نمایشنامه هنر، از نمایشنامه‌های پرطرفدار در ایران است و بارها اجرا شده است. این نمایشنامه درباره ماهیت هنر و هنر نو است و همینطور کسانی که با تفسیرهای غلوآمیز و به اسم هنر آوانگارد مخاطب را گول می‌زنند و نیز دلالانی که در این میان از خرید و فروش این آثار سود می‌برند.

لئوناردو داودنژاد

همشهری آنلاین، شقایق عرفی‌نژاد: این روزها نمایش «لئوناردو داودنژاد» به کارگردانی حسین کشفی و بازی فرشید قلی‌پور، فرید رحتمی و مهیار اسلامی با نگاهی به همین نمایشنامه در سالن انتظامی ‌خانه هنرمندان روی صحنه است. در این نمایش کسی تابلوی سفیدی را از نقاشی به اسم لئوناردو داودنژاد به قیمت ۵۸۰ میلیون تومان می‌خرد، به امید این که بتواند آن را با قیمت بیشتری بفروشد. او در باره این تابلو با دوستانش بحث می‌کند و سعی می‌کند قانعشان کند که این تابلوی سفید یک اثر مهم هنری است، چون به او این طور گفته‌اند. با حسین کشفی که پیش از این هم نمایش تجربه‌های اخیر را در تئاتر شهر روی صحنه برده بود، صحبت کردیم:

راحت قضاوت می‌کنیم| پا پس نمی‌کشم، می‌ایستم و کار می‌کنماز انتخاب متن بگویید. چطور این متن را برای اجرا انتخاب کردید؟

من و محسن میرزاخانی، نویسنده این نمایشنامه، رفاقت بیست و چند ساله داریم که از پشت میزهای هنرستان صدا و سیما شروع شده و تا الان ادامه پیدا کرده است. چند همکاری مشترک هم با هم داشته ایم. لئوناردو داودنژاد هم یکی از همین همکاری‌های مشترک است. این متن به حدود سه یا چهار سال پیش برمی‌گردد که قرار بود آن را کار کنیم، اما بنا به دلایل مختلف این اتفاق نیفتاد. آخرین بار هم سال ۱۴۰۰ آن را با بازیگران دیگری تمرین کردیم و قرار بود در تئاترشهر اجرا برویم، اما مصادف شد با تعطیلی دو ماهه تئاترها در آن زمان به دلیل کرونا و باز هم اجرا نشد. بعد هم که به اتفاقات سال گذشته برخوردیم و در نهایت خروجی آن چیزی است که الان روی صحنه است.

اما درباره انتخاب متن باید بگویم من چه به عنوان بازیگر و چه در جایگاه کارگردان همیشه دوست دارم موقعیت‌های مختلفی را تجربه کنم. مثلا نمایشی که قبل از لئوناردو داودنژاد کار کردم، نمایش «تجربه‌های اخیر» نوشته امیررضا کوهستانی بود که زندگی یک خانواده را در طول صد سال به تصویر می‌کشید و هرکس از سالن بیرون می‌آمد، چشم‌هایش اشک آلود بود. همان مقطع تصمیم گرفتم نمایش بعدی‌ام نمایشی باشد که وقتی آدم‌ها از سالن بیرون می‌آیند، خندان باشند. اصولا کارگردانی موقعیت‌های مختلف جزو علایق من است. در پرونده کاری‌ام هم کارهای کمدی دارم و هم اجتماعی و هم کارهای کلاسیک و ملودرام. به اضافه این که در مورد متن لئوناردو باید بگویم تا به حال اتفاق نیفتاده بود که از متن هنر یاسمینا رضا همچنین برداشتی شود. یعنی موقعیت در تهران حال حاضر باشد. کمدی آن هم از آن کمدی‌هایی نیست که به هر قیمت بخنداند؛ کمدی که اصلا طرفدارش نیستم. متنی بود که حس خوبی به آن داشتم و خودم وقتی می‌خواندم، می‌خندیدم. همه این‌ها باعث شد که آن را کار کنم.

از اجرای قبلی که به دلیل وقایع سیاسی و اجتماعی که اتفاق افتاد، تعطیل شد، بگویید.

