بلکه نتیجه یک جست و جو و البته نگاه متفاوت به نیازی است که حاصل پیوند یک ناشر جستوجوگر و یک مولف، نویسنده و روزنامهنگاری است که خود سالهاست گردشگری و اکو توریسم، دغدغهاصلی وی به شمار میرود و سفر و گردش در اقصی نقاط ایران را همه گاه جزو لوازم زندگی خویش قرار داده است.
دغدغه و نیاز ناشر را میتوان از همان مقدمه کوتاه و تاثیرگذارش دریافت، آنجا که از سفر سالها پیشاش به ترکیه و دیدار از موزه توپکاپی مینویسد و انواع کتابهای گردشگری را بر پیشخوان کتابفروشی روبهروی موزه (آیا در ایران روبهروی هر موزه مهم یک کتابفروشی وجود دارد، که چنین آثاری را در اختیار گردشگران قرار دهد؟) میبیند و حسرت میخورد که «چرا در کشور ما، با این همه پیشینه فرهنگی و تاریخی درخشان و نیز وجود آثار و بناهای دیدنی نامدار و موزههای معروفی همچون ایران باستان، کاخ گلستان و... کتابی راهنما برای گردشگران ایرانی نداریم؟»
این پرسش آغازی بود برای رسیدن به کتابی به نام «راهیاب ایران»، اگر چه ناشر برای پاسخدادن به این پرسش ابتدا تمامی کتابهای موجود منتشر شده را تورق کرده و بعد بهدنبال فرد و گروهی میگردد تا توانایی و ظرفیت چنین کار متفاوتی را داشته باشد.
ناشر مینویسد که «در این زمینه در ایران کتابهایی منتشر شدهاند که هر یک به فراخور محتوای خود گامی برداشته و گرهی را گشودهاند» اما مشکل این بود که این کتابها به نیازهای اساسیای که مورد نظر ناشر این کتاب و گردشگر ایرانی پاسخ مطلوب نمیدادند. آن نیازها چه بود؟ اینکه« گردشگر بتواند در سفر به راحتی همراه خود داشته باشد و با کمک آن بداند به کجا برود، چه مسیرهایی را انتخاب کند، چه جاهایی را ببیند، کجا اقامت کند، چه سوغاتی بخرد و امثال اینها.»
کاربردی بودن این کتابها هم از جمله دغدغههای دیگری بود که متأسفانه در کتابهایی که تا پیش از این کتاب در این زمینه منتشر شده بودند، کمتر بروز و ظهور داشت.
«آنچه در این نوع کتابها اهمیت ویژه دارد، کاربردیبودن آنهاست و البته کیفیت چاپ، قطع و اندازه مناسب، صفحه آرایی زیبا و چشمگیر و همچنین دقت اطلاعات و سادگی و روانی زبان متن.»
به مصداق آن مثال معروف که «عاقبت جوینده یابنده بود»، بعد از سالها، خداوند در و تخته را به هم جفت میکند و انتشارات فرهنگ معاصر با نویسنده کتاب، از طریق دوستی مشترک، آشنا میشوند. نتیجه، برپایی جلسات مختلف و در نهایت رسیدن به یک کارگروهی در واحد پژوهش مؤسسه فرهنگ معاصر است و تشکیل کارگروهی زیر نظر مولف کتاب(دکتر ناصر کرمی) که بعد از چند سال نتیجه نخستین آن کتابی به نام «راهیاب ایران» است که حاصل جمعآوری منابع، اطلاعات وعکسهاست (ناشر کپی رایت عکسها را هم خود به اختیار گرفته است؛ یعنی اینکه عکسهای ارائه شده در این کتاب از اقصی نقاط ایران و ابنیه و اماکن و مناظر، منحصر به این کتابند و بس و ناشر حق رایت آن را از 3تن از عکاسان خریده است.)
بعد از جلسات مختلف بحث و بررسی و آنگونه که در مقدمه ناشر هم توضیح داده شده است، در نهایت نخستین کتاب از این مجموعه اواخر تابستان امسال بر پیشخوان کتابفروشیها قرار میگیرد.
تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟
مهمترین تفاوت کتاب را باید در شیوه ارائه اطلاعات آن دانست؛ جمع بست اطلاعات کتابخانهای که در واحد پژوهش این اثر گرد آمدهاند، به همراه اطلاعات میدانی که نتیجه سفرهای چندین و چند ساله مولف اصلی کتاب بوده است، حاصلش میشود کتاب «راهیاب ایران» که باید در بسته بندی خاصی به خواننده ارائه شود.
