به گزارش همشهری آنلاین، مصاحبه زیر حاصل گفتوگوی ما با حاج ذبیحالله درباره فعالیتهای ورزشی او است:
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
با این روحیه لطیف و طبع شعر و شاعری چه شد که به سراغ رشته بوکس رفتید؟
همه تصور میکنند بوکس یک رشته خشن است. اما بوکس جنگ اندیشه و تمرین تحمل و خوب دیدن و خوب دفاع کردن است. بوکس از رشتههایی است که نیاز به هوش زیادی دارد و وقتی جوانان برای تخلیه هیجان و شور و شرشان به این رشته روی میآورند، در رویارویی با حریفان، صبور و خوددار میشوند. رینگ بوکس جذابترین و پرطرفدارترین میدان رقابت ورزشهای سالنی است.
گویا ابتدا کشتیگیر بودید!
بله، از ۱۷ سالگی ورزش را با کشتی شروع کردم. برادرم کشتیگیر بود و من هم به تشویق او به این رشته روی آوردم، اما وقتی با دنیای بوکس و جاذبههای آن آشنا شدم، به تمرین بوکس پرداختم. عضو باشگاه تاج (استقلال کنونی) و باشگاه ایران امروز بودم که در ایران امروز آنقدر ماندم تا به کسوت مربیگری و داوری رسیدم. سال ۱۳۴۶ به تیمملی بوکس کشور دعوت شدم و در مسابقات مختلف، مقامهای قهرمانی زیادی کسب کردم. برای عضویت در تیم منتخب ارتشهای جهان هم دعوت شدم که نتوانستم به خارج از کشور بروم و در ترکیب آن قرار بگیرم. حالا هم مربی باشگاه شهید خسرو انور دولتآباد و داور بینالمللی بوکس هستم.
در استخدام ارتش بودید که به تیم ارتشهای جهان دعوت شدید؟
بله، من احساس کردم اگر در تمرینات نظامی، فنون بوکس مورد استفاده قرار بگیرد، قدرت دفاعی نیروها بالا میرود و آن را وارد رشتههای ورزشی ارتش کشور کردم. البته سال ۱۳۵۴ به دلیل فعالیت سیاسی از ارتش اخراج شدم و بعدها رشته بوکس را در ورزش شهربانی وقت، سپاه و کمیته شهر ری بنیانگذاری کردم.
اخلاق در این رشته چه جایگاهی دارد؟
هدف از هر ورزشی پیش از تربیت جسم، پرورش روح و فضایل اخلاقی است. محیط ورزش بوکس از پاکیزهترین محیطهای ورزشی است. کمتر اتفاق میافتد که یک بوکسور اهل دعوا و جنجال باشد. اصلاً این رشته بدون فضایل اخلاقی تمرین گلادیاتوری است و کمترین ارزشی ندارد. کلاسهای آموزش و تمرین من همیشه با صلوات شروع میشود و در طول هر جلسه بارها و بارها ذکر صلوات را تکرار میکنیم. شاگردانم اهل نماز جماعت هستند و ماه رمضان با دهان روزه برای تمرین و مسابقه میآیند.
این روحیه را چطور در شاگردانتان به وجود آوردید؟
الگوی عملی هر ورزشکار مربیاش است و من همیشه سعی کردم عمل به اصول دینم را در صدر برنامههایم داشته باشم. من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدهام و پدرم روحانی و از همکلاسیهای حضرت امام(ره) بود و برادرم شیخ فضلالله سخنگوی نماز جمعه و جامعه روحانیت شهر ری بود که در حادثه تصادف رانندگی همراه ۲ پسر جوانش فوت کرد.
پدرتان با فعالیت ورزشی شما در رشته بوکس مخالفتی نداشتند؟
وقتی نوجوان بودم برای کار به تهران و نزد برادرم آمدم و در تهران با دنیای ورزش آشنا شدم. آن زمان پدرم در اراک زندگی میکردند، اما بعدها که از بوکسور شدنم مطلع شدند، هیچوقت منعم نکردند.
خانواده و فرزندانتان هم اهل ورزش هستند؟
ورزش بنیان و اساس سلامت خانواده است. من ۳ فرزند پسر و ۳ فرزند دختر دارم که هیچکدام با دنیای ورزش غریبه نیستند، همسرم هم تا مدتی پیش که حوصله و وقت آزاد بیشتری داشت، در پیادهروی و ورزشهای همگانی شرکت میکرد. عماد پسر بزرگم از مدالآوران رشته بوکس است و پسر کوچکم وهاب، فوتبال بازی میکند.
درباره سابقه بوکس در شهر ری بگویید.
سال ۱۳۴۴ که ساکن خیابان روشن شهر ری شدم، با حمایت محسن سبزعلی که ورزش شهر ری را اداره میکرد، در باشگاه تختی و چند باشگاه دیگر آموزش رشته بوکس را راهاندازی کردم که نتایج خیلی خوبی داشت و قهرمانان نامآور زیادی در این باشگاهها پرورش پیدا کردند.
امکانات رشته بوکس باشگاههای شهر ری را مناسب میدانید؟
در گذشته به هیئت بوکس کشور توجه بیشتری میشد و باشگاههای این رشته از امکانات خوبی برخوردار بودند. اما حالا ما بیشتر از آنکه به سمت ورزش پهلوانی و قهرمانپروری برویم، به تجارت بدنی روی آوردهایم. کسی که یک سالن را اجاره میکند و باید در موعد مقرر هزینه زیادی بابت آن بپردازد، دیگر نمیتواند به کشف استعدادها مقید و حساس باشد و فقط برای تأمین هزینهها عضو میپذیرد. ورزش بوکس از مدالآورترین و مظلومترین رشتههای کشور است. الان ۲ سال است که تیم باشگاه ما به سختی تمرین میکند و به شرایط خوبی رسیده، اما هنوز بودجه تدارک یک مسابقه مناسب را نداریم.
در تشویق بچههای محله به ورزش چه نقشی داشتهاید؟
بسیاری از خانوادهها که میخواهند فرزندشان در محیطی سالم ورزش کند، از من میخواهند او را در باشگاه ثبتنام کنم و من هم کوتاهی نمیکنم. البته اصل ورزش کردن است و هر کس با توجه به فیزیک بدن و استعدادش باید رشته ورزشی خود را انتخاب کند.
برایمان خاطرهای ورزشی تعریف کنید.
سالهای مدالآوردن و مربیگری و داوری پر از خاطره است. من از قهرمانی شاگردانم تا کتک خوردن در رینگ بوکس خاطره دارم.
چه شد که کتک خوردید!؟
مربی رینگ بوکس بودم و در همان باشگاه مسابقات فوتبال هم برگزار میشد. وقتی میخواستم میان دعوای ۲ نفر از بازیکنان فوتبال میانجیگری کنم، کتک مفصلی نوش جان کردم!
راستی از کی شعر میگویید؟
خیلی وقت است. از همان جوانی هر وقت چیزی ذهنم را مشغول میکرد، آن را به نظم درمیآوردم. بسیاری از اشعارم در نشریات مختلف با تخلص «ذبیح» چاپ و منتشر شدهاند. خبرنگاری و کار ژورنالیستی هم کردهام. در نشریات کیهان، فضیلت، هدف، مجنون اراک و حیف نون شهرری، مقاله و گزارش ورزشی نوشتهام و به خاطر نقدهای تند و تیزم از عملکرد مسئولان ورزش، چند بار قلم و کاغذ به دست، پشت در ورزشگاه امجدیه ماندم یا از امجدیه بیرونم کردند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰در تاریخ ۱۳۹۴/۰۱/۱۷
نظر شما