اما در سالهای اخیر علاوه بر هنرمندانی همچون حسین دهلوی، علیرضا مشایخی و احمد پژمان که همواره ساخت موسیقی را در قالبهای سمفونیک دنبال میکردند، به ناگاه موسیقی کلاسیک ایرانی و ساخت سمفونیهای مختلف توسط هنرمندان شناخته شده و گمنام مورد توجه قرار گرفت و از گوشه و کنار سمفونیهای ایرانی با اسامی مختلف سر برآورد که البته بیشتر به سفارش مراکز دولتی متولد میشدند.فارغ از اینکه این قطعات و با نامهایی همچون سمفونی و سوئیت سمفونی را اصولا میتوان در دسته موسیقی کلاسیک طبقه بندی کرد یا نه، این آثار برای ضبط و در نهایت برای خاک خوردن در نوارفروشیها راهی کشورهای اروپای شرقی یا همسایههای شمالی شدند.
اگرچه تنها این آثار کلاسیک سفارشی نبودند که برای ضبط سفری را به این کشورهای سردسیر پشت سر میگذاشتند بلکه هنرمندان و آهنگسازان دیگری که به ساخت موسیقی در قالبهای کلاسیک غربی علاقهمند بودند نیز به ناچار و با هزینههای شخصی ضبط اثر خود را به ارکستر کشورهایی سپردند که پس از تحولات در دنیای سیاست و تغییر مرزها در بلوک شرق خود صاحب ارکسترهای متعدد شده بودند.
شاید در این میان ارکستر سمفونیک کشور اوکراین به رهبری «ولادمیر سیرنکو» که البته اجرای اخیرش در تهران انتقادات زیادی نیز به همراه داشت، بیشتر از دیگران میزبان ایرانیهای موسیقی دوست بود و آرشیو این ارکستر نیز از سمفونیهای رنگارنگ ایرانی انباشته شد.
اگرچه تفکر غالب این است که آثار ایرانی که در قالبهای موسیقی غربی نوشته میشوند و تعداد آنها هم رو به افزایش است، برای ضبط مناسب چارهای جز سفر ندارند اما آیا راهی برای حفظ درآمدها و تجربهای که میتواند از ضبط این آثار در داخل کشور نصیب ارکسترها ایرانی شود، وجود ندارد؟
شاهین فرهت که چهاردهمین سمفونی خود- سمفونی ابنسینا- را برای ضبط به کشور اوکراین میبرد، شاید تنها هنرمند ایرانی باشد که بیشتر کارهایش توسط ارکسترهای غیرایرانی اجرا شده است. وی معتقد است:« اتفاقا من هم دوست دارم که کارم توسط یک ارکستر ایرانی و آن هم با حس و حال ایرانی اجرا و ضبط شود، ضمن اینکه اجرای زنده اثر، باعث میشود مردم هم آن را ببینند، اما متأسفانه تاکنون این طور نشده است.»وی ادامه داد:« از 8-7 سال قبل به توصیه مرحوم ناصری که رهبر ارکستر سمفونیک تهران بودند، آثارم را با در نظر گرفتن امکانات و تواناییهای ارکستر سمفونیک تهران مینوشتم چون عشق من ارکستر سمفونیک بود. اما پس از فوت ناصری وضعیت ارکستر بهدلیل نداشتن رهبر ثابت آشفته شد و حقیقت این است که یکی دو کارم هم توسط این ارکستر بسیار بد اجرا شد.
زمانی که ارکستری مثلا سمفونی 9 بتهوون را بد اجرا کند، چون همه قطعه اصلی را با اجرای خوب بارها شنیدهاند، مشکلی برای قطعه اصلی پیش نمیآید اما زمانی که اثری برای نخستین بار اجرا و مهمتر از آن ضبط میشود، اگر کار خوب اجرا نشود، خود قطعه ضربه میخورد.»وی در پاسخ به این سؤال که آیا ارکستر سمفونیک تهران در حال حاضر هم توانایی اجرای این قطعات را ندارد، عنوان کرد:«اتفاقا ارکستر خیلی قوی شده. ارکستر سمفونیک، سمفونی شماره 5 چایکوفسکی را در جشنواره اجرا کرد. من هم با یک دید انتقادی به این اجرا رفتم چون این سمفونی برای من یکی از آثار مقدس است.
