاد او این است که جمهوریخواهان باید جنگجوتر باشند.
اما خطمشی کنونی استیل، بیش از آنکه تغییر اساسی باشد، کارکرد بهتر حزبی و جلب توجه افکار عمومی به این حزب است. ولی موضوع اصلی، واقعیت جمهوریخواهان است. تا وقتی استیل این موضوع را تشخیص ندهد، چهره سیاهرنگ و خندان او کاری از پیش نمیبرد.
ایندیپندنت – 4 فوریه 2009