بنابراین گزارش 10 زن بهعنوان شاکیان زن جوانی که در اتوبوسهای تهران و حومه، اقدام به سرقت از کیفهای همراه آنها کرده بود، به شعبه 5 دادسرای جنایی پایتخت رفتند و از زن جیب بر شکایت کردند.
یکی از شاکیان به قاضی توکلی - بازپرس شعبه 5 دادسرای جنایی پایتخت- گفت:«یک شب قبل از ماجرای دزدی، میهمان یکی ازآشنایانمان بودیم، برای همین طلاهایم را که یک و نیم میلیون تومان ارزش داشت از ترس اینکه سرقت شوند همراه خودم بردم اما نمیدانستم که حادثه دیگری درکمینم بود و طلاهایم در اتوبوس به سرقت رفت».
زن دیگری هم که مدعی بود 500 هزارتومان وامی را که از بانک برای حل مشکلش گرفته بود، این زن ربوده است، از وی شکایت کرد.پس از آن، زن متهم با اعتراف به سرقتها گفت که به خاطر تامین مخارج خود و فرزندش و تهیه هزینه اعتیادش سرقتها را رقم زده است.
گفتوگو با زن جیببر
- سرقتهایت از چه زمانی شروع شد؟
همه چیز از ازدواج ناموفقم شروع شد. به خاطر عشق و علاقهای که به همسرم داشتم با او ازدواج کردم اما رفتارهای نادرست و اعتیاد او باعث شد خیلی زود از او متنفر شوم و از آن به بعد زندگیمان پر بود از دعوا و درگیریهایی که تمام نمیشد.
- چرا طلاق نگرفتی؟
بعد از چند سال دعوا و درگیری بالاخره کارمان به دادگاه خانواده و طلاق کشیده شد اما بعد از این جدایی با یک کودک 5 ساله آواره خیابانها شدم، خانوادهام حاضرنبودند یک زن مطلقه را در خانه نگهداری کنند. به هرجا هم که فکر میکردم برای کار مراجعه کردم اما قبولم نکردند و از آن به بعد بود که نقشه دزدیها را طراحی کردم.
- نخستین سرقت را چطور انجام دادی؟
قبل از آنکه نخستین سرقت را انجام دهم، بارها نقشه سرقتم را تمرین کرده بودم، سوار اتوبوس تهرانسر شدم، ولی وقتی طعمهام را انتخاب کردم و به او نزدیک شدم، تمام بدنم از ترس میلرزید.
به خاطر بیپولی هر طوری که بود نقشهام را اجرا کردم و کیف زن مسافر را سرقت کردم، وقتی در این سرقت موفق شدم دیگر همه چیز برایم عادی شد و از آن به بعد بدون هیچ دلهرهای سرقتهایم را انجام میدادم.
- چه چیزهایی میدزدیدی؟
پول نقدی که توی کیف بود، بعضی مواقع هم طعمههایم طلا و اموال با ارزش دیگری همراه داشتند که آنها را هم سرقت میکردم.
- پول سرقتها را چه میکردی؟
نصف پول آنها خرج خرید این موادمخدر لعنتی میشد، بقیهاش هم خرج خورد و خوراک من و بچهام میشد.
- میدانی چند بار سرقت کردهای؟
حسابش از دستم در رفته است.