به گزارش همشهری آنلاین این بازیگر از تجربه بازیاش در این نمایش گفت و تاکید کرد که از نقدهای احتمالی ناراحت نمیشود.
ناصر که آخرین بار سال ۹۴ در نمایش «ترور» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی روی صحنه رفته، درباره فاصله زیاد بین کارهایش در تئاتر گفت: بعد از بازی در نمایش «ترور»، دخترم به دنیا آمد که طبیعتا در آن مقطع، تنظیم زمان برای حضور در تمرین تئاتر کار بسیار سختی بود به خصوص که در انجام کارهایم به شدت مقید و مسئولیتپذیرم و میدانم آمادهسازی یک نمایش ممکن است مدت زمانی طولانی ادامه پیدا کند و بازیگر در این پروسه، باید بدون هیچ عذر و بهانهای و با تمام انرژی حضور داشته باشد.
او با اشاره به رکود تئاتر در دوران کرونا ادامه داد: یک دوره طولانی هم که درگیر کرونا بودیم و البته در تمام این مدت خیلی دوست داشتم فرصتی برای بازی روی صحنه پیدا کنم. از آنجاکه بازیگر حرفهای تئاتر نیستم و بازی در یک اثر نمایشی برایم یک کار حرفهای به معنای کسب درآمد قلمداد نمیشود، بنابراین فقط کاری را انتخاب میکنم که صد درصد آن را دوست داشته باشم. در حالیکه در پروژههای تصویری، اغلب ناچارم اولویتبندی کنم چون حرفه من است و قرار نیست خیلی از آن دور بمانم ولی وضعیت تئاتر متفاوت است.
او اضافه کرد: در پیشنهادهایی که برای بازی در تئاتر مطرح میشد، گاه دوست داشتم تماشاگر یک کار باشم و نه بازیگر آن و گاهی هم نقشهایی پیشنهاد میشد که شاید ارتباط چندانی با آنها برقرار نمیکردم تا اینکه بعد از خواندن نمایشنامه «نویسنده مرده است» آنچنان درگیر این متن شدم که با وجود مشغلههای کاریام در پروژههای دیگر، حس کردم بعد از مدتها میتوانم با انرژی کامل در کنار یک گروه تئاتری قرار بگیرم.
ناصر که در نمایش «ترور» با بهنام شرفی همبازی بوده است، ادامه داد: در آن نمایش شناخت نسبی از آقای شرفی پیدا کردم و میدانستم بازیگری درخشان است. جذابیت متن از یک سو و حضور ایشان هم به عنوان کارگردان کار و هم در جایگاه بازیگر مقابلم، سبب پذیرش این پیشنهاد شد و حالا خیلی خوشحالم چون همه آنچه فکر میکردم، درست از آب درآمد و از بازی در این نمایش کاملا راضیام.
او در پاسخ به این پرسش که حضور در نمایشی که قبلا دو اجرای موفق از آن روی صحنه رفته، چه چالشهایی برایش به همراه داشته است، توضیح داد:متاسفانه آن اجراها را ندیده بودم و البته بابت این موضوع از یک جهت هم خوشحالم چون دیدن یک نمایش و حضور ذهن احتمالی از یک متن، میتواند به صورت ناخودآگاه بر کار آدم تاثیر داشته باشد ولی خوشحالم که توانستم با رویکرد خودم در این کار بازی کنم.
ناصر با تاکید بر اینکه همیشه در زندگی عاشق جسارت و ریسک بوده است، به تفاوت برخورد با بازیگران در تئاتر و پروژههای تصویری اشاره کرد و توضیح داد: بازیگران تئاتر وقتی جلوی دوربین سینما و سریال قرار میگیرند، معمولا با استقبال گرمتری مواجه میشوند و خیلی اوقات تعریف و تمجیدهای زیادی میشنوند که شاید هم خیلی سزاوار آن باشند، اما برعکس این رویه، شاید کمتر اتفاق بیفتد.
به این معنا که معمولا در تئاتر، نسبت به ورود بازیگران تصویر، گارد ویژهای وجود دارد و با سختگیری خیلی بیشتری درباره آنان قضاوت میشود. البته از نظر من، این تفاوت هیچ اشکالی ندارد. تنها چیزی که همیشه درباره آن اطمینان دارم، این است که با نهایت انرژی و توانم وارد صحنه بشوم و چون در تئاتر بحث کسب درآمد در اولویت نیست، سعی میکنم کاملا به بخش دلی و هنری آن توجه کنم.
این بازیگر ادامه داد: در تمام این سالها آموختهام که از نقد شدن ناراحت نشوم و اتفاقا از بخشی از نقدها که برایم کاربردی است، استفاده میکنم. یاد گرفتهام با غرضها و گاهی هم مرضها، کنار بیایم و فکر میکنم اگر اینها نباشد، احتمالا یک جای کار میلنگد به این معنا که کار آدم به اندازه کافی دیده نشده اما شنیدن نظرات مختلف معمولا نشان میدهد که راه درستی را انتخاب کردهای و کارت دیده شده است.
بنابراین گرچه بازی در این نمایش که قبلا اجراهای موفقی داشته، ریسک بزرگی است و شاید انجام آن برای خیلی از بازیگران توانمند هم دشوار باشد، حضور در آن احتمالا به شخصیت من مربوط میشود که از هیجان استقبال میکنم و صحنه و نقش، آنچنان برایم لذتبخش است که قضاوتهای احتمالی را تحمل میکنم، حتی اگر گاهی این داوریها نابجا باشد.
او با اشاره به اینکه بخش عمدهای از موفقیت یک کار به جذابیت متن برمیگردد، افزود: با اینکه اجراهای قبلی این نمایش را ندیدهام ولی حدس میزنم که بازیگران آن اجراها به دلیل سابقه درخشانشان، حضوری موفق روی صحنه داشتهاند و البته که هر بازیگری انرژی خاص خود را روی صحنه میآورد.
ناصر که پیش از این در نسخه ایرانی فیلم «دوشیزه و مرگ» بازی کرده است، با تشریح تجربه بازی خود در این فیلم اضافه کرد: این فیلم بر اساس نمایشنامه «دوشیزه و مرگ» ساخته شده. قبلا نمایشنامه را خوانده بودم. وقتی قرار شد در نسخه ایرانی این فیلم بازی کنم، با اینکه کمتجربهتر از الان بودم، تصمیم گرفتم قبل از بازیام، نسخه سینمایی را نبینم با اینکه میدانستم بازیگران بسیار بزرگی در آن بازی کردهاند و اصلا بحث این نبود که قرار است مقایسهای اتفاق بیفتد.
تنها چیزی که برایم اهمیت داشت، این بود که نهایت تلاشم را برای بازی در این فیلم به کار بگیرم. هر دو ورسیون میتواند نتیجه خوبی داشته باشد و الزاما همیشه قرار نیست مقایسهای اتفاق بیفتد. به هر حال هر بازیگری، انرژی خود را به کار میافزاید و تصمیم تماشاگر است که با کدام فضا و بازیگری و کارگردانی، ارتباط بیشتری برقرار کند. امیدوارم همان اندازه که من از بازی در این کار لذت میبرم و برایش مایه میگذارم، در خور و انرژی و زمانی که تماشاگران برای دیدن آن میگذارند، باشد.
او درباره جذابیت کارکتر زن این نمایش صرفنظر از متن و کارگردانی آن نیز گفت: در میان پیشنهادهای قبلی، خیلی اوقات هم کارگردان و هم متن برایم جذابیت داشت ولی ممکن بود نقش پیشنهادی برایم، تاثیرگذار نباشد یا حس کنم قرار نیست اتفاق خاصی رقم بزنم. وقتی قرار است بعد از مدتی روی صحنه بروی، خیلی مهم است که آن عشق در کار جاری باشد و ایفای آن نقش برای بازیگر جذاب باشد. بازی در نقش «لیلی» برایم خیلی لذتبخش بود چون رویکردم در بازیگری این است که میکوشم خودم را به نقش نزدیک کنم نه اینکه نقش را به خودم و این برایم چالش بزرگی است.
حس میکردم کارکتر این نمایشنامه که یک بازیگر سینماست، خیلی به خودم شبیه است و خیلی از موقعیتهای نمایش را تجربه کردهام. البته با اجازه آرش عباسی، نویسنده نمایشنامه، تغییراتی بسیار جزیی بر برخی دیالوگها اعمال کردهایم چون شرایط نسبت به زمان نگارش این متن، قدری تغییر کرده است.
ناصر ادامه داد: «لیلی» شاید شبیهترین نقش به خود من است. هرچند دوستانی که از نزدیک مرا میشناسند، معتقدند نسبت به خودم بسیار متفاوت است که البته این تفاوت، ناخواسته بوده و خیلی به آن فکر نکردهام چون به آن معنی، بازیگر تکنیکی نیستم بلکه سعی میکنم متن را کاملا با روحیاتم تطبیق بدهم و اگر تغیری رخ میدهد، کاملا ناخودآگاه است. تکنیک من تنها به این برمیگردد که بتوانم خودم را با دیگر عناصر کار مانند میزانسن و نور و ... تطبیق بدهم.
او ادامه داد: از نظر بار حسی و درک نقش، اصلا تکنیک را درک نمیکنم نه اینکه آن را قبول نداشته باشم بلکه معتقدم بزرگترین برگ برنده من در بازیگری این است که به شدت متمرکزم و آنچنان در کارم غرق میشوم که گویی به خلسه میروم و جهان کاملا برایم متوقف میشود. مانند کسانی که هیپنوتیزم شدهاند. شاید بخش تکنیکی کارم همین باشد که کاملا هم غریزی است چون کار بازیگری برایم آنچنان مهم است و آن قدر دوستش دارم که برخوردم با نقش به گونهای است که گویی با موجودی خیلی عزیز سر و کار دارم.
نمایش «نویسنده مرده است «نوشته آرش عباسی و کار بهنام شرفی هر شب راس ساعت ۱۹ و پانزده دقیقه و به مدت ۷۰ دقیقه در تماشاخانه ایرانشهر اجرا میشود.
نظر شما