قرار بود این نمایش از شهریور تا مهر سال گذشته اجرا شود. نمایش ۲۷ شهریورد روی صحنه رفت و سه شب بیشتر اجرا نشد و اتقافاتی افتاد که همه ما از سر گذراندیم. تئاتر کار کردن در عادی‌ترین شرایطش در این سرزمین نوعی جنگیدن حساب می‌شود، وای به این که در چنین شرایطی قرار بگیرید. ما کلی تمرین کرده بودیم، هزینه‌های جاری تمرین را پرداخته بودیم، تبلیغات کرده بودیم و بعد باید تعطیل می‌کردیم. سال گذشته در مقطعی تمام سالن‌های تئاتر تعطیل بودند و بعد بعضی از آنها جسته‌وگریخته کارهایی را روی صحنه بردند. ولی موقعیت خوبی برای کار کردن نبود. اتفاقی که برای ما افتاد این بود که خانه هنرمندان ۷ ماه تعطیل شد و کاری از دست ما ساخته نبود. به هر حال این سرزمین همیشه پر از التهاب بوده است. ما در جایی زندگی می‌کنیم که شب با یک سری فکر و خیال و برنامه می‌خوابیم و صبح می‌بینیم امکان اجرای هیچکدام نیست.

ما به شدت درگیر مسائل اقتصادی هستیم. بعضی از دوستان می‌گویند سال گذشته نمایشمان را با دلار ۲۰ هزار تومان و ۳۰ هزار تومان روی صحنه بردیم، ولی الان دلار نزدیک به ۶۰ هزار تومان است. این مسئله برای کسی که کار فرهنگی و هنری می‌کند و به هیچ وجه هم حمایت نمی‌شود، کار را بسیار سخت‌تر می‌کند. با تمام این احوال خوشحالم که تئاتر کار می‌کنم و خوشحال‌ترم از این که پا پس نمی‌کشم و می‌ایستم و کار می‌کنم، چون به آن اعتقاد دارم.

چه شد که اصلا تصیمیم به ادامه اجراها گرفتید؟ به تحریم تئاتر و کار نکردن اعتقاد ندارید؟

نه. قطعا تحریم تئاتر قطعا درست نیست. چرا باید درست باشد؟ من از همان اول هم با این مسئله مشکل داشتم. نگاه خیلی از همکاران خودم را نسبت به این قضیه نمی‌فهمم. از آنجا هم که آدمی ‌هستم که کار را نیمه تمام نمی‌گذارم، تصمیم گرفتم حتما آن را روی صحنه ببرم. این نمایش ناتمام ماند که باید تمام می‌شد. اگر این کار را نمی‌کردم همیشه در گوشه ذهنم می‌ماند و این موضوع اذیتم می‌کرد که کاری را شروع کردم، برای آن وقت و هزینه گذاشتم و به نتیجه نرسید. بخشی از آن اتفاقاتی بود که همه ما را درگیر کرد، ولی حالا که شرایط کمی ‌آرام تر به نظر می‌رسد، تصمیم گرفتم کار نیمه تمامم را تمام کنم. باز هم می‌گویم متوجه تحریم تئاتر نمی‌شوم. در همین ۷ ماه گذشته مشاغل مختلف سر کار خودشان بودند. حتی در سینما فیلمبرداری‌ها از یک زمانی شروع شد، ولی تئاتر بینوا همیشه مرکز سیبل است و هدف گرفته می‌شود. البته هنرمندان موسیقی هم در این زمان کار نکردند. به هر حال ما مدت‌ها درس این کار را خوانده‌ایم و زمان زیادی برای آن گذاشتیم. باید به کارمان ادامه دهیم. اگر هم به عنوان هنرمند می‌خواهیم اعتراض بکنیم راهش این نیست که در خانه بمانیم و باد هوا بخوریم. همه ما باید زندگی کنیم.

در نمایش هنر یاسمینا رضا موضوع هنر و هنر مبتذل مطرح است و از اینجا به مسئله خودفریبی و نوکیسگی می‌رسد. در نمایش شما هیچکدام از آدم‌ها ادعایی در باره هنر ندارند. بحث جدی هم در باره هنر نمی‌کنند. تابلوی سفید هم اتفاقی خریداری شده است.

یاسمینا رضا که جزو نمایشنامه‌نویسانی است که من کارش را دوست دارم. سال ۹۸ هم نمایش افرای ژاپنی را بر اساس سه روایت از زندگی یاسمینا رضا اجرا کردم و این بار دومی ‌است که متنی را بر اساس نمایشنامه یاسمینا رضا کار می‌کنم. در نمایشنامه هنر، بحث کاملا روشنفکری است و حرف‌هایی که بین آن سه دوست درمی‌گیرد، خیلی روشنفکرانه است. اصولا موقعیت روشنفکرانه است و در اصل نقد روشنفکری است. اما در کار ما هیچ ادعایی در باره هنر وجود ندارد. اگر هم ادعایی هم هست، توسط بهزاد مطرح می‌شود که به قول شما اتفاقی تابلوی سفیدی را به دلیل آشنایی با یک دختر و در رودربایستی خریده است. همینطور برای این که آینده‌اش را بتواند با فروش آن تابلو تغییر بدهد. او در این شرایط قرار گرفته و می‌خواهد هم‌رنگ بقیه شود، ولی نه در ذات او چنین چیزی وجود دارد که بین آدم‌های هنری قرار بگیرد و نه این که اصلا می‌تواند این کار را بکند.

