این نمایشگاه گسترده که بیش از 100 نمونه از آثار این هنرمند سرشناس بینالمللی را از سالهای 1979 تاکنون در بر میگیرد، به گفته کارشناسان، شیوهای کنایه آمیز و غافلگیرکننده برای بیان خود است. هر کس در تابستان سال 1992 به محدوده ورودی ساختمان موزه فریدرسینوم شهر کاسل آلمان قدم میگذاشت از مشاهده فضای حیرت انگیز روبهرویش غافلگیر میشد، وقتی دسته دسته مورچه را میدید که در شیارهای دقیقی روی دیوارهای ساختمان موزه در حال حرکت بودند. این کاروانهای مورچه، هنرمند اتریشی پیتر کوگلر را به موفقیتی بینالمللی رساند ضمن آنکه برای جان هولت، مدیر چهارمین نمایشگاه داکیومنتا (بزرگترین نمایشگاه هنرهای معاصر آلمان) نیز موفقیت رسانهای فوق العادهای را در پی داشت. پیتر کوگلر از جمله هنرمندان بینالمللی اهل اتریش است که به موازات فعال بودن در عرصه هنر نقاشی در دهه 1980، سنت هنر مفهومی و هنر مبتنی بر رسانه را نیز احیا کرده است.
فضاهای داخلی و بیرونی طراحی شده با رایانه در نمایشگاه وین، بیش از هر چیز معرف کوگلر بهعنوان یک هنرمند فضا و رسانه است؛ هنرمندی که بهتدریج از سنت تصویر فاصله میگیرد.
کوگلر در این نمایشگاه میکوشد ضمن نشان دادن مسیر تحول هنری خویش، شناختی کلی در روند رشد ایدهها و موضوعاتش ایجاد کند. موضوعات مورد علاقه این هنرمند غالبا معماری، فضا و موجودات زندهای هستند که به شکل گروهی و سازمان یافته زندگی میکنند. بازدیدکننده این نمایشگاه در حقیقت با موتیف فیلمهای صامت دهه 20 روبهرو میشود؛ موتیفهایی که اکنون و در این نمایشگاه به طرحهای زغالی تبدیل شدهاند.آثاری که از کارتن و مقوا بریده و مونتاژ شدهاند از این دستهاند.
آثار پیشین کوگلر نیز غالبا به شیوهای بسیار ساده دربرگیرنده فضا و ابعاد آن است مانند نمونههایی که از کارتن و مقوا ساخته شده و البته تا اندازهای هم بچه گانه بهنظر میرسد. به گفته کارشناسان، محوریت موضوعی آثار کوگلر را از آغاز تاکنون میتوان پیوند میان سطح و فضا، فیگورهای انسانی و معماری و شیء و آبستراکت دانست. از میان آثار پیشین وی در این نمایشگاه علاوه بر طرحها و اشیای مختلف، یک فیلم نیز به نمایش درآمده که در سال 1881 با یک مورچه ساخته شده است این حشره در یکی از سکانسهای 16 ثانیهای این فیلم استعاره از انسان اهل مطالعهای است که بهنظر میرسد در مسیر پیچ در پیچ اطلاعات رسانههای جمعی گم شده است.
او در این فیلم مجبور است سطوح مختلف را لمس کند بیآنکه مطمئن باشد به یک مفهوم عمیق و قطعی دست خواهد یافت. مورچه برای کوگلر بهدلیل فرم بدنی قرینهای اش و نیز بهدلیل این ویژه گی که به هنگام کار و بهمنظور جهت یابی، مسیرهای مارپیچ میسازد، یک موتیف ایده آل محسوب میشود که قادر است جسم و تکنیک، فرد و گروه را بهعنوان عناصری متناقض به یکدیگر پیوند دهد. مورچهها در نمایشگاه اخیر کوگلر بهصورت گروهی و در مسیرهای خیابانی شکل با نظم و ترتیب خاصی روی دیوارهای نمایشگاه حرکت میکنند. این حشره به گفته کارشناسان از یک سو نماد یک فرد انطباق یافته در یک سازمان است و از دیگر سو بهعنوان حشرهای متجاوز و نابودکننده مواد غذایی و در حقیقت بهعنوان عنصری آزارنده در زندگی روزمره مطرح میشود.
کوگلر به عقیده کارشناسان هماکنون برای عملی کردن ایدههای هنری خویش، ابزاری کامل و تمام عیار یعنی رایانه را یافته است. ماشینی که قادر است طبیعت را به مجاز تبدیل کند. ابزاری که توانایی تقلید دارد و در عین حال میتواند نوع جدیدی از حس را در انسان بر انگیزد. تصاویری که در نگاه نخست تزیینی بهنظر میرسد اما چشم هر بیننده را وادار میکند که چیزی در آن بیابد. کوگلر خود در این باره معتقد است که این امر به طبیعت انسان باز میگردد به عبارت دیگر میل طبیعی انسان است که او را به جستوجو برای دیدن روح تصاویر آبستراکت وا میدارد. درست مانند یکی از آثار کوگلر که در آن از درون شیارهای مار پیچ و چهار گوش یکسان، یکباره 2چشم و یک دهان ظاهر میشود که ظاهرا خانهای با چهره خندان است!.
مغز، مسیر مارپیچ قابل عبور
مغز، یکی دیگر از مهمترین موتیفهایی است که پیتر کوگلر در سالهای بعد و تا به امروز در آثار خویش به کار گرفته است. مغز بهعنوان نقطه مرکزی فهم انسان، در آثار کوگلر به مسیری مارپیچ تبدیل میشود که هر کس در این نمایشگاه میتواند حتی درون این مسیر مارپیچ راه برود. شاید نکته جالب توجه در مورد آثار پیتر کوگلر این باشد که نما دها و صحنهها در نگاه اول ساده بهنظر میرسد در حالیکه نشانگر مفاهیم دوگانهای هستند که حس بیننده را به ورطه آزمایش میکشاند. هر دو موتیف به کار گرفته شده در آثار کوگلر یعنی مورچه و مغز نماد نفوذ در طبیعت و تکنیک از یک سو و عبور از حقیقت و مجاز از دیگر سو است.
لابیرنت یا مسیرهای مار پیچ نمایشگاه کوگلر که در حقیقت تصویر گر جامعهای رسانهای و نیز نشانگر پیچیدگیهای جهان امروز است از دیگر موضوعاتی است که کوگلر با آن در آثار کاغذ دیواری خویش فضاهای واقعی را ترسیم کرده است. بازدیدکننده این نمایشگاه در کنار نقش غیرفعال و متفکرانه خویش، هم در معنای حقیقی و هم مجازی کلمه در جستوجوی یافتن راهی از این مسیر مار پیچ است.
پیتر کوگلر در این نمایشگاه ضمن خودداری از مستندسازی گسترده طرحهای بیشمار خویش و نیز پرهیز از ارائه آثار سفارشی میکوشد کمان هنری خویش را تا جایی بکشد که زه آن تصاویر ساده مینی مال، پرترههای رایانهای خلق شده به شیوه چاپ سیلک(روشی برای چاپ تصویر) و نیز طراحی شبکههای عظیم در ابعاد فضا را در بر بگیرد. یکی از آثار ارائه شده کوگلر در این نمایشگاه تصویر توری است که روی دیوار افتاده است که با جلوههای صوتی موسیقی غمانگیز هنرمند موسیقی دان فرانتس پوماسل به یک تندیس تبدیل میشود. در این اثر، فضا یکباره به یک زمین مجازی تبدیل میشود زمینی که مرزهای فضایی به جلو آمده را صاف کرده و پویا میکند ضمن آنکه دیوارها نیز بهطور همزمان بهصورت مایع بهنظر میرسند.
تاثیرات شدید بعد نمایی در این فضا و نیز احساس حرکت و سرعت و انرژی توهمی، به شکلگیری تجربهای میانجامد که در آن توان جهت یابی بیننده تقریبا از بین میرود. در این قسمت از نمایشگاه بهنظر میرسد فضای اطراف ما با مداخله کوگلر دیگر فقط دیوار و زمین و سقف نیست بلکه گویی ویژگی فضایی خود را از دست داده است. بیننده در وسط این فضا میایستد و به اطراف مینگرد، سطح تصاویر بهتدریج تغییر میکند، احساس بیننده تحتتأثیر جلوههای صوتی رفته رفته بیشتر میشود، نظم حاکم بر فضا یکباره در هم میشکند و لایههای مختلف حس انسان آشکار میشود.
در کنار این فضای دیدنی آنچه توجه بازدیدکنندگان این نمایشگاه را بار دیگر به سوی خود جلب میکند تصاویر دیدنی فضای بیرونی موزه و در حقیقت دیوارهای فرعی و نمای بیرونی ساختمان موزه است. با تاریک شدن هوا، بازدیدکنندگان موزه هنرهای مدرن وین، موشهای صحرایی سفید رنگی را مشاهده میکنند که به سرعت و بیصدا در حال عبور از نمای تیره رنگ ساختمان موزه هستند. این اثر کوگلر در حقیقت دنباله آثار پیشین وی است؛ کوگلر در اثر طراحی آبرنگ خلق شده در سال 1981 نیز از گردش بیپایان جانوران جونده استفاده کرده بود.
پیتر کوگلر در یک نگاه
پیتر کوگلر در سال 1959 در شهر اینس بروک اتریش بهدنیا آمد. وی در آکادمی هنرهای تجسمی شهر وین تحصیل کرده است. از جمله نمایشگاههای آثار کوگلر که سرآغاز آن به سال 1979 باز میگردد، میتوان به چهل و ششمین بیینال و نیز (بزرگترین نمایشگاه هنرهای تجسمی ایتالیا) در سال 1995، دهمین نمایشگاه داکیومنتا در شهر کاسل(بزرگترین نمایشگاه هنرهای معاصر آلمان) در سال 1997، نمایشگاه آرت اکسپو شهر هانوفر در سال 2000، نمایشگاه ویلا آرسون فرانسه در سال 2002و گالری کرون برلین در سال 2004 اشاره کرد. پیتر کوگلر از سال1997 بهعنوان پروفسور آکادمی هنرهای تجسمی وین مشغول تدریس در رشتههای هنر رایانه و ویدئو آرت است.
وی از آغاز سالهای 1980 تکنولوژی رسانه و رایانه را بهعنوان پایه و اساس آثار خویش قرار داده است. کوگلر میکوشد فناوریهای نوین را در مواجهه با موتیفهای بدنی قرار داده و به این ترتیب از روند جدید نقاشی وحشی معاصر فاصله بگیرد. این هنرمند مفهومی با تبدیل کردن گالریها و فضاهای موزه و یا حتی سالنهای ایستگاه مترو و دیگر مکانهای عمومی به لابیرنتهای مجازی و فضاهای به ظاهر قابل تغییر، بازدیدکنندگان را با حس جدیدی از فضا روبهرو میسازد.
kunstmarkt.com