انتظار زیادی برای تماشای این فیلم کشیده شد، چه در آن زمان که هنوز تکلیف نمایش آن در جشنواره روشن نبود و چه به هنگام نمایش آن در سینمای مطبوعات که تا ساعتی از نیمه شب گذشته بسیاری را در سالن سینما نگه داشت و سرانجام راضی و خرسند راهی خانههای خود کرد: کسانی که با وجود خستگی یک روز کار آن قدر جذب فیلم شدند که حتی یک پلان آن را از دست ندادند. درباره الی چشمان ما را به پرده نقرهای سینما دوخت و آن قدر تاثیرگذار بود که تا ساعتها فکر و خیال آن، دست از سر ما برنمیداشت؛ اتفاقی که در سینمای ایران به ندرت پیش میآید .
حالا بیاغماض میتوان گفت که اصغر فرهادی بهترین فیلمساز در میان همنسلان خود و یکی از برجستهترین سینماگران این دیار به حساب میآید،با کارنامهای کوچک اما وزین که هنوز فیلم ضعیف در آن یافت نمیشود و با توجه به سیر صعودی و البته تکاملی فرهادی در طول همه این سالها میتوان امیدوار بود که هیچگاه چنین اتفاقی نیفتد، حتی اگر نقصهایی نیز در برخی آثار او بتوان ردیابی کرد. میتوان با یقین دریافت که فیلم به یادماندنی «چهارشنبه سوری» یک اتفاق نبوده است و ما با فیلمساز درجه یکی روبهرو هستیم که در فیلمنامه نویسی نیز از جمله بهترینهاست و درباره الی جهشی است به جایگاهی فراتر از آنچه چهارشنبه سوری برای فرهادی به ارمغان آورده بود.
شاید در نگاه نخست درباره الی شباهتی با «ماجرا» ساخته آنتونیونی داشته باشد، اما این شباهت دور که تنها در حد تاثیرپذیری یک ایده کلی است، چیزی از ارزش فیلم نمیکاهد. آنچه مهم است، چگونگی به کارگیری این تاثیرپذیری و پرورش آن در جهت ارائه یک اثر هنری کاملا متمایز است و ای کاش همه تاثیرپذیری ما در سینمای ایران بدین گونه بود، چرا که در پرتو شگردهایی که فرهادی در فیلم خود به کار گرفته و سطح بالای آن به لحاظ هنری این مسئله را به حاشیه رانده و کمرنگ میسازد.
درباره الی فیلمی است جهانی، مصداق بارز آن سینمایی که همواره در آرزوی آن بودهایم، سینمایی که ایرانی باشد؛ نشانههای زندگی و فرهنگ این دیار را داشته باشد و درنهایت از زبانی جهانی نیز برخوردار باشد. دستمایه درباره الی حول محور قضاوت میگردد، قضاوت آدمها درباره یکدیگر که گاه شکلی بیرحمانه و هولناک مییابد، آن هم برپایه کوچکترین نشانهها که باعث چرخش کامل ذهنیت آدمها برای قضاوت دیگر گونه میشود. به این ترتیب اصغر فرهادی با دست گذاشتن روی آدمهایی آشنا از طبقه متوسط این جامعه، آنها را در شرایط و موقعیتی قرار میدهد تا بازتاب آن را در روابط میان آنها به تصویر بکشد.
درباره الی نه تنها به لحاظ پرداخت سینمایی هنرمندانه آن با زبان مشترک سینما، بلکه از منظر به چالش کشیدن موقعیتها و مفاهیمی کاملا انسانی به لحاظ مضمونی نیز اثری جهانی را تدارک دیده است، چرا که نمایش موقعیتهایی انسانی و پرداختن به مفاهیمی فراگیر همانند آنچه در فیلم میتوان مشاهده کرد، مرزهای جغرافیایی را در مینوردد.
مهمترین ویژگی فیلم که اصلیترین امتیاز آن نیز محسوب میشود فراوانی جزئیات است؛ جزئیاتی که به درستی در سراسر فیلم پخش شدهاند و فرهادی از همه آنها نیز به نحو موثر و کارآمدی استفاده میکند و این مسئله هیچگاه شکل گل درشتی پیدا نمیکند و تحمیلی به نظر نمیرسد. فرهادی از ریزترین مسائل نمیگذرد و از هرچیز همانقدر که لازم است استفاده میکند. جزئیات فیلم نه فقط به صورت عناصری در ساختار روایی فیلم بلکه از جنبههای بصری نیز نمود مییابند و گاه در کنار هم و با وحدت، تاثیر نهایی را در لحظه مورد نظر بر جای میگذارند. انبوهی از این نکتهها را میتوان پشت هم مثال آورد که نشان میدهد فرهادی با چه اشراف و دقتی کارش را انجام داده و ریزترین چیزها از دیده او پنهان نمانده است.
حسن کار فرهادی آن است که صرفا نمایش دهنده چنین موقعیتها و شرایطی است، اگرچه در طول فیلم آدمها مدام در حال قضاوت کردن درباره الی و حتی درباره خودشان هستند اما خود فیلمساز در موضعی بی طرفانه، دست به قضاوت نمیزند. اگر در بخشهایی از فیلم به مسئله اخلاق در روابط میان آدمها میپردازد، شعار نمیدهد و در هیئت یک آموزگار ظاهر نمیشود که به نصیحت کردن بپردازد، بلکه همه چیز برعهده خود تماشاگر گذاشته میشود؛ تماشاگری که خود نیز چنان وارد دنیای فیلم میشود که همپای شخصیتها مدام در حال قضاوت و حدس و گمانهزنی است.
فیلم بیآنکه داعیه اثری واقعگرایانه را داشته باشد، اثری است به شدت واقعگرا و پذیرفتنی، با لحظههایی که به زندگی نزدیک هستند. کنشها و واکنشهای شخصیتها در موقعیتهای مختلف آن چنان ملموس است که هر انسانی میتواند خود را درگیر با آن ببیند.
از سوی دیگر دستمایه درباره الی از کیفیتی برخوردار است که هیچگاه کهنه نمیشود، چرا که تاریخ مصرف ندارد، کما اینکه ارزشهای سینمایی آن بیشک باعث ماندگاری آن خواهند شد. درست است، فیلمنامه درباره الی یک ایده مرکزی دارد که فیلم بر پایه آن بنا شده است و آن بلاتکلیفی آدمها و به تناسب آن مخاطب درباره سرنوشت الی است، اما دانستن این نکته که بخش عمدهای از کشش فیلم مدیون آن است، مانع از آن نمیشود که تماشای فیلم در نوبتهای بعدی جذابیتی نداشته باشد، بلکه برعکس درباره الی از آن جنس فیلمهایی است که مخاطب را دعوت به تماشای دیگر باره این فیلم میکند و در نوبتهای بعدی جذابیتهایی از جنس دیگر برای تماشاگر دارد؛ جذابیت کشف ریزهکاریهای فیلم، جزئیاتی که به شکلی هنرمندانه به کار گرفته شدهاند و دقیق شدن روی آدمها، روابط و ابعاد موقعیتهایی که در آن درگیرند و آنجاست که هنر واقعی فیلمساز خودش را نشان میدهد.
درباره الی نمونه کاملی است از آن سینمای ضد قصه و یا سینمایی که قصه خط کمرنگی دارد و در ذهن بسیاری از فیلمسازان ما دچار سوءتفاهم است. فیلم هم تعلیق دارد، هم کشش و جذابیت، تماشاگر لحظهای رها و ول نمیشود، چرا که موقعیتها در ذات خود پرکشش و دراماتیک هستند و فیلمساز نیز با پرداخت سینمایی قوی و ضرباهنگی درست به روایت آن پرداخته است.
درباره الی در عین حال بهترین بازیهای جشنواره را نیز در خود دارد. از بازیگران اصلی گرفته تا فرعی و حتی بچهها و نابازیگران همه به شکلی عالی و یک دست به نقش آفرینی پرداختهاند. چه کسی تصور میکرد مانی حقیقی این چنین در برابر دوربین عالی بازی کند و در این میان به ویژه گلشیفته فرهانی که به نظر میرسد ریسک استفاده از او - و فراز و نشیبهایی که در مورد اکران فیلم به وجودآورده بود- ارزشاش را داشت.
در نهایت آنکه وقتی به درباره الی فکر میکنیم، انگار خود ما نیز در آن خانه کنار دریا حضور داشتیم، همراه این جمع دوستانه، حضور کوتاه الی را درک کردیم و بعد همانند آنها سرنوشت الی دغدغه ما شد، حدسهای مختلفی پیرامون آن زدیم، با خودمان کلنجار رفتیم و... . صحنه نجات آرش از میان امواج دریا، پرداخت نفسگیری داشت و به شدت تاثیرگذار از کار درآمده بود. راستی مگر درباره الی صحنهای زائد و خنثی و به دور از تاثیرگذاری لازم داشت؟ ما که به خاطر نمیآوریم.