آدم‌های دیگری هم که کنارش قرار گرفته‌اند به نوعی همین شکلند و ارتباطی با هنر ندارند. یکی از شخصیت‌ها به بهزاد می‌گوید با من از هنر صحبت نکن، من و زنم هر هفته خودمان پاساژ پروانه ایم! یعنی ببینید نگاه به اثر هنری و هنر را با این حرف چقدر پایین می‌آورد. آدم‌های این نمایش هیچکدام این کاره نیستند، اما در پایان اگر بخواهیم یک نفر را صادق تر از بقیه بدانیم، اتفاقا همان شخصیت بهزاد است که تابلو را خریده است. در هر صورت می‌خواهم بگویم بعضی وقت‌ها آدم‌ها ریسک‌هایی می‌کنند که جواب می‌دهد و گاهی هم اوضاع بدتر می‌شود.

راحت قضاوت می‌کنیم| پا پس نمی‌کشم، می‌ایستم و کار می‌کنم

اصولا لئوناردو داودنژاد کیست؟ اگر یک نقاش کلاش است، چرا در بروشور کار از او دفاع کرده‌اید؟

من در بروشور هم نوشته‌ام که آدم‌ها را نباید قضاوت کنیم. چیزی که باعث می‌شود روابط آدم‌ها تیره شود، همین قضاوت کردن است. ما خیلی راحت هم را قضاوت می‌کنیم و این به نظرم پاشنه آشیل ماست.

 اسم اولیه کار ما همان اسم تابلو بود که در نمایش مطرح می‌شود: تلاقی حس و منطق در روشن بی‌تکرار عروض در کولاک و کفن و پیله ابریشم. همان ۴ سال پیش به محسن میرزاخانی گفتم اسم نمایش این نیست، اسمش لئوناردو داودنژاد است. او هم استقبال کرد و اسم تغییر کرد. لئوناردو داودنژاد در نمایش مدام قضاوت می‌شود و به او توهین می‌شود. در صورتی که آدم‌ها او را نمی‌شناسند. بحث من این است که نباید آدم‌ها را زمانی که درست نمی‌شناسیمشان قضاوت کنیم. ما حتی از اسم آدم‌ها آنها را قضاوت می‌کنیم. تلقی من این است که تماشاگر در پایان واقعا متوجه می‌شود که لئوناردو داودنژاد واقعی است. چون تابلویش یک اثر هنری بود که به همین قیمت خریدار دارد. اما در طول نمایش بارها به او توهین شد.

این مسئله در تمام دنیا وجود دارد. همین بوم سفید و خالی به عنوان اثر هنری گاهی پذیرفته شده است. همین یکی دو ماه گذشته در یکی از گالری‌های آمریکا اثری وجود داشت که هنرمندی روی بوم یک موز چسبانده بود و این به عنوان اثر هنری در این گالری نمایش داده شده بود. یک روز هم یکی از بازدیدکنندگان موز را ارز تابلو کند و خورد و کلی بلوا شد و جایش یک موز دیگر چسباندند. یا در ایتالیا چند سال پیش هنرمندی یک معکب شیشه‌ای را وسط یک میدان گذاشت و گفت داخلش پر از عشق است! به هر حال می‌خواهم بگویم هنر امروز دنیا به سمت اتفاقات این شکلی رفته است و گاهی هم البته فقط برای این بوده که سر و صدا و پروپاگاندا برای آن هنرمند و آن گالری ایجاد شود.

استقبال از کار چطور بوده است؟

نمی‌توانیم این را نادیده بگیریم که این هفت ماه گذشته روی مخاطب تئاتر تأثیر گذاشته است. ولی من با تمام این مسائل راضی هستم. در وهله اول برای این که کار نیمه تمامم را تمام کردم و بعد هم این که در خانه هنرمندان و سالن انتظامی‌که فضای خوبی دارد، اجرا رفتیم. در مورد مخاطب هم مثل بقیه کارها یک روز مخاطب زیاد است و یک شب‌هایی هم مخاطب کمتری داریم. این طبیعت تئاتر است. فرقی هم نمی‌کند در کدام سالن اجرا بروید. اما مهم این است که به حرکت ادامه دهیم و ساکن نمانیم. برای من همیشه این مهم است که مخاطبی که وقت می‌گذارد و با هزاران مشغله فکری هزینه می‌کند و در سالن حاضر می‌شود، با حال خوب و راضی از سالن بیرون برود. امیدوارم این اتفاق در مورد این نمایش افتاده باشد. تعداد بازخوردهایی مثبتی هم که گرفته ایم از نقدهای منفی بیشتر بوده است. به هرحال هیچ کاری بی مشکل و ایراد نیست.

کد خبر 757918
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha