به گزارش همشهری آنلاین، با این حال از زمان کشف این قله و ثبت آن به عنوان بلندترین نقطه روی زمین، افراد زیادی موفق شدهاند از تمام این خطرات بگذرند و روی قله اورست پا بگذارند و این یعنی «اورست ماورای قدرت انسان نیست!». البته این همان جملهای است که ادموند هیلاری، اولین فاتح این قله، بعد از صعودش بر زبان آورد. بعد از او کوهنوردان ماجراجوی زیادی پا در راه پرخطر صعود به اورست گذاشتند و موفق شدند با وجود تمام خطرات آن، بالاخره پرچم کشورشان را بر بالای قله به اهتزاز در بیاورند.
روایتها و حرفهای باورنکردنی زیادی درباره هیمالیا وجود دارد؛ داستانهایی اسرارآمیز درباره کسانی که سالها قبل در این کوه مردهاند اما روحشان هنوز در این کوهستانها سرگردان است و به کسانی که راه خود را گم کردهاند یا در برف ماندهاند کمک میکند. اتفاقهای عجیبوغریبی که در این کوهستان شگفتانگیز رخ میدهد باعث شده هر ساله افسانههای زیادی درباره این کوهستان شنیده شود؛ افسانههایی که مرز حقیقت و خیال هستند و هیمالیا و قله معروفش اورست را به اسرارآمیزترین کوهستان جهان تبدیل کردهاند؛ جایی که بام دنیا لقب گرفته است.
رشته کوههای هیمالیا که در قاره آسیا قرار دارد در واقع جداکننده شبهقاره هند از فلات تبت است. مجموعه کوههای هیمالیا در حقیقت جایگاه بلندترینهای قلههای جهان به شمار میرود. اگر به جغرافیا علاقهمند باشید شاید بدانید که در آسیا بیشتر از ۱۴ قله وجود دارد که بیش از ۸۰۰۰ متر از سطح دریا بلندترند. این درحالی است که «آکونکاگوآ» در آمریکا که قله مرتفع رشته کوههای «آندس» است با ارتفاع ۶۹۶۲ متر بلندترین قلهای است که در خارج از قاره آسیا قرار دارد، درحالیکه رشته کوه هیمالیا در آسیا به تنهایی دارای بیش از ۱۰۰ قله با ارتفاع بالای ۷۲۰۰ متر است. درست به همین دلیل است که بیشتر کوهنوردان ماجراجویی که میخواهند لذت صعود به قلههای بالای ۸۰۰۰ متر را تجربه کنند حتما به قاره آسیا سفر میکنند.
اورست؛ بام دنیا
اورست مرتفعترین نقطه روی زمین است؛ قلهای که با ارتفاع ۸۸۴۸ متریاش از سطح دریا به بلندترین قله هیمالیا و بام دنیا معروف شده است. البته بومیهای آن منطقه آن را با نام «چاپالونگما» میشناسند. اورست در منطقهای بین ساگارماتا، نپال، تبت و چین واقع شده است. اسم این قله مرتفع از اسم ژنرال نقشهبردار هندی، به نام جورج اورست گرفته شده است؛ در حقیقت از سال ۱۸۶۵، به احترام او و با وجود اعتراضهای فراوان، بلندترین قله جهان با این نام شناخته میشود.
کشف بلندترین نقطه جهان
بلندترین قله دنیا کجاست!؟ جواب این سؤال که پاسخاش امروزه اینقدر آسان است به سختی به دست آمده! در سال ۱۸۰۸، انگلیسیها به همراه شرکتی هندی شروع به تحقیق روی این مسأله کردند؛ آنها میخواستند بلندترین قله دنیا را مشخص کنند. این تیم تحقیقاتی درحالیکه وسایل نقشهبرداری لازم جهت اندازهگیری زوایا و ارتفاعهای مختلف را همراه داشت، کارش را از منطقه شمالی هند آغاز و به تدریج به سمت شمال حرکت کرد. وزن بعضی از این وسایل در حدود ۵۰۰ کیلوگرم بود و به همین دلیل برای حمل هر کدام از آنها به ۱۲ نفر نیاز بود.
این تیم تحقیقاتی با اندازهگیری قلههای مختلف بالاخره در سال ۱۸۳۰ به دامنههای هیمالیا رسید اما کشور نپال اجازه ورود آنها را به داخل این کشور صادر نکرد. در آن سالها به دلیل سیاستهای تجاوزگرانه انگلیس این سوءظن وجود داشت که ممکن است دولت انگلیس برای تجاوزات سیاسی خود از این تیم در برنامههایش بهره ببرد.
به همین دلیل، درخواست گروه تحقیقاتی برای ورود به این کشور پذیرفته نشد و در نتیجه اعضای این گروه تحقیقاتی مجبور شدند برای ادامه مشاهدات و تحقیقات خود به منطقهای در جنوب تایلند به نام «ترای» بروند؛ منطقهای که با هیمالیا موازی است. اما عبور از این منطقه به خاطر بارانهای سیلآسا و مالاریا کار سختی بود، طوری که سه نفر از اعضای این تیم به دلیل مالاریا جان خود را از دست دادند و دو نفر دیگر به خاطر شرایط جسمانی ضعیفشان دیگر نتوانستند تیم را همراهی کنند. با وجود این، آنها به راهشان ادامه دادند و بالاخره موفق شدند در سال ۱۸۴۷، مشاهدات دقیقتری از قلههای مرتفع هیمالیا داشته باشند.
هرچند شرایط نامساعد جوی باعث محدود شدن کارشان میشد و آنها فقط سه ماه در سال میتوانستند به تحقیقاتشان ادامه بدهند. اما سرانجام در نوامبر ۱۸۴۷، تعدادی از مشاهدات ایستگاه تحقیقاتی ساواجپور که در انتهای شرقی هیمالیا مستقر بود به دست یکی از ژنرالهای نقشهبردار این تیم تحقیقاتی به اسم اندرو واگ رسید.
در آن دوران تصور همه بر این بود که قله «کانگ چنجونگا» بلندترین قله دنیاست اما نتیجه بررسیهای اندرو واگ نشان داد قلهای که در تحقیقات اخیر مورد بررسی قرار گرفته است از قله «کانگ چنجونگا» بلندتر است. «جان آرمسترانگ» یکی از اعضای تیم تحقیقاتی واگ، قلهای را هم که در قسمت غربی این منطقه بود مورد برررسی و مشاهده قرار داد و اسم آن را قله «بی» گذاشت. واگ بعدها در گزارشش نوشت که قله «بی» هم از «کانگ چنجونگا» مرتفعتر است اما دادن اندازههای دقیق از ارتفاع این قله نیاز به تحقیقات و اندازهگیریهای دقیقتر و همچنین مشاهده از فاصله نزدیکتر دارد. سال بعد، واگ یک تیم مشاهده را به منطقه اعزام کرد تا مشاهدات و اندازهگیریهای دقیقتری از قله «بی» انجام دهند اما وجود ابرهای زیاد، تلاشهای این تیم اعزامی را بینتیجه گذاشت. در سال ۱۸۴۹، واگ، یکی دیگر از اعضای تمیش به نام جیمز نیکلسون را به منطقه اعزام کرد.
نیکلسون موفق شد دو مشاهده از فاصله ۱۹۰ کیلومتری قله داشته باشد. نیکلسون بعد از این دو مشاهده موفق، توانست بزرگترین دوربین را به قسمت شرقی قله ببرد و از فاصله ۱۷۴متری در حدود ۳۰ مشاهده از قله داشته باشد. بعد از این مشاهدات نیکلسون برای انجام محاسبات دقیقتر روی مشاهداتش به پایگاه اصلی بازگشت. اولین اندازههایی که او بهدستآورد ارتفاع قله کشف شده را در حدود ۹۲۰۰ متر نشان میداد.
البته این حقیقت داشت که قله «بی» از قله «کانگ چنجونگا» بلندتر بود اما اختلاف به دست آمده در ارتفاع این دو، غیرواقعی و محال به نظر میرسید. البته نیکلسون نتوانست تحقیقات و محاسباتش را به پایان برساند چون در اثر ابتلا به بیماری مالاریا مجبور شد به خانهاش برگردد و در انتها تحقیقات و محاسباتش ناتمام باقی ماند.
در سال ۱۸۵۲، در ایستگاه مرکزی مشاهدات، یک ریاضیدان و محقق بنگالی، توانست با استفاده از مشاهدات و اندازهگیریهای نیکلسون و با به کارگیری محاسبات مثلثاتی، اندازه نسبتا دقیقی از اورست به دست آورد و آن را به عنوان بلندترین قله جهان معرفی کند. اعلام رسمی این موضوع که قله «پانزده» بلندترین قله دنیاست تا سالها به تاخیر افتاد و محاسبات روی ارتفاع این قله مکررا تکرار شد.
واگ در سال ۱۸۵۴ شروع به کار روی دادههای به دست آمده از اندازهگیریهای نیکلسون کرد و حدود دو سال روی مشاهدات و اندازهگیریهای به دست آمده توسط نیکلسون با متخصصان مختلف به بحث و تحقیق پرداخت. او در این سالها روی مسائل مختلفی از جمله دمای هوا در زمان تصویربرداری نیکلسون یا بازتابش نور در آن شرایط و اندازهگیری جو هوا تحقیق کرد و سرانجام در مارس سال ۱۸۵۶ نتیجه یافتههایش را در نامهای به جانشینش اعلام کرد. از آن زمان به بعد «کانگ چنجونگا» دیگر بلندترین قله جهان شناخته نشد و قله «بی» با ارتفاع ثبتشده ۸۸۴۰ متر به عنوان بلندترین قله دنیا معرفی شد.
البته از آن زمان به بعد با اندازهگیریهای دقیقتر، ارتفاع این قله حدود هشت متر بیشتر از ارتفاع اعلام شده تخمین زده شده اما حتی این اختلاف هشت متری هم باعث نشده کار این گروه تحقیقاتی کاری کوچک به نظر بیاید، چون به دستآوردن ارتفاعی که به ارتفاع واقعی کوه بسیار نزدیک است با توجه به وسایل و امکانات موجود در آن دوران، کار بسیار سختی بوده است.
صعودکنندگان به قله اورست
بعد از ثبت قله اورست به عنوان بلندترین قله جهان و اعلام ارتفاع آن، کوهنوردان زیادی علاقهمند شدند که به بام دنیا صعود کنند اما صعود به این کوه بلند به نظر امکانپذیر نبود. تا اینکه در سال ۱۸۸۵، کلینتون توماس دنت، کوهنورد و نویسنده انگلیسی در کتابش با عنوان ماورای خط برفی، اعلام کرد که صعود به اورست امکانپذیر است.
اولین هیأت اعزامی برای صعود به اورست به سرگروهی «جورج مالوری» در سال ۱۹۲۱ به اورست رفت. جورج مالوری کسی بود که در سه سفر اکتشافی به این قله در سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۲۲ و ۱۹۲۴ شرکت کرد. در واقع این تیم، یک گروه اکتشافی بود و قصد جدی برای صعود به قله اورست نداشت. اگرچه این گروه اولین گروهی بود که پا روی دامنههای اورست گذاشت اما موفق به رسیدن به قله آن نشد. آنها تا ارتفاع ۷۰۰۰ متری بالا رفتند اما از آنجایی که این تیم برای صعود مجهز نشده بود، آمادگی ادامه راه را نداشتند؛ البته مالوری همانجا راهی را که به نظر میرسید آنها را به قله میرساند، پیدا کرد.
مراسم اسمگذاری برای قله «بی»
با ثبت ارتفاع جدید، مشکل و نزاع بعدی بر سر اسم این قله بود. افراد محلی دوست داشتند اسمی محلی برای این قله انتخاب شود اما «واگ» اعلام کرد نمیتواند از اسمهای محلیای که تا آن زمان برای این کوه به کار میرفت استفاده کند. البته تعداد زیادی از محلیهای این منطقه قله «بی» را با نام «چومولانگما» میشناختند مخصوصا مردم تبت که قرنها آن را به همین نام صدا میکردند؛ اما حتی این اسم هم موردقبول واگ قرار نگرفت. واگ اعلام کرد که به دلیل فراوانی نامهای محلی، نمیتواند بهترین آنها را انتخاب کند و تصمیم گرفت اسم این قله را به خاطر «جورج اورست»، ژنرال نقشهبردار هندی، اورست بگذارد.
حادثه بهمن
در سال ۱۹۲۲، «جورج فینچ» تصمیم گرفت که با استفاده از اکسیژن به این کوه صعود کند، او با مالوری همراه شد و با سرعت ۲۹۰ متر در ساعت شروع به بالا رفتن از کوه کرد تا به ارتفاع ۸۳۲۰ متری رسید. این اولین دفعهای بود که یک نفر در دنیا به ارتفاع بیش از ۸۰۰۰ متر پا گذاشته بود؛ صعود او به اورست از قسمت شرقی تبت صورت گرفت چون در آن زمان هنوز کشور نپال اجازه صعود به خارجیها را از قسمت جنوبی نمیداد.
جورج تصمیم گرفت تا صعودش را از طریق مسیری که جورج مالوری یک سال قبل کشف کرده بود، تا رسیدن به قله ادامه بدهد. به نظر آنها این راهی بود که میتوانست آنها را به قله برساند. اما اعضای این تیم بعد از دو بار تلاش ناموفق که برای رسیدن به قله انجام دادند، در سومین تلاش خود گرفتار بهمن شدند و هفت باربر محلی این تیم در این حادثه جان خود را از دست دادند. به این ترتیب صعود سال ۱۹۲۲ نهتنها با شکست و عدم موفقیت همراه بود، بلکه با حادثه مرگ هم همراه شد. با این حال رکورد جدیدی در صعود به ثبت رسید که رسیدن به ارتفاع ۸۲۳۰ متری بود؛ رکوردی که در سال ۱۹۲۴ شکسته شد.
تلاشهای بعدی برای صعود
دومین تیم اعزامی با هدف فتح قله اورست در سال ۱۹۲۴ راهی این قله شد. تلاش این تیم در اولین حرکت خود برای فتح قله که توسط مالوری و بروس صورت گرفت، به دلیل شرایط آب و هوایی که باعث شد تاسیسات کمپ ششم آنها از بین برود، با شکست روبهرو شد. تلاش بعدی توسط نورتون و سامرول صورت گرفت که نورتون موفق شد تا ارتفاع ۸۵۵۸ متری بالا برود. تلاش سوم در ۸ ژوئن ۱۹۲۴ بود که «جورج مالوری» و «اندرو ایروین» برای فتح قله حرکت کردند؛ اما این صعود پایانی نداشت و آنها هرگز بازنگشتند. در اول می سال ۱۹۹۹ جسد مالوری در دهانه شمالی نزدیک به قله پیدا شد.
در هر حال تا به امروز هیچکس نمیداند که آیا «جورج مالوری» و «اندرو ایروین» به قله رسیدند و در بازگشت از قله دچار حادثه شدند یا هرگز به قله نرسیدند؟ البته از آنجا که مدرکی که اثبات کند این دو نفر به قله رسیده و بعد در راه بازگشت دچار حادثه شده بودند پیدا نشده، در نتیجه تاریخ اسم این دو نفر را به عنوان فاتحان اورست ثبت نکرده است.
در سالهای بعد از این حادثه، تلاشهای زیادی برای فتح قله اورست صورت گرفت و کوهنوردان زیادی سعی کردند پا روی بلندترین قله دنیا بگذارند و نام خود را به عنوان اولین انسانهایی که موفق شدهاند در بلندترین نقطه دنیا بایستند ثبت کنند، اما همه این تلاشها با شکست و ناکامی روبهرو شد. مهمترین و جدیترین این صعودها در سالهای ۱۹۳۳، ۱۹۳۶ و ۱۹۵۰ صورت گرفت که باوجود تجهیزات مدرنتر گروههای کوهنوردی در این سالها و امید زیادی که به صعود میرفت اما نتیجه چیزی جز شکست و ناکامی نبود.
هیلاری اولین فاتح
لذت ایستادن روی بــــام دنیا، تجربه شگفتانگیزی است که فقط نصیب فاتحان ماجراجوی اورست شده است. اما قطعا این لذت برای اولین انسانی که پا روی این نقطه مرتفع دنیا گذاشت صد برابر بود. شاید به همین دلیل، افراد و گروههای زیادی برای رسیدن به این لذت، در این سالها تمام تلاش خود را به کار بردند. در سال ۱۹۵۳، نهمین گروه اعزامی از انگلیس که توسط «جانهانت» رهبری میشد به نپال رفت.
هانت برای صعود نقشه تازهای داشت. او با توجه به مشکلاتی که تیمهای کوهنوردی برای فتح قله با آن مواجه شده بودند و در حقیقت با استفاده از تجربههای به دست آمده از شکست تیمهای کوهنوردی قبلی، تصمیم گرفت برای صعود از دو گروه دو نفری استفاده کند. گروه اول که تام بوردیلون و چارلز ایوانز بودند قرار بود طبق برنامه در تاریخ ۲۶ می ۱۹۵۳ خودشان را به ۱۰۰ متری قله برسانند. در حقیقت، آنها وظیفه داشتند راه اصلی را مشخص کنند و در ناحیههای مشخص، آب و وسایل لازم را برای صعود گروه دوم مخفی کنند.
به این ترتیب انرژی گروه دوم که قرار بود قله را فتح کنند برای حمل آب و غذای اضافی هدر نمیرفت و آنها میتوانستند مقدار زیادی از انرژی خود را با این برنامه و شگرد ذخیره کنند. دو روز بعد، گروه دوم برای فتح قله اعزام شد. اعضای تیم دوم را «ادموند هیلاری» از نیوزلند و «تنزینگ نورگای» از کوهنوردان بومی با اصلیت هندی- نپالی تشکیل میدادند.
این دو نفر موفق شدند برای اولین بار در ساعت ۱۱:۳۰ صبح به وقت محلی در روز ۲۹ می۱۹۵۳ به بام دنیا صعود کنند. البته چند روز بعد تنزینگ اعلام کرد هیلاری زودتر از او به قله رسیده و در نتیجه اسم هیلاری به عنوان اولین انسانی که برای اولین بار قدم روی قله اورست گذاشت، ثبت شد.
این تیم دونفره برای مدتی کوتاه در قله ماندند و چند عکس یادگاری روی بلندترین نقطه کره زمین انداختند. پرچمی که آنها بر فراز قله به عنوان یادبود اولین انسانهایی که قدم روی قله اورست گذاشتند بر زمین کوبیدند، به عنوان اولین نشانه از صعود به این ارتفاع در دنیا ثبت شده است.
اولین صعود؛ بدون کپسول اکسیژن
در ۸ می سال ۱۹۷۸، «رین هولد مسنر» از ایتالیا و «پتر هابلر» از اتریش توانستند نام خود را به عنوان اولین کسانی که توانستند بدون استفاده از کپسول اکسیژن قله اورست را فتح کنند، ثبت نمایند. بعد از این فتح، در ۲۰ آگوست سال ۱۹۸۰، مسنر توانست به تنهایی پا بر فراز قله اورست بگذارد. او برای رسیدن به قله به مدت سه روز از کمپ خود در ارتفاع ۶۵۰۰ متری، به سمت قله بالا رفت و نام خود را به عنوان اولین کسی که توانسته به تنهایی و بدون استفاده از کپسول اکسیژن قله اورست را فتح کند در تاریخ ثبت کرد. از مسنر گاهی اوقات به عنوان بزرگترین کوهنورد تاریخ هم یاد میکنند.
او که در ۱۷ سپتامبر سال ۱۹۴۴ متولد شده، علاوه بر فتح اورست بدون استفاده از اکسیژن و همچنین فتح مجدد اورست به تنهایی که جسارت و جرات زیادی میخواهد، توانسته ۱۴ قله دیگر را هم که بیش از ۸ هزار متر از سطح دریا ارتفاع دارند فتح کند. رین هولد مسنر کارش را با صعود از آلپ شروع کرد. رین هولد مسنر برای فتح اورست در سال ۱۹۷۸ با پتر هابلر همراه شد. هابلر هم قبل از این صعود سوابق کوهنوردی جالبی داشت و اسمش بین اولین صعودکنندگان به کوههای راکی در شمال غربی قاره آمریکا ثبت شده بود.
رشتهکوههای راکی با قله البرت که در حدود ۴۴۰۱ متر ارتفاع دارد، در کلورادو واقع شده است و جزو قلههایی بهشمار میرود که صعود به آن به دلیل شرایط سخت با دشواریهای زیادی همراه است. در حقیقت هابلر اولین اروپاییای است که توانسته از دیوارهای بزرگ در پارک ملی یوزمیت که در کشور ایالات متحده آمریکا قرار دارد صعود کند. هابلر و مسنر از سال ۱۹۶۹ با یکدیگر آشنا شدند که سرانجام این آشنایی فتح اورست بدون اکسیژن در سال ۱۹۷۸ بود.
اولین صعود در زمستان
با اینکه بعد از هیلاری، کوهنوردان زیادی موفق شدند به اورست صعود کنند اما همه این صعودها در فصلهای گرم سال که شرایط آب و هوایی بالای قله مساعد بود انجام میشد تا اینکه در سال ۱۹۸۰، تیمی سه نفره از لهستان به رهبری «آندرزج زاوادا» موفق شد نام خود را به عنوان اولین گروهی که توانسته در فصل زمستان قله اورست را فتح کند، در تاریخ ثبت کند.
فاجعهبارترین صعود به اورست
سال ۱۹۹۶ یکی از تلخترین سالها در تاریخ صعود به اورست است؛ در این سال، در فصل صعود، ۱۵ کوهنورد هنگام برگشت از قله جان خود را از دست دادند. این حادثه بازتاب وسیعی در سطح جهان داشت و باعث شد سؤالهای زیادی درباره تجاری شدن فتح قله اورست در ذهن مردم به وجود بیاید. «جان کراکوئر» خبرنگار مجله «اوت ساید» یکی از کسانی بود که از این حادثه جان سالم به در برد. او جزئیات این صعود را به صورت یک کتاب درآورد که رکورد بیشترین فروش را در آن سال به خودش اختصاص داد.
اولین نابینا روی اورست
اریک ویهن مایر اولین کوهنورد نابینایی است که قله اورست را در تاریخ ۲۵ می۲۰۰۱ فتح کرده است؛ او که متولد ۲۳ سپتامبر ۱۹۶۸ است، فتح قلههای هفتگانه را هم در سپتامبر ۲۰۰۲ به پایان رسانده است. این قلههای هفتگانه، بلندترین قلهها در هر هفت قاره هستند. مجله «تایمز» در ژوئن ۲۰۰۱ داستان فتح قله به دست این فرد نابینا را منتشر کرد؛ گزارشی که با استقبال زیاد خوانندهها روبهرو شد. اریک کتابی هم به نام «قلههای جهان را لمس کن» نوشته است؛ این کتاب در حقیقت نگارش زندگینامه شخصی اریک هم هست؛ داستانی راجع به سفر مردی نابینا و صعودش به مکانهایی دورتر از فاصلهای که چشم میتواند ببیند. البته اریک از کودکی نابینا نبوده، بلکه از زمان تولد با یک بیماری به دنیا آمده که سرانجام باعث شد در ۱۳ سالگی نابینا شود.
اما این ناتوانی، او را متوقف نکرد. اریک در سال ۱۹۹۱ از دانشگاه بوستون فارغالتحصیل شد و در همین سال به کوههای پامیر در تاجیکستان سفر کرد. بعد از این سفر اریک تصمیم گرفت به قلههای مختلف دیگر صعود کند اما هیچ وقت فکرش را هم نمیکرد که حدود ۱۰ سال دیگر پا روی بلندترین قله دنیا خواهد گذاشت. اریک بعدها درباره صعود هیجانانگیزش گفت: «زمانیکه کور میشوید با خودتان فکر میکنید که شما توانایی انجام چه کاری را دارید؟ و صعود، اولین پاسخی است که به ذهن شما خطور میکند.»
مسیرهای صعود
با اینکه مسیرهای زیادی برای صعود به اورست توسط کوهنوردان مختلف امتحان شده اما دو مسیر بیشتر از همه مورد استفاده قرارگرفته؛ مسیری که در دامنه جنوبی در نپال قرار دارد و مسیر دیگری که در تبت قرار دارد. در بین این دو مسیر، مسیر جنوبی که در نپال است به خاطر آسانتر بودنش بیشتر مورد استفاده کوهنوردان قرار میگیرد. در حقیقت این مسیر همان مسیر صعود ادموند هیلاری در سال ۱۹۵۳ است. اما بیشتر اعزامها به قله اورست قبل از ماه می یا در طول آن و قبل از شروع وزش بادهای موسمی انجام میشوند چون صعودهایی که در فصلهای بعد از بادهای موسمی و در سپتامبر و اکتبر انجام میشوند، سختتر هستند چرا که تندبادهای سخت مجددا وزیدن خود را به سمت شمال شروع کردهاند.
جوانترین صعودکننده
جردن رومرو در سال ۱۹۹۶ در کالیفرنیای آمریکا به دنیا آمده است؛ این کوهنورد جوان موفق شد در ۲۲ می سال ۲۰۱۰ به قله اورست صعود کند و نام خود را به عنوان جوانترین انسانی که پا روی قله اورست گذاشته است ثبت کند. او زمانی که به قله رسید دقیقا ۱۳ سال و ۱۰ ماه و ۱۰ روزش بود. سه شرپای محلی به همراه پدر جردن رومرو او را در این سفر همراهی میکردند. رکورد قبلی جوانترین فردی که اورست را فتح کرده بود در اختیار یک نوجوان نپالی بود که زمانی که در سال ۲۰۰۱ به قله رسید ۱۶ سال و ۱۴ روز داشت. آرزوی جردن فتح بلندترین قلهها در هر هفت قاره است. اما انگیزه صعود به بلندترین قلهها زمانی در جردج به وجود آمد که او عکس بلندترین قلههای هر هفت قاره را در راهروی مدرسهشان مشاهده کرد.
جردن، فتح این قلههای بلند را از ۱۰ سالگی شروع کرده است؛ او در آوریل سال ۲۰۰۶ قله کلیمانجارو در آفریقا را که ۵۸۹۲ متر ارتفاع دارد فتح کرد؛ در جولای سال ۲۰۰۷ قله البروس در اروپا (روسیه) را که ۵۶۴۲ متر ارتفاع دارد فتح کرد و در دسامبر سال ۲۰۰۷ به قله آکونکاگوآ در آمریکای جنوبی با ۶۹۶۲ متر ارتفاع صعود کرد. بعد در ژوئن سال ۲۰۰۸ به قله مک کینلی در آمریکای شمالی با ۶۱۹۴ متر ارتفاع پاگذاشت. در سپتامبر ۲۰۰۹ هم موفق شد روی قله کارستنزپیرامید در قاره استرالیا که ۴۸۸۴ متر ارتفاع دارد بایستد و در می۲۰۱۰ قله ۸۸۴۸ متری اورست در آسیا را فتح کرد. هدف بعدی این کوهنورد فتح قله وینسون مسیف در نزدیکی قطب جنوب است.
رکورددارترین صعودکننده
آپا شرپا، کوهنورد نپالی، با ۲۰ بار صعود به این قله رکورددار فتح بلندترین قله دنیاست. شرپاها بومیهای منطقه کوهستانی نپال در ارتفاعات هیمالیا هستند. در حقیقت این مردمان در حدود ۴۰۰ سال پیش از کوهستانهای شرق تبت به نپال مهاجرت کردند و در ارتفاعات کوهستانی این منطقه سکنا گزیدند. امروزه حدود ۱۸۰ هزار شرپا در قسمت مرکزی و جنوبی هیمالیا ساکن هستند.
در اصطلاح کوهنوردی، «شرپا» به افرادی گفته میشود که در ازای دستمزد، به کوهنوردان اورست در حمل بارشان کمک میکنند. آپا شرپا هم یکی از آنهاست که با جثه ظریف و قد یک متری و ۶۰ سانتیمتریاش به عنوان یکی از محبوبترین و ماهرترین شرپاهای منطقه شناخته شده است. او میگوید: «تمام کار سخت بر دوش ما شرپاهاست. بالا رفتن بدون بار خوش میگذرد و یک نوع ماجراجویی است.».
جونکو تابی اولین زن صعودکننده
جونکو تابی که متولد ۲۳ می۱۹۳۹ در کشور ژاپن است، در واقع اولین زنی است که موفق شد در ۱۶ می سال ۱۹۷۵ پا روی قله اورست بگذارد. او در دانشگاه عضو باشگاه کوهنوردی بود و بعد از کسب مدرک ادبیات انگلیسی از دانشگاه، تصمیم گرفت تا باشگاه کوهنوردی زنان را تشکیل دهد. او این کار را در سال ۱۹۶۹ انجام داد. در کارنامه او، فتح قلههای مهمی از قبیل «فوجی» و «ماترهورن» در رشتهکوهای آلپ وجود دارد. این صعودها ادامه داشت به نحوی که جونکو تابی تا سال ۱۹۷۲ به عنوان یک کوهنورد حرفهای و سرشناس در ژاپن شناخته میشد.
روزنامه «یومیوری» و «نیهون تلویزیون» یک تیم کوهنوردی که همه اعضای آن را زنان تشکیل میدادند برای فتح قله اورست به نپال فرستادند. این تیم کوهنوردی که متشکل از ۱۵ زن بود از میان صدها داوطلب که برای این قضیه ثبت نام کرده بودند انتخاب شده بودند. این تیم بعد از آموزش و شرکت در دورههای طولانی کوهنوردی در سال ۱۹۷۵ به کاتماندو پایتخت نپال فرستاده شدند.
در آنجا تیم، به نه نفر شرپا که قرار بود در طول مسیر کوهنوردان را هدایت کنند، ملحق شد. این تیم برای فتح اورست همان مسیری را انتخاب کردند که در سال ۱۹۵۳ ادموند هیلاری و تنزینگ نورگای در فتح قله از آن مسیر حرکت کرده بودند. در ماه می، این تیم در ارتفاع ۶۳۰۰ متری اردو زده بود که یک بهمن، کمپ آنها را دچار بلا کرد. زنان و راهنماها همگی زیر برف مدفون شدند. تابی برای شش دقیقه بود که هوشیاری و حس خود را دست داده بود که یکی از شرپاها او را از زیر برف بیرون کشید. ۱۲روز بعد از این بهمن، تابی موفق شد به قله برسد و نام خود را به عنوان اولین زن فاتح اورست ثبت کند.
نظر شما