تعزیه به‌عنوان‌گونه‌ای از عزاداری، جایگاه ویژه‌ای در مناسبت‌های مذهبی به‌ویژه در ماه محرم دارد. در بیست و سومین سال از برگزاری مراسم تعزیه در فرهنگسرای خاوران به سراغ گروه تعزیه «معین‌البکاء معینیان» رفته‌ایم که یکی از سرشناس‌ترین گروه‌های تعزیه‌خوانی تهران است.

تعزيه خواني خاوران

همشهری آنلاین - تهمینه رادمهر: روزشماری برای برپایی مراسم تعزیه از چند روز مانده به ماه محرم آغاز می‌شود. مثل هر سال تماس‌ها و مراجعه‌های حضوری اهالی منطقه و حتی مناطق همجوار برای اطلاع از زمان برپایی تعزیه شروع می‌شود و مخاطبان پروپاقرص این مراسم برای حضور در این عزاداری آیینی خود را آماده می‌کنند. از آن جایی که تعزیه عموماً حرفه‌ای موروثی است بعد از فوت مرحوم «رجبعلی معینیان»، پسران او به سرپرستی «حاج مرتضی نمکی» هر سال مراسم تعزیه‌خوانی را برپا می‌کنند. سراغ این گروه تعزیه رفته‌ایم و از آنان درباره مراسم امسال پرسیده‌ایم.  

سخت‌ترین اجرایم وداع با حضرت زینب(س) است | لحظه بغض من و گریه‌های بی‌امان تماشاچی

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

بیست وسه سال بی وقفه

بیست و سومین سال است که یکی از باشکوه‌ترین عزاداری‌های حسینی منطقه روی صحنه تئاتر فرهنگسرای خاوران به اجرا در می‌آید و تعزیه‌خوان‌هایی که خاک خورده این راهند با هنرنمایی خود اشک‌ها را روی‌ گونه‌ها می‌لغزانند و دل‌ها را شیفته حقیقت می‌کنند. بعد از سال‌ها برپایی تعزیه، دیگر تماشای این مراسم برنامه ثابت عزاداری ایام محرم برای اهالی شده است.  

سخت‌ترین اجرایم وداع با حضرت زینب(س) است | لحظه بغض من و گریه‌های بی‌امان تماشاچی

تلاش می‌کنم نفرت مخاطب را برانگیزم!

«بیژن معینیان»، پسر مرحوم «رجبعلی معینیان» از تعزیه‌خوانان قدیمی گروه است و معمولاً به‌عنوان مخالف‌خوان نقش شمر را می‌خواند. معینیان درباره تعزیه‌خوانی در خانواده‌اش می‌گوید: «پدربزرگان و اجداد ما همگی تعزیه‌خوان بودند و به همین ‌ترتیب بنده، بچه‌هایم و برادرزاده‌هایم هم تعزیه‌خوان شدیم. ۴۰ سال است تعزیه‌خوانی می‌کنم و این کار را با عشق انجام می‌دهم، از همان زمان که بچه‌خوان و نوجوان‌خوان بودم تا امروز که مخالف‌خوانی می‌کنم. می‌گویند آنچه از دل برآید لاجرم بردل نشیند، ما همه تلاشمان روی صحنه این است که گوشه‌ای از ظلمی را که به خاندان امام حسین(ع) شده به نمایش بگذاریم. با وجود اینکه مخالف‌خوان هستم و نقش شمر را می‌خوانم اما تمام تلاشم این است که به گونه‌ای کار را اجرا کنم که نفرت مخاطب از خودم را بیشتر از پیش برانگیزم. بارها زمان اجرا آنقدر متأثر شده‌ام که بعد از اجرا خودم گریه کردم. هر مخالف‌خوانی دوست دارد موافق‌خوانی کند. من هم خیلی تلاش کردم موافق‌خوانی کنم، مخصوصاً نقش حضرت عباس(ع) را. اما با توجه به صدایم و مسائل فنی تعزیه اجرای این نقش در توان من نیست. به هرحال تلاش مجموعه گروه مهم است. به نظر من تعزیه هنر ارزشمندی است که باید حفظ شود. خوشبختانه مخاطبان ما نیز از تمام گروه‌های سنی هستند. هر چند تعداد افراد سالمند و میانسال در بین مخاطبان بیشتر است اما جوانان، نوجوانان و حتی کودکان نیز تعزیه را دوست دارند.» 

سخت‌ترین اجرایم وداع با حضرت زینب(س) است | لحظه بغض من و گریه‌های بی‌امان تماشاچی

لحظه وداع، گریه امانم نمی‌دهد

«حاج مرتضی نمکی» متولد سال ۱۳۳۴ است و از ۱۷ سالگی تعزیه‌خوانی می‌کند؛ از همان دورانی که با پدر به تکیه شهرشان می‌رفت و تعزیه‌خوانی را تماشا می‌کرد. همان روزها بود که با نوحه‌خوانی وارد گروه تعزیه شد و بعد از آن نقش‌خوانی تعزیه را به او سپردند. با وجود اینکه سال‌هاست تعزیه‌خوان است اما هیچ‌وقت حس نکرده کار تکراری انجام می‌دهد. به خاطر لحن و جنس صدایش اولیاخوان است و نقش امام حسین(ع) را هم خودش می‌خواند. می‌گوید: «خوشبختانه توفیق زیارت کربلا را داشتم و زمانی که نقش‌خوانی می‌کنم تمام لحظه‌ها و صحنه‌های کربلا جلو چشمم می‌آید. همه لحظه‌های تعزیه‌خوانی برای من شورانگیز و متأثرکننده است اما تعزیه روز عاشورا و لحظه وداع امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) برایم حس و حال دیگری دارد. آنقدر که موقع اجرای این صحنه خودم به گریه می‌افتم و به سختی نقشم را می‌خوانم. آن لحظه عاشورا مقابل چشمانم است و با دلم می‌خوانم و تماشاچیان پا به پای من، ‌های‌های گریه می‌کنند. این شور و حال در لحظه‌ای که امام حسین(ع) از خواهرش می‌خواهد کفنی را که مادرش برایش کنار گذاشته بیاورد؛ به اوج خود می‌رسد.»

سخت‌ترین اجرایم وداع با حضرت زینب(س) است | لحظه بغض من و گریه‌های بی‌امان تماشاچی

از کودکی تعزیه دیده‌ایم

«الهام سماواتی» هر سال به همراه دختر خردسالش برای تماشای تعزیه به فرهنگسرای خاوران می‌آید. او درباره برگزاری این مراسم می‌گوید: «یادم است کودک که بودم وقتی با مادرم برای تماشای تعزیه به فرهنگسرا می‌آمدم روایت تعزیه را چندان درک نمی‌کردم و معمولاً از مادرم می‌پرسیدم و او برایم توضیح می‌داد. هنگام وقوع صحنه‌هایی از تعزیه مادرم چادرش را روی صورتش می‌کشید و با صدای بلند گریه می‌کرد. خاطرات زیادی از مراسم تعزیه دارم و حالا سعی می‌کنم دخترم را برای تماشای تعزیه بیاورم تا او هم با این فضا آشنا شود.»

----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۵ در تاریخ ۱۳۹۵/۰۷/۱۷

کد خبر 775625

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha