به گزارش همشهری آنلاین، سخن گفتن از تفاوتهای فوتبالی ایران و خارج (منطقهای وسیع بیرون از مرزهای ایران، عمدتا با اشاره بیشتر به اروپای غربی، آمریکای جنوبی و آسیای شرقی!) بخش مهمی از دلمشغولیهای منتقدان ورزش کشورمان را تشکیل میدهد. مقایسه اتفاقاتی که اینجا رخ میدهد با حوادث آن طرف آب، روش نو و تازهای نیست، با این حال گاهی اوقات برای نشان دادن عمق فاجعه راه دیگری باقی نمیماند؛ مثل همین حالا که میخواهیم رویکرد اصولی مدیریت در فوتبال را با آنچه در فوتبال کشورمان رخ میدهد مقایسه کنیم و البته راهی غیر از «نمونه» آوردن از اتفاقات خارجی وجود ندارد!
الف- به قدرت رسیدن/ در خارج
خارج از کشور، معمولا راههای متفاوتی برای انتخاب مدیرعامل و هیات مدیره وجود دارد. بیشتر مواقع مثل آنچه در انگلستان و ایتالیا میگذرد، مالک باشگاه تصمیم میگیرد عنان کار اجرایی را به دست چه کسی بسپارد. در برخی موارد هم مثل غولهای فوتبال اسپانیا، برای برگزیدن مدیران «انتخابات» برگزار میشود. در همه این موارد مدیر منتخب پس از معارفه سعی میکند با استفاده از اصول پایهگذاری شده در گذشته، روند مسئولان پیشین را به سمت موفقیت ادامه بدهد.
الف- به قدرت رسیدن/ در ایران
در ایران برای به قدرت رسیدن، اول از همه باید تریبون داشت. کاندیدای مدیریت میتواند در روزنامهای، تلویزیونی، جایی تا میتواند علیه روند جاری باشگاه مصاحبه کند و بعد برای هواداران متاسف باشد. سپس کار به قدرت رسیدن وارد فاز عملیاتی میشود. مواد لازم در این مرحله را معمولا یک مقدار هدایا و چند عدد بوقچی تشکیل میدهد. کافی است تیم یک گل عقب بیفتد تا فریاد «حیا کن، رها کن» به عنوان رمز عملیات مورد استفاده قرار بگیرد. پس از کله پا کردن موفقیتآمیز مدیران فعلی، کار شایعهسازی در مورد به قدرت رسیدن گزینه علاقه مند از سوی دوستان وی آغاز میشود و پس از چند مرحله تکذیب صوری از طرف خود او، با چنین جمله مسند قدرت فتح میشود: «علاقهای به کار اجرایی ندارم، اما به خاطر هواداران قبول میکنم.» بدیهی است پس از به قدرت رسیدن این گزینه، مدیرعامل عزل شده جای وی را میگیرد.
ب- بعد از یک شکست سنگین/ در خارج
هیات مدیره تشکیل جلسه فوقالعاده نمیدهد، اما مدیرعامل از هواداران عذرخواهی میکند. مدیرعامل سخنی از حمایت از کادر فنی به میان نمیآورد، اما معمولا تا آخر فصل آن را حفظ میکند. هیات مدیره غالبا به کمکاری بازیکنان مشکوک نمیشود.
ب- بعد از یک شکست سنگین/ در ایران
هیات مدیره تشکیل جلسه فوق العاده میدهد، اما مدیرعامل از کسی عذرخواهی نمیکند. مدیرعامل در مصاحبههایش اعلام میکند تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون پشت کادر فنی تیمش میایستد، اما ۳ روز بعد دستیاران مربی و ۴ روز بعد خود سرمربی را اخراج میکند. هیات مدیره نسبت به کم کاری برخی از بازیکنان به صورت مبهم اشاره میکند و به آنها اولتیماتوم میدهد. مدیرعامل مصاحبه تندی علیه بدخواهان باشگاه ترتیب میدهد و آنها را به خدا واگذار میکند.
ج- بعد از یک پیروزی ارزشمند/ در خارج
هیچ اتفاق خاصی نمیافتد. تیم ریکاوری میکند و با روحیه به تمرینات برمیگردد.
ج- بعد از یک پیروزی ارزشمند/ در ایران
مدیرعامل بلافاصله با ۵۴ رسانه گفتوگو میکند و با تقدیم این موفقیت به «سرمایه های اصلی باشگاه که در سرما و گرما به استادیوم می روند و تیم را تشویق میکنند»، کامیابی به دست آمده را حاصل درایت و تیزبینی مدیریت تلقی میکند. وی همچنین تصریح میکند: «این پیروزی پاسخ محکمی بود به یاوهگویانی که به خاطر غرایض شخصی برای باشگاه حاشیه درست میکنند.»
د- رتق و فتق مسائل مالی/ در خارج
راهکارهای درآمدزایی کاملا روشن است. حق پخش تلویزیونی، آگهیهای دور زمین، بلیتفروشی در ورزشگاه اختصاصی، اسپانسر روی پیراهن و لباس فروشی معمولا از اصلیترین ارکان پولسازی به شمار میروند. باشگاه طبق قوانین سختگیرانه و دقیق داخلی و بینالمللی موظف است تراز مالی مثبت داشته باشد و در این راستا گاهی مجبور میشود حتی فوق ستاره مطرح و محبوب تیم را به فروش برساند تا بتواند در مسابقات باقی بماند.
د- رتق و فتق مسائل مالی/ در ایران
کپی رایت یک کلمه «منشوری» است و نباید زیاد رویش حساب کرد. مدیریت باید برای حق پخش تلویزیونی کلی التماس کند، بلکه بتواند شندرغاز به دست بیاورد. اسپانسر روی پیراهن اگر پیدا شد، پولش صرف خرید یکی، دو بازیکن میشود. بیاهمیت ترین مساله از نظر اقتصادی، عنصری موسوم به «تراز» است. باشگاه میتواند در آن واحد به ۱۰۰ نفر از مربی و بازیکن پیشکسوت تا روزنامه فروش و کله پز محل بدهکار باشد و کماکان به حضور مقتدرانهاش در مسابقات ادامه بدهد. باشگاههای بدهکار علاوه بر حفظ همه بازیکنانشان با یک مشت چک بیمحل، حتی میتوانند ستاره بخرند و قهرمان هم بشوند. چشم فیفا هم کور، ته تهش میخواهد ۶ امتیار از آدم کم کند دیگر!
ه- در تعامل با ستاره ها/ در خارج
ستاره بازیکن بزرگی است که همه به او احترام میگذارند، اما امتیاز خاصی نسبت به دیگران ندارد. به اندازه بقیه تمرین میکند، میخوابد، زحمت میکشد، ولی بیشتر از دیگران پول میگیرد.
ه- در تعامل با ستارهها/ در ایران
ستاره با همه بازیکنان فرق دارد. دیگران به او احترام میگذارند، اما پشت سر ادایش را درمیآورند. کمتر از بقیه تمرین میکند، بیشتر از آنها میخوابد، کمتر از سایرین زحمت میکشد؛ ولی بیشتر از آنها پول میگیرد. مدیریت مجبور است برای بقاء با او کنار بیاید. در مواقع بحرانی مسوول مستقیم براندازی کادر فنی و عامل کودتا در تیم لقب میگیرد، اما اگر مربی زودتر از مدیریت بجنبد، زیرآب خودش خورده است.
و- در مورد مسایل انضباطی/ در خارج
همه چیز بر عهده باشگاه است و فدراسیون یا سایر مقامات به ندرت دخالت میکنند. قوانین فوقالعاده روشن و شفافاند. با تخلفات، سختگیرانه و قانونمند رفتار میشود و باشگاه حتی تا پای اخراج ستارهاش نیز پیش میرود. اسم هیچکدام از باشگاهها هم پیشوند خاصی ندارد.
و- در مورد مسایل انضباطی/ در ایران
همه چیز را فدراسیون و سایر مقامات ذیصلاح و بیصلاح(!) بر عهده گرفتهاند و باشگاه، بازیکنان و مربیان دسته جمعی مشغول پیچاندن آنها هستند. تعداد زیادی از بازیکنان کم و بیش تخلفاتی از میهمانیهای شبانه تا دوپینگ و اعتیاد دارند، اما باشگاه سعی میکند با لاپوشانی آنها همه چیز را آرام جلوه بدهد. در صورت فاش شدن هر کدام از ناهنجاری ها، باشگاه با یک جریمه غالبا صوری مالی سر و ته کار را هم میآورد. اسم همه باشگاهها پیشوند «فرهنگی» دارد.
ی- پس از عزل از قدرت/ در خارج
مدیرعامل برکنار شده یا مستعفی، بدون آرزوی موفقیت برای نفر بعدی، میرود و به ندرت راجع به باشگاه حرف میزند.
ی- پس از عزل از قدرت/ در ایران
مدیرعامل برکنار شده برای نفر بعدی آرزوی موفقیت میکند و در یک باشگاه یا پست دیگر مشغول کار میشود. وی ادعا میکند که «دیگر هیچوقت» راجع به باشگاه سابقش حرف نمیزند، اما از صبح روز بعد روزی ۱۹ مصاحبه بلند و تفصیلی علیه مدیران جدید انجام میدهد. این فرد مستعدترین گزینه برای دستیابی دوباره به قدرت، از طریق راهکارهای مشروح در بند «الف» است.
نظر شما