دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۷ - ۰۵:۵۷
۰ نفر

با وجود فروکش کردن حملات مرگبار در عراق در ماه‌های اخیر، اوضاع این کشور با آنچه قرار بود بعد از جنگ و سرنگونی دولت صدام باشد، تفاوت‌های زیادی دارد.

به همین دلیل است که جورج بوش رئیس‌جمهور سابق آمریکا را از 6 سال پیش و تا سال‌های آینده، به خاطر این موضوع سرزنش کرده و می‌کنند.

درباره عراق موضوعات زیادی برای گفتن و نوشتن وجود دارد. اما از مهم‌ترین آنها 10 نکته‌ای است که آمریکا و غرب سعی دارد به غلط آن را القا کند. این 10 نکته، خیالاتی هستند که آمریکا امیدوار بود محقق شود اما اکنون عکس آن روی داده‌است.

1 – مردم عراق در پی جنگی که جورج بوش به راه‌انداخت، از امنیت بیشتری برخوردار شده‌اند. واقعیت آن است که نا امنی عراق در حال حاضر به شکل دیگری مشکل آوارگی و پناهندگی عراقی‌ها در داخل و خارج از این کشور دامن زده است. حداقل 2/4 میلیون نفر عراقی در حال حاضر از خانه و کاشانه خود دور و آواره شده‌اند. این رقم شامل 2.2 میلیون نفری است که در داخل مرزهای این کشور جا به جا شده‌اند و 2 میلیون نفر دیگر که به سایر کشور‌ها ( حدود 4/1 میلیون نفر به سوریه و نیم میلیون نفر به اردن) پناهنده شده‌اند.

طی ماه‌های پایانی سال 2008 مقامات 2 کشور سوریه و اردن که با مشکل بزرگ تامین نیازهای بهداشتی، آموزشی و سایر نیاز‌های پناهندگان عراقی مواجه بودند، شرایط جدیدی را برای اعطای ویزا ارائه کردند که مانع از ورود بیشتر پناهندگان عراقی به خاک این کشورها می‌شود. در داخل خاک عراق نیز بیشتر استانداران و فرمانداران از ورود افرادی که در پی درگیری‌های فرقه‌ای در سایر نقاط کشور آواره شده‌اند، به مناطق تحت نفوذ خود، جلوگیری می‌کنند.

2 – شمار قابل توجهی از عراقی‌هایی که در دوران صدام حسین در سراسر جهان به حالت تبعید به سر می‌بردند، به کشور باز گشته‌اند.واقعیت آن است که تعداد عراقی‌هایی که به کشور خود باز گشته‌اند، به هیچ عنوان قابل توجه نیست و حتی تعداد عراقی‌هایی که هم اینک رهسپار سوریه می‌شوند، بیشتر از آنانی است که از سوریه به عراق باز می‌گردند.

3 – وضعیت اقتصادی عراقی‌ها پس از جنگ بوش بهتر شده است.در واقع یک میلیون عراقی در حال حاضر از ناامنی غذایی رنج می‌برند و 6 میلیون نفر دیگر برای زنده ماندن به جیره‌های غذایی ارائه شده از سوی سازمان ملل نیاز دارند. براساس نتایج برآوردی که در تابستان سال 2007 انجام شد، 28درصد کودکان عراقی دچار سوء تغذیه‌اند.

4 – امضای توافق امنیتی آمریکا و عراق یک پیروزی مهم برای بوش بود.واقعیت آن است که این دولت عراق بود که آمریکا را وادار به پذیرش طرح عقب نشینی نیروهای رزمی خود از شهر‌های عراق تا ژوئیه سال 2009 (تابستان آینده) و خروج کامل نظامیان آمریکایی از عراق تا پایان سال 2011 کرد. دولت بوش پیش از امضای توافق، خواهان راه‌اندازی 58 پایگاه دائمی، داشتن اجازه دستگیری عراقی‌ها بر حسب نظر و تشخیص خود و انجام مانورهای نظامی یکجانبه در خاک این کشور بود.

6 – تنها دلیل کاهش تلفات انسانی شهروندان غیرنظامی در عراق، افزایش 30 هزار نفری تعداد نظامیان آمریکایی در سال 2007 بوده است.در واقع تعداد نظامیان آمریکایی در عراق پیش از افزایش نیروها در سال 2007 نیز بالا بود و ارتش آمریکا در همان سال در مقابله با نا آرامی‌ها موفق عمل می‌کرد. دلیل عمده کاهش آمار تلفات این بوده است که شیعیان موفق شدند با استقرار در بغداد، اکثریت جمعیت پایتخت عراق را به دست آورند. در حال حاضر شیعیان با اکثریتی 75 تا 80 درصدی بغداد را به شهری شیعی تبدیل کرده‌اند (درابتدای اشغال عراق نسبت جمعیتی شیعیان به سنی‌ها در بغداد 50 به 50 بود). افزایش آمار تلفات انسانی در سال‌های 2006 و 2007 پیامد تصفیه‌های فرقه‌ای و قومی بود.

