به گزارش همشهری آنلاین، از زمانهای دور تاکنون ترور شخصیتهای مهم سیاسی و مذهبی بارها دنیا را تکان داده و تیتر بزرگ روزنامهها را به خود اختصاص داده اند. ترورهای سیاسی و مذهبیای که با انگیزههای مختلف و حمایتهای پنهانی گروهها و کشورهایی که در پشتپرده قرار دارند، صورت میگیرد، اگرچه اهداف متفاوتی در پشت صحنه این حوادث وجود دارد اما گاهی میتوانند به اغتشاش و بینظمی در یک جامعه منجر شوند.
ویلیام مک کینلی
ویلیام مک کینلی، بیست و پنجمین رئیسجمهور آمریکا و یکی از کهنه سربازان جنگهای داخلی بود که به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد. مککینلی از حزب جمهوریخواه بود که مالیاتها و تعرفه سنگینی روی واردات و اجناس خارجی قرار داد تا به نوعی شکوفایی اقتصادی ایجاد کند. دوره ریاست او دوره رونق گرفتن استاندارد طلا و کثرتگرایی فرهنگی میان گروههای قومی مختلف به شمار میآید.
او روشهای جدید تبلیغات و بازاریابی را به مردم آمریکا عرضه کرد و به طرز ماهرانهای توانست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۹۶، ویلیام جنینگ بریان را شکست داده و به ریاست جمهوری برسد. جنگهای اسپانیا - آمریکا در زمان ریاست جمهوری مککینلی صورت گرفت. از آنجا که قدرتهای مطلق هیچگاه در تاریخ دوام نیاوردند، ریاست مککینلی هم سرانجام به پایان رسید.
ششم سپتامبر سال ۱۹۰۱، رئیسجمهور همراه همسرش در مراسمی در شهر بوفالو حضور داشتند و در حالی که رئیس جمهور در تالار موسیقی با مدعوین صحبت میکرد، شخصی به نام لئون فرانک زولگوس دو گلوله به سمتش شلیک کرد. اولین گلوله شانهاش را خراش داد و دومین گلوله در شکم و کلیهاش فرو رفت و درست هشت روز بعد، در چهاردهم سپتامبر به خاطر قانقاریا در اطراف زخمهایش درگذشت. ترور ویلیام مککینلی، حزب جمهوریخواه و برنامههایی که او برای شکوفایی اقتصادی در نظر گرفته بود را دچار مشکلات بسیاری کرد.
لورانت دزیره کابیلا
کشور جمهوری دموکرات کنگو در آفریقای مرکزی سومین کشور بزرگ در آفریقا و یکی از ۱۹ کشور پرجمعیت دنیاست. در سال ۱۹۶۵ موبوتو سسه سکو به عنوان رئیسجمهور زئیر انتخاب شد. او یک حکومت مطلقه و دیکتاتوری تشکیل داد. او نزدیک به ۳۲ سال در رأس قدرت بود. دیکتاتوری سسه سکو سرانجام در سال ۱۹۹۷ به پایان رسید.
لورانت دزیره کابیلا او را شکست داد و جایگزینش شد. لورانت در مقام رئیسجمهور نام کشور را به جمهوری دموکرات کنگو تغییر داد. کابیلا از طرفداران مارکسیسم بود اما ترکیبی از نظام سرمایهداری و مارکسیستی را پایه حکومتش قرار داد و شیوه جدیدی را در رهبری کشورهای آفریقایی عرضه کرد.
دشمنانش او را دیکتاتور، قدرتطلب و فاسد میدانستند و او را متهم به سوءاستفاده شیوه جدیدی درحقوق بشر میکردند. در سال ۱۹۹۸ همپیمانان پیشین کابیلا در اوگاندا و رواندا علیهاش قیام کردند و شورش و اغتشاشی در دموکراسی کنگو به راه انداختند و سرانجام عصر روز شانزدهم ژانویه سال ۲۰۰۱ کابیلا در یک کودتای نظامی به دست یکی از عوامل خودش به نام رشیدی کاسرکا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان داد.
در پی این حادثه ۲۵ نفر به اتهام طرحریزی و مشارکت در ترور دستگیر و روانه زندان شدند و مقامات رسمی کنگو پسرش جوزف کاپیلا را به سرعت به جای او در پست ریاست جمهوری کشور جمهوری دموکرات کنگو نشاندند.
