رئیسجمهور و دیگر مقامات ارشد آمریکا در همه سخنرانیها و دیدارهای داخلی و خارجیشان ابتدا درمورد عراق سخن میگفتند اما این روزها با تغییر دولت در آمریکا، موضوع اول سیاست خارجی این کشور هم تغییر کرده است. اکنون افغانستان و به تبع آن تحولات در پاکستان مسئله اول و چالش اصلی دولت آمریکاست.
با رویکارآمدن دولت اوباما، توجه آمریکا بیش از گذشته به افغانستان و پاکستان معطوف شده است. موضوع تروریسم و فعالیتهای گروه القاعده همراه با ضعف دولت در افغانستان یکی از دغدغههای دولت جدید آمریکاست. تصور تیم سیاست خارجی اوباما این است که فعالیتهای القاعده و رشد تروریسم میتواند اقتدار جهانی این کشور را زیر سؤال ببرد و اجازه ندهد که آمریکا به مسائل مهم جهانی بپردازد. براین اساس، با توجه به اینکه شرایط سیاسی در عراق بسیار پیچیده است و این کشور به جولانگاه جریانهای افراطی که ریشه در افغانستان دارند، تبدیل شده است، سیاست خارجی اوباما توجه خود را به افغانستان و پاکستان یعنی زادگاه اصلی تروریسم معطوف کرده است. در این شرایط حداقل 5عامل زیر در اتخاذ چنین رویکردی موثر بوده است:
- افزایش بیثباتی و ناامنی در افغانستان و شمال پاکستان
- وجود دولت ضعیف و ناکارآمد در افغانستان
- رشد مجدد طالبان، بازخیزی جریان افراطی طالبان افغانستان، پاکستان و عرب - افغانها و حزب اسلامی
- بازسازی شبکه القاعده و فعالیت مجدد جریانهای افراطی
- افزایش بیسابقه حجم تولید مواد مخدر
از این رو، رویکرد دولت جدید آمریکا برای تغییر وضعیت در افغانستان از 4 اصل زیر تشکیل شده است: 1- اتخاذ راهحلهای کوتاهمدت و بهرهگیری از ابزارهای سیاسی و نظامی 2- افزایش توان نیروهای خارجی 3- تقویت نهادهای مدنی و ارتش افغانستان 4- همکاری بیشتر با متحدین غربی و مشارکت همسایگان ه نظر میرسد که انتخاب نمایندهای ویژه برای افغانستان و پاکستان و اعزام نیروهای جدید به افغانستان، مقدمه این تغییر رویکرد باشد.
بهطور کلی، در ارتباط با تحولات افغانستان متغیرهای بسیار مهمی وجود دارد که هر کدام از آنها در شرایطی میتوانند بسیار تاثیرگذار باشند از جمله:
- انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان
- اوضاع داخلی پاکستان و رویکرد ISI (سرویس اطلاعاتی ارتش پاکستان) به افغانستان
- رویکرد ایران به روند تحولات در افغانستان
- جدیت ناتو و کشورهای اروپایی در ایجاد تغییرات
در هفتههای گذشته شاهد برخی اختلافنظرها میان دولت افغانستان و برخی دولتهای غربی بودهایم. اومابا در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود در کاخ سفید که هفته گذشته انجام شد، در مورد افغانستان اظهار داشت که دولت افغانستان بهشدت از آنچه در اطرافش میگذرد بیاطلاع است؛ این گفته یک انتقاد مستقیم به دولت آقای کرزی بود. همچنین وزیر امور خارجه آمریکا نیز در نشست سنای آن کشور، دولت افغانستان را دولت مواد مخدر و آلوده به فساد خواند و اعلام کرد که دولت جدید برای اصلاح اوضاع عمومی در افغانستان، بهدنبال راهکارهای بنیادی است.
هچنین دبیرکل ناتو با انتقاد شدید از وضعیت دولت افغانستان، معتقد است که فساد و بیکفایتی دولت افغانستان، به اندازه وجود مخالفان و شورشیان در ایجاد و استمرار بیثباتی و ناامنی نقش دارد. دبیرکل ناتو بر مشارکت کشورهای همسایه افغانستان برای رفع مشکلات و بهبود اوضاع، تاکید کرده است. در مقابل، آقای کرزی و مقامات افغانستان ضمن پذیرش برخی مشکلات، عملکرد و رفتار نیروهای خارجی مستقر در افغانستان را مسبب برخی از بیثباتیها و مشکلات میدانند.
بهنظر میرسد عدم توفیق نیروهای ناتو در ایجاد ثبات، امنیت و عدم تحقق سیاستهای آمریکا، تردیدهایی را در حمایت از دولت کرزی ایجاد کرده است و این میتواند در سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری آن کشور موثر باشد. البته به رغم اختلاف نظرهای موجود، کرزی کماکان بر ضرورت استمرار حضور نیروی خارجی برای مقابله با تروریستها در افغانستان تاکید دارد.نکته مهم دیگر این است که دولت اوباما تا چه حد میخواهد به ابزار نظامی در افغانستان متوسل شود؟
تجربه ناموفق ارتش شوروی در گذشته و نیروهای آمریکا و ناتو در سالهای اخیر نشان داده است که با راهحل نظامی، نمیتوان مشکلات فعلی افغانستان را حل و فصل کرد؛ بهطوری که اخیرا وزیر امور خارجه انگلیس طی مقالهای اعلام کرده است روشهای گذشته برای مبارزه علیه تروریسم ناکارآمد بوده و غرب نمیتواند بهوسیله جنگ و کشتار، با تهدیدهای پیشرو مقابله کند. ارزیابیهای اولیه نیز نشان میدهد دولت اوباما ابزار نظامی را تنها راه مقابله با مشکلات موجود تلقی نمیکند.
توصیهها
در یک ارزیابی کلان از شرایط موجود در افغانستان بهنظر میرسد که راهحلهای سیاسی بهتر از راهحلهای نظامی میتواند مشکلات افغانستان را حل و فصل کند. همانگونه که در سال2002، در جریان مذاکرات شکلگیری دولت و تصویب قانون اساسی، پیشرفتهای قابل ملاحظهای حاصل شد، زمانی راهحل های سیاسی بهتر به نتیجه خواهد رسید که ملاحظات زیر مورد توجه قرار گیرد:
1- تعهدات جامعه جهانی برای بازسازی افغانستان و رفاه مردم این کشور مجددا مورد توجه و اولویت قرار گیرد. تا زمانی که مردم از امکانات اولیه برای زندگی برخوردار نباشند و امید به آینده زنده نشود، تولید مواد مخدر ادامه داشته و در نتیجه بیکاری، مهاجرت و جذب گروههای مخالف و شورشی تداوم خواهد یافت.
2- لازم است نیروهای نظامی مستقر در افغانستان تنها به دنبال ثباتسازی و امنیتسازی باشند و تا حد امکان به روشهای قهرآمیز متوسل نشوند، مگر اینکه اطمینان حاصل کنند که به مقابله با نیروهای تروریستی میپردازند. پیگیری اهداف کور و کشتن مردم بیشترین تاثیر را در استمرار ناامنیها دارد.
3- ضمن احترام به عقاید همه اقشار مردم، ضروری است با فعالیتهای تشکیلاتی جریانات افراطگرا نظیر طالبان و القاعده مقابله شود.
4- پاکستان و عربستان سعودی و برخی از کشورهای عربی، باید مواضع و رفتارهای خود را بهگونهای تنظیم کنند که موجب تشویق طالبان و جریانات افراطی نشوند.
5- انتخاب رئیسجمهوری بعدی حق مردم افغانستان است. کشورهای ذینفوذ در افغانستان نباید با روشهای مختلف سیاسی، تبلیغاتی، اقتصادی یا حمایت از یک گروه و مخالفت با گروهی دیگر، سعی در تاثیرگذاری بر شرایط را داشته باشند. اینگونه رفتارها نه تنها حق مردم را محدود میکند بلکه موجب رقابتهای زودرس شده که نتیجه آن بیثباتی و ناامنی بیشتر خواهد بود.
6- یک جناح سیاسی یا یک قوم به تنهایی نمیتواند حکومت کند. آشتی ملی و مشارکتدادن اقوام و گروههای سیاسی مقدمهای برای دولت – ملتسازی در افغانستان است که نتیجه آن کاهش درگیریها خواهد بود.
7- کشورهای موثر همسایه افغانستان بهویژه ایران که همواره در 30سال گذشته هزینههای ناامنی و بیثباتی افغانستان را پرداختهاند، خواهان ثبات و آرامش در این کشور هستند، بنابراین در شرایط جدید، در صورتی که دولت جدید آمریکا و غربیها بهدنبال اصلاح برخی از سیاستهای گذشته خود باشند، میتوانند در روند ایجاد تحولات مثبت نقش سازندهای ایفا کنند.
* معاون پژوهشهای سیاست خارجی
مرکز تحقیقات استراتژیک