7 – جان مک کین، نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، مدعی بود که اگر نیروهای آمریکایی عراق را ترک کنند، این کشور بلادرنگ تحت سلطه القاعده قرار خواهد گرفت.واقعیت آن است که تعداد‌اندکی از پیروان اسامه بن لادن در عراق حضور دارند. اگر منظور جان مک کین تندروهای بنیاد‌گرا نیز بوده باشد، آنها در واقع مورد حمایت اعراب سنی قرار ندارند و از سوی هیچ گروه شیعه (60 درصد جمعیت عراق) و کردها (20 درصد جمعیت عراق) نیز حمایت نمی‌شوند. آنها مورد تنفر ایران، سوریه، ترکیه و اردن قرار دارند و این کشور‌ها هرگز اجازه تسلط تندرو‌ها بر عراق را نخواهند داد.

8 – جنگ عراق جهان را در برابر خطر تروریسم امن‌تر کرده است.در واقع عراق امروزه به یک محل مهم آموزش برای تندرو‌هایی مبدل شده است که رد پای آنها در بمب گذاری‌های مهم در مادرید، لندن و گلاسکو مشاهده می‌شود.

9 – بوش جنگ عراق را آغاز کرد چرا که به او درباره ظرفیت سلاح‌های کشتار جمعی حکومت صدام حسین، اطلاعات نادرستی داده شده بود.

واقعیت این است که دایره تحقیقات و اطلاعات وزارت خارجه ایالات متحده نسبت به داستان‌های هشدار‌دهنده درباره سلاح‌های تخریب وسیع صدام حسین که مبنای اقدامات بوش و دیک چنی قرار گرفت، ابراز تردید کرده بود. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) نیز از تایید خبر دروغ فروش اورانیوم نیجریه به عراق در سخنرانی جورج بوش امتناع کرد، موضوعی که بوش بعد‌ها منبع آن را سازمان ضد‌اطلاعات بریتانیا (ام‌ای 6) دانست. براساس یادداشت‌های داونینگ استریت (دفتر نخست وزیری بریتانیا) بوش برای رسیدن به اهداف خود از سازمان‌های اطلاعاتی سوء استفاده می‌کرد.

بر این اساس رئیس‌جمهور وقت آمریکا به‌دنبال تحریک عراق – به‌عنوان نمونه به اشتباه‌انداختن نظامیان عراقی برای هدف قرار دادن هواپیماهای سازمان ملل – و یافتن بهانه‌ای برای حمله به این کشور بود.

در این حال در حد فاصل فوریه تا مارس سال 2003 بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل 100 تا 600 سایت را که گمان می‌رفت محل استقرار تسلیحات کشتارجمعی عراق بودند، مورد بررسی قرار دادند و به هیچ نشانه‌ای دست نیافتند.

10 – داگلاس فیث و سایر نومحافظه‌کاران حقیقتا راغب به جنگ با عراق نبودند.
جالب است. شاید به این خاطر بود که آنها در سال 1996 در نامه‌ای به بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر وقت اسرائیل) و نیز در نامه معروف خود به بیل کلینتون در سال 1998 با عنوان طرح قرن جدید آمریکا خواهان جنگ و اقدام نظامی علیه عراق شدند.

نو محافظه‌کاران دروغگو‌هایی رسوا و بد نامند و با گذشت زمان به باز تعریف و در واقع روایت تاریخ از دیدگاه خود می‌پردازند. اینک آنها از نظر خود، آمیزه‌ای از گاندی و مادر‌ترزا شده‌اند و مقصر اصلی در ماجرای حمله به عراق نیز بیل کلینتون است! اما نکته مهم این است که مردم اینک چهره نومحافظه‌کاران را شناخته‌اند. یک دروغگو می‌تواند در عمل کار خود را تا حدی پیش ببرد. اما یک دروغگوی بدنام اگر می‌خواهد که مردم به حرف‌های او گوش دهند و به توصیه‌هایش عمل کنند، با مشکل مواجه خواهد شد.

تورنتو استار – 31 دسامبر 2008

کد خبر 74961

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز