به گزارش همشهری آنلاین، این کلاهبرداران نابغه با انجام کلاهبرداریهای عجیب و غریب و غیر قابل باور، همه را انگشت به دهان گذاشتهاند. کلاهبرداریهای شگفت انگیزی از فروش بنای تاریخی تاج محل و کاخ پارلمان هند و برج ایفل گرفته تا سفر به ۲۶ کشور دنیا و نقد کردن چکهای جعلی که حتی حرفهایترین بانکداران جهان نیز قادر به تشخیص جعلی بودن آنها نبودند.
بزرگترین جاعل تاریخ هندوستان
«میتلیش کومار استاوا» که همه او را به نام آقای «نتوار لعل» میشناسند در سال ۱۹۱۲ در روستای بیهار هندوستان متولد و بزرگ شد. میتلیش کومار در روستای بیهار بزرگ شد و در نزدیکترین شهر به روستا تحصیل کرد تا اینکه یک تابستان برای بازدید از خانواده و دوستانش به روستای محل سکونتش بازگشت.
این تابستان برای او یک تابستان و تعطیلات معمولی نبود بلکه باعث شد سرنوشت او برای تمام عمرش تغییر کند. این جوان روستایی که سالها بعد به اسم «نتوار لعل» معروف شد، اولین بار مهارت باور نکردنی خود را در جعل امضا در همان تابستان کشف کرد. ماجرا از این قرار بود که یکی از همسایگان، از او برای واریز یک حوالهی بانکی در شهر کمک خواست، نتوار این پیشنهاد را پذیرفت اما زمانی که به بانک رفت متوجه شد امضای صاحب اصلی حوالهی بانکی باید پای برگه باشد، یعنی او باید برای گرفتن امضا دوباره از شهر به روستا بر میگشت و این مسیر، مسیری بسیار طولانی بود بنابراین او تصمیم گرفت امضای همسایه را که قبلا دیده بود جعل کند. او بعد از امضا متوجه شد بدون اینکه حتی یک خط را نازکتر یا ضخیمتر بنویسد، امضا را با کیفیت بسیار بالایی انجام داده است. در واقع امضای او با امضای مرد همسایه مو نمیزد.
چند ماه بعد از این ماجرا هنگامی که این مرد هندی برای ادامهی تحصیلات در رشتهی حقوق به کلکته رفته بود، آقای همسایه متوجه شد شخصی با یک حوالهی بانکی جعلی و امضای او به بانک رفته و حسابش را خالی کرده است، همسایه به پلیس شکایت کرد و پلیس نیز به دنبال فرد کلاهبردار بود اما هر چه تحقیق کرد نتوانست او را شناسایی کند.
مدتی بعد نتوار بعد از اتمام درسش در رشتهی حقوق و گرفتن مدرک وکالت، تصمیم گرفت با هزار روپیهای که از حساب مرد همسایه برداشت کرده بود برای خود کسب و کار جدیدی راهاندازی کند. او با این پول دزدی به عنوان یک کارگزار و واسطهگر سهام در بازار بورس شروع به کار کرد و در کنارش هم یک مغازهی پارچهفروشی راه انداخت اما در نهایت او که هیچ تجربهای در خرید و فروش پارچه نداشت در این کار شکست خورد و به همان واسطهگری سهام در بازار اکتفا کرد که البته مدتی بعد آن را هم کنار گذاشت.
رابینهود هندوستان
با وجود اینکه نتوار لعل، ثروت عظیمی از راه کلاهبرداری به دست آورده بود اما هرگز مشخص نشد که این همه پول را چه کرده است. هیچ کس در مورد خانوادهی این مرد اطلاعی ندارد فقط در برخی اخبار آمده که او صاحب یک دختر است که در ایالات متحده آمریکا زندگی معمولیای دارد. نتوار لعل در میان مردم روستای محل تولدش یعنی روستای بیهار بسیار معروف و محبوب است. داستانهای زیادی از بخشندگی او از زبان مردم روستا نقل میشود.
یکی از داستانها میگوید روزی نتوار با لباس فاخر در حالی که درون یک ماشین بسیار مدل بالا نشسته بود همراه با تعداد زیادی محافظ وارد روستای بیهار میشود و محافظان او شروع به توزیع لباس و غذا به صورت رایگان بین مردم میکنند. گفته میشود که در سالهای مختلف این اتفاق بارها افتاده است و در بعضی موارد آقای کلاهبردار به تمام مردم روستای بیهار پول نقد داده که باعث حیرت همهی اهالی روستا شده است.
بخشندگیهای نتوار باعث شد مردم روستای بیهار به او لقب رابین هود بدهند و از او به عنوان یک فرد خیر و حامی مردم یاد کنند. این محبوبیت به حدی رسید که وقتی خبر درگذشت نتوار در سراسر هندوستان پیچید، مردم روستای بیهار برای او عزاداری کردند و بعد تصمیم گرفتند تا یک مجسمه ی یادبود از رابین هود خودشان بسازند. به هر حال با وجود پرونده ی بزرگ و سیاه این استاد کلاهبرداری، هنوز هم نتوار لعل به صورت یک شخصیت مرموز باقی مانده است.
تاج محل را فروخت
نتوار هر روز با یک قیافه و اسم جدید در اطراف بناهای تاریخی هند پرسه میزد و خودش را به گردشگران ثروتمند نزدیک میکرد. او با چربزبانی خودش را یکی از افراد مهم دولتی معرفی کرده و به آنها در مورد ساختمانی که گردشگران برای بازدید از آن آمده بودند اطلاعات کامل و جامعی میداد و وقتی که گردشگر ثروتمندی را بسیار مشتاق آن بنا میدید به او میگفت این ساختمان از طرف دولت به فروش میرسد تا صاحب جدید بهتر بتواند به آن رسیدگی کند و ساختمان دیرتر خراب شود همچنین او با دغلکاری و دلایل عجیب و غریبی که میآورد به آن فرد میگفت میتواند بعد از اینکه آن مکان را خریداری کرد برای بازدید عموم بلیت بفروشد تا از این راه پول خوبی به دست آورد.
در نهایت کلاهبردار نابغه موفق شد با چرب زبانی و صحبتهایش مکان تاریخی تاج محل را دو بار به دو گردشگر مختلف بفروشد، همچنین این کلاهبردار افسانهای توانست به طرز باورنکردنی و عجیب و غریبی قصر قلعهی سرخ را نیز سه بار به فروش برساند، البته گفته میشود آقای لعل حتی کاخ پارلمان هندوستان را که ساختمانی بسیار تاریخی بود در حالی که ۵۴۵ نماینده در آن ساختمان در حال بحث بر سر مسائل روز دنیا بودند، دو بار به فروش برساند.
اولین بازداشت
اولین باری که این کلاهبردار هندی به اتهام جعل سند و کلاهبرداری توسط پلیس هندوستان دستگیر شده و به زندان افتاد زمانی بود که تازه کارش را در بورس آغاز کرده بود. او یک روز در حال گذر از یک خیابان فرعی در کلکته بود که چند تن تیرآهن را که برای ساختن یک ساختمان بزرگ در کنار خیابان گذاشته شده بود دید. او به سرعت با درست کردن یک سند جعلی و معرفی خودش به عنوان صاحب آن آهنها، موفق شد ۹ تن آهن را که در واقع متعلق به یک پروژهی دولتی بود به یک خریدار بفروشد. پلیس بعد از با خبر شدن از این قضیه، به دنبال فروشنده گشت و بالاخره موفق شد نتوار را شناسایی و دستگیر کند و نتیجهی این دستگیری این شد که او برای جعل سند دولتی و فروختن اموال دولتی، به شش ماه زندان محکوم شد.
بعد از پایان دوران محکومیت، آقای کلاهبردار با بیرون آمدن از زندان به فکر راه جدیدی برای پول درآوردن افتاد بنابراین شروع به فروش داروهای غیر مجاز دوپینگ و تناسب اندام به ورزشکاران و هنرپیشهها کرد، اما زمانی که یکی از این هنرپیشهها با استفاده از آن داروهای تقلبی مسموم شد به پلیس شکایت کرد و نتوار دوباره دستگیر شد.
این بار اما پلیس نتوانست ثابت کند که مرد جوان همان فروشندهی داروها بوده، بنابراین آقای کلاهبردار به راحتی از چنگ قانون گریخت و آزادانه به کارهای خلافش ادامه داد، بعد از این اتفاق، او چند ماهی را در خفا زندگی کرد تا آبها از آسیاب بیفتد. آنگاه با یک قیافهی جدید و یک اسم جعلی به ایستگاههای راه آهن رفت و در آنجا معاملات کوچکی را انجام داد.
کارهایی که کلاهبردار نابغه در ایستگاههای راه آهن انجام میداد عمدتا صدور اسناد جعلی دولتی برای بارگیری یا ترخیص کالاهایی بود که با قطار جا به جا میشدند یا دریافت و وصول چک آن کالاها بود. این معاملات برای او بسیار پر سود و منفعت بود البته طی انجام این معاملات مختلف، او بارها موفق شده بود با تغییر چهره و نام و همچنین داشتن مدارک شناسایی جعلی، از دست پلیس فرار کرده و هویت اصلی خودش را پنهان کند. «نتوار لعل» در واقع اسم مستعار این کلاهبردار بزرگ بود که از دههی چهارم زندگیاش آن را به عنوان اسم رسمی برای خودش انتخاب کرد و با این اسم در همه جا شناخته میشد اما در واقع اسم اصلی این کلاهبردار افسانهای، میتلیش کومار بود.
دوران طلایی
گفته میشود دههی ۵۰ و ۶۰ زندگی نتوار لعل، دوران طلایی او در کلاهبرداری است. او که در این دوران دیگر تبدیل به یک کلاهبردار حرفهای شده بود در سراسر کشور هندوستان دائما برای انجام معاملاتش در رفت و آمد بود. در این سالها، او بارها با جعل اسناد و معرفی خودش با نامهای مختلف و جعل امضا، موفق شد از جواهرسازها، ساعتسازها، همچنین تجار بزرگ و معاملهگران، بانکداران و البته دولت، کلاهبرداریهای بزرگی انجام دهد و اموال و جواهراتی را به سرقت ببرد که دیگر هیچ جایگزینی نداشتند.
فروشندگان ساعتهای جواهرنشان زیادی در دهلینو فریب این آقای کلاهبردار را خورده بودند و با وجود اینکه مالشان از دست رفته بود هرگز نتوانستند ثابت کنند چه کسی اموال آنها و آن همه جواهرات قیمتی را با دادن چندین برگ سند جعلی از آنها ربوده است. از روی نشانههایی که این مالباختگان به پلیس داده بودند بعد از مدتها تحقیق، پلیس هندوستان مردی را با یک لباس کهنه و مندرس در ایستگاه راهآهن بازداشت کرد. البته که این مرد ژندهپوش همان آقای نتوار لعل معروف بود، اما قیافهاش و مدارک جعلیای که همراهش بود نشان میداد که فردی عامی، بیسواد و فقیر است که از حرفهای پلیس و اتهام هایی که به او میزنند هیچ نمیفهمد. آقای کلاهبردار آنقدر خودش را به نفهمی زد و مظلومنمایی کرد که پلیس باورش شد اشتباهی او را دستگیر کرده است.
کارآگاه پلیس باور نمیکرد ممکن است این فرد ژندهپوش همان کلاهبردار نابغهای باشد که همهی نیروهای پلیس هندوستان بسیج شده بودند تا او را دستگیر کنند. بنابراین چون هیچ مدرکی علیه نتوار ژندهپوش و فقیر پیدا نکرد و البته هیچ چیز با ارزشی نیز همراه این مرد نبود، پلیس مجبور شد این کلاهبردار افسانهای را آزاد کند. آقای کلاهبردار باهوش که حالا سنین میانسالی زندگیاش را پشت سر میگذاشت با استفاده از این فرصت تصمیم گرفت وارد سیاست شود و خود را به سیاستمداران و مردان دولتی نزدیک کند تا بتواند کلاهبرداریهای بزرگتری انجام دهد که عقل هیچ کسی به آن نمیرسید، بنابراین کم کم با درست کردن قیافهی موجه و معقول برای خودش و با یک اسم مستعار، خود را به مردان دولتی نزدیک کرد.
کار این کلاهبردار افسانهای به جایی رسیده بود که در همه جا خودش را از دوستان نزدیک رئیسجمهور معرفی میکرد و حتی امضای رئیس جمهور «راجندرا پرساد» را نیز جعل میکرد. نتوار موفق شده بود با جا زدن خودش به عنوان یکی از مقامات مطرح دولتی، گردشگران را گول بزند تا اینکه او یک تصمیم بسیار بزرگ گرفت. او میخواست بزرگترین کلاهبرداری قرن را انجام دهد، پس نقشه کشید تا مکانهای تاریخی و باستانی را به فروش برساند، این کار برای او مثل یک بازی بود.
فرار از زندان
به هر حال میتلیش کومار استاوا یا همان نتوار لعل معروف که گفته میشود استاد تغییر چهره بود و بیش از ۵۰ نام مستعار داشت، برای بیش از پنج دهه نامش در کشور هندوستان مترادف با تقلب و کلاهبرداری بود و زمانی که پلیس بالاخره این کلاهبردار افسانهای را دستگیر کرد با بیش از ۱۰۰ مورد دیگر از فریبکاری و کلاهبرداریهای او نیز روبهرو شد.
این کلاهبردار معروف بیش از ۱۰۰ پرونده در اداره ی پلیس داشت و در هشت ایالت تحت تعقیب بود، اما زمانی که دستگیر شد تنها به ۱۱۳ سال زندان محکوم شد، اما از این دوران طولانی او کمتر از ۲۰ سال حبس کشید و بارها به طرق مختلف موفق به فرار از زندان شد. گفته میشود که آقای نتوار لعل هشت فرار بزرگ از زندانهای مختلف را در پرونده ی بزرگ و سیاهش دارد که این فرارها باعث شده بود اعتماد به نفس این شیاد بزرگ هر بار بیشتر از قبل شود.
کلاهبردار افسانهای در سال ۱۹۵۷، بعد از اینکه برای اولین بار به اتهام جعل سند تاج محل و فروختن آن به یک گردشگر ساده لوح محکوم شد، موفق شد از زندان کانپور که یکی از معروفترین زندانهای هند از نظر قوانین و همچنین مراقبتهای پلیس است فرار کند که در تاریخ جرم و جنایت هندوستان به عنوان یک فرار بزرگ از آن یاد میشود. او با پوشیدن لباس یکی از نگهبانهای زندان موفق شد به راحتی از زندان خارج شود. نظریات مختلفی دربارهی آخر وعاقبت این تبهکار بزرگ وجود دارد.
برخی میگویند که او در سال ۱۹۷۹، زمانی که مأموران پلیس، وی را برای محاکمه به بمبئی میبردهاند فرار کرده و بعد از آن فرار اعلام شده که او در گذشته است. برخی دیگر میگویند که او در سال ۱۹۹۶ از زندان فرار کرده و برای همیشه ناپدید شده است. البته برخی روزنامه نگاران هندی میگویند او آخرین بار در سال ۱۹۹۶ در ایستگاه راه آهن دهلی نو در حالی دیده شده که یک مأمور پلیس در حال انتقال او به یک بیمارستان بوده که ناگهان ناپدید شده است.
کی مرده است؟
در مورد تاریخ مرگ این کلاهبردار حرفهای نیز شک و شبهههای زیادی وجود دارد. در حالیکه برادر نتوار لعل ادعا دارد زمانی که او در سال ۱۹۹۶ آخرین فرار خودش از زندان را انجام داده، چون بسیار بیمار و مریض بوده در گذشته است و او هم جسد برادرش را طبق آیین و سنن سوزانده است، اما شواهد و مدارکی وجود دارد که نشان میدهد او دروغ میگوید.
مهمترین مدرک درباره دروغگویی او، انجام یک زنجیره از کلاهبرداری مشابه با شگرد لعل شیاد است که در سالهای بعد از ۱۹۹۶ صورت گرفت، بعضیها عقیده دارند این شواهد و مدارک ثابت میکند پادشاه کلاهبرداران هندوستان تا سن ۹۷ سالگی یعنی تقریبا ۱۳ سال بعد از آخرین فرار، زنده بوده و پنهانی زندگی کرده است تا اینکه در ژانویه ۲۰۰۹ در گذشته است.
نظر شما