راجیو گاندی
در سال ۱۹۴۷ کشور هندوستان استقلال پیدا کرد و سه سال بعد قانون اساسی هند به تصویب رسید. طی این دوره خانواده گاندی کنترل کنگره ملی هند را برعهده گرفتند و مدت زیادی نگذشته بود که ایندیرا گاندی به عنوان اولین نخستوزیر زن هندوستان به کرسی نشست.
او دو فرزند پسر داشت به نامهای راجیو و سانجای که راجیو پسر بزرگتر بود. ایندیرا گاندی به سیاستهای سوسیالیستی خود پایبند بود و به همین دلیل کشور هند همپای کشورهای دیگر جهان رشد نمیکرد و از لحاظ اقتصادی تنها افتاده و منزوی شده بود.
در سال ۱۹۸۴، ایندیرا گاندی به دست یکی از بادیگاردهایش ترور شد و با مرگ او پسر بزرگش راجیو به عنوان نهمین نخستوزیر هندوستان انتخاب شد. او به خاطر نخستوزیر شدن در ۴۰ سالگی لقب جوانترین نخستوزیر هند را نیز از آن خود کرد. راجیو گاندی در راهی متفاوت از سیاستهای سوسیالیسم مادرش قدم برداشت، به آزادسازی اقتصادی رونق بخشید، روابط دوجانبهای با آمریکا برقرار کرد، همکاریهای اقتصادی و علمی دوطرفهای را میان دو دولت گسترش داد و سهمیه وارداتی، مالیات و تعرفههای صنعت و تکنولوژی را کاهش داد.
راجیو گاندی در بیست و یکم می سال ۱۹۹۱ در یک عملیات انتحاری که به دست اعضای یک گروه نظامی جداییطلب در سریلانکا انجام گرفت، ترور شد. سنمولی راجاراتنام زنی بود از اعضای گروه ببرهای آزادیخواه تامیل. او در یک عملیات انتحاری بمبی به کمر خود بست و هنگامی که برای ادای احترام خم شده بود تا پای راجیو را لمس کند، بمب را منفجر کرد و راجیو را به قتل رساند.
گروه ببرهای تأمیل انگیزه این ترور را انتقامجویی از هند اعلام کردند زیرا راجیو هنگام جنگهای داخلی سریلانکا، سربازان هندی و واحدهای نظامی را بهعنوان نیروهای حافظ صلح به کشور همسایه فرستاد اما آنها در نهایت باعث وخیمتر شدن اوضاع شدند. از زمان مرگ راجیو تا به امروز اقتصاد هند به سرعت رشد کرده و در حال ترقی است. موقعیتهای شغلی بسیاری برای شهروندان هندی به وجود آمده و هندوستان به یکی از کشورهای مهم اقتصادی تبدیل شده است.
اولاف پالمه
اولاف پالمه یک سیاستمدار سوئدی بود و از سال ۱۹۶۹ تا هنگام مرگش در سال ۱۹۸۶ رهبری حزب سوسیال - دموکرات سوئد را برعهده داشت. برای دو دوره نخستوزیر سوئد بود و از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۶ رئیس هیأت مشاوران سلطنتی و از سال ۱۹۸۲ تا آخرین روزهای عمرش هم یکی از اعضای هیأت دولت بود. اولاف به دو دلیل یکی از مشهورترین شخصیتهای سیاسی قرن بیستم به شمار میرفت.
اول اینکه ۱۲۵ ماه تمام در پست نخستوزیری خدمت کرد و دیگر اینکه به طور علنی مخالفت خود را با سیاستهای خارجی آمریکا بیان میکرد. به همین دلیل اغلب از او به عنوان یک «اصلاحطلب انقلابی» یاد میشد. پالمه اگرچه در داخل و خارج از کشورش دوستان و حامیان بسیاری داشت ولی در طول حیات سیاسی خود به واسطه دیدگاههای سوسیالیستی اش دشمنانی نیز از حزب محافظهکار سوئد برای خود تراشیده بود. او سیاستمداری بود که در جهت ایجاد تفاهم بینالمللی و امنیت مشترک تلاش میکرد.
با همین آرمان و هدف، تظاهرات و راهپیمایی بزرگ ضدجنگ را در استکهلم سازماندهی کرد و همیشه با سیاستهای خارجی آمریکا مخالف بود، راهپیماییهایی علیه شوروی سابق و اشغال پراگ راه انداخت، از رژیم فرانسوی در اسپانیا به شدت انتقاد کردو فعالیتهای گستردهای علیه تولید و تکثیر سلاحهای هستهای در پرونده خود به ثبت رساند. پالمه از نظر سیاسی میان مردم سوئد تا حدی شخصیت محبوبی به حساب میآمد اما به هر حال مخالفانی هم داشت.
او ۲۸ فوریه ۱۹۸۶ در یک خیابان شلوغ و پرتردد در مرکز استکهلم به قتل رسید. پالمه در حالی که همراه همسر خود و بدون محافظ از سینمایی در مرکز استکهلم خارج میشد، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و درگذشت. ضارب او هیچگاه شناخته نشد و اکثر مردم سوئد معتقدند نخستوزیر پیشین کشورشان به دلایل بینالمللی و توسط خارجیها به قتل رسیده و فکر میکنند به علت سیاستهای موجود ضارب هرگز به دام نخواهد افتاد.
با گذشت بیش از ۲۵ سال ماجرای ترور اولاف پالمه هنوز مانند یک معما گنگ و اسرارآمیز مانده و از آن زمان تاکنون هیچ سیاستمداری نتوانسته جای خالی پالمه را در سوئد پر کند. ترور پالمه و درگذشت او تأثیر بسزایی در وضعیت سیاسی کشورهای اسکاندیناوی داشت.
جورج تیلور
جورج تیلور پزشک آمریکایی اهل کانزاس بود. او سرپرستی بیمارستان و کلینیک مراقبتهای پزشکی زنان را برعهده داشت، یکی از سه بیمارستانی که در آمریکا سقطهای غیرقانونی در ماههای آخر بارداری و پس از هفته بیست و یکم انجام میشد. جورج تیلور و فعالیتش در این زمینه همیشه هدف اعتراضات و انتقادات بسیاری بود.
تا اینکه در نوزدهم آگوست ۱۹۹۳ شلی شانون که علیه سقط غیرقانونی فعالیت میکرد، بیرون مطب کمین کرده بود و با اسلحهای که به همراه داشت، به هر دو بازوی جورج شلیک کرد. تیلور به شدت مجروح شد اما جان سالم بهدر برد و شلی با اتهام قتل عمد نافرجام به ۱۱ سال زندان محکوم شد.
تیلور دست از فعالیت برنداشت و از طرفی زنان باردار زیادی که برای سقط جنین به کلینیک او مراجعه میکردند، با مشکل روبهرو میشدند. حتی زنی به نام کریستین ژیلبرت که در هفته ۲۸ بارداری به او مراجعه کرده بود، پس از عمل در کلینیک تیلور، جان خود را از دست داد.
تمام این موارد کافی بود تا تیلور به عنوان یک موجود منفور شناخته شود. چند سال دیگر گذشت و تیلور همچنان به فعالیت غیرقانونی خود ادامه میداد و همه او را با نام «تیلور بچهکش» میشناختند تا اینکه در سال ۲۰۰۹ بار دیگر مورد سوءقصد قرار گرفت.
۳۱ ماه می ۲۰۰۹ اسکات رودر، یکی از فعالان ضدعمل سقط جنین، تیلور را که جلوی در کلیسا به عنوان راهنما ایستاده بود و بروشور پخش میکرد، هدف گلوله قرار داد. گلوله از فاصله کمی مستقیما به سمت سر تیلور شلیک شد و او در دم کشته شد.
به فاصله کوتاهی اسکات رودر ۳۱ ساله در ۲۷۰ کیلومتری محل جنایت و در حومه کانزاس دستگیر شد و او را به اتهام قتل عمد به ۵۰ سال زندان (بالاترین حد مجازات در کانزاس) محکوم کردند. چند هفته پس از مرگ تیلور همکارش اعلام کرد کلینیک دوباره به فعالیت خود ادامه خواهد داد اما وارثان تیلور مخالفت کرده و اعلام کردند کلینیکی که تیلور سرپرستی اش را به عهده داشت، برای همیشه تعطیل خواهد شد.
فرانتس فردیناند
فرانتس فردیناند وارث تاج و تخت سلطنتی اتریش - مجارستان بود. وقتی ۱۲ سال داشت، پسرعمویش دوک فرانسیس پنجم مودنا درگذشت و فرانتس فردیناند با این شرط که لقب سلطنتی را به عنوان مقام به نامش اضافه کند، به سلطنت رسید و به یکی از ثروتمندترین مردان اروپا تبدیل شد او در بسیاری از امور سیاسی اتریش و مجارستان دخالت میکرد اما ناسیونالیستهای مجارستان به شدت با او مخالف بودند و فکر میکردند نفوذ مجارها را در امپراتوری مجارستان زیر سوال برده است.
تاج و تخت و مال و منال به او وفا نکرد و فردیناند و همسرش در ۲۸ ژوئن سال ۱۹۱۴ در سارایوو - پایتخت بوسنی و هرزگوین - مورد سوءقصد قرار گرفتند و جان باختند. گلوله ای به گلوی فردیناند شلیک شد و او به علت خونریزی شدید جان خود را از دست داد. در این عملیات تروریستی ضارب، پسر ۱۹ سالهای به نام گاوریلو پرینسیپ بود که در انجمن جوانان بوسنی و گروهک «دستان سیاه» فعالیت میکرد.
گروهک دستان سیاه سازمانی مخفی بود که در جمهوری یوگسلاوی (صربستان سابق) تأسیس شده و در قرن نوزدهم و بیستم میلادی برنامهریزی و انجام اقدامات تروریستی را برعهده داشت. در روز حادثه، پنج حمله تروریستی طراحی شده بود، دو حمله اول ناکام ماند و در حمله سوم بمبی به سمت ماشین فردیناند و همسرش پرتاب شد اما بمب از ماشین به بیرون افتاد و در خیابان منفجر شد.
گاوریلو حمله بعدی را برعهده داشت و هنگامی که ماشین دوک و همسرش از کنارش رد میشدند، او با اسلحه کمر به سمت آنها شلیک کرد و گلولهاش درست به هدف خورد. سوءقصد به جان فرانتس فردیناند و قتل این شخصیت سیاسی، جرقهای بود که بر اساس آن اتریش به صربستان اعلام جنگ کند و بدینترتیب اتحاد مثلث سهگانه میان دولتهای اتریش، مجارستان، روسیه و آلمان علیه فرانسه و دخالتهای انگلستان شکل گرفت و جنگ جهانی اول شروع شد.
نگو دین دیم
نگو دین دیم، سیاستمدار ویتنامی و اولین رئیسجمهور ویتنام جنوبی بود که از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۳ در رأس قدرت قرار داشت. اواسط دهه ۵۰ میلادی سازمان سیآیای، به دیم کمک کرد تا سیاست های خود را در ویتنام پیش ببرد. در سال ۱۹۵۵ در زمان انتخابات ریاست جمهوری، فعالیت کمپینگ بائو دای - رقیب انتخاباتی دیم - به طرز مرموزی ممنوع شد و او توانست با ۹۸ درصد آرا، بیشترین رأی را ازآن خود کرده و پیروز از میدان انتخابات بیرون بیاید.
دیم یک قدرتطلب مطلق بود و راه نازیها را در شکنجه و برخورد با مخالفین پیش گرفت و به تدریج روابط این کشور با آمریکا تیره و تار شد. از طرفی بوداییها نیز با او مخالف بودند و اعتراضات بوداییها و جنبش مردمی که به بحران بودایی در ویتنام معروف شد، باعث کشته شدن نه تن از معترضان به دست عوامل حکومتی شد و کودتایی را به راه انداخت که به ریاست نگو دین دیم خاتمه داد.
اول نوامبر سال ۱۹۶۳ طی توطئهای با همکاری آمریکا، حکومت ویتنام جنوبی سرنگون شد. ژنرال دونگ وان مین، توطئهای علیه نگو دین دیم طرحریزی کرد و دولت آمریکا نیز با پشتیبانی از توطئه و ترور اطمینان داد که دخالتی نخواهد کرد. طبق توطئه، دین دیم سوار بر یک خودروی نظامی شد.
درهمان زمان بود که به دست کاپیتان نگوین وان هونگ در پشت ماشین به قتل رسید. پس از کشته شدن دیم، اوضاع ویتنام مغشوش شد و اقدامات تروریستی دیگری هم تا چند سال پس از قتل او به وقوع پیوست و جنگهایی میان نیروهای ویتنام شمالی و جمهوری ویتنام جنوبی صورت گرفت. پس از این حوادث، آمریکا نفوذ خود را بر ویتنام جنوبی بیشتر کرد.
نظر شما