به گزارش همشهری آنلاین، چندی قبل دختری جوان به اداره پلیس تهران رفت و گفت در دام یک مرد آزارگر گرفتار شده است.
وی توضیح داد: من باستانشناس هستم و کارم مرمت اشیای عتیقه و زیرخاکی است. وی ادامه داد: من یک صفحه در اینستاگرام دارم که معمولا عکس عتیقهها و اشیای تاریخی که مرمت میکنم را در آن قرار میدهم. مدتی قبل پسری به نام کامران پیامی برایم فرستاد و گفت علاقه خاصی به عتیقه دارد. ما شروع به صحبت کردیم و دوستی میان ما شکل گرفت.
پس از چند روز کامران به من گفت که یک گلدان عتیقه دارد اما شکسته است. وی از من درخواست کرد آن را ترمیم کنم و من هم به او گفتم باید گلدان را ارزیابی کنم تا ببینم آیا امکان مرمت وجود دارد یا نه. پس از آن کامران برای نشان دادن گلدان در یکی از خیابانها قرار گذاشت. وقتی سر قرار حاضر شدم کامران با ماشین شخصیاش آمد. من سوار ماشینش شدم که گلدان را ببینم اما او شروع به حرکت کرد. وقتی اعتراض کردم با مشت چند ضربه به سر و صورتم زد طوریکه از شدت درد گیج و بیحال شدم.
او سپس به سمت باغی در اطراف تهران رفت و در آنجا با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. سپس طلا و پولهایم را سرقت کرد و بعد به سمت تهران برگشت و مرا در منطقهای خلوت رها کرد. وی تهدید کرد که اگر شکایتی علیه او مطرح کنم مرا ربوده و اینبار جانم را میگیرد اما من تهدیدهایش را جدی نگرفتم و راهی اداره پلیس شدم تا از او شکایت کنم.
کینه عجیب
با ثبت این شکایت، مأموران پلیس آگاهی به دستور بازپرس جنایی تهران تحقیقات برای بازداشت متهم را شروع کردند. آنها در گام نخست به بررسی دوربینهای مداربستهای پرداختند که در محل ملاقات شاکی و متهم بود و موفق به شناسایی ماشین متهم شدند و توانستند با همین سرنخ او را در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر کنند.
کامران در تحقیقات اتهام خود را انکار کرد و مدعی شد که دختر باستانشناس(شاکی) را نمیشناسد. اما مأموران در ادامه به بررسی تلفن همراه وی پرداختند و با پیامکهای مرموزی مواجه شدند. او دختران و زنان زیادی را با ارسال پیامک تهدید کرده بود که اگر شکایتی علیه وی مطرح کنند، جانشان را میگیرد. با بهدست آمدن این پیامکها مشخص شد که متهم دستگیر شده یک مجرم حرفهای است که بهصورت سریالی طعمه هایش را شناسایی و پس از آزار و اذیت اموالشان را سرقت میکند.
در این شرایط بود که متهم چارهای جز اقرار به جرم خود ندید و گفت: من وضع مالی نسبتا خوبی داشتم تا اینکه سالها قبل عاشق دختری جوان شدم. قرار بود با هم ازدواج کنیم و به همین دلیل بود که هرچه میخریدم را به نام او میزدم. اما دخترجوان فریبم داد و علاوه بر هدایایی که به نامش خریده بودم، بیشتر سرمایه مرا به بهانه خرید خانه مشترکمان از من گرفت و غیبش زد. در آن زمان به جستوجو پرداختم تا اینکه متوجه شدم دختری که من عاشقش بودم با پسر دیگری ازدواج کرده و از ایران رفته است. این اتفاق خیلی مرا اذیت کرد و دیگر نتوانستم مانند سابق زندگی کنم. از آن زمان نسبت به دختران کینه عجیبی به دل گرفتم. برای گرفتن انتقام، در فضای مجازی با دخترهایی که وضع مالی خوبی داشتند آشنا میشدم.
اجازه نمیدادم این آشنایی بیشتر از 48ساعت طول بکشد. بعد هم به بهانههای مختلف با آنها قرار میگذاشتم و در محل قرار آنها را سوار ماشین میکردم و با تهدید و ضرب و شتم، به باغی در اطراف تهران میکشاندم و پس از آزار و اذیت اموالشان را سرقت میکردم. اموالی مانند طلا، پول، ساعت و...
بنابر این گزارش، متهم به دستور بازپرس جنایی بازداشت شده و تحقیقات برای شناسایی شاکیان ادامه دارد.
نظر شما