همشهری آنلاین، حکایت روزگاری که دشتهای سرتاسر سرزمین ما جای پای آهو بر خود داشت؛ جانوری سازگار با مناطق خشک و دمای بالای محیط که زیستگاهش دشت است و به همین دلیل در مقابل انسان بسیار آسیبپذیر. ایرانیان از دیرباز با این جانور زیبا ارتباط عاطفی خاصی داشتهاند؛ شاهد این مدعا ضربالمثلها، حکایات، شعرها و نقاشیهای به جامانده از تاریخ است و تصاویری که توسط هنرمندان ایرانی بر سفال و زر و سیم و سنگ نقش بسته است.
آهو، این جانور زیبا که نامش از صفت اوستایی «آسو» به معنای تیزرو آمده، از تبار آنتلوپها (Antilopini) است؛ همان دستهبندی خاصی که به گونههایی از خانواده گاوسانان (Bovidae) که نمیتوان آنها را به گاوها، گوسپندان و بزها منتسب کرد، اطلاق میشود.
این جانور که از حدود ۱۵ گونه مختلف در سطح دنیا، سه گونهاش در ایران زندگی میکند، از جنس غزالان (Gazella) است؛ واژهای عربی معادل آهو در فارسی که واژه لاتین Gazelle از آن گرفته شده است. این متن توسط محمودرضا همامی ـ عضو هیات علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان ـ و سعیده اسمعیلی دانشجوی کارشناسی ارشد محیط زیست این دانشکده نوشته شده است.
همه ما این داستان را شنیدهایم و آن را باور داریم که آهویی هنگام فرار از دست صیاد، به امامرضا(ع) پناه آورده و بهواسطه ضمانت آن امام بزرگوار جان به سلامت برده است. در بعضی روایات مثل روایتی که ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی نقل میکند هم اینطور آمده که آهو به مزار آن حضرت پناه برده است.
به همین دلیل هم ایرانیان آهو را بهواسطه ضامناش بیش از دیگر گونهها دوست دارند و حتی بعضی از شکارچیان، شکار این جانور زیبا را خوشیمن نمیدانند، گرچه این موضوع باعث نشده تا نسل آهو کاملا در امان بماند. این پستاندار زیبا و ظریف در مقابل تهدید انسانی کاملا بیدفاع و شکننده است و پس از سالها دویدن در دشتها و شعرها و نقشها، در معرض خطر قرار گرفته است.
گوسپند یا آهو؟
چند نفر از نسل امروز آهویی را در طبیعت دیده؟ چند نفر از آنها میدانند که آهو چه شکلی دارد؟ با اینکه به جرات میتوان گفت این جانور از معروفترین و دوستداشتنیترین حیوانات طبیعت برای آدمیان است، اما بسیاری زندگی و رفتارش را نمیشناسند و گونههای آن را از هم تشخیص نمیدهند. این عدم آشنایی با گونههای حیاتوحش کشورمان، تا آنجا پیش رفته که بعضیها آهو را با گوزن و حتی با بزکوهی و گوسپند وحشی هم اشتباه میگیرند.
از میان گونههای مختلف آهو در جهان، سهگونه آهویایرانی (Gazella subgutturosa)، جبیر (Gazella bennettii) و آهوی کوهی (Gazella gazella) در ایران زندگی میکنند. از این میان آهوی ایرانی بیش از دیگر گونهها شناخته شده است و غالبا وقتی فقط نام آهو برده میشود، منظور همین جانور است؛ آهویی که برجستگی گواتر مانندی در قسمت حنجرهاش دارد و به همین دلیل به آن آهوی گواتردار (Goitered gazelle) هم میگویند.
این آهو از شبه جزیره عربستان و در خاورمیانه تا مغولستان، پاکستان و چین پراکندگی دارد. آهوی ایرانی امروزه در ۳۴ منطقه مورد حفاظت سازمان محیطزیست در ۱۴ استان ایران زندگی میکند که بزرگترین جمعیتهای آن در منطقه حفاظت شده سرخ آباد زنجان، پناهگاه حیاتوحش موته، پارکهای ملی قمیشلو و کلاه قاضی در اصفهان، پناهگاه حیاتوحش شیراحمد و پارک ملی سالوک در استان خراسان شمالی وجود دارد.
پشت، پهلو و دست و پای آهوی ایرانی به رنگ دارچینی متمایل به زرد نخودی و خاکستری است که به اصطلاح به آن رنگ شکار میگویند. البته در تابستان آهوی ایرانی بدن روشنتر و براقتری دارد و به رنگ نخودی تا خاکی دیده میشود.
در پهلوهای آهوی ایرانی نوار تیره رنگی وجود دارد و گاهی یک نوار روشن و تقریبا سفید هم در بالای آن دیده میشود. زیر بدن و نیمه داخلی دستها و پاهای کشیدهاش، سفید رنگ است و گردنی برافراشته دارد. دم این جانور زیبا کوتاه و سیاهرنگ است که هنگام خطر برای هشدار به دیگر افراد گله آنرا به سمت بالا نگه میدارد. صورت آهو ظریف و گوشهای آن نسبت به صورت بلند است.
چشمها سیاهرنگ و درشت هستند و به حالت مورب روی صورت قرار گرفتهاند. رنگ صورت روشن و دارای نوارهایی تیره و سفید است که از گوشه چشمها شروع شده و تا پوزه ادامه مییابد. البته با بالا رفتن سن، صورت روشنتر شده و به تدریج کاملا سفید میشود.
آهوی نر ایرانی را با شاخ سیاهرنگ چنگک شکلش میشناسند. شاخهایی که طول آنها به ۴۵ سانتیمتر میرسد، از قاعده خیلی بههم نزدیکند و به تدریج از هم دور شده و نسبت به خارج و عقب خمیدگی پیدا میکنند. روی این شاخها، حلقههای برجسته زیبایی وجود دارد.
جبیر گونه دیگری از آهو در ایران است که جثهای کوچکتر و ظریفتر از آهوی ایرانی دارد و پراکندگی آن محدود به ایران، پاکستان و هندوستان است. این جانور در ایران بیشتر در کویر مرکزی، شرق و جنوب کشور دیده میشود. گرچه انتشار جبیر در سطح ایران بسیار محدودتر از آهویایرانی است، ولی چون این جانور محتاط است و اجتماعی نیست، گلههای آن نسبت به آهوی ایرانی کمتر مورد تهاجم شکارچیان غیرقانونی قرار گرفته.
با وجود این، تخریب زیستگاه به دلایل گوناگون درسطح کشور به ویژه در سالهای اخیر، بقای این گونه کویری را با مشکل روبهرو کرده است. درست است که جبیر در بیابانهای ۹ استان ایران زندگی میکند، اما بزرگترین جمعیت آن در حال حاضر در پارک ملی کویر در فاصله ای نه چندان دور از جنوب شرقی تهران دیده میشود.
به طور کلی جبیر نسبت به آهوی ایرانی زیستگاههای خشکتری را انتخاب میکند. پوشش بدن جبیر در تابستان نرم و براق و به رنگ نخودی مایل به قرمز است. در زمستان رنگ سفید گلو و شکم تمایز بیشتری با پشت بدن پیدا میکند. رنگ بدن در نژادهای مختلف این گونه کمی با یکدیگر متفاوت است؛ جبیرهای جنوب کشور رنگ سرختری دارند در صورتیکه رنگ بدن جبیرهای نواحی مرکزی ایران تقریبا زرد گندمگون است. شاخ جبیر با شاخ آهوی ایرانی تفاوت زیادی دارد؛ طول شاخ جبیر کوچکتر و امتداد دو شاخ تا حدی با هم موازیاند و نوک آنها هم اندکی به سمت داخل متمایل شده است. نکته جالب در این است که در هر دو جنس نر و ماده جبیر شاخ دیده میشود.
آهوی کوهی، سومین گونه آهو در ایران است که در عربستان، عمان، فلسطین و جنوب لبنان پراکندگی داشته و فقط یک جمعیت از آن در جزیره فارور در استان هرمزگان زندگی میکند. درباره منشاء این جمعیت نظرات مختلفی وجود دارد اما باتوجه به پراکندگی وسیع آهوی کوهی در سواحل جنوبی خلیجفارس، این احتمال وجود دارد که آهوان جزیره فارور در گذشته از یکی از کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس به این جزیره منتقل شده باشند.
زیبای چهار فصل
وقتی صحبت از گله آهو میشود، حتما اشاره به آهوی ایرانی است. جبیرها در ایران بیشتر بهصورت منفرد یا در گلههای کوچک دو تا شش راسی دیده میشوند، در حالی که در بعضی مناطق ممکن است بتوان گلههای ۱۰۰ راسی آهوی ایرانی را مشاهده کرد. آهوی ایرانی تقریبا در تمام سال به صورت گروهی و در گله زندگی میکند اما در هر فصل اندازه و ساختار گلهاش متفاوت است. بزرگترین گلههای آهوی ایرانی در فصل زمستان است که از نرها، مادهها و نابالغان تشکیل میشود، و در فصل بهار کوچکترین گلهها در آهوی ایرانی دیده میشود که شامل ماده و فرزندان است؛ چرا که نرهای بالغ در این فصل از مادهها و نابالغها جدا شده و گله نرها را تشکیل میدهند.
این فصل که در مرکز ایران تقریبا از اواسط اردیبهشت تا اوایل خرداد ادامه دارد، فصل زادآوری آهوی ایرانی است و مادههای باردار برای زایمان از گله جدا شدهاند. آنها پس از گذشت حدود ۱۵۰ روز دوره بارداری، در محل امنی که معمولا میان بوتههای بلند است نوزاد خود را به دنیا میآورند. آهوها در هر زایمان معمولا یک تا دو نوزاد به دنیا میآورند، نوزادانی که پس از تولد تا مدتی ناتوان هستند و روی زمین پهن میشوند و یکی دو روز طول میکشد تا بتوانند با مادر خود راه بروند. این نوزادان فقط حدود ۳/۲ کیلوگرم وزن دارند و طول بدنشان تقریبا نیممتر است.
بدن آنها از موهای نرمی پوشیده شده که نسبت به رنگ بالغان تیرهتر است اما پس از یکی دو هفته روشنتر شده و همرنگ بالغها میشوند. آهوی ماده معمولا نوزاد خود را میان بوتهها پنهان میکند و هرازچندگاهی برای شیردادن به آن بازمیگردد. البته پس از چند روز، بره به همراه مادر به چرا میرود اما هنوز به اندازه کافی قوی نشده و در صورت حمله طعمهخوار بهراحتی شکار میشود.
در تابستان و اوایل پاییز ساختار گلههای آهوی ایرانی مشابه بهار است با این تفاوت که مادههای بیشتری همراه با برههایشان در یک گله یافتمیشوند. تابستان گذشته در پارک ملی کلاه قاضی متوسط اندازه گلهها برای مادهها هفت راس و برای نرها بیش از ده راس بود. در این هنگام آب یکی از عوامل محدودکننده زیستگاه برای آهوی ایرانی است، به ویژه مادهها و نوزادان نیاز بیشتری به آب دارند و درنتیجه روزانه مساحت کمتری را نسبت به گله نرها میپیمایند.
فصل جفتگیری یا مستی در مرکز کشور از اواسط پاییز آغاز و تا اوایل زمستان ادامه دارد. به این ترتیب آرامش گله نرها برهم میریزد. نر ها با علامتگذاری بوته ها بوسیله غدد پیش چشمی خود قلمرو خود را مشخص می کنند.
نرهای بالغ یکدیگر را تهدید می کنند. در صورتی که تهدیدها کارساز نباشد ممکن است بین نرها برای دسترسی به مادهها نبردهایی اتفاق افتد. نر برتر تعدادی ماده را در کنار خود نگه میدارد و همواره مشغول حراست از قلمرو خود و مراقبت از مادهها در مقابل رقیبان است. پس از جفتگیری قلمروها شکسته شده و مادهها و گلههای نرهای نابالغ به هم میپیوندند و باز گلههای بزرگ آهو تشکیل میشود.
دونده دشتها
برای دیدن آهو باید زیستگاه آنها را شناخت. آهوها در دشتها و تپهماهورهای با پوشش گیاهی کمارتفاع زندگی میکنند. پوشش گیاهی انبوه و بلند، دید را محدود کرده و امکان فرار سریع آنها را با مشکل مواجه می کند. البته آنها از پوشش گیاهی بلندتر به عنوان استراحتگاه و مکان امنی برای پنهانکردن نوزادان استفاده میکنند. به طور کلی آهوان به جنگلها و درختچهزارهای انبوه وارد نمیشوند، اگرچه در جنوب ایران در زیستگاههای مشجر هم دیده میشوند.
بیشتر زیستگاههای آهوی ایرانی در ایران را مناطق استپی خصوصا درمنهزارها و دشتهای پوشیده از علف شور که از کوهپایهها زیاد دور نیستند تشکیل میدهند. درمنه و علفهای شور از گونههای مورد استفاده آهو هستند. درمنه گونهای است که بهواسطه داشتن اسانس زیاد مورد استفاده دام قرار نمیگیرد ولی آهوان از این گونه و بعضی دیگر از گونههای غیرخوشخوراک برای دام، استفاده میکنند. با این وجود، در صورتی که گونههای گیاهی خوشخوراکتر در اختیار آهوان قرار گیرد، مطمئنا از آنها هم استفاده میکنند.
در صورت وجود کشتزارها در حاشیه زیستگاه آهوان، آنها معمولا به سمت آنها متمایل میشوند. آهوی ایرانی برای استفاده از مزارع گندم یا سبزهزارهای اطراف روستاها ممکن است مسافتهای طولانی را طی کند و حتی دیده شده که از کتان و صیفیجاتی مانند خربزه هم استفاده کرده است.
برف زمستانی یکی دیگر از عوامل محدودکننده آهو است. جمعیتهای ساکن مناطق برفگیر در زمستان به مناطق گرمتر مهاجرت میکنند. اما اکنون توسعه شهرها و جادهها در بسیاری از مناطق ارتباط بین زیستگاهها و جمعیتهای متفاوت آهوی ایرانی را قطع کرده است که این مساله علاوه بر اثرات کوتاه مدتی مانند تلفشدن حیوانات به دلیل سرمای زیاد، موجب قطع ارتباط ژنتیکی و در نهایت انقراض جمعیتهای محلی در بلندمدت خواهد شد.
جبیر نسبت به آهوی ایرانی در زیستگاههای خشکتری میتواند زندگی کند. معمولا زیستگاه جبیر به حاشیههای بیابان محدود میشود و برخلاف آهوی ایرانی از کشتزارها و سکونتگاههای انسانی دوری میکند.
از یوز تا گرگ
گله آهوان در هر حال حتی هنگام چرا و استراحت هم هوشیاری خود را کاملا حفظ میکنند و با چشمان تیزبین خود به نوبت اطراف را میپایند. وقتی خطری گله را تهدید کند دم خود را بالا نگه میدارند و به سرعت به سمت دشت یا دامنهها میدوند. دست و پاهای قلمی و بدن ورزیده، دویدن بسیار سریع، باشتاب زیاد و بیشتر با پرشهای بلند را برای آهو میسر ساخته است.
آهو دونده سریعی است و در صورت لزوم میتواند با سرعت حدود ۷۰ کیلومتر بر ساعت از دست شکارچیان ماهری چون یوز و گرگ و دیگر طعمهخواران فرار کند. اما مشکل اینجاست که این سرعت را تنها برای مدت کوتاهی میتواند حفظ کند و پس از آن خسته شده و از دویدن باز میماند.
متاسفانه شکارچیان هم از این نقطه ضعف آهو سوءاستفاده کرده و با وسایل نقلیه موتوری مانند جیپ و موتورسیکلت به دنبال آن میروند. حیوان بیچاره شاید بتواند از چنگال گرگها و یوز جان سالم بدر برد اما توان رقابت با موتور را ندارد و در نهایت به صورت ناجوانمردانهای با ضربات چوب یا زنجیر که بر سرش وارد میشود، از پا در میآید.
روزگاری یوزها مهمترین شکارچی آهو در ایران بودهاند اما از آنجا که جمعیت یوزپلنگها در بسیاری از زیستگاههای ایران کاهش چشمگیری داشته، گرگها در رتبه اول قرار گرفتهاند. گله گرگها معمولا عضو ضعیفتر یا پیرتر گله آهو را انتخاب کرده و با تعقیب گروهی، حیوان جدامانده از گله را پس از طی مسافتی شکار میکنند. در بسیاری از زیستگاهها از جمله پارک ملی کلاهقاضی مهمترین عامل مرگ و میر آهوان شکار آنها توسط گرگ عنوان شده است. البته دشمنان طبیعی آهو تنها یوز و گرگ نیستند؛ برهها و به ویژه نوزادان آهو در فصل زادآوری طعمه گوشتخواران دیگری مثل کاراکال، روباه و حتی پرندگان شکاری مانند عقاب میشوند.
همیشه محتاط!
آهوها حیوانات هشیار و محتاطی هستند و این احتیاط را در رفتار آنها میتوان دید. اگر آهو احساس خطر کند، گردن را راست نگه داشته، سر را بالا میگیرد، گوشها را در حالیکه به طرف بالا راست شده رو به جلو و به سمت منبع خطر گرفته و در همین حال دمش را پیوسته تکان میدهد. این حالت «هشدار» است. حیوان در این حالت فرار نمیکند ولی با پاهای کشیده و در حالی که گوشها و دم خود را بالا گرفته حرکت میکند، متناوبا میایستد و به سوی منبع خطر نگاه میکند.
اگر منبع خطر نزدیک باشد، حیوان ایستاده و همه توجهش را به سوی آن متمرکز میکند؛ با یکی از پاهای جلوییاش زمین را میکند و با خارج کردن هوا از بینیهای خود صدای خاصی درمیآورد.
ممکن است افراد دیگری از جمعیت هم پس از توجه به فرد هشداردهنده، همان حرکات را انجام داده و صدای هشداردهندهای از خود خارج سازند. این عمل، دیگر اعضای گله را که بهطور ثابت به سمت منبع خطر متوجه شدهاند، هشیار میکند. افرادی که به منبع خطر نزدیکترند به تولید صدای خرناسه مانند یا سوت مانند خود ادامه داده، در حالیکه افراد دیگر به حالت هشیار باقی میمانند. قبل از فرار، یکی از حیوانات با پاهای کشیده چند قدم به سمت منبع خطر حرکت کرده، با دقت به آن سمت نگاه میکند و سپس در حالی که توسط دیگر افراد گله دنبال میشود به تاخت فرار میکند.
حیواناتی که در حال استراحتاند، هنگامی که متوجه خطری در نزدیکی خود شوند، به تندی بلند شده، جستوخیزکنان و به سرعت فرار میکنند. «جبیرها» در این حالت، صدایی خرناسه مانند هم از بینیهای خود خارج میسازند. به همین دلیل در هندوستان به جبیر، «چینکارا» میگویند که در زبان هندی به معنی «خرناسه کشنده» است.
خانه خرابها
روزگاری دشتهای ایران محل تاخت و تاز آهوها بود و جمعیت زیاد آنها در سراسر ایران پراکنده بودند. جالب است که تا همین ۷ سال پیش با اینکه آهوی ایرانی در فهرست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت وارد شده بود، اما هنوز در طبقه تهدید نشده (LR) قرار داشت. اما به دلیل کشتار زیاد و تخریب زیستگاه این حیوان، سریعا به طبقه نزدیک به تهدید (NT) و ۳ سال بعد یعنی در سال ۲۰۰۶ به طبقه تهدیدشده و آسیبپذیر (VU) انتقال پیدا کرد. مهمترین عوامل تهدیدکننده آهوی ایرانی را در درجه اول باید شکار غیرقانونی و سپس تخریب زیستگاه دانست.
کل جمعیت آهوی ایرانی در ایران در سال ۲۰۰۱ بیش از ۱۰ هزار راس برآورد شده که ۹۰ درصد آنها در مناطق حفاظت شده قرار داشتهاند. البته جمعیت اینگونه در بعضی از مناطق حفاظت شده در طول دهه اخیر افزایش یافته است. آهوی ایرانی در صورت حفاظت و وضعیت زیستگاهی مناسب، پتانسیل تولیدمثلی بالایی دارد، اما در صورت کاهش بیش از اندازه جمعیت، همانند بسیاری از گونههای دیگر شانس بقای آن بسیار کم است.
بسیاری از جمعیتهای آهوی ایرانی طی چند دهه اخیر که به دلیل دگرگونیهای گوناگون، فشار بر زیستگاههایشان بیش از پیش بوده است، منقرض شدهاند؛ به عنوان مثال تا قبل از دهه ۶۰ جمعیتهایی از آهو در استانهای اردبیل، گیلان، مرکزی، کردستان، همدان، لرستان، چهارمحال و بختیاری و کهکیلویه و بویراحمد وجود داشته که در حال حاضر همگی منقرض شدهاند.
علاوه بر این جمعیتهای آهوی ایرانی استانهای ایلام و مناطق مرزی استان خوزستان در طول سالهای جنگ تحمیلی به شدت کاهش یافت و وضعیت جمعیتهای آهوی ایرانی در استان کرمانشاهان هم نامعلوم است. آهو که با طنازی و کرشمهاش روزگاری مقبول همه ایرانیان بوده، حالا شدیدا به کمک نیازمند است تا نسلاش در این کشور پایدار بماند.
نظر شما