به گزارش همشهری آنلاین، غلامحسین بنان در اردیبهشت ماه سال ۱۲۹۰خورشیدی در خانوادهای از اعیان و اشراف به دنیا آمد. پدرش کریم خان بنانالدوله نوری و مادرش نسب از خانواده قاجار داشت. مادر پیانو میزد، خاله نی مینواخت. خواهرانش نزد مرتضی خان نیداود تار مشق میکردند و پدر نیز صدایی خوش داشت.
بنان در یازده سالگی نزد نیداود به یادگیری آواز پرداخت. ضیاءالذاکرین، روحانی خوش صدا و سیف مربیان بعدی آوازی او بودند. او درسال ۱۳۲۱ وارد رادیو شد و نخستین کارهای خود را در برنامه گلها عرضه کرد. "حالا چرا"، "الهه ناز"، "لاله آتشین"، "عاشق شیدا"، "خریدارتو" و "آذربایجان" از ترانههایی است که از او به یادگار مانده.
بنان با هنرمندان بنام آن زمان چون عبادی، کسایی، روح الله خالقی و محجوبی همکاری و همنوایی داشته است.
صدای استثنایی
نزدیک به هفتاد سال از تاسیس رادیو ایران میگذرد. با وجود کمبود امکانات فنی آدمی بیاختیار از خود میپرسد رادیو در آغاز با چه جاذبهای توانست به آن همه شنونده علاقمند دسترسی پیدا کند. آیا این صدای قمر و بنان نبود که با همه پارازیتهای رادیویی باز هم مردم را به پای این جعبه جادویی میکشانید؟
دکتر داریوش صبور در کتابی با عنوان از نور تا نوا ضمن نگاشتن سرگذشت بنان، نظر همه کارشناسان را درباره صدای او پرسیده و خاطرات و نامههای او را نیز گردآوری کرده است. در این کتاب قطور، خواننده به یک اتفاقنظر بر میخورد. برخلاف بسیاری از داوریهای گوناگون ما ایرانیان در مورد هنرمندان که گاه به تناسب روزگار شیوه افراط و تفریط را بر میگزینیم، در مورد بنان همگان بر یک قول ایستادهاند. شاید بنان را از این جهت بتوان یک استثنا نامید.
نخستین بار گویا علی دشتی اصطلاح مخملی را در مورد صدای او بکار میبرد. عبدالرفیع حقیقت از غوغای نای بنان میگوید و ابوالقاسم حالت صدای او را اقیانوسی میداند که در حیطه وصف نمیگنجد. روحاله خالقی میگوید: "صدای بنان بسیار لطیف و شیرین و زیبا و خوش آهنگ است. کوتاه میخواند ولی در همین کوتاهی ذوق وهنر بسیار نهفته است. "
اما آنچه بنان را در زمان خود یگانه میکند تنها صدای خوش او که به خواب و بیدار مخمل میماند نیست. بنان با آشنایی به ادبیات فارسی و شناختی که از دستگاههای موسیقی و نوع بکارگیری آنان دارد شعر و موسیقی را آنچنان استادانه تلفیق میکند که به گوش و جان هر شنوندهای مینشیند. فریدون حافظی میگوید:"آنجا که سخن از تاثر و سوز و گداز بود ادای شعر در آواز آنچنان بود که میبایست باشد و در دیگر احوال نیز سخن آواز با حال و هوا و تم شعر هم آهنگی کامل داشت. " علی تجویدی معتقد است که در آواز او هرگز تحریرهای نا به جا مخل ادای کلمات شعر نمیشد. فرامرز پایور نیز ضمن آنکه بنان را نقطه عطفی در آواز جدید ایران میداند او را در بیان اشعار و تلفیق آن با موسیقی یگانه میخواند و میگوید: "تا حتی استادان همزمان با او مانند طاهرزاده و اقبال آذر از این هنر وی بیبهره بودند. "
فضیلت هنری
باوجود همه امتیازاتی که برای صدای بنان برشمردیم باید یک نکته را نیز اضافه کنیم که بنان این شانس را داشت که در کنار هنرمندانی چون محجوبی / خالقی / معروفی و دیگر اساتید فن هنرنمایی کند. درخشش صدای او شاید بدون این همکاری تنگاتنگ آنچنان نمیشد که بود. کارشناسان در طبقه بندی صدا، صدای بنان را مایل به باریتون میدانند.
ابوالحسن صبا، ویلن نواز اما صدای اورا یک باس واقعی میداند. درباره رفتار و شخصیت بنان نیز همه اتفاق نظر دارند. فریدون حافظی در نامهای خطاب به بنان، او را در زمره کسانی میداند که فضیلت هنری دارند. بنان در پاسخ مینویسد: "من خوشم میآید اگر بگویند فضبلت هنری دارم. به هر حال من که از دیگران جدا نیستم. خودخواه و درعینحال ضعیفم. اما نه اینطور نیست. آدمی وقتی میگوید هنرمند باید فضیلت هنری داشته باشد یاد کمالالملک، درویشخان و کسانی از آن سر دنیا مثل شکسپیر و هوگو میافتد. اینها آتش گذاشته بودند زیر هستی خودشان. تیغه بران فقر را گرفته بودند زیر گلوهایشان که فقط هنر را جان ببخشند. قصدشان نه فریب بود، نه مال اندوزی. اما حالا چی؟ مرا اگر گرسنه نگه دارند که هنر سرم نمیشود. " بنان اما هیچگاه برای در آمد بیشتر به کاباره روی نیاورد و تا پایان عمر همچنان در جایگاه واقعی خود ایستاد. او پنجاه سال ستاره درخشان آواز ایران باقی ماند.
غلامحسین بنان در غروب ۸ اسفندماه ۱۳۶۴ خورشیدی، در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت و در دهم اسفند، در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.