مولف در همان ابتدای کار تکلیف خواننده و اصولا خریدار این کتاب را مشخص میکند و با تفاوت قائل شدن بین کتابهایی که به شیوه سنتی برای گــردشگری نـوشته میشدهاند با کتابهایی چون «راهیاب» توضیح میدهد:«نسل جدید کتـابهای راهنمای گردشگری، با مونوگرافیها و گزارشهای جغرافیایی چنان تفاوت یافتهاند که در واقع برخلاف دورههای پیشین، دیگر اصلا نمیتوان یکی را به جای دیگری به کار برد.
البته شاید بتوان بین کتابهایی که بهطور معمول «راهنمای گردشگری» نامیده میشوند، با گزارشهای جغرافیایی قرابتی نسبی پیدا کرد اما کتابهای «راهیاب» که صرفا بهعنوان «کتابچه صحرایی» و با اهداف کاربردی توسط جهانگردان مورد استفاده قرار میگیرند، قطعا شباهت چندانی با کتابهای «راهنمای گردشگری» ندارند، اگر چه از عناصر مشترک مانند نقشه ، تصویر و اطلاعات مشابه، از جمله گزارشهای توپوگرافی و اقلیمشناسی منطقهای استفاده کنند»(ص 12).
چند سطر پایینتر همین مقدمه، مولف وجه ممیزه دیگر این کتاب با کتابهای دیگر را اینگونه برمیشمارد؛ «راه یاب، صرفا با زاویه دید گردشگر سر و کار دارد و اطلاعاتی را در اختیارش میگذارد که احتمالا در جایی از سفر حتما برایش مفید خواهد بود و بدون این اطلاعات شاید گردشگر در جایی دچار مشکل شود.»
در واقع میتوان گفت کتاب راهیاب به کار هر فردی میآید که بخواهد صفر کیلومتر و بدون هیچگونه اطلاعات و نقشه و راهنمایی به گردشگری در ایران بپردازد. این کتاب میتواند اطلاعات مسیر سفر را واضح و شفاف سازد و آنچه مورد نیاز گردشگر است را دقیق و جامع ارائه دهد تا با اتکای به آن حتی یک گردشگر ناآشنا به زبان محلی نیز بتواند به آسودگی و البته با کمترین هزینه و بدون سرکیسه شدن توسط برخی تورگردانان، در هر سرزمین ناشناختهای به سیر و سفر بپردازد.
اطلاعات جانبی و نوع روایت این اطلاعات از سوی مولف به گردشگر مدد میرساند تا آگاهیهای پیرامونیاش از یک موضوع مرتبط با گردشگری را ارتقا دهد.
اینگونه است که میتوان گفت اطلاعاتی که کتاب «راهیاب ایران» در اختیار خواننده و بهخصوص گردشگر مینهد، بهدلیل متکی بودن بر 2 نوع پژوهش میدانی و کتابخانهای و همچنین بسته بندی مدرن هر مدخل، میتواند به کار گردشگران بیاید و اصولا هر ایرانی هم میتواند و باید نسخهای از این کتاب را در دست خود داشته باشد. چرا؟ برای اینکه گردآوری و توزیع اطلاعات درباره هر منطقه از ایران به قدری پراکنده و یا نوع ارائه آن به اندازهای ناشیانه است که خواننده و یا مسافر و گردشگر را گیج و گمراه میکند و به ناچار وی به پرس و جو از اهالی و یا تورگردانان متوسل میشود.
کتاب البته با کاستیهایی روبهروست که با توجه به نکات اشاره شده در مقدمه ناشر و مولف و سابقه کار انتشارات فرهنگ معاصر در ارائه ویراستههای تازه از کتابهایی از این دست، به قطع و یقین باید کتابی کاملتر و جامعتر را در ویرایش دوم به انتظار بنشینیم. اول نبود یک نامنامه مکانها و فهرست اعلام است که در پایان کتاب باید اضافه شود. به این معنا که اگر خواننده یا همان گردشگر، نداند که به فرض مثال قلعهالموت در چه استان و شهری است، چگونه باید آن را در این کتاب پیدا کند و درباره آن نکاتی را بداند.
یا خوانندهای اصولا نداند که شهر تنکابن از توابع استان مازندران است، چگونه آن را دریابد و در کتاب پیدایش کند. در وضعیت فعلی خواننده باید تمامی استانها را، آن هم با توسل به 7 مسیری که بر اساس آن این مکانها چینش شدهاند و یا با استفاده از بانک اطلاعات استانها در انتهای کتاب، جست و جو کند تا مکان و یا ابنیه تاریخی مورد نظرش را پیدا کند که این خود وقت و زمان فراوانی میبرد. پس ارائه فهرست اعلام با ارجاع دقیق هر مدخل به صفحه مربوطه میتواند این کاستی را برطرف سازد.