اتفاقا دیدم که ارکستر خیلی هم خوب کار را اجرا کرد.»فرهت اضافه کرد:« اما برای ضبط یک اثر توسط این ارکستر ، در درجه اول مدیریت ارکستر و سیاستگذاران آن باید اجرا و ضبط آثار آهنگسازان ایرانی را در برنامه خودشان داشته باشند و حتی خودشان پیشنهاددهنده باشند. علاوه بر این ارکستر باید زمان کافی برای تمرین اثر در اختیار داشته باشد. ضمن آنکه امکانات فنی ضبط هم در اختیار باشد. بهعنوان مثال در کشور اوکراین که چندین سمفونی خود را در آنجا ضبط کردهام، هم امکانات ضبط بهطور کامل وجود دارد و هم اینکه مهندس ضبط خود موزیسین است و این به ضبط دقیق کار کمک بسیاری میکند.»
نیما زاهدی نوازنده و سخنگوی ارکستر زهی پارسیان که یکی از ارکسترهای زهی قوی و حرفهای کشور محسوب میشود نیز یکی از علتهای اصلی را برای ضبط کارهای ارکسترال و سمفونیک ایرانی را در خارج از کشور، ذهنیت آهنگسازان ایرانی میداند؛ « متأسفانه ذهنیت آهنگسازان نسبت به ارکسترهایی که در داخل کشور فعالیت میکنند، چندان مثبت نیست و به همین دلیل ترجیح میدهند با ارکسترهای دیگری که در کشورهای بلوک شرق یا آسیایمیانه هستند، کار خود را اجرا و ضبط کنند.
اما من فکر میکنم اگرچه تک تک نوازندگانی که در این کشورها فعالیت میکنند، شاید نسبت به نوازندگان ارکسترهای ما نوازندگان بهتری باشند اما در مجموع زمانی که همین نوازندگان در کنار هم و در قالب یک ارکستر، یک اثر ایرانی را اجرا میکنند، بهدلیل اینکه کار با حس نوازندگان ایرانی ضبط میشود، نتیجه کار خوب میشود و شاید چنین قضاوت منفیای درست نباشد. تجربهای هم که ما با دوستانمان در پارسیان در ضبط چند اثر ارکسترال ایرانی داشتم، این موضوع را تایید میکند.»
اما یکی از دلایل دیگری که موجب ضبط آثار ایرانی در دیگر کشورها میشود، هزینه پایین ضبط اثر در کشورهای اروپای شرقی است. اگرچه هزینه تولید آثار سفارشی و هزینه ضبط آنها که به کشورهای دیگر میروند هیچگاه اعلام نمیشوند اما این موضوع یکی از دلایل اصلی ضبط آثار توسط ارکسترهای غیرایرانی است.
نیما زاهدی در این زمینه نیز عنوان کرد: «دلیل دوم و مهمتر آن است که معمولا هزینه ضبط اثر در کشورهای ارمنستان و اوکراین با وجود کیفیت کاری که دارند و حتی با احتساب هزینههای رفتوآمد، از ضبط در ایران ارزانتر است. همین دلیل میتواند با ذهنیت بدی که آهنگسازان ایرانی نسبت به ارکسترهای داخل کشور دارند، آنها را بیشتر به ضبط کارشان در خارج کشور ترغیب کند.»
وی در پاسخ به این سؤال که آیا این آثار را تنها میتوان در استودیوهای بزرگ ضبط کرد که هزینههای بسیاری هم بر اثر تحمیل میکنند، گفت:« معمولا ضبط چنین آثاری در استودیو انجام نمیشود و در سالنهای آگوستیک که گروه در همانجا هم تمرین میکند، اجرا و ضبط میشود. مثلا در تهران تالار رودکی از این ویژگی برخوردار است. هرچند در صدا و سیما چنین استودیوهایی ساخته شده و میتواند یک ارکستر بزرگ را در خود جا دهد اما نمیدانم تا چه حد برای این ارکستر و با توجه به امکاناتی که در اختیار دارد، ضبط آثار ایرانی تعریف شده است.»
این نوازنده ویولن ادامه داد: «ضبط کارهای ارکسترال در کشورهای بلوک شرق از قدیم عرف بوده اما متأسفانه در اینجا این طور نیست. این تصمیمات نه توسط خود این ارکسترها بلکه توسط سیاستگذاران و نهادهای دولتی که این ارکسترها زیر نظر آنها فعالیت میکنند باید گرفته شود.»
اما منوچهر صهبایی رهبر ارکستر سمفونیک تهران که شاید ارکسترش بهترین و قویترین ارکستر موجود در کشور باشد که توانایی اجرا و ضبط آثار سمفونیک ایرانی را داراست، در این خصوص عنوان کرد: «متأسفانه تحولاتی که از یک سال گذشته تاکنون در ارکستر اتفاق افتاده است، نگاه سطحی عدهای را نسبت به وضعیت سابق ارکستر از بین نبرده و بسیاری بر این باورند که ارکستر همچنان در وضعیت نابسامان به سر میبرد. کنسرتهایی که ارکستر طی امسال، با وجود تمام مشکلاتی که داشته اجرا کرده است، بیانگر بهبود وضعیت ارکستر است.
گذاشتن رپرتوارهای استاندارد در تمرینات ارکستر و توجه و تاکید بر تکنیکهای نوازندگان مواردی است که در خصوص بحث کیفی ارکستر میتوان گنجاند. البته ما ابتدای هستیم و برای رسیدن به اهداف عالی و عملی کردن تصمیماتی که در جهت رشد ارکستر گرفته شده است، زمان بیشتری نیاز خواهیم داشت.»
وی در پاسخ به این سؤال که آیا ضبط این آثار در داخل کشور ارزانتر از ضبط در کشورهایی مثل ارمنستان و اوکراین میتواند باشد، گفت: «بله. در اروپا ارکسترهای بسیاری قوی و با تجربهای وجود دارند که ظرف چند روز تمرین هر اثری را میتوانند به خوبی اجرا کنند؛ البته هزینه چنین ضبطی چیزی حدود 10برابر هزینه یک ارکستر از کشور ارمنستان یا اوکراین خواهد بود و چون من نیز آثار آهنگسازان ایرانی را با این ارکسترها ضبط کردهام، تجربه این موضوع را دارم.»
صهبایی اضافه کرد:« اول اینکه بهعنوان یک رهبر ایرانی اگر جایی از اثر نیازمند تصحیح یا تغییر باشد میتوانم کار را با نظر آهنگساز تصحیح کنم که در نهایت به نفع اثر است. از این گذشته یک نوازنده ایرانی میتواند بالطبع موسیقی خود را با لحن مناسبتری اجرا کند چرا که خود این لحن را خوب میشناسد. شاید به لحاظ تکنیکی در جایی نسبت به نوازندگان خارجی ضعیفتر باشد اما ارکستر سمفونیک تهران اگر زمان کافی برای اجرای یک اثر داشته باشد و کاملا تخصصی در تمرینها عمل شود به خوبی کار اجرا و ضبط میشود.
سوم اینکه در ارکستر روزهای تمرین برای ضبط اثر جزئی از برنامه ارکستر است و نوازندگان فقط برای روزهای اجرا و ضبط حقوق اضافی دریافت خواهند کرد، درصورتی که اگر کاری توسط ارکستری در خارج کشور ضبط شود، علاوه بر هزینه اجرا و ضبط، هزینه روزهای تمرین و هزینه اقامت و مخارج سفر نیز به کل کار تحمیل خواهد شد.»اگرچه بهبود وضعیت ارکستر سمفونیک تهران و ارتقای سطح کیفی آن در یک سال گذشته موضوعی است که بسیاری آن را تایید میکنند اما موضوع اصلی این است که آیا ارکستر در حال حاضر توانایی اجرای هر اثری را پا به پای ارکسترهای کشورهای اوکراین یا ارمنستان دارد؟
صهبایی در این زمینه گفت:«کار ضبط با اجرای زنده فرق میکند و در هنگام ضبط اثر نت خارج یا غلطی نباید شنیده شود وصدا باید کاملا تمیز باشد؛ مسئلهای که شاید در اجرای زنده چندان به چشم نیاید. بنابراین برای ضبط همان طور که اشاره کردم باید تمرین بیشتری داشت و ضعفهایی که ارکستر امروز با آن مواجه است را برطرف کرد تا در نهایت امکان ضبط کار با ارکستر بالا رود. البته برای ضبط یک اثر سمفونیک ایرانی اگر آهنگساز پارتیتور خود را در اختیار بگذارد، پس از مطالعه و با توجه به سطح کیفی ارکستر میتوان تصمیم گرفت که آیا در وضعیت فعلی و با توجه به مشکلات تکنیکی اثر را میشود به خوبی اجرا کرد یا خیر. البته اگر زمان برای تمرین داشته باشیم، قطعا به نتایج مطلوبی خواهیم رسید که آهنگساز نیز کاملا از اجرای اثرش با این ارکستر رضایت داشته باشد.»