همشهریآنلاین_ سرنخ: به نقل از میرر، در سال 1981، لیندا اسلاتن، 31 ساله زمانی که پسرانش جفری 15 ساله و تیموتی12 ساله در خانه خواب بودند، به قتل رسید و صبح روز بعد خواهرش جسد او را در حالی که یک سیمی به دور گردنش پیچیده شده بود، پیدا کرد.
وقتی پلیس در محل جنایت حاضر شد، خواهر مقتول گفت: صبح برای خوردن قهوه به خانه خواهرم رفتم، هر چه در زدم جوابی نگرفتم. فکر کردم خواهرم بیرون رفته است. در حال برگشتن بودن که متوجه شدم که پنجره اتاق خواب لیندا باز است. از پنجره به داخل اتاق نگاه کردم و خواهرم را روی تخت دیدم. ابتدا فکر کردم خواب است اما با دیدن صورت کبودش و سیمی که به دور گردنش پیچیده شده بود وحشت کردم و با پلیس تماس گرفتم.
بررسیهای پلیس نشان میداد که لیندا(مقتول) به طرز وحشیانهای مورد تجاوز قرار گرفته و سپس خفه شده است.کارآگاهان در آن زمان گفتند که هیچ نشانهای از درگیری در اتاق دیده نشده و باز بودن پنجره نشان میدهد که قاتل مخفیانه وارد خانه شده و دست به این جنایت هولناک زده است. تنها سرنخ به جا مانده در صحنه جنایت اثر انگشتی بود که روی پنجره به چشم میخورد.
در تحقیقات اولیه پلیس فلوریدا دو نفر تحت بازجویی قرار گرفتند. فرانک اسلاتن، همسر سابق لیندا که سابقه بدرفتاری با او را داشت و همچنین مردی به نام میلز که به عنوان مربی فوتبال فرزندان مقتول به این خانه رفت و آمد داشت اما هر دوی آنها اظهار بیگناهی کردند و خیلی زود آزاد شدند.
پس از قتل لیندا در تمام این سالها پسرهایش با مادر بزرگشان زندگی کردند. این در حالی بود که پسران مقتول در همه این سالها رابطهای بسیار صمیمی با میلز، مربی فوتبالشان داشتند و حتی عکس او را در اتاقشان به دیوار زده بودند. اما حالا و بعد از گذشت 4 دهه از قتل لیندا، پلیس از طریق دیانای موفق شده عامل جنایت را دستگیر کند و او کسی نیست جز مربی فوتبال فرزندان مقتول. مردی که فرزندان مقتول او را به مثل پدرشان دوست داشتند و عکس وی را به دیوار اتاقشان زده بودند. ماجرای شناسایی میلز از این قرار بود که وی مدتی قبل به دلیل جعل وصیتنامه دستگیر شد. وقتی اثر انگشت او روی وصیتنامه جعلی بررسی شد، معلوم شد که این اثر انگشت با اثر انگشتی که سالها قبل بر شیشه پنجره اتاق مقتول جا مانده بود مطابقت دارد. به این ترتیب اسرار جنایت فاش و مرد جنایتکار دستگیر شد. او در بازجوییها به قتل لیندا اعتراف کرد و گفت: عصر آن روز تیموتی(فرزند مقتول) را به خانه رساندم و مادرش بعد از تشکر از من خدحافظی کرد. اما افکار شیطانی باعث شد که ساعت 4 صبح همان شب به خانه لیندا برم. اطراف را گشتم و دیدم پنجره اتاق خواب او باز است. وارد خانه شده با وارد کردن ضربهای به سرش او را بیهوش و به او تجاوز و سپس خفهاش کردم. اما عذاب وجدان در این سالها باعث شد که از فرزندانش حمایت کنم و مانند یک پدر به آنها نزدیک شوم.
بعد از اعتراف میلز او به حبس ابد بدون امکان آزادی مشروط محکوم شد.
نظر شما