در گوشه‌ای از حسینیه حضرت علی اکبر(ع)، درست زیر پرچم اباعبدالله‌الحسین(ع) نشسته و با کاغذ و قلمی که در دست دارد، مشغول نوشتن جدیدترین اشعارش است.

بيت عاشقي

 همشهری آنلاین-حسین پیرعلی: سراغش که می‌رویم، با شور و حرارت خاصی که در کلامش موج می‌زند، سلام و احوالپرسی گرمی می‌کند و همان اول کلام سراغ دفتر شعرش می‌رود. چند دفتر قدیمی را که حاصل بیش از نیم قرن عشق و ارادت این شاعر و پیرغلام به ائمه اطهار(ع) است نشانمان می‌دهد و برایمان چند بیتی از اشعار قدیمی‌اش می‌خواند.

اشعار شاعر و پیرغلامی که فن شعر آیینی را از استادان بزرگی مثل حاج نادعلی کربلایی و حاج اسماعیل ولی خانی یاد گرفته و پای درس و منبر علمای بنامی چون آیت‌الله ‌شهید دستغیب و حاج اسماعیل دولابی نشسته، میان مداحان و ذاکران اهل‌بیت(ع) هم حائز توجه است و در مجالس و هیئت‌های مذهبی به گوش عاشقان و دلباختگان ائمه اطهار(ع) می‌رسد.

در این گزارش ساعتی با حاج محمدمهدی همایونی، متخلص به همایون، شاعر و پیرغلام اهل‌بیت(ع)، در حسینیه حضرت علی‌اکبر(ع) خیابان صفا، جایی که سال‌هاست پاتوق عشق و ارادتش به اهل‌بیت(ع) است، گفت‌وگو کردیم.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

پدرم جز برای ائمه اطهار(ع) قلم نزد

با وجود اینکه ۷۶ سال از خدا عمر گرفته، اما حاج محمدمهدی هنوز هم شور جوانی را حفظ کرده و گرم و باحرارت حرف می‌زند. بیش از نیم قرن سرودن اشعار آیینی باعث شده تسلط خوبی به واژه‌ها و ادبیات فارسی داشته باشد و کلمات را شمرده، با تأکیدهای مناسب و بجا ادا کند. وقتی از پدر و پدربزرگش حرف می‌زند تازه معلوم می‌شود که پیوند با ادبیات و شعر فارسی در خانواده همایونی‌ها سابقه‌ای دیرینه دارد.

پدرش غلامحسین همایونی از آموزگاران بنام خوشنویسی در همدان بود و پدربزرگش محمدطاهر همایونی معروف به «کاتب همایون» از خوشنویسان برجسته دوره ناصرالدین شاه قاجار به حساب می‌آمد. حاج محمدمهدی هرچند در خوشنویسی بهره از پدر و پدربزرگ دارد، اما به انتخاب خودش پا در عرصه شعر آیینی گذاشت.

خود او در این‌ باره می‌گوید: «پدربزرگم کاتب همایون، شاگرد میرزا غلامرضا اصفهانی از خوشنویسان بنام معاصر بود و آثار برجسته‌ای در زمینه خوشنویسی از خود به‌جا گذاشت. مثل نسخه خطی کتاب دانشوران ناصری که در ۲۰ جلد به خط او تحریر شده است. پدرم غلامحسین همایونی هم در همه عمر ۸۴ساله‌اش جز برای ائمه اطهار(ع) قلم نزد و اشعار آیینی و مذهبی را تحریر کرد. علاقه او به اشعار آیینی باعث شد زندگی من هم با اشعار و مرثیه‌هایی که در مدح و منقبت ائمه اطهار(ع) بود گره بخورد. تمرین خوشنویسی در خدمت پدر باعث می‌شد با وزن و محتوای اشعار آشنا شوم و به ذوق و قریحه شاعری‌ام پی ببرم. اشعاری که دلم می‌خواست تنها در مدح و رثای ائمه اطهار(ع) بسرایم.»

برای فعالیت انقلابی دستگیر شدم

باوجود اینکه حاج محمدمهدی همایونی، این شاعر و پیرغلام اهل‌بیت(ع) که در عمر ۵۰ساله شاعری‌اش نوحه‌ها و اشعار آیینی بسیاری سروده، در خانواده‌ای هنرمند به دنیا آمد، اما نهضت امام خمینی(ره) را الهام‌بخش ورودش به عرصه شعر آیینی می‌داند و می‌گوید: «حوالی سال ۱۳۴۲ و با سخنرانی امام(ره) در مدرسه فیضیه قم بود که با اندیشه‌های امام(ره) آشنا شدم. چیزی در شخصیت ظلم‌ستیز ایشان وجود داشت که باعث جوشش شعر و ذوق شاعری‌ام شد. هر وقت اعلامیه و یا مطلبی درباره ایشان می‌خواندم، دست به قلم می‌بردم و شعری برایشان روی کاغذ می‌آوردم.»

حاج محمدمهدی مکثی می‌کند و نخستین شعری را که برای امام(ره) سروده بود به‌خاطر می‌آورد و می‌گوید: «الحق که دین جدش احیا کند خمینی/با نهضت عظیمش غوغا کند خمینی... آن ابیات را با خط پدرم به چاپ رسانده و در مساجد محله پخش می‌کردم. نتیجه‌اش هم دستگیری توسط نیروهای شاه بود. مدتی بعد به‌خاطر مشکلاتی که فعالیت‌های انقلابی در همدان برایم ایجاد کرده بود به تهران مهاجرت کردم.»

حرف‌هایش که به اینجا می‌رسد، لبخندی روی صورتش می‌نشیند و خاطره‌ای از آن روزها برایمان تعریف می‌کند: «سال‌ها بعد در جریان اوج فعالیت‌های انقلابی و در ایامی که در محضر استادان گرانقدرم شعر آیینی آموزش می‌دیدم، باز هم تلاش می‌کردم دینم را به امام(ره) ادا کنم. هر روز میان دانش‌آموزان مدرسه دارالفنون، مسجد امام(ره) و... می‌رفتم و اشعار جدیدم را می‌خواندم.»

 در کرمت همیشه باز است رضا

حاج محمدمهدی همایونی از محضر استادان و شاعران آیینی بنامی چون حاج اسماعیل ولی‌خانی متخلص به طالع، حاج نادعلی کربلایی، ژولیده نیشابوری، مهدی تعجبی متخلص به آواره همدانی استفاده کرد. وقتی حرف از استادان شعر و شاعری‌اش به میان می‌آید، حاج محمدمهدی که تخلص همایون را هم برای خود برگزیده است، مرحوم حاج نادعلی کربلایی، شاعر، مداح و پیرغلام اهل‌بیت(ع) را نخستین و اثرگذارترین استادش معرفی می‌کند.

در حالی که به یاد استاد چشم‌هایش رو به سرخی می‌رود، خاطره‌ای از او برایمان تعریف می‌کند: «خودم را مقید می‌دانستم علاوه بر ملاقات‌های خصوصی در منزل استاد، در مجالس و هیئت‌های او هم حضور مستمر داشته باشم. پای نوحه‌خوانی و شعرخوانی‌اش می‌نشستم و از لحظه‌لحظه حضور در کنار این پیرغلام نامی اهل‌بیت(ع) درس می‌گرفتم. درس‌هایی که الهام‌بخش اشعارم می‌شد. حاج نادعلی هم همیشه من را با لفظ «پسرم» خطاب می‌کرد.

یادم هست سال‌ها پیش به همراه حاج نادعلی برای ملاقات با یکی از شعرای آیینی اهل مشهد به نام «مجاور مشهدی» به مشهدالرضا(ع) رفتیم. پیش از هرکاری به پیشنهاد استاد برای زیارت راهی حرم امام رضا(ع) شدیم. به حرم که رسیدم، گفتم: استاد در حرم بسته است. حاج نادعلی هم در جواب گفت: پسرم در حرم بسته، در کرم که نبسته. این درس حاج نادعلی در خاطرم ماند. ۲۰ سال بعد در روز ولادت امام رضا(ع) تا نگاهم به پنجره فولاد حرم از صفحه تلویزیون افتاد، به یاد آن روز این ابیات را سرودم: ما را به سویت دست نیاز است رضا/ آییم حرمت که جای راز است رضا/گر بسته بود در حرم ساعاتی/در کرمت همیشه باز است رضا... شعری که وقتی برای استاد خواندم، بارها تشویقم کرد.»

۵ هزار بیت عاشقی | اسرار نیم قرن شاعری و شعری که اشک همه را درآورد

افتخارم شاگردی حاج اسماعیل دولابی است

این شاعر آیینی و پیرغلام اهل‌بیت(ع) سخنی هم درباره تفاوت اشعار و نوحه‌های قدیمی با اشعاری دارد که این روزها در برخی هیئت‌ها رواج پیدا کرده و به عقیده او مناسب مجالس عزا و روضه امام حسین(ع) نیست. حاج محمدمهدی علاوه بر استفاده از محضر استادان فن شعر و مرثیه‌سرایی، پای منابر و درس‌های روحانیون و معلمان اخلاق بزرگی نشسته تا با معلومات کافی سراغ سرودن اشعار آیینی برود.

او شاعران جوان را هم به نشستن پای درس علما و بزرگان دین توصیه می‌کند و می‌گوید: «درست است که فنون شاعری را از استادان فن یاد گرفتم اما نشستن پای درس‌ها و منابر روحانیونی مثل آیت‌الله ‌انصاری همدانی، آیت‌الله ‌شهید دستغیب، آیت‌الله ‌نجابت، آیت‌الله ‌تالهی، حاج سید مصطفی هاشمی و... هم تأثیر زیادی بر محتوای اشعارم داشت. افرادی که گاهی سؤال‌هایم را درباره سیره ائمه اطهار(ع) از آنها می‌پرسیدم و تلاش می‌کردم محتوای شعرهایم هم غنی شود.»

۵ هزار بیت عاشقی | اسرار نیم قرن شاعری و شعری که اشک همه را درآورد

 همایونی سال‌ها همسایه و شاگرد حاج اسماعیل دولابی بوده و درس‌های زیادی از او آموخته است. خودش در این‌باره می‌گوید: «چند سالی همسایه دیوار به دیوار و مستأجر حاج اسماعیل دولابی بودم. خودم را ملزم می‌دانستم در همه جلسات و درس‌های اخلاق حاجی حاضر شوم و از نکات و توصیه‌هایشان یادداشت‌برداری کنم. نکته‌هایی که از سیره ائمه اطهار(ع) نصیبم می‌شد آویزه گوشم کرده و برای سرودن اشعار استفاده می‌کردم. حرفم این است شاعران جوانی که می‌خواهند در عرصه شعر آیینی قدم بگذارند، باید پیش از هر چیز امام‌شناس باشند تا مبادا گرفتار واژه‌ها و الفاظ سخیفی شوند که در شأن آن بزرگواران نیست.»

ای دل شفای دردت در تربت حسین جو

حاج محمدمهدی همایونی حاصل بیش از نیم قرن شاعری و مرثیه‌سرایی برای اهل‌بیت(ع) را همیشه همراهش دارد. چند دفتر شعر قدیمی که همه اوراق آنها در مدح و منقبت و مرثیه اهل‌بیت(ع) تزیین شده است. به پیشنهاد حاج ابراهیم خطیب، مداح و پیرغلامی که تا به حال بسیاری از اشعار، غزلیات و نوحه‌های این شاعر اهل‌بیت(ع) را در هیئت‌ها و مجالسش خوانده، حاج محمدمهدی یکی از اشعار عاشورایی‌اش را که در سال ۱۳۶۱ سروده است، برایمان می‌خواند. غزلی که به گفته حاج ابراهیم خطیب در این سال‌ها توسط مداحان بسیاری در مجالس عزاداری خوانده می‌شود: 

۵ هزار بیت عاشقی | اسرار نیم قرن شاعری و شعری که اشک همه را درآورد

این بزم عاشقان و این خانه حسین است
میعاد عارفان و غمخانه حسین است
هرکس قدم‌گذارد از روی صدق اینجا
شاگرد مکتب عشق پروانه حسین است
هرکس که در عزایش گرید ز روی اخلاص
مست شراب عشق از خم‌خانه حسین است
خواهی اگر بدانی ای دل مقام عاشق
گلزار هر شهیدی گلخانه حسین است
عاشق به راه معشوق پروای جان ندارد
چون عاشق حقیقی دیوانه حسین است
هر کس به دل ندارد عشق حسین و آلش
او از اوان خلقت بیگانه حسین است
ای دل شفای دردت در تربت حسین جو
زیرا دوا و درمان در خانه حسین است
محکم بگیر همایون دامان اطهرش را
زیرا شفا به دست جانانه حسین است

وقتی سنی‌ها هم اشک ریختند

حاج محمدمهدی در طول ۸ سال جنگ تحمیلی در مناطق عملیاتی غرب و جنوب کشور حضور داشت. او در این باره می گوید: «مدتی در مناطق عملیاتی غرب و کردستان در لشکر ۲۸ سنندج حضور داشتم. روز اربعین بود و بعد از نماز ظهر حال غریبی داشتم. کنار دریاچه مریوان رفتم و تا چشمم به آب زلال دریاچه افتاد بی‌اختیار اشک ریختم و شعری درباره بسته شدن آب به روی یاران امام نوشتم.

عصر آن روز وقتی برای مراسم عزاداری به خانه نماینده حضرت امام(ره) به سنندج رفتیم، در حضور جمعیت رزمندگان و اهل تسنن، سرهنگ دادبین از من خواست شعر دریا را برای حاضران بخوانم. حاج آقا موسوی هم که نماینده امام(ره) بود، کنجکاو شد و گفت: اینجا همه دل‌ها یکی است، شعرت را بخوان. من هم پشت تریبون رفتم و این ابیات را خواندم... گفتم به آب دریا محزون و دلشکسته/ از چه به کربلا شد پیوسته آب بسته/امواج او بدادی بر من چنین جوابم/من هم از این قضیه محزون و دل کبابم/آبی که بود مهر نور دل پیمبر/گو از چه رو ندادند بر نور چشم حیدر...

وقتی این شعر را می‌خواندم براداران اهل تسنن هم اشک می‌ریختند. شعری که هنوز هم بعد از سال‌ها خودم را منقلب می‌کند.»

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۳در تاریخ۱۳۹۵/۰۷/۲۵

کد خبر